اشتباه در بازگشایی شتابزده/ قرنطینه هوشمند! چرخ را از اول اختراع نکنیم
تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۱۸۱۸۲۹
فرهخیتگان نوشت: هرجای دنیا که واژه هوشمند و پروسه هوشمندسازی مسالهای عادی باشد، در ایران برعکس همه جا، بیشتر ترسناک به نظر میرسد. هرجایی در هر چیزی، قرار بر هوشمندی و هوشمندسازی شد، جز اینکه کار مردم بیشتر با گره مواجه شد، عایدی دیگری نداشت. مثلا، کارت هوشمند ملی، اینکه خیلیها هنوز دستشان به این کارت هوشمند ملی بعد از چند سال ثبتنام و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کجاییم؟
قبل از اینکه درباره هوشمندسازی حرف بزنیم، بد نیست اشارهای به آخرین آمار ابتلا و مرگومیر ناشی از کرونا بکنیم و نگاهی هم به روند واکسیناسیون و میلیون دزهای تزریق شده در کشور بیندازیم. بنابر اعلام مرکز روابطعمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت «از 29 تا ۳۰ شهریور ۱۴۰۰ و براساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۱۷ هزار و ۵۶۴ بیمار جدید مبتلا به کووید-۱۹ در کشور شناسایی شد که دو هزار و ۵۸۱ نفر از آنها بستری شدند. مجموع بیماران کووید-۱۹ در کشور به ۵ میلیون و ۴۵۹ هزار و ۷۹۶ نفر رسید. متاسفانه در طول این ۲۴ ساعت، ۳۷۹ بیمار کووید-۱۹ جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۱۱۷ هزار و ۹۰۵ نفر رسید. خوشبختانه تاکنون ۴ میلیون و ۸۱۹ هزار و ۲۲۳ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. ۶ هزار و ۶۶۱ نفر از بیماران مبتلا به کووید-۱۹ در بخشهای مراقبتهای ویژه بیمارستانها تحت مراقبت قرار دارند. تاکنون ۳۱ میلیون و ۲۲۳ هزار و ۴۸ آزمایش تشخیص کووید-۱۹ در کشور انجام شده است. درحال حاضر ۵۷ شهر کشور در وضعیت قرمز، ۲۳۸ شهر در وضعیت نارنجی، ۱۳۶ شهر در وضعیت زرد و ۱۷ شهر در وضعیت آبی قرار دارند. همچنین تاکنون ۳۱ میلیون و ۳۵۸ هزار و ۴۸۵ نفر دز اول واکسن کرونا و ۱۴ میلیون و ۴۱۶ هزار و ۸۵۱ نفر نیز دز دوم را تزریق کردهاند و مجموع واکسنهای تزریق شده در کشور به ۴۵ میلیون و ۷۷۵ هزار و ۳۳۶ دز رسید.»
این آمار و اطلاعات دو مساله را به خوبی نشان میدهد، اولا اینکه هنوز روند بیماری در کشور کنترل نشده و میزان ابتلا و مرگومیر بسیار بالاست و به بیان سادهتر وضعیت کرونایی ایران بحرانی است. ثانیا اینکه هنوز واکسیناسیون به 20 درصد جمعیت کشور هم نرسیده و راه زیادی تا نقطه مطلوب داریم و هردوی این موضوعات خبر از زود بودن بازگشاییها و رفع محدودیتها میدهند.
