Web Analytics Made Easy - Statcounter

ایسنا/قم وجود مقدس حضرت محمّد بن عبدالله صلی الله علیه و آله جامع انواع عظمت های انسانی و بزرگواری های یک فرد بی نظیر و بی مانند بشری بود که شرح هر یک از آن عظمت ها در این مقاله امکان ندارد و اجمالاً اگر انبیا و پیغمبران را بــه لقب قهرمانان خواندن مناسب شأن رفیعشان بود باید آن حضرت را چنانچه موّرخ شهیر انگلستان «توماس کارلایل» در بین تمام پیغمبران یگانه قهرمان خوانده، در همه عظمت ها قهرمان یگانه و موفّق و بی نظیر بخوانیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در یادداشتی به مناسبت شهادت پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله)  به تبیین عظمت آن شخصیت نورانی پرداخته اند.

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله تعالی: «وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِین» و «وَ إِنَّکَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ»

با اهدای سلام و تحیّات به پیشگاه مقدّس حضرت ولی الله الاعظم حجة الله امام زمان ارواح العالمین له الفداء و عرض تسلیت به مناسبت شهادت جانسوز پیامبر مکرّم اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، چند سطری را از باب بهره و تیمّن و تبرّک حقیر از این ایّام الله، به عرض می رسانم:
برای جوامع انسانی و اسلامی، هیچ چیزی مانند شناخت و آشنایی با سیره و مکتب رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و اهل بیت آن حضرت، آموزنده تر و سازنده تر نیست.

این معارف و سیره را باید به عنوان یک علم بزرگ جهانی معرفی نمود چرا که مسلمانان و جامعه بشریت، نیازمند شناخت این سیره جامع الجوانب و عمیق المعانی و پژوهش و درس و بحث و کاوش در آن می باشند، که به یقین، مفیدتر از آن برای این که سرمشق زندگی و راهنمای سیر به سوی تعالی و آگاهی و منش های نیکو و رفتار و کردار پاک و اندیشه های تابناک باشد وجود ندارد،  و همه شئون حیات مادی و معنوی و روحی و جسمانی بشر را فراگرفته است.
معرفت این سیره، علم است و نه یک علم که علوم بسیار، که همه در داخل این علم تدریس می شود.

مسلمانان خصوصاً در جهان معاصر برای این که خود، این علم را فرا بگیرند و به مردم جهان برسانند، و مراکز بزرگ پژوهشی تأسیس نمایند، مسئولیت بیشتری دارند.

باید پیام های این سیره و مخصوصاً سیره حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم در همه شعب حیات از معنویات و غیب و شهود و اخلاق و تربیت و روابطی که اسلام بین مردم و خدا، و فرد با جامعه یا عائله حتی با حیوانات برقرار می سازد به جهانیان برساند.

این مکتب و دعوت این کتاب مقدس، قرآن مجید و این سیره باید تبلیغ شود، که خدمتی و اصلاحی بالاتر از معرفی این سیره به بشریت نیست. 

عالی ترین روش انسانی و مقبول فطرت، روش محمدی و سیره علوی است. آیه شریفه «وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ» تمام هدف و مقصد از دعوت پیامبر عظیم الشأن را بیان می کند.

وجود مقدس حضرت محمّد بن عبدالله صلی الله علیه و آله جامع انواع عظمت های انسانی و بزرگواری های یک فرد بی نظیر و بی مانند بشری بود که شرح هر یک از آن عظمت ها در این مقاله امکان ندارد و اجمالاً اگر انبیا و پیغمبران را بــه لقب قهرمانان خواندن مناسب شأن رفیعشان بود باید آن حضرت را چنانچه موّرخ شهیر انگلستان «توماس کارلایل» در بین تمام پیغمبران یگانه قهرمان خوانده، در همه عظمت ها قهرمان یگانه و موفّق و بی نظیر بخوانیم.

یکی از مهمترین عظمت های وجودی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، عظمت در تشریع قوانین، است که برای ایشان نظیری دیگر در آن نیست. در بین مشرعین و قانونگذاران بزرگ، توفیقی که نصیب پیغمبر اسلام شد، نصیب احدی نشده است.
اهمیت این موضوع وقتی بیشتر ظاهر می شود که به قانونگذاری ها و همکاری ها و همفکری ها و مطالعات و مباحثات دامنه داری که پیرامون یک مادّه ی قانونی می شود و بالاخره به مجالس مقنّنه ارجاع می گردد و تحت شورها و بررسی واقع می شود توجّه نماییم.
آیا این عظمت نیست که شخصی بدون مشاور و معاون و بدون سابقه ی مطالعات قانونی و دیدن دانشکده های حقوق و بدون سابقه ی بررسی های بهداشتی و اجتماعی و تجارب قضایی و مالی و غیره در تمام جهات و حقوق مردم، قوانینی عرضه بدارد که هنوز پس از چهارده قرن، زنده و انسانی ترین قانون اجتماع و اصول و مواد آن مورد تصدیق و حمایت حقوقدانان جهان و به عقیده ی اهل تحقیق و انصاف، یگانه راه حل مشکلات کنونی بشریت باشد؟ واقعاً این عظمت حیرت  انگیز است و دلیل بر روحی الهی و رسالتی آسمانی است.

از عظمت های دیگر این یگانه قهرمان جهان، عظمت در بی اعتنایی به دنیا بود. پیامبر گرامی اسلام در اعتنا نداشتن به مظاهر دنیوی، نمونه و سرآمد تمام زهّاد بود.
از نشانه های زهد آن حضرت این بود که در آن وقتی که در اوج عظمت ظاهری و قدرت مادّی قرار گرفته بود با دست خود نعلین خود را می دوخت و لباس خود را وصله می کرد و از تجمّلات دنیا پرهیز داشت و اگر زیوری از زیورهای دنیا را در خانه می دید می فرمود: «آن را از نظر من پنهان کنید؛ مبادا که به دیدنش مشغول شوم و به یاد دنیا افتم»

از دیگر عظمت هایی که پیامبر، قهرمان بی نظیر آن است، عظمت در اصلاحات بنیادی اجتماعی می باشد. در تاریخ رهبران انقلابات بزرگ، احدی نیست که مانند رسول گرامی اسلام در مدّتی کوتاه، انقلاب فکری و عملی بی نظیر به وجود آورده باشد.
تولستوی می گوید: «شک نیست که محمّد صلی الله علیه و آله از بزرگترین رجال و مردانی است که به اجتماع خدمات بزرگی کردند. همین  قدر در فخر او بس است که امّتی را به نور حق هدایت کرد و از خونریزی و زنده به گور کردن دختران و قربانی کردن انسان ها بازداشت و مردی مانند او سزاوار احترام و اکرام است.»

شرح عظمت پیغمبر عزیز اسلام در اصلاحات بنیادی اجتماعی و انقلاب بی توقف و هر زمان و هر مکانی اسلام، بسیار طولانی است و الحق که تاریخ، احدی از رجال اصلاح و انقلاب را در این همه رشته های گوناگون مادی و معنوی و روحی و جسمی و فردی و اجتماعی – در این مدّت کوتاه – مانند آن حضرت موفّق و پیروز، نشان نمی دهد.

یکی دیگر از جوانب عظمت آن شخصیت بی نظیر جهان بشریت، مساوات و برابری بود. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله علاوه بر آن که به وسیله وحی الهی و آیات قرآن مجید برابری و مساوات انسان ها را اعلام داشت عملاً نیز آن را به مردم تعلیم داد.
مجالس او بالا و پایین نداشت و از چگونگی نشستن آن حضرت و اصحابش پیغمبر شناخته نمی شد تا کسی بگوید آن که مقدّم بر همه و بالای مجلس نشسته است پیغمبر است؛ یا اینکه اغنیا و اقویا به او نزدیک تر بنشینند. این حرف ها که هنوز هم در دنیای به اصطلاح متمدّن هوادار دارد در مجلس پیغمبر و مکتب تربیتی او وجود نداشت. فقیر و غنی و شاه و گدا همه از چشم پیغمبر یکسان بودند.

این فقط قسمتی از عظمت های شخصیت گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است و معلوم می شود که بشریت بخصوص مسلمانان باید چقدر حق ‌شناس زحمات و هدایت‌ها و راهنمایی‌های آن حضرت باشند و فقدان آن شخصیت بی نظیر را در سوگ بنشینند و آگاهان و اندیشمندان، خصوصاً نسل جوان متعهّد، رسالت اسلام و پیامبر عظیم الشأن آن را به همه دنیا برسانند و تمام نقاط را به انوار هدایت آن متصل سازند و اعصار طلایی ایمان و عمل را متعهّدانه تجدید نمایند ان شاء الله.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری منطقه قم پيامبر اكرم ص اسلام صلی الله علیه و آله گرامی اسلام بی نظیر عظمت ها آن حضرت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۹۷۹۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اگر مطهری و مبارزه او با تحجر ادامه داشت...

مرتضی مطهری یک شخصیت تمام نشدنی در گذر زمان است و تا امروز معادلی که جامعیت او را داشته باشد بر افکار عموم و خصوص رخ نکشیده!

من اولین بار نامش را از پدرم شنیدم که با او از سالهای درسهای فقه واصول امام خمینی آشنا بود و در دهه چهل متواضعانه گاه بیگاهی درتهران پای سخنرانی آن بزرگوار حاضر میشد و به یاد دارم مرا که در سن کودکی بودم به سالن سخنرانی او بُرد تا حضرت مطهری را ببینم.

ارتباط مرموزی بین من و استاد مطهری ایجاد شده بود تا سال ۶۰ که با کتاب داستان و راستان او آشنا شدم و در سال های بعد در حد توان ناچیز فکری خود با دیگر آثار استاد شهید آشنا شدم و یک به یک نوشته هایش را غذای مغز و روح خویش نمودم و این سفره فکری و اطعام معرفتی تا امروز ادامه داشته و دارد و خلاصه؛ "با مطهری زندگی میکنم" و حاضر به جایگزین کردن دیگری و دیگران بجای او نیستم چون تا کنون جایگزینی برای مطهری -خداراشاهدمیگیرم- که پیدا نکرده ام!

مطهری که من شناختم با توجه در آمیختگی بیش از سی ساله افکارم با آثارش، کلید شخصیتش؛ در "فهم عمیق او از دین ، و درک درست جامعه ، و عرضه خوبِ یافته هایش" است.

توضیح این ادعا چنین است؛

۱ - شهید استاد مطهری یک شخصیتِ جامعِ علمی بودکه دگراندیشان را تحمل میکرد. او گذشته از اینکه یک فیلسوف بود و فلسفه را هضم کرده بود، در فقه یک فقیه بود، و مهمتر ؛ با آثار نویسندگان دنیای خود ، حتا با دگر اندیشان آشنا بود ودر مواجه با نام یک نویسنده غربی و یا دگراندیش حیرت زده نمیشد.

این جمله شگفت آور که هیچ گاه عملی نشد ، از اوست؛ " می‌باید دانشکده الهیات به هر قیمتی شده فردی مارکسییسم رادر این دانشکده دعوت کندتامسائل مارکسیسم را تدریس کند. بعد ما هم می‌آئیم و حرف‌هایمان ‌را می‌زنیم. هیچ کس هم مجبور نیست‌ منطق ما را بپذیرد."

و میگفت: "من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار میدهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی، جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است وآزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه روشن و صریح با آنها."

۲ - آیت الله مطهری به عمقِ "دین" سفرِ علمی کرد. عمقِ دین بمعنای فهم و اجتهاد در فقه نیست .

اجازه دهید سخنی از استادبزرگوارم آیت الله وحید خراسانی که در درس داشتند تقدیم کنم که فرمودند: "تفقه در دین ؛ متفاوت از تفقه در ابواب فقه، طهارت تا دیات است ، این یک قسمت از دین است نه تمام دین؛ بعض الشیء لیس بالشیء»

در مورد "فقه مطهری" دامنه سخن وسیع است. خلاصه آن این است که او میگفت : "تمام مطالب دو جلد کفایه الاصول را در مشت دارم" ، و در درسهای عمومی آیت الله بروجردی و درسهای خصوصی امام خمینی توانست به رتبه بالای "اجتهاد" برسد و فقیه شود،  ولی نه یک فقیه متعارف مانند دیگران که حداکثر یک حاشیه بر "عروةالوثقی" و یا "مکاسب شیخ انصاری" اضافه کند، بلکه وی فقیهی بود که باید تفقه او درچگونه باز کردنِ گره های کور را از زندگی فردی و اجتماعی مسلمین دیدکه درآثارش مانند؛ کتاب "حجاب" و نیز "نظام حقوق زن" و یا "اسلام و مقتضیات زمان" رصد کرد. او از خاستگاه فقه سنتی با بازاندیشانه، پیوند بین نص و زندگی را رقم زد.

۳ - استادمطهری از تحجر فاصله داشت.

اوتوانست بااین روش درست مراجعه به متون اصیل دینی وعدم دخالت حب و بغض ها، از تحجر و دگم اندیشی وسنت گرایی های نامعقول دور شود.

آقای مطهری بر بافت فرسوده؛ بنایِ فقه و فلسفه و تفسیر بنا نکرد. استاد عزیز آیت الله جوادی در درس میفرمود: "در تمام رشته ‌ها ما تا نقشه جامع علم آن رشته را نداشته باشیم، هر فتوایی که در درون آن بدهیم به صورت بافت فرسوده است؛ مثل کسی که شهر را بخواهد اداره کند، تا نقشه جامع شهر را نداشته باشد، هرگونه ساخت و سازی داشته باشد طولی نمی‌کشد که بافت فرسوده می‌شود." مطهری نقشه جامع "شهرعلم" را داشت.

مطهری عزیز، در حد میسور بین علم و دین را آشتی میداد و عامل همبستگی عالمان و دانشمندان بود. علوم انسانی و تجربی را احترام میگذاشت همانطور که علوم اسلامی را ارج مینهاد تاجاییکه واجب علی کل مسلم  را به تمام علوم بشری سرایت میداد ودر عین اینکه به آداب و فرهنگ و دانش خودی باور داشت، اما هیچ گاه این باور باعث تمسخر و یا بی اعتنایی به ره آور غرب نمیشد. اوهیچ گاه شبهه وشبهه دار را رمیِ به بی دینی نمیکرد و هیچ گاه در مثل تریبون دینی نمازجمعه آنان راتهدید به ارهاب -ترور- نمیکرد.

امروز؛ مادربرابر دوگانگی سازی بین دین و هرچیزی که نیاز بشر است قرار گرفته ایم! مانند علم ویا فلسفه ویا بهداشت ویا تکنولوژی ودانش درغرب .. و نیزازسوی دیگر مواجه با تغییر در مفاهیم بدیهی مانند؛عدالت،عصمت،قدرت و.. هستیم‌!

بگمانم؛اگر مطهری ومبارزه اوباتحجر ادامه داشت، شرائط متفاوتی داشتیم.

۴ - آیت الله مطهری از محو شدنِ در شخصیتها بر حذر  بود و شخصیت پرست نبود. او نه وابسته به فرد، و نه وابسته به هیچ تشکیلات سیاسی و غیر سیاسی بود. او درعین اینکه به امام خمینی عشق داشت و از بردن نام او اشک می ریخت و وابسته عاطفی و تحصیلی به او بود اما وابسته فکری نبود که سرسپرده باشد، مطهری نه تنها خود اهل دست بوسی و پا بوسی نبود ، بلکه ؛ بسی پهلوانانه بر سرسپردگی ، چاکری ، تعصب و اطاعت بی چون و چرا  ، چنان تیغ نقد میکشید که آه از دل مریدبازان به آسمان بلند می شد.

او در نقدِ عالمانه ی دو بخش کوشا بود ، یعنی ؛ نقد "ارباب قدرت"  و نقد "ارباب دیانت".

استاد شهید مطهری چه زیبا گفت: "مقام حکومت، ملازم با مقام قدسی نیست و هر مقام غیرمعصومی که در وضع غیرقابل انتقاد قرار گیرد، هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام، من مانند عوام فکر نمی‌کنم که هر که در طبقه مراجع قرار گرفت مورد عنایت خاص امام زمان است و مصون از خطا و گناه و فسق است."

۵ - استاد مطهری در پیدایش انقلاب بهمراه همراه امام خمینی نقش موثر یک مجاهد و نیز یک ایدئولوگ را داشت ، اما این ، باعث نمیشد که چشم بر حقائق و یا نارسائی ها و یا حقوق مردم ببند و مدافه جریان حاکمیت باشد.

او چنین میگفت :

"این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ خواهد ماند و به شرطی تداوم پیدا خواهد کرد، که قطعاً مسیر عدالت خواهی را برای همیشه ادامه بدهد. یعنی دولت‌های آینده واقعاً و کلاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکاف‌های طبقاتی اقدام کنند. تبعیض‌ها را واقعاً از میان بردارند .. من تأکید می‌کنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد."

استاد مطهری دم از معنویت بدون عدالت نمیزد چون بر این اندیشه بود که ؛ "نبود عدالت در جامعه؛ پایه معنویت را متزلزل خواهد کرد و چون باعث محرومیت‌ میشود ، محرومیت عامل ایجاد عقده‌های روانی است و عقده‌های روانی تولید انفجار خواهد کرد!"

شهید مطهری برای حق به هرگونه رفتار ناروایی که با متن دین و حقوق مردم در تضاد بود را ممنوع میدانست ، چون بر این باور بود: «برای حق باید از حق استفاده کرد و اگر من بدانم که با یک دروغ، امشب همه گناهکارانِ شما توبه میکنند و نمازِ شب خوان میشوند، اسلام به من اجازه چنین کار [دروغی] را نمیدهد.»

بعد از ملاحظه مطالب پنج گانه تقدیم شده ، آیا به نظر شما "مطهریِ امام خمینی" تکرار شد؟

 

دیگر خبرها

  • روایتی اجمالی از زندگینامه، تحصیلات و خدمات حضرت آیت‌الله رئوفی
  • شباهتهای جنگ غزه و ائتلاف کفار و مشرکین مکه و یهود مدینه در جنگ احزاب
  • امام خطر اسراییل و استکبار جهانی را به بشریت گوشزد کرد
  • حرکت دسته عزاداری در روز شهادت امام جعفر صادق (ع) در تهران برگزار می شود
  • نماهنگ|«تو را است معجزه درکف... عصا بیفکن!»
  • کمال نامه ی مستان حیدری / امیرالمؤمنین در شعر خواجوی کرمانی
  • اگر مطهری و مبارزه او با تحجر ادامه داشت...
  • مطهری امام
  • رسالت معلمان، هدایت و ارشاد دانش آموزان است
  • آیت‌الله رمضانی: دشمنان می‌خواهند شریعت اسلام را تعطیل کنند