بایدها و نبایدهای سینمای کودک و نوجوان
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۲۶۳۶۲
سینمای کودک و نوجوان تاثیرات مثبت و منفی بسیاری بر روان و روحیه کودکان و نوجوانان دارد و گاهی این تاثیر از هزاران محفل آموزشی قویتر است، به همین دلیل نیاز است که با باید ها و نباید های این حوزه آشنا شویم.
به گزارش خبرنگار ایمنا، فیلمها، یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در راستای تربیت و الگو پذیری کودکان و نوجوانان به صورت غیر مستقیم به شمار میروند، نتایج تحقیقات نشان میدهد هرچه روش تربیتی برای کودک و نوجوان مستقیمتر باشد، اثر آن نامطلوبتر خواهد بود؛ بنابراین روشهای تربیتی در حوزههایی مانند تربیت اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی هر چقدر غیر مستقیمتر باشد مؤثرتر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آیا سینمای کودک به ایدهآل خود رسیده است؟
در عصر کنونی که ارتباط تمامی سنین با شبکههای اجتماعی و رسانهها و ابزارهای رسانهای به طور چشمگیری فزونی یافته است؛ قطعاً سینما و فیلمسازی هم تأثیرات بسیار زیادی بر ناخودآگاه و ابعاد وجودی کودکان و نوجوانان دارد. اگر چه این تأثیرات از نوع آموزشی و تربیتی در فضای اینترنت و سرگرمی نیز خود را نشان میدهد. به طوری که در کشور ما نیز در اوایل دهه شصت با تولید آثار فاخر تلویزیونی و سینمایی، آرام آرام جشنوارههای کودک و نوجوان پا گرفتند و با آثاری همچون «شهر موشها»، «باشو غریبه کوچک»، «قصههای مجید» و صدها اثر ماندگار دیگر بخش جدایی ناپذیر زندگی کودکان و نوجوانان شدند. همه ما صفهای طولانی حضور کودکان خانوادههایشان در سینماها را شاهد بودیم. آرام آرام کشورهای دیگر هم تولیدات خود را راهی جشنوارههای ایران میکردند و از مهمترین دلایل این رشد و شوق روز افزون، داشتن متولیان و صاحبان فرهنگی در این حوزه بود. به طوری که بودجهها به طور دقیقتر به تولیدکنندگان و اعجوبههای فیلم سازی ایران میرسید و آثاری که تا امروز مانا شد، تولید میشد. در همین زمان کانون پرورش فکری و کارگردانان و تهیه کنندگان با سواد و عالم به تربیت هم ظهور کردند.
البته از ایدهآلهای سینمای کودک و نوجوان دور شدهایم. یکی از بارزترین ویژگیهای سالهای ابتدایی جشنوارههای کودک و نوجوان در ایران وجود آثار متنوع و زیبا از سینماهای ملل مختلف بود که شوق و ذوق کودکان و نوجوانان را دو چندان میکرد. از طرفی در داخل نیز افرا توانمندی مانند کیارستمی، بیضایی، مجیدی، نادری و پور احمدها را داشتیم. از سویی پیش تر در حوزه جذب مخاطب نیز موفقتر عمل میکردیم و برای نمونه با حضور «بچههای آسمان» در عرصههای بینالمللی میدرخشیدیم، اما اینکه چه شد که امروز آن قدرت را در سینمای کودک نداریم، به نظرم باید به آسیب شناسی گسترده با اتاق فکرهای گسترده و استفاده از متخصصان رشتههای مختلف و گفتوگوهای بین رشتهای در حوزه سینما رو بیاوریم؛ به طور مثال بعد از سالها هنوز یک یا دو کتاب با هدف آسیبشناسی سینمای کودک و نوجوان وجود دارد. البته به جز اتاق فکر گسترده و حضور متخصصان نیازمند سازمان و نهادهای متولی این حوزه هستیم که بدانیم باید از چه نهاد و اشخاصی توضیح این کم کاریها و بیرونقی را بخواهیم. متأسفانه حوزه کودک به جز یکی دو بخش در تلویزیون، سالهای سال است که صاحب و متولی ندارد.
چه باید کرد تا به ایدهآلهای سینمایی کودک و نوجوان دست بیابیم؟
نبود فیلم نامههای قوی، نبود سرمایهگذاری در این بخش و عدم حضور روان شناسان و جامعهشناسان در کنار فیلمنامه نویسان میتواند سینمای کودک و نوجوان را از ایدهآل خود دو کند، فیلمهایی که به طور مستقیم با مخاطب کودک و نوجوان سر و کار دارند و فیلمهایی که به طور غیر مستقیم و در قالب فرزندپروری با والدین سر و کار دارند؛ از فرم و محتوای بسیار نامطلوبی برخوردارند و در کمتر فیلمی روانشناسی علمی و تأیید شده را میبینیم. در حالی که چه بسیار موضوعات زیبا و عالی در ارتباط با رابطه مادر کودک؛ دلبستگی نهادهای خانواده؛ نقش عاملیت در فرزندان و موضوعات بسیار ناب و مغفول و بر زمین افتاده داریم که کسی از آنها خبر ندارد و با کمک گرفتن از روانشناسان و جامعهشناسان میتوان به این موارد پرداخت و به اهداف و تأثیرات روانی مثبت این حوزه بر کودک و نوجوان دست یافت.
چالشهای سینمای کودک در ایران و جهان چیست؟
از چالشهای فیلمسازی در ایران عدم اطلاع کارگردانان و تهیه کنندگان سینما با مسائل مبتلا به کودکان و نوجوانان است. به طوری که کمتر فیلمنامه و اثری را میبینیم که متناسب با نیازهای رشدی کودکان و نوجوانان باشد.
در خوشبینانهترین حالت فیلمها کاملاً مستقیم گو، نصیحتگونه و آموزشی هستند و کمتر به تربیت غیرمستقیم و خودسازی روی میآورند. یکی دیگر از مسائلی که در ایران آفت فیلمنامهها شده است، پرداختن به مسائل ایدئولوژیک آن هم به صورت مستقیم و در دیالوگهای نصیحتگونه است، در حالی که توسعه معنویت و تربیت معنوی یعنی رفتارهای سازگار اجتماعی و فردی والدین و شهروندان یک کشور. اگر میخواهیم کودکانمان شهروندانی مسئول، آگاه، شفیق و با تقوا شوند؛ کافی است فیلمهایی تربیتی که تأثیرات خود را بر ابعاد ناخودآگاه آنان میگذارد تولید کنیم.
از سوی دیگر وقتی به آثار درخشان کودک و نوجوان کشورهای توسعه یافته نگاه میکنیم، متوجه میشویم، قدرت آنها در تأثیرگذاری بیشتر است و هالیوود به عنوان وزارتخانه فرهنگ و ارشاد به طور کاملاً مؤثر فرهنگ و رفتارهای کودکان را تغییر میدهد. بسیاری از آثار این کشورها اتفاقاً بسیار هم درخشان و تربیتی است و از جمله آن میتوان به انیمیشن درون و بیرون و یا انیمیشن روح اشاره کرد که مضامین بسیار مهمی از معنویت و روانشناسی را مطرح میکنند، اما به هر حال ما در کشور و بافت ملی مذهبی خود باید آثاری نیز متناسب با زیست بوم خود بسازیم که فرزندانمان را در چالشهای زندگی و آسیبهای اجتماعی ایمنتر کنیم، چرا که دوران زیر هفت سال بسیار کلیدی و مهم و سطح قضاوت کودکان بسیار پایین است؛ سینما و رسانهها به سهولت میتوانند پیامهای منفی و مثبت خود را بر کودک گذاشته و در سنین بزرگسالی آن موارد به سختی از ذهن کودک بیرون میرود. پس میطلبد که فیلمنامه نویسان و کارگردانان و بنیادهای ملی کشور شروع به ساخت آثاری کنند که این موارد در فیلمهای آنها لحاظ شود.