اشتباه بازگشایی شتابزده
در یک چنین وضعیتی این اواخر اخباری مبنیبر آغاز روند بازگشاییها و رفع برخی محدودیتها به گوش میرسد. روز گذشته، بهرام عیناللهی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی درحالی که خبر از وخامت اوضاع در شهرستانها داد و با بیان اینکه مردم چشمشان به بیمارستانهای تهران و خلوتی نسبی آنها نباشد؛ چراکه در شهرستانها وضعیت همچنان بحرانی است و تختهای بیمارستانی پر از بیماران کرونایی است به ماجرای تکراری قرنطینه هوشمند اشاره کرد و گفت: «در کل کشور واکسیناسیون بالای سن ۱۸ سال باید بدون محدودیت انجام شود. دیگر محدودیتی نداریم و مردم بالای ۱۸ سال میتوانند با مراجعه به مراکز واکسیناسیون، واکسن دریافت کنند. در ستاد کرونا مطرح شد که محدودیتها کاهش پیدا کند و در ٢ هفته آینده برنامه جدیدی برای کاهش و لغو محدودیتها به ستاد کرونا خواهیم داد تا محدودیتهایی مانند منع تردد شبانه و سفرها کاهش پیدا کنند یا برداشته شوند، البته مهمترین مساله برای ما واکسیناسیون است. مثلا دانشآموزان و دانشجویان برای حضور در فضاهای جمعی باید واکسن تزریق کرده باشند. درحال حاضر به مرز تزریق ۴۵ میلیون دز واکسن رسیدهایم و هفته پیش ٨ میلیون دز واکسن تزریق کردهایم و امیدواریم در چند هفته آینده ٧٠ درصد جمعیت را واکسینه کنیم و از مشاهده صحنههای تلخ و مرگومیر هموطنانمان جلوگیری کنیم. در تمام نقاط دنیا ثابت شده است واکسیناسیون از مرگومیر جلوگیری میکند، البته رعایت فاصلهگذاری اجتماعی، استفاده از ماسک و تهویه مناسب همچنان باید رعایت شود. ما در جلسه اخیر شورای عالی آموزشوپرورش اعلام کردیم که مدارس و آموزشگاهها و دانشگاهها باید زمینه حضور دانشآموزان و دانشجویان را فراهم کنند؛ واکسیناسیون دانشآموزان ١٢ تا ١٨ سال از ٢ روز پیش آغاز شده است، اما فعلا واکسیناسیون کنکوریها را آغاز کردهایم و سن به تدریج کاهش پیدا خواهد کرد و برنامه داریم در دو سه هفته آینده واکسیناسیون دانشآموزان بین ١٢ تا ١٨ سال انجام شود. درحال حاضر در دنیا واکسنهای سوبرانا و سینوفارم برای دانشآموزان تاییده شده است.» میدانیم که حتی با تزریق دو دز واکسن و گذران آن بازه 60-50 روزه برای اثربخشی کامل واکسن، بازهم احتمال ابتلا به ویروس کرونا وجود دارد. چه برسد به اینکه صرفا تزریق یک دز واکسن را ملاکی برای واکسینه شدن 50 درصدی مردم کشور بدانیم! با این حال، مشخص نیست این همه تعجیل برای بازگشاییها چیست، همینطور که محدودیت وجود داشت، مردم گوششان بدهکار هشدارها نبود، حالا که زمزمههای رفع محدودیتها به گوش میرسد، آن هم با این وضع شیوع کرونا در کشور، خدا به داد مردم ایران برسد!
ما و قرنطینه هوشمند
درباره قرنطینه هوشمند، اگر نگاهمان صرفا به مدل داخلی باشد، چیزی عایدمان نمیشود جز همین دو کلمه! اما اگر به دنبال معنای دقیق قرنطینه هوشمند هستیم، بد نیست به تجربه کشورهای پیشرفته دنیا رجوع کنیم و ببینیم قرنطینه هوشمند چه مختصاتی دارد و چگونه اجرایی میشود. در اینگذار میتوان به کشور کرهجنوبی اشاره کرد. کشوری که در همسایگی چین قرار دارد، جزء اولین کشورهایی بود که در همان ابتدای مسیر شیوع کرونا در جهان درگیر این بیماری شد و حتی شرایط بدی را هم تجربه کرد، منتها با پیش گرفتن همین ماجرای قرنطینه هوشمند، خیلی زود از شرایط بحرانی عبور کرد و مدتهاست که دیگر شاهد و ناظر پیک و بحران و وخامت اوضاع نبوده است. رسانهها را که بالا و پایین کنید، چیزهایی در ارتباط با اجرای قرنطینه هوشمند در کرهجنوبی برای مقابله با کرونا نوشته است که اگر قرار بر خلاصه روایتی از آن باشد باید گفت: «وزارت زیرساخت و حملونقل کرهجنوبی، سیستم هوشمند مقابله با کرونا را برای پشتیبانی از تحقیقات مربوط به انتشار ویروس(اپیدمیولوژی) با استفاده از «هاب دادههای شهر هوشمند» طراحی کرد؛ ابزاری برای آنالیز دادههای شهری که از سال ۲۰۱۸ با همکاری وزارت علوم و فناوری این کشور در دست توسعه بوده است. با کمک این هاب دادهها، محققان در زمینه اپیدمیولوژیک، میتوانند دادههای مربوط به افراد مبتلا به کروناویروس و کسانی که با آنان در تماس بودهاند را تنها توسط یک پلتفرم، تهیه و استفاده کنند. این فناوری، کسب آمار دقیق و جامع در مورد کرونا را که میتوانست کاری بسیار خستهکننده و زمانبر باشد، بهطور قابل ملاحظهای تسهیل کرده است. سیستم مذکور، از تاریخ ۱۶ مارس ۲۰۲۰ برابر با ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ در کرهجنوبی به اجرا درآمد. دولت کرهجنوبی برای اجرای هر چه بهتر این سیستم از فناوریهای جدیدی نظیر هوش مصنوعی و اینترنت اشیا یا IoT بهمنظور نظارت و مدیریت کارآمد شهری استفاده میکند. به این صورت که با شناسایی افراد و بهرهبرداری از ابزار تکنولوژیک فرد مبتلا به کرونا به نوعی نشانهگذاری میشود و بدون اینکه هویتش فاش شود، سایر شهروندان با اطلاع از وجود یک مبتلا در اماکن مختلف پروتکلها را رعایت میکنند. سوای این دولت با درنظر گرفتن ارتباطات فرد مبتلا، افرادی را که به هر دلیلی با او در ارتباط بودند نیز شناسایی کرده و تحت نظارت و کنترل درمیآورد.» گمان میکنم کمی با مساله قرنطینه هوشمند آشنا شده باشیم، البته اطلاعات دراینباره زیاد است و نیاز به زیادهگویی ما نیست، اما خب همین که بدانیم قرنطینه هوشمند واقعی چیست و با قرنطینه هوشمند داخلی که گویا قرار است ملاک سلامت فرد برای دسترسی به خدمات اجتماعی را کارت واکسن یا واکسینه بودن وی قرار دهد، آن هم در شرایطی که مثل نقلونبات کارت واکسن و... در دسترس حتی واکسن نزدههاست و فرسنگها فاصله دارد، کافی است.
هوشمندسازی برای زمانی است که 80 درصد مردم جامعه واکسینه شده باشند
برای بهتر روشن شدن مساله ابتدا با محمدحسین یزدی، رئیس مرکز تحقیقات واکسن دانشگاه علومپزشکی تهران گفتوگویی انجام دادیم و او در ارتباط با این چشمانداز وزارت بهداشت و مجموعه ستاد کرونا به «فرهیختگان» گفت: «در رابطه با هوشمندسازی خدمات مادامی میتوان این کار را انجام داد که پوشش واکسیناسیون کامل شده باشد. به حدنصاب 80-70 درصدی از افرادی برسیم که واکسن را دریافت کردهاند و سامانهای را دولت اعلام کرده که هرکسی دو دز واکسن را تزریق کرده کدملی خود را در این سامانه وارد کند تا به او کد واکسیناسیون تعلق گیرد. وقتی این کد را دریافت میکنید یکسری جاها میتوانید خدماتی که دریافت میکنید مشروط به داشتن این کد کنید. درمورد قرنطینه هوشمند چنین سازوکاری نمیتوانست وجود داشته باشد؛ چراکه وقتی فردی بیمار میشد نهایت این بود که کدملی او بهعنوان فرد بیمار اعلام شود، ما هنوز سامانه کاملا مرتبط دولت الکترونیک را بهشکل کامل و نسخه نهایی نداریم که همه ارگانها و سازمانها و ارائهکنندگان خدمات به این سامانه وصل باشند که اگر در این سامانه یک آلارم آمد که فلان کد ملی تست مثبت دارد و هنوز 3-2 هفته نگذشته شما دسترسی داشته باشید و چک کنید، ولی در ازای واکسیناسیون شما میتوانید این کار را انجام دهید، چون از او میخواهید یک کد به شما نشان دهد که میتواند QR کد باشد که با یک اسکن ساده بتوانید بفهمید در سامانه salamat.gov.ir است یا خیر، ثبت شده یا خیر. پیادهسازی این راحتتر است. مزایای این اقدام چیست؟ مزایا در این است که با قرنطینههای عمومی مرسوم مطمئنا ازلحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آسیب میبینید. خیلی از کسبوکارها در دو سال گذشته از بین رفتند، خیلی از رستوراندارها و کسبه که شغل آنها وابسته به حضور افراد بود از بین رفتند، اگر بخواهید هوشمندسازی کنید میتوانید بگویید اگر کسی میخواهد مراجعه کند و از خدمات من استفاده کند باید دارای این کد باشد و در آن زمان اسکن کردن این کد چون براساس QR است کار پیچیدهای نیست. با گوشی موبایل ساده هم دردسترس است و نیاز به دسترسی به سامانه دولت ندارید. مزیت QR کد این است که شما را به یک وبسایتی وصل میکند که در آنجا به شما میگوید این فرد واکسینه است یا خیر. تقریبا شبیه سامانه برچسب اصالت کالا است، هرچند ابتدا این طرح شبنم بود و بعدا تقلبیها اضافه شد و برچسب اصالت برای کالاهای قاچاق میفروختند. میتوانید با QR کدی که برای هر فرد واکسینه شده مشخص کنید این فرد با این کد ملی واکسن خود را دریافت کرده است. خدمات میتواند رزرو بلیت هواپیما، اتوبوس، قطار، اقامت در هرجایی و حتی گستردگی به این میرسد که خدمات اداری در ادارهها باشد. مزیت این اقدام در این است افرادی که سهلانگاری در واکسیناسیون میکنند شناسایی شوند. چون اکنون واکسیناسیون به مرحلهای رسیده که برخی از مراکز واکسیناسیون مراجعهکننده ندارند و وارد برههای شدیم که افراد بهخاطر مساله شغلی خود واکسن تزریق کردهاند و در آن محدوده سنیشان که رسیده دیگر مراجعه ندارند و برای همین مراکز خلوتتر شده است. امروز دانشگاه علومپزشکی تهران 5 پایگاه دارد که 4 پایگاه کاملا خلوت است. یکی که عمومیتر است شلوغتر شده است. بنابراین در مقطعی قرار گرفتهایم که عدهای بهواسطه سهلانگاری واکسن دریافت نمیکنند، تا الان صحبت از این میکردند که واکسن نیست و حالا صحبت از بیرغبتی میکنند. با این هوشمندسازی اجبار و الزامی ایجاد میشود تا افراد را واکسینه کنید و اگر این اتفاق افتد میتوانید از قرنطینه عمومی جلوگیری کنید و به این واسطه کسبوکارها آسیب نمیبیند. در جوامع غربی و حتی شرقی افرادی را در جامعه دارید که در حالت عادی ظاهر میشوند و حتی ماسک استفاده نمیکنند، ولی ضریب اطمینان بالای 70 درصد دارند که هرکسی با هرکسی برخورد میکند واکسن دریافت کرده است. این اتفاقی است که به این ترتیب میتواند رقم بخورد؛ یعنی شما زمانی میتوانید اعلام کنید که بهتدریج از ماسک عبور کنیم و بهتدریج به اجتماع برگشت کنیم که بدانیم 70 درصد جامعه واکسن دریافت کردهاند. این برای سامانههایی مثل سامانه وزارت بهداشت کاری ندارد، چون هرکسی کدملی دارد و مشخص است این کدملی واکسن دریافت کرده یا خیر. برای کسی که هر دو دز واکسن را دریافت کرده کدی تعریف میکنید و آن زمان خدماتی که به او میدهید میتواند براساس آن کد باشد. اما برای جلوگیری و کنترل ابتلا باید سازوکار دیگری تعریف کرد. وقتی تست مثبت میشود باید مشخص شود از یکسری خدمات نتوانید استفاده کنید. یک نمونه کوچکتر دیدهام که تاکسیهای اینترنتی طرحی را دادهاند که بد نبود. در یک صنف حداقل جواب داد. گفتند هر راننده تاکسی اینترنتی که بر اساس کدملی وی مشخص شود تست او مثبت است تا سههفته اجازه استفاده از خدمات اینترنتی ندارد و مسافر به او داده نمیشود. از سامانه حذف میشود و اجازه کار کردن ندارد. بنابراین افرادی که بهعنوان مسافر از این خدمات استفاده میکنند، ضریب اطمینان پیدا میکنند که این رانندهای که رزرو میکنم تا از خدمات وی استفاده کنم، در سامانهای ثبت میشود که آیا مبتلا است یا خیر. این چون صنفی بود در یک صنف مشخص بود. اگر بخواهیم این را به همهجا گسترش دهیم، قدری سازوکار با واکسن متفاوت است. واکسن صنفی نیست، بلکه همه افراد به یک شکل دیده میشوند. همه افراد بالای 18 سال که کارمند، شاغل، دانشجو، بخش خصوصی یا کار آزاد باشند، یکسان هستند. اما اجرای قرنطینه هوشمند نظیر آنچه در کره جنوبی شاهد بودیم، خب این بسیار ایدهآل است. همین الان نرمافزار ماسک چنین کارکردی دارد؛ یعنی شهرهایی که قرمز میشود را اعلام میکند، ولی واقعا تردد در این شهرها بهواسطه این قرمز شدن کمتر میشود؟ یک زمان اطلاعرسانی و قانون داریم و یک زمانی ضمانت اجرایی قانون. ضمانت اجرایی قانون فقط اطلاعرسانی نیست. مردم هم باید بدانند وقتی یک شهری قرمز است نباید به آن شهر تردد کنند. وقتی در سامانهای بدانم چند نفر مبتلا در چه مکانی هستند لزوما باعث نمیشود من از رفتن به آن مکان منع شوم. ممکن است کار من گیر باشد به آن مکان تردد کنم، بهرغم اینکه میدانم قرمز است یا تردد افراد کرونایی داشته است. با اینکه دسترسی افراد جامعه به اینترنت وجود دارد مشخص نیست افراد از این نرمافزارها استفاده کنند. نکته اینجاست که ضمانت اجرایی نمیشود؛ یعنی نمیتوانیم دل خود را خوش کنیم که این سامانه را داریم، پس میتوانیم هوشمند کنیم، چون استفادهکننده باید این فرهنگ را داشته باشد، قبل از این، سایت و اپلیکیشن ماسک برای این بود که اطلاع دهیم شهرها در چه وضعیتی هستند، ولی هیچ منعی برای اینکه مردم تردد نکنند وجود نداشت. پس چون ضمانت اجرایی ندارد، مثل این است که بگویید از فردا چراغهای راهنمایی و رانندگی را هوشمند میکنیم و مردم خود به چهارراه برسند با حق تقدم خودروها رعایت میکنند و تردد را انجام میدهند، ولی مسلما همه براساس دید خود رفتار میکنند و همه تابع قانون نخواهند بود و هرجومرج ایجاد میشود.»
وقتی جزئیاتی از قرنطینه هوشمند اعلام نشده یعنی طرح پختهای نیست و ضمانت اجرایی هم ندارد
در ادامه و ازمنظر سیاستگذاری در فضای نظام و بهداشت کشور و احتمال اجرای قرنطینه هوشمند در کشور با داریوش چیوایی، کارشناس حوزه بهداشت و درمان گفتوگویی انجام دادیم و او با تشریح وضع موجود به «فرهیختگان» گفت: «در عرصه نظر همهچیز ممکن است؛ یعنی بعضا ما توان هم داریم ولی باید به تجربیات و کارهایی که دوستان تاکنون انجام دادهاند نگاه کنید و ببینید این حرف چه میزانی به عمل آنها نزدیک است. عملا به دلایل متعدد که یکی از عمدهترین آن ضعف در ساختار است، متولی بحث کرونا مشخص نیست. مساله کرونا برای سیاستگذاران هم هنوز مشخص نیست و ابعاد اجتماعی و اقتصادی به رسمیت شناخته نشده است. حتی در بخش کنترل بالینی کرونا نسبتبه پدیدهای همچون واکسیناسیون و پدیدهای مثل قرنطینه هوشمندی که بیان میکنند با حل مساله روشن نیست. عادت داریم عبارات را استفاده میکنیم، ولی برنامهای برای آن نداریم. مساله محدودیت در ترددها مسالهای است که شاید همینطور نگاه میکنید چند دههزار فاکتور مختلف در آن وجود دارد؛ یعنی از تفاوتهایی که بین کسبوکارها و افراد و زمینههای مختلف دارد احساس میکنید چند دههزار مولفه مختلف باید در یک سیستمی با هم ترکیب شود تا به قوانین و سیاستها و محدودیتهایی برسد. نمیتوانید بهطور کلی یک قانونی برای همه قرار دهید و بعد بگویید این قرنطینه هوشمند شد. میگویند یکسری خدمات اجتماعی را محدود میکنیم و تنها کسانی که کارت واکسن دارند از این خدمات استفاده میکنند. اخیرا عنوان میکنند کارت واکسن کارت خاصی نیست که قابلجعل نباشد. همین الان میگویند یک عده کارت میدهند و ثبت واکسیناسیون میکنند و میگویند واکسن زدهایم، ولی تزریق نمیکنند. اینها عملا میتوانند ناقل باشند. اینها خیلی ساده است. یکسری افراد نتوانستند واکسن تزریق کنند، تست PCR هم ندارند و به کرونا مبتلا شدهاند و قاعدتا نباید واکسن تزریق کنند. میخواهید با این افراد چه کنید؟ مسالهای است که مولفهها بسیار متفاوت و متکثر است و یک حرف کلی درباره آن بیان کردیم که هوشمند کنیم. به این صورت قابلاجرا نیست. فرمولاسیون هوشمندسازی مسالهای است که تاکنون یک خط هم منتشر نشده که سازوکار آن چگونه است و بهنظر نمیرسد باتوجه به تجربیات قبلی چندان نکتهای را مدنظر داشته باشد. مساله دیگر این است که درصد واکسیناسیون ما در کشور هنوز به 20 درصد نرسیده است. با یک واکسیناسیون 20 درصدی خیلی زود است از هوشمندسازی صحبت کنید. هنوز وقت این صحبتها نیست که شما بخواهید خدمات اجتماعی خود را محدود کنید. از روز اول هم قاعده هوشمندسازی قرنطینه بهعنوان اصل راهبردی که بدنه مقابله با کرونا بر آن اصرار داشتند مطرح بود، اما ایجاد محدودیت بحث دیگری است. این بدین معناست که سیاست خیلی ویژهای ندارم که برای اقشار، گروهها، زمانهای خاص در بستر موقعیتهای خاص توانسته باشم سیاستگذاری دقیق انجام دهم. چه بهلحاظ اصل سیاستگذاری باشد و چه بهلحاظ زیرساختی. فراهم کردن زیرساخت بهنظر من خیلی راحتتر است از اینکه سیاستگذاری کنید. مشکل ما در فرمولاسیون کردن اینها است. مشکل ما این نیست که نمیتوانیم اپلیکیشن بیاوریم یا کسی اینترنت ندارد. از روی کارتهای بانکی میتوان کارهای زیادی کرد. اگر این موارد را داشته باشیم که نداریم بحث این است که به اندازه کافی واکسیناسیون انجام ندادیم که بخواهیم اجبارا محدودیت ایجاد کنیم. چالشی که الان بهچشم نمیآید ولی بهنظر من چوب آن را خواهیم خورد این است که فرآیند واکسیناسیون ما یعنی از لحظهای که واکسن وارد میشود تا لحظهای که تزریق میشود روشن و تحت کنترل کیفی نیست. یک فرآیندی مثل این است که دارویی تولید کنید و فرآیند تولید باید درست انجام شود تا محصول خروجی درست باشد و اثربخشی و ایمنی کافی داشته باشد و ما دلایلی نداریم که فرآیند واردات و تزریق واکسن را درست انجام دادیم که اگر 80 درصد واکسیناسیون انجام شد بتوان گفت به همین اندازه ایمنی جمعی ایجاد شده است. تعجب نکنید اگر بگویند 80 درصد واکسیناسیون کردیم ولی به اندازه سایر کشورها که 80 درصد واکسیناسیون کردند، کاهش موارد ابتلا و مرگومیر داریم. در این زمان فرآیند واکسیناسیون را رصد میکنند تا بفهمند کدام زنجیره ناقص بوده است. کنترل کیفیت فرآیندی را که بیان میکنید باید مدنظر داشته باشید. این هم چالشی است که دوستان از الان باید بدان دقت کنند. در فرآیندی که عنوان میکنم یکی انتقال واکسن، تزریق و دیگری ثبت است. ثبت با اینکه کار سادهای است، ولی در ارزیابی اینکه چه اتفاقی افتاده بسیار کار مهمی است. ثبت ما چون آنلاین و بهروز انجام نمیشود ممکن است در جایی شب ثبت انجام شود و در جایی آخر هفته انجام شود و این با چالش روبهرو است. این موضوع مهمی است و باید این مسائل درنظر گرفته شود. درمجموع بهنظر من الان بحث قطع یکسری خدمات و اجباری کردن واکسن نمیتواند در این شرایطی که هنوز واکسیناسیون ما به 20 درصد نرسیده، صحیح باشد. در مرحلهای که 50 درصد مردم دو دز واکسن را دریافت کردهاند، بعد مکانیسمهای تشویقی برای ترغیب مردم به واکسیناسیون اجرا کنید و اگر جوابگو نیست سراغ مکانیسمهای محدودکننده و تنبیهی بروید. همچنین سیاستگذار تاکنون سازوکار اجرای این امر را منتشر نکرده و این نشان میدهد کار به این راحتی نیست.»
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۱۸۱۸۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عهد کردیم خودسانسوری نکنیم
به گزارش قدس آنلاین، این برنامه در هر قسمت، یکی از پروندههای مهم و چالشی کشور را بدون واسطه بررسی میکند. فصل اول بیواسطه در ۲۶قسمت از شبکه یک سیما پخش شد. این برنامه محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که روی آنتن شبکه یک سیما میرود. درباره جزئیات بیشتر این برنامه با «محمدعلی صدرینیا» کارگردان و تهیهکننده «بیواسطه» گفتوگو کردیم که میخوانید.
در این فصل سراغ فضاهایی رفتید که پیش از این کمتر دوربینی به آنجا رفته بود، مثل کارخانه اسلحهسازی یا مراکز هستهای. تمایز و ویژگی فصل دوم «بیواسطه» را نسبت به فصل اول چه میدانید؟ تلاش ما در فصل دوم این است فضای رنگارنگی از سوژهها، موضوعات و لوکیشنها را داشته باشیم و مانند فصل اول به دنبال این بودیم دوربین «بیواسطه» سراغ روایتهایی برود که مخاطب، کمتر تصویر و تصوری از آنها دارد. در فصل دوم سراغ موضوعاتی رفتیم که مردم امکان حضور در آن فضاها را ندارند؛ مثلاً در قسمت اول به کارخانه اسلحهسازی پارچین رفتیم که یک مجموعه نظامی با حساسیتهای بالای امنیتی است یا قسمتی دیگر سراغ رئیس سازمان انرژی اتمی رفتیم و به موضوع صنعت هستهای پرداختیم. وارد فضاهایی مثل رآکتورها و خط تولید رادیوداروها شدیم که کمتر دوربینی به آنجا رفته است. همچنین در این فصل سراغ برخی معضلات و مشکلات اجتماعی رفتیم که روایتهای کمتر دیدهشدهای در قاب تلویزیون داشتند؛ مثلاً به بعضی از مناطق محروم سیستان و بلوچستان و یا حاشیه شهر تهران رفتیم که تاکنون روایتهای کمی از آنها روی آنتن دیدهایم.
موضوعاتی مثل صنعت هستهای و توان نظامی، موضوعاتی حساس هستند که کمتر برنامهسازی سراغشان رفته است و به دلیل کمبود روایتهای داخلی در این باره، مردم برای یافتن پاسخ پرسشهایشان به روایتهای غیررسمی و رسانههای خارجی هم رجوع میکردند، چه شد که این ضرورت روایتگری، امروز احساس شد؟ اهمیت و ضرورت این موضوع از سالها پیش مشخص بود اما بستگی داشت که تیمهای برنامهساز با چه نگاهی سراغ این موضوعات بروند و اینکه دستگاهها و بخشهایی که باید پاسخگو باشند چقدر همراهی و همکاری کنند. ما از فصل اول در «بیواسطه» با خودمان عهد کردیم خودسانسوری نداشته باشیم. وقتی سراغ موضوعی میرویم، تا جایی که ممکن است پرسشهای مردم را در آن حوزه بپرسیم. در قسمت اول این فصل که سراغ کارخانه اسلحهسازی و مرکز صادرات دفاعی رفتیم درباره مباحث مرتبط با موشک، پهپاد، توان نظامی و اهمیت آن سؤالات صریحی پرسیدیم. در قسمتی که مرتبط با موضوع هستهای بود مسئله اصلی ما، پرداختن به این پرسش مهم در اذهان عمومی بود که با وجود تحریمهای جدی کشورمان بهخاطر انرژی هستهای، منافع این صنعت چیست و چرا اثراتش را نمیبینیم؟ ما تلاش کردیم سراغ این پرسش برویم و به آن پاسخ بدهیم. ولی ماجرا، سمت دیگری هم دارد که نهادها و مسئولان هستند و بستگی به همراهی و همکاری آنها دارد. خوشبختانه وزارت دفاع و سازمان انرژی اتمی با روی خوش ما را همراهی کردند ولی در مسیر تولید برنامه با دستگاههایی مواجه شدیم که همچنان نگاه سنتی دارند و زمانیکه میفهمند مجری برنامه، محمد دلاوری است یا ممکن است سؤالاتی بپرسد که ضعفها و کمکاریشان عیان شود تمایلی به مشارکت ندارند و ترجیح میدهند با حضور در یک برنامه تلویزیونی خنثی، گزارش عملکرد بدهند، به جای اینکه پاسخگو باشند.
ساخت چنین برنامههایی میتواند مسیر برنامهسازی سیاسی را در رسانه ملی هموار کند؟
امید و تلاش ما همین است. تولید برنامه در استودیو برای ما راحتتر و بیدردسرتر است، چرا که هماهنگی لوکیشنهایی خارج از تهران برای تیم تولید، فرسایشی و سخت است اما فکر میکنیم این شکل از پرداخت به سوژهها و مطالبهگری سبب میشود برنامهسازی سیاسی را یک گام به جلو ببریم.
اگر رسانههای رسمی از زیر بار برنامهسازی سیاسی شانه خالی کنند، رسانههای خارجی و غیررسمی وارد این حوزه میشوند و میدان روایتها از سوی راویان داخلی خالی میشود. همینطور است. معمولاً رسانه ملی تمایل به ساخت برنامههای سیاسی دارد تا مرجعیت رسانهای داشته باشد ولی بخشی از ماجرا به نهادها و دستگاههای مختلف برمیگردد که آنها هم باید این نگاه را داشته باشند. ما در مسیر تولید فصل دوم «بیواسطه» دستگاهها و وزارتخانههایی را داشتیم که با آغوش باز پذیرای ما بودند و ضعفها و قوتهایشان را صادقانه میگفتند اما گارد برخی از دستگاهها و نهادها به روی ما بسته بود و حتی به صورت غیررسمی میگفتند سمت ما نیایید. این ناشی از ضعف عملکردی آن دستگاه یا نگاه دهه شصتی روابط عمومیهایشان به رسانه است. حتی این نگاه وجود دارد که اگر دیده نشوند یا فراموش شوند بهتر از این است که در معرض توجهات رسانهای قرار گیرند.
مرز استقلال رأی در روایتهای «بیواسطه» که سفارشدهنده آن، سازمان اوج و پخشکنندهاش رسانه ملی است تا کجاست؟ «بیواسطه» وقتی موفق خواهد بود که واقعیت ایران امروز را به مخاطبان نشان دهد. این واقعیت، اجزای مختلفی دارد که شامل پیشرفتها، ضعفها، قوتها و کمبودها در حوزههای مختلف میشود. آنجایی مخاطب، ما را باور خواهد کرد که بفهمد واقعیت را به او میگوییم، یعنی هم نیمه پر لیوان را به او نشان میدهیم و هم نیمه خالی را. ما سعی نکردیم دوربین «بیواسطه» را به دوربین تبلیغاتی یکطرفه تبدیل کنیم. هم سراغ پیشرفتها میرویم و هم ضعفها. تلاش ما این است روایتی واقعی از اتفاقات و ماجراها داشته باشیم، چون نقطه مطلوب ما و مخاطبان، همینجاست. ما در عصری زندگی میکنیم که روایتها یکسویه نیستند و اگر درباره موضوعی روایتی داشته باشیم که درست نباشد، روایت دیگری از آن در شبکههای اجتماعی منتشر میشود؛ پس اعتماد مخاطب برایمان مهم است.
گاهی هزینههای اجتماعی که تلویزیون پس از پخش برنامههای سیاسی داده آنچنان سنگین بوده که ترجیح میدهد سراغ اینگونه از برنامهسازی نرود، اما نپرداختن به موضوعات روز در رسانه ملی چه هزینههایی برای جامعه پرسشگر امروز دارد؟ بهنظرم رسانه ملی باید برندهای ماندگار در برنامهسازی سیاسی داشته باشد و این برندها، مقطعی نباشند. اگر قرار است روی افکار عمومی اثرگذار باشد باید تحملش را بالا ببرد تا بتواند برندهایی از برنامههای تلویزیونی سیاسی جدی را خلق کند که مجری معتبر و دارای کاراکتر ویژه داشته باشد. در گام اول، تلویزیون باید در حوزه برنامهسازی سیاسی، برندسازی کرده و سپس آن برند را حفظ کند. ما با موضوعات مختلفی در جامعه مواجه هستیم که در مقاطع مختلف درباره آن، برنامهای ساخته و هر بار برند جدیدی خلق میشود. مثلاً در مقطع انتخابات، یکسری برنامهها روی آنتن میرود که با گاردهای بازتری به موضوعات روز جامعه میپردازد و پس از پایان انتخابات، آن برنامه و پرداخت به آن موضوعات، تمام میشود. مثلاً مسئله حجاب در مقطعی حساسیت بیشتری دارد و در یک بازه زمانی کوتاه، برنامههای گفتوگو محور با رویکردی باز در این باره روی آنتن میرود اما بعد تعطیل میشود. رسانه ملی بابت این برنامهها، هزینههای اجتماعی میدهد در حالیکه اگر برندهایی ثابت با رویکردی مشخص طی سالها ساخته شود و همیشه روی آنتن برود، اعتبار و مخاطب پیدا میکند. در چنین وضعیتی، آن برنامه سیاسی و اجتماعی برند میتواند در موقعیتهای مختلف، موضوعاتش را متناسب با شرایط روز به آن مباحث اختصاص دهد ولی وقتی نگاهها مقطعی شود سبب میشود هر دفعه، برند جدیدی خلق شود و برای جا افتادن و اعتباربخشی آن، هزینه و تلاش مضاعفی صورت گیرد ولی زمانیکه بناست اثرگذار باشد، آن ماجرا تمام شده و برنامه هم تعطیل میشود. این رویکرد، اشتباه است و در این سالها ضربهاش را در مدیریت افکار عمومی خوردیم. کاش برندهای ماندگار برنامه سیاسی را در تلویزیون داشته باشیم و مدیران سازمان، فشارهای بیرونی که به صدا و سیما میآید را تحمل کنند تا این برنامهها استمرار یابند. امیدوارم برنامه «بیواسطه» در یک بازه زمانی طولانی روی آنتن بماند و به یک برنامه مقطعی تبدیل نشود. اگر قرار باشد «بیواسطه» به برنامهای مطالبهگر تبدیل شود که هر بار سراغ پروندههای جدید و جنجالی میرود، مماشات نمیکند و بررسی دقیق و موشکافانه دارد، باید به برندی ثابت تبدیل شود. در صورت استمرار در ساخت و پخش چنین برنامههایی میتوان به اثرگذاری آنها در طولانی مدت امیدوار بود. زهره کهندل