اجباری شدن واکسیناسیون علیه کرونا؛ آری یا خیر؟
تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۲۲۸۵۹۴
به گزارش ایسنا، در حال حاضر در کشورهایی نظیر آمریکا، فرانسه، یونان، ایتالیا و... و همچنین در کشور خودمان تجمعاتی اعتراضی علیه واکسیناسیون همگانی کرونا انجام میشود. باید توجه کرد که واکسن، فرآوردهای زیستی است که در برابر یک بیماری میکروبی مشخص، ایمنی فعال اکتسابی تولید میکند، اما تزریق آن همواره با مخالفتهایی از سوی برخی افراد و گروهها روبهرو بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته شیوع جهانی کرونا و مرگ روزانه تعداد زیادی از مردم در سراسر جهان، بسیاری از معادلات را به هم زد و همه کشورها در رؤیای ساخت واکسنی بودند که بتواند در برابر این مهمان شوم و ناخوانده ایستاده و جان بشر را نجات دهد. اما اکنون که این مهم محقق شده و چند واکسن کرونا بعد از گذراندن فازهای مختلف مطالعه بالینی مجوز مصرف اضطراری را از سوی سازمان بهداشت جهانی کسب کردند، باز هم عدهای با واکسیناسیون همگانی مخالفند. تجمعات اعتراضی علیه تزریق همگانی واکسن کرونا در کشورهای مختلف، دولتها را بر آن داشت که برخی محدودیتهای اجتماعی را برای افرادی که از تزریق واکسن سر باز میزنند، تعیین کنند که این موضوع نیز اعتراضاتی را در پی داشته است.
در ایران نیز وزیر بهداشت از ایجاد محدودیت یا قرنطینه هوشمند برای دوران بعد از واکسیناسیون همگانی سخن گفته است. به این معنا که با افزایش میزان واکسیناسیون در کشور، محدودیتهای کرونایی به تدریج برداشته میشوند، اما برای کسانی که واکسن نزنند، محدودیتهایی وضع میشود و این افراد از برخی خدمات محروم خواهند شد. در حال حاضر هم رییس جمهور اعلام کرده است که در انجام واکسیناسیون به مرز ۵۰ میلیون رسیدهایم. با این اوصاف باید منتظر اعلام جزئیات محدودیتهای ضدواکسن از سوی دولت باشیم.
حال با این شرایط، باید پرسید از منظر اخلاق پزشکی آیا میتوان فارغ از حق آزادی افراد در دریافت خدمات بهداشتی و درمانی، آنها را مجبور به دریافت خدمتی پزشکی مانند تزریق واکسن کرد که از نظر علمی هم به نفع آنها و هم به نفع جامعه است؟.
در این زمینه دکتر علیرضا پارساپور- دبیر کمیته ملی اخلاق بالینی کشور در گفتوگو با ایسنا، درباره امکان اجباری شدن تزریق واکسن از منظر اخلاق پزشکی، گفت: اینکه افراد یا حتی دولتها در مواجهه با موضوع تزریق واکسن، جانب احتیاط را رعایت کنند و حتی در آغاز مقداری بدبینانه نگاه کنند، امر غریبی نیست. در کشور ما هم در مراحل اولیه تولید واکسن کرونا، حتی نظام سلامت هم نسبت به نمونههای واکسنی که برای کووید پیشنهاد شد، با دید محتاطانهای عمل کرد، اما در ادامه مطالعات و آماری که منتشر شد، نشان داد که آثار و برکاتی که واکسیناسیون علیه کووید، برای کشورها دارد، بیش از چیزی بود که در ابتدا پیشبینی میشد و به طور معجزهآسایی به شدت آمار بستری و مرگ را کاهش داد. هرچند که احتمال ابتلای مجدد همچنان قابل توجه بود، اما مهم آمار بستری و مرگ بود که سیستم سلامت را دچار مشکل کرده و باعث میشد که نظام سلامت زمینگیر شود.
اثربخشی واکسیناسیون علیه کرونا پذیرفته شده استوی افزود: بر این اساس نتایج کار در کشورهایی که در واکسیناسیون علیه کرونا پیشرو شدند و با سرعت بالایی واکسیناسیون را در جامعهشان انجام دادند، این نوید را به سایر کشورها دادند که اگر بتوانید پوشش واکسیناسیون را به پوششی حدود 70 درصدی برسانید، میتوانید تا حد زیادی اپیدمی و نهایتا پاندمی را مهار کرده و بحران کووید را مدیریت کنید. بر این اساس امروز دیگر در مجموع تردیدی نسبت به محاسن واکسیناسیون در مجامع علمی و نظامهای سلامت وجود ندارد و اثربخشی واکسیناسیون علیه کرونا پذیرفته شده است و در کشور ما هم امری مسلم است. بر همین اساس شاهدیم که همه امکانات کشور بسیج شده تا بتوانیم واکسن را تامین کرده و پوشش کاملی برای واکسیناسیون جامعه داشته باشیم.
پارساپور با بیان اینکه در حال حاضرتلاش میشود به وسیله واکسیناسیون به عنوان یک مداخله پیشگیرانه از عوارض خطرناک بیماری کووید جلوگیری کنیم، ادامه داد: به طوری که نظام سلامت با توجه به شواهد، فکر میکند که با این مداخله میتواند از پیکهای بعدی و بار بیماری در کشور پیشگیری کند و بر همین اساس همه امکانات را برای این موضوع بسیج کرده است.
بیاعتمادان به واکسنوی گفت: با این حال طبعا همچنان درصدی از جامعه که ممکن است حتی در بین افراد علمی هم باشند، نسبت به واکسیناسیون بدبین بوده و اعتمادشان جلب نشده است. البته باید توجه کرد که مخالفت با واکسیناسیون خاص کشور ما نیست، بلکه در همه دنیا حتی در کشورهای پیشرفته، درصدی از جامعه در مقابل واکسن مقاومت دارند و کمپینها و حرکتهای ضد واکسن در این کشورها وجود دارد. بنابراین تعجبآمیز نیست که اگر بخشی از جامعه ما هم تمایل نداشته باشند که زیر بار واکسیناسیون علیه کرونا روند.
انجام هر مداخله درمانی یا پیشگیرانه منوط به اجازه فرد است، اما...پارساپور اظهار کرد: طبق آنچه که در اخلاق پزشکی و نظام حقوقی ما وجود دارد، هر نوع مداخلهای اعم از مداخله درمانی یا پیشگیرانه، حتی اگر این مداخله نجاتدهنده فرد باشد و برای حفظ سلامت و برگرداندن سلامت فرد، ضرورت داشته باشد، منوط به رضایت فرد است. بنابراین زمانی یک پزشک یا سیستم ارائه خدمت میتواند آن مداخله را انجام دهد که بیمار یا فرد در معرض یا خطر بیماری، نسبت به انجام آن رضایت آگاهانه دهد. تا وقتیکه رضایت آگاهانه را نداشته باشیم، نمیتوانیم به جبر فرد را مجبور کنیم که آن مداخله برایش انجام شود. البته موارد استثناء هم وجود دارد. به عنوان مثال در اورژانسهای حیاتی که خطر قطعی جان فرد مطرح است، قانون، شرع و اخلاق اجازه میدهد که اگر ترک اقدام درمانی به احتمال زیاد منجر به مرگ فرد میشود، بدون اجازه فرد و حتی علی رغم مخالفت وی میتوان مداخله را انجام داد. با این حال این استثناء درباره واکسن صدق نمیکند؛ چراکه اگر فردی تمایل به تزریق واکسن نداشته باشد، نهایتا خودش را در معرض ریسک ابتلا به یک بیماری قرار داده که درصدی از آن میتواند شدید باشد و در درصد کمتری هم میتواند کشنده باشد. به نظر نمیآید تهدید بیماری کووید19 برای فرد، توجیهگر این باشد که آزادیهای فردی را ندیده بگیریم. بنابراین ما با این توجیه که سلامت فرد در معرض خطر قرار دارد، حق نداریم که به اجبار او را واکسینه کنیم.
لزوم صیانت از سلامت عمومیوی تاکید کرد: با این حال حاکمیت و نظام سلامت، یک وظیفهای هم در قبال جامعه و صیانت از سلامت جامعه دارد. تا وقتیکه تصمیم یا مخالفت فرد با یک اقدام، سلامت خودش را در معرض خطر قرار دهد، اینجا قانون، شرع و اخلاق به حق آزادی فرد احترام میگذارد، اما گاهی امتناع یا بی مبالاتی فرد از یک اقدام ضروری، افراد دیگر و جامعه را در معرض خطر قرار میدهد. این دیگر از حوزه اختیارات فرد خارج میشود و در اینجا محدودیتهایی برای آزادی فردی قائل میشویم. پیش از این هم ممنوعیتها یا محدودیتهای تردد یا الزامات استفاده از ماسک و ... را شاهد بودیم که همه این موارد در حوزه محدود کردن آزادی فردی است، اما با این توجیه که این تردد یا عدم استفاده از ماسک، میتواند بیماری را در جامعه پخش کرده و از کنترل خارج کند. با این استدلال، چنین محدودیتهایی را در پاندمی کرونا در همه کشورها دیدیم.
هیچکس نمیتواند فردی را مجبور به تزریق واکسن کند، اما....پارساپور گفت: محدودیتهایی هم که در زمینه واکسن ذکر میکنند، از همین سنخ است. هیچکس نمیتواند فردی را مجبور به تزریق واکسن کند، اما میتواند یکسری محدودیتها را برای فردی که واکسن نزده، از باب صیانت از سلامت جامعه، در نظر بگیرد و دسترسی وی را از برخی خدمات اجتماعی محدود کند. این اقدام نه به خاطر مجازات فردی است که واکسن تزریق نکرده، بلکه هدف، صیانت و پیشگیری از ابتلای جامعه است که کاملا قابل توجیه است. فردی که معتقد است واکسن برایش مفید نیست، نباید اجازه داشته باشد که به سلامت آحاد جامعه لطمه بزند. وقتی فرد یک اقدام مناسبی را انجام نمیدهد، آسیب آن متوجه خود فرد است و باید پاسخگو باشد، اما وقتی دولت به چنین فردی اجازه دهد که در مجامع و محلهای شلوغ یا در وسایل حمل و نقل و مراکز عمومی و ... حضور داشته باشد، بیتوجهی این فرد موجب آسیب به بقیه شده و در اینجا دیگر دولت باید پاسخگو باشد. اگر خدایی نکرده پیک ششمی ایجاد شود، دولت باید در قبال افکار عمومی پاسخگو باشد که چرا کنترل لازم را انجام نداده است.
پارساپور اظهار کرد: در دنیا تا یک مرحلهای کشورها واکسن کافی در اختیار نداشتند و برای تزریق واکسن اولویتبندی انجام شده بود. حال اگر کسی بر اساس اولویتش واکسن را تزریق نمیکرد، افراد دیگر در انتظار بودند و آنها واکسن را تزریق میکردند. هدف هم این بود که 70 درصد جامعه واکسینه شوند. بنابراین در فاز اجرای اولویتبندی و زمانیکه مطالبه و تقاضای واکسن در جامعه بیش از عرضه است، این محدودیتها معنا پیدا نمیکند. در این فاز محدودیتها عمومی است. مانند منع تردد شبانه یا تعطیلی سالنهای سینما و...، اما وقتی به فازی میرسیم که عرضه واکسن متناسب و حتی بیش از نیاز جامعه است و هرکس که در جامعه اراده کند، میتواند واکسینه شود، در این موارد دولت برای واکسیناسیون در انتظار مردم است. در اینجا آحاد جامعه واکسینه شدند و بار خطر ابتلا و بیماری شدید از دوش جامعه برداشته شده است. بنابراین ضرورتی به تداوم محدودیتهای عمومی نیست، اما باید درصد بالایی از جامعه ایمن شده باشند. اگر این درصد به دلیل عدم همکاری بخشی از جامعه تامین نشد، دلیلی ندارد که دولت محدودیتها را برای عموم جامعه ادامه دهد، بلکه آن را برای گروهی خاص که واکسن نزدند، اعمال میکند که موضوعی منطقی است.
چگونگی تشویق جامعه به واکسیناسیونوی درباره چگونگی تشویق جامعه به واکسیناسیون از مسیرهای ایجابی، گفت: مشکل ما این است که اعتمادآفرینی را به خوبی انجام ندادیم. از ابتدایی که موضوع واکسیناسیون علیه کرونا مطرح شد، بحث اعتماد آفرینی نسبت به آن نیز عنوان شد. درست است که ما به آزادی بیان و مطبوعات معتقدیم، اما در شرایط خاصی اظهارنظرهای ناصوابی از سوی افرادی که صلاحیت نداشتند مطرح و متاسفانه از سوی برخی رسانهها به نوعی حمایت شد. این موضوع باعث میشود که مردم هم دچار تردید شوند. گاهی یک فرد ضدواکسن تریبون پیدا کرده و در رسانهای معتبر، ذهنیت را نسبت به واکسن مخدوش میکند. چنین اقدامی خطرناک است و می تواند تلاشها را ناکام کند. قطعا ایجاد محدودیت گام آخر است و اولین گام اعتمادسازی است. باید توجه کرد که یک سر اعتمادسازی این است که تریبون را در اختیار فردی که صلاحیت علمی ندارد، قرار ندهیم و در درجه دوم هم درباره اثربخشی واکسن در کشورهایی که واکسیناسیون را به نحو مطلوبی انجام دادند، صحبت کنیم.
کاهش بستری و مرگ ناشی از کرونا با واکسیناسیونپارساپور گفت: بستری و مرگ ناشی از کرونا، در کشورهایی که واکسیناسیون را به خوبی پیش بردند، به شدت کاهش یافته است. حتی در کشور خودمان هم میزان خطر بستری و مرگ در جمعیت واکسینه شده، بسیار کاهش یافته است. ماههای سیاه اسفند 1398 و بهار 1399، بخشهای آی سی یو و بیمارستانی مملو از افراد سالمند بود. زیرا سالمندان بیشتر در معرض خطر ابتلا به کووید شدید بودند، اما به محض واکسینه کردن سالمندان شاهدیم که رنج سنی افراد بستری در بیمارستانها کاهش یافته است. به نظر می رسد عامل اصلی این تغییرناشی از پوشش واکسیناسیون افراد سالمند بوده است.
منبع: الف
کلیدواژه: واکسیناسیون علیه کرونا محدودیت هایی تزریق واکسن بستری و مرگ معرض خطر محدودیت ها نظام سلامت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۲۸۵۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خیزش دانشگاههای آمریکا علیه محور شرارت آمریکایی-اسرائیلی
خیزش سراسری در دانشگاههای مختلف آمریکا و دیگر نقاط جهان بخصوص در کشورهای غربی علاوه بر محور اصلی آن یعنی اعتراض به جنایات اسرائیل در غزه و مخالفت با همراهی غرب در جنایات صهیونیستها، ابعاد گستردهتری یعنی حاکمیت آمریکا را شامل میشود. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، اعتراضات و خیزش سراسری دانشگاهیان و نخبگان آمریکایی در دانشگاههای مختلف آمریکا و دیگر نقاط جهان بخصوص در کشورهای غربی علاوه بر محور اصلی آن یعنی اعتراض به جنایات اسرائیل در و مخالفت با همراهی غرب در جنایات صهیونیستها، ابعاد گستردهتری را شامل میشود که مهمترین آن ظهور جنبههای جدیدی از ناکارآمدی نظام حاکمیتی غرب است.
اعتراضات و خیزش دانشگاهی از دانشگاه کلمبیا در نیویورک و 17 آوریل آغاز شد و دانشجویان معترض خواستار قطع رابطه این دانشگاه با نهادهای اسرائیل که در جنگ غزه نقش دارند شدند. معترضان در دانشگاه های دیگر نیز خواستههای مشابهی دارند.
با وجود سرکوب شدید پلیس در داخل دانشگاهها که دانشجو و استاد نمیشناسد، فهرست دانشگاههای آمریکایی که شاهد تحصن و تظاهرات دانشجویی در حمایت از مردم فلسطین و مخالفت با ادامه نسلکشی صهیونیستها در غزه بودهاند، همچنان رو به فزونی است.نزدیک به 40 دانشگاه آمریکا اکنون در این تقابل با سیاستها فعال هستند.
اکنون با تشدید اوضاع و انتشار وسیع برخورد حاکمان آمریکا با این جنبش امواج این حرکت اکنون به دیگر کشورهای دنیا مانند فرانسه، آلمان، یونان، ژاپن، استرالیا و ... رسیدهاست.
.
از فریاد علیه ظلم تا مخالفت با سیاست حاکمیت
بعد از عملیات موسوم به «طوفانالاقصی» در روز 7 اکتبر و آغاز جنگ غزه که به بروز فاجعههای انسانی مختلف علیه فلسطینیها منجر شده است، حمایت از آرمان فلسطین در بسیاری از دانشگاههای آمریکا بالا گرفته است. بروز این اتفاق در کشوری که دولت او اصلیترین حامی جنایتهای اسرائیل در غزه بوده است، مسئلهای بهشدت قابل توجه و نیازمند تحلیل است. از منظر مختلف میتوان به این پدیده نگاه کرد.
از یک منظر، این تظاهراتها را میتوان نشانهای از این دانست که مقاومت در برابر ظلم یک امر فطری است و نداهای فطری حتی در جوامعی که در معرض پروپاگانداهای گسترده برای «ابتذال شر» (کوچک شمردن بدی) قرار گرفتهاند بهطور کامل خاموش نمیشود و حتی اگر در برههای کمرنگ شود سرانجام زمانی فرا میرسد که این مقاومت خود را به منصه ظهور خواهد رساند.
هنگامی که حساسیت به ظلم به خود از بین رفت، حساسیت در برابر ظلم در برابر دیگری نیز ناگزیر از میان خواهد رفت، این برنامهای است که دولتهای متمادی آمریکا سالها با سیاستهای مختلف از جمله در قالب برنامههای مختلف دیپلماسی عمومی در تلاش بودند در قبال مسئله اسرائیل ـ فلسطین در ذهن جامعه نهادینه کنند.
اما جنگ غزه و جنایات آشکار صهیونیستها بهاندازهای این مظالم را در معرض چشم همگان قرار داده است که تمامی آن تلاشها برای «ابتذال شر» و «درونیسازی ظلم» را نقشبرآب کرده است.
علاوه بر این، منظر دیگری که میتوان در ریشهیابی این اعتراضات نگریست این است که مسئله تنها به اسرائیل و جنایات در غزه ختم نمیشود بلکه این اعتراضات همگی به همان اندازه که بر مخالفت با جنایات رژیم صهیونیستی متمرکز هستند، سیاستهای حاکمیتی آمریکا و رویکرد نظامهای مختلف این کشور را در قبال مسئله فلسطین به چالش میکشند.
دیگر مسئله حزب یا فرد خاصی در میان نیست بلکه مردم این وادادگی به اسرائیل و حمایت بیچون و چرا از جنایات آن را حاصل حمایت هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه میدانند. این امر بخصوص در دولت دموکرات بیشتر صدق میکند چرا که این حزب دفاع از آنچه که حقوق بشر توصیف میکند را در اولویت کار خود عنوان کرده است. اما جنایات غزه و همراهی واشنگتن در جلوگیری از قطعنامههای سازمان ملل برای اتمام جنگ در کنار فرماندهی و کمک نظامی، تسلیحاتی و اطلاعاتی از صهیونیستها خط بطلانی بر ادعای اولویت دموکراتها در دفاع از حقوق بشر بود.
«امان عبدالهادی»، جامعهشناس در دانشگاه شیکاگو در این باره میگوید: جوانان بهطور فزایندهای از وضعیت موجود در مسائل سیاست داخلی و خارجی ناامید میشوند.
این جامعهشناس اعتقاد دارد که این فعالیتها در محوطه دانشگاه میتواند سرآغاز تغییرات سیاسی باشد.
بار دیگر ناکارآمدی نظام لیبرال دموکراسی
پراتاپ بهانو مهتا، نایب رئیس دانشگاه آشوکا و رئیس مرکز تحقیق سیاستی هند، در این باره اعتقاد دارد که این اعتراضات و سرکوب شدید آنها نشان دهنده سه بحران در نظام لیبرال دموکراسی است.
وی در مقالهای تاکید میکند که این بحران لیبرال دموکراسی از سه منظر قابل تحلیل است: بحران اول این که آمریکا که بیشترین نفوذ و اهرم فشار را بر اسرائیل دارد در کنار جامعه بینالملل نسبت به مسئولیتها اخلافی ناشی از مسایل وحشتناکی که در غزه رخ داد، عدول کرده و شانه خالی کردند. این اعتراضات محصول ناکامی نظام لیبرال دموکراسی است که اجازه داد خصومتها در غزه به این شکل در معرض دید افکار عمومی قرار گیرد. این اقدام دانشجویان تلاشی برای رفع این نقیصه اخلاقی بوده است.
به عقیده مهتا، دومین بحران لیبرال دموکراسی در این بود که همه دنیا به این واقعیت پیبردند که حتی در کشور مدعی آزادی بیان و به رغم داشتن قانون موسوم به متمم اول قانون اساسی حمایت از آزادی بیان، مقوله آزادی به سادگی در آن جامعه در معرض ملاحظات سیاسی و حزبی قرار میگیرد. تحقیر دانشگاهیان بخصوص روسای دانشگاه و دستگیری استادید پیام ناامید کنندهای حتی نسبت به آینده این آزادی بیان ارسال کرده است.
سومین ناکارآمدی لیبرال دموکراسی از نظر این کارشناس، عمیقتر شدن فضای دوقطبی در جامعه آمریکا است و نوع واکنشها به این اعتراضات و استفاده سیاسی از آنها به این فضای دوقطبی بیشتر کمک خواهد کرد.
نوع برخورد سیاستمداران به این خیزش نیز تاییدی است بر چرایی اعتراضات به نظام حاکمیتی آمریکا. جالب این که هر دو حزب اصلی ایالات متحده و همچنین کاخ سفید و گروههای طرفدار رژیم اسرائیل در کنار سران رژیم صهیونیستی از جمله بنیامین نتانیاهو، دانشجویان معترض را به دامن زدن به یهودستیزی متهم کردهاند؛ اتهاماتی که معترضان بهشدت آن را رد میکنند.
.
در کنار این اتهامات، استفاده از خشنترین برخوردها علیه دانشجویان و اساتید، ورود قوای امنیتی در کلاس درس و یا محوطه دانشگاهها برای دستگیری معترضین و فاش شدن تصاویر حضور تکتیراندازها بر بام دانشگاهها برای مقابله با خیزش دانشجویی نشان از اصرار این حاکمان بر ادامه رویکرد ناکارآمد خود است.
دانشمندان زیادی در سالهای گذشته البته با توجه به تناقضهای درونی ارزشهای لیبرالیسم چنین شرایطی را پیشبینی کرده و استدلالهایی را درباره اینکه چرا نظم جهانی لیبرال به رهبری آمریکا ناگزیر به چنین نقطهای خواهد رسید مطرح کردهاند.
«پاتریک دنین» نظریهپرداز علوم سیاسی در دانشگاه نوتر دام، یکی از نظریهپردازانی است که با توجه به شکستهای لیبرالیسم نظریاتی را درباره افول این ایدئولوژی مطرح کرده است.
او در کتاب «چرا لیبرالیسم شکست خورد؟» استدلال میکند که نابرابری، بی اعتمادی مردم به مقامات دولتی، ضعف خانواده، بحران محیط زیست و … در جامعه آمریکا نشانه این هستند که لیبرالیسم امروز وارد بحران مشروعیت شده است، اما برخلاف تصور مدافعان آن، این بحران یک امر عارضی بیرونی نیست بلکه توسط خود لیبرالیسم ایجاد شده است.
دنین در سراسر کتاب درباره این بحث میکند که نظریه لیبرالیسم از ابتدا دارای تناقضات درونی است که لاجرم به وضع امروزین منتهی میشود. «چرا لیبرالیسم شکست خورد؟» شورشی نظری در برابر این ادعاست که هر مشکلی در نظام لیبرالیسم ناشی از دور شدن از اصل نظریه لیبرالیسم است و با اصلاحاتی «لیبرالتر» قابل جبران است.
چرا خیزش دانشجویی آمریکا صهیونیستها را به وحشت انداخت؟خیزش دانشگاههای آمریکا؛ حرف حساب دانشجویان چیست؟
انتهای پیام/