آیا افتراق و فاصلهگذاری دقیق بین مراحل رشدی و ساخت فیلمهای متناسب با سن هر دوره رشدی در سینمای کودک رعایت میشود؟
از دیگر چالشهایی که مختص کشور ما نیست؛ همین افتراق و فاصلهگذاری دقیق بین مراحل رشدی و ساخت فیلمهای متناسب با سن هر دوره رشدی است. در کشورهای غربی حداقل کاری که شده، سیستمهای درجهبندی و دادن آگاهی به والدین و فرزندان در این رابطه است، اما در کشور ما وقتی فیلمی ساخته میشود این موارد دقیق لحاظ نمیشود و اثرات نامطلوبی بر کودکان و نوجوانان میگذارد.
حضور کودکان در بحث فیلمسازی چه تأثیری بر روی آنها خواهد داشت؟
آن چیزی که در خبرها مشاهده کردیم و عوامل جشنواره از آن صحبت کرده بودند اگر لحاظ شود کمترین آسیبی به کودکان و نوجوانان نمیرساند. در واقع مشورت و تعامل مستقیم با متخصصان بین رشتهای قبل، حین و بعد از ساخت آثار بسیار مهم است، به این معنا که روانشناسان زبده و متخصص و جامعهشناسان و آشنایان با ادبیات تربیتی و آموزشی در کنار عوامل برنامهساز باشند؛ البته متخصصنما نبوده و دارای رویکردهایی باشند که در آنها حقوق کودک و نوجوان حین ضبط و پخش فیلم رعایت شود. برای این امر مهم؛ حقوق کودک در ادبیات سینمایی برون مرزی و درون کشور مشخص است و کافی است سن رشدی کودک و مؤلفههای مختلف تعلیم و تربیت و آموزش و محتوای سازگار با روحیات کودک لحاظ شود، خوشبختانه در سالهای اخیر در تیتراژ اکثر فیلمها این مورد را شاهد بودهایم و باید بگوییم نباید در این مسیر حساست و محافظهکاری به خرج دهیم، چرا که وقتی حال کودک و نوجوان در حین ضبط خوب باشد؛ به لحاظ فرم و محتوا هم اثری خوب خواهیم داشت.
از همه مهمتر آنکه کارگردانان ما نیز به جز نقد ادبی و ادبیات سینما و رسانه باید با روانشناسی کودک به صورت حداقلی آشنا باشند تا بتوانند نیازهای روان شناختی و روانی کودک را شناسایی و در فیلمها به خوبی به آن بپردازند. علم روان شناسی و دیگر علوم انسانی در ساخت اثری فاخر بسیار کمک میکند، همان طور که میدانیم این مهم در کشورهای غربی بسیار شایع و جامع بوده و خواهد بود و میزان اثرگذاری فیلمها به دلیل رعایت همین نکات تربیتی حاکم بر فیلمنامه است. درک فضای روان شناختی کودکان و نوجوانان هم از طریق تجربه زیستی کارگردان و عوامل برنامه میسر میشود، هم از طریق مشاورههای درخور با متخصصان و هم با خوانش کتاب و حضور در مجامع کودکان مانند مراکز نگهداری، مدارس و نهادهای تربیتی آنان.
اگر در سالهای اخیر این بستر برای آشنایی عوامل و فیلمنامه نویسان و کارگردانان نبوده است، باید آموزشهای کافی در غالب کارگاههای مختلف بیش از پیش انجام شود تا به طور غیرمستقیم هم که شده این آموزشهای اهالی سینما به رشد و بالندگی این حیطه منجر شود.
آیا ارتباط صحیحی بین آموزشوپرورش و سینمای کودک و نوجوان شکل گرفته است؟
به یقین نگاه سیاه و سفید و تعمیمگرایی در مسیر تولیدات فاخر به ما کمک نمیکند. متأسفانه در سالهای اخیر آموزشو پرورش کمتر به تربیت و کلمه دوم یعنی پرورش پرداخته است و بیشتر درگیر مسائل آموزشی و مستقیم گویی بوده است. این آفت در صدا و سیما و خانواده نیز نفوذ کرده است؛ بنابراین کمتر میتوان آثاری دید که در آنها تربیت با زبان استعاره، غیرمستقیم و نمادین بتواند به فرزندان این سرزمین تزریق شود؛ چه در قالب آثار بلند داستانی و سینمایی و چه فیلمهای کوتاه، انیمیشن و ادبیات داستانی. درواقع در این حیطه خوب عمل نکردهایم، به عنوان مثال در تلویزیون شاید بتوان انگشت شمار فیلمهایی مانند «وضعیت سفید» را متناسب با نیازهای روان شناختی دوران کودکی و نوجوانی و تحلیل رفتار اعضا خانواده مشاهده کرد و وقتی دلیل آن را جستوجو میکنیم به این نکته پی میبریم که کسی چون حمید نعمت الله به سابقه خوب فیلمسازی و مشورت با متخصصان حوزه علوم انسانی دست به چنین شاهکارهایی میزند که لایههای بسیار عمیق و پنهانی دارد. درواقع معتقدم صدا و سیما در این سالها کمتر آثاری به خوبی دهههای هفتاد و شصت تولید کرده و حتی در برخی زمینهها عقب افتاده و جا ماندهایم. به همین علت کودک و نوجوان جذب دیگر شبکهها و فرمهای زیباتر میشود و شاهد ارتباط صحیح و کاملی در تمام موارد، بین سینمای کودک و آموزش و پرورش نیستیم.
کد خبر 527479منبع: ایمنا
کلیدواژه: سینمای کودک و نوجوان جشنواره فیلم کودک و نوجوان1400 جشنواره فیلم کودک و نوجوان 1400 روانشناسی کودک و نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آموزش کودکان آموزش نوجوانان آموزش و پرورش و سینمای کودک و نوجوان سینمای کودک ایران سینمای جهان سینمای کودک تربیت کودک چالش های سینمای کودک و نوجوان سینما سرزمین خیال شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق سینمای کودک و نوجوان کودکان و نوجوانان غیر مستقیم روان شناسی فیلم هایی فیلم نامه ایده آل فیلم ها سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۲۶۳۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
والدین با استقلالطلبی نوجوانان مواجهه منفی نداشته باشند
ایسنا/قزوین یک روانشناس گفت: استقلالطلبی نوجوانان با جملاتی چون من بزرگ شدم یا با من مثل بچهها رفتار نکنید، ظاهر میشود و متأسفانه والدین در برابر استقلالطلبی فرزند خود جنگ قدرت به راه میاندازند. به والدین توصیه میکنم در برابر ویژگی استقلالطلبی به فرزند خود فشار وارد نکنند چراکه درنهایت این رفتار والدین باعث باخت آنان میشود و شرایط را بحرانی میکند.
فاطمه نوری در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: دوران نوجوانی حدفاصل بین کودکی و بزرگسالی و فرصت آماده شدن برای تغییر است، تفاوتهایی بین دوران کودکی و نوجوانی وجود دارد و خانوادهها به همین دلیل که فرزندانشان بهاصطلاح از دوره «دختر خوب» و «پسر خوب» بهیکباره پا به دوران نوجوانی و دنیای جدیدی میگذارند دچار مشکل و استرس میشوند.
وی افزود: پیشنوجوانی از ۱۰ تا ۱۱ سالگی شروع میشود و در این سن نشانههایی نوجوانی همچون رویش موی زیر بغل ظاهر میشود، مرحله دوم نوجوانی اولیه بین ۱۱ تا ۱۳ سالگی است که از آن بهعنوان آغاز نوجوانی یاد میشود و بیشتر والدین در این سن با نوجوان خود با مشکل مواجه میشوند، نوجوانی میانی هم بین ۱۴ تا ۱۶ سالگی است که نوجوان در این سن ارتباط بیشتری با همسالان خود دارد و شروع به دور شدن از خانه و خانواده میکند.
این روانشناس تصریح کرد: پایان نوجوانی از سن ۱۷ سالگی به بالا رقم میخورد اما مشکل دیگری که در دوران نوجوانی وجود دارد نوجوانی گسترده شده است یعنی افرادی که ۱۸ سالگی را گذراندهاند اما هنوز ویژگی دوره نوجوانی آنان تمام نشده و مهارت خودکنترلی و حتی قدرت تصمیمگیری ندارند.
وی ادامه داد: نوجوانی با بلوغ جسمانی شروع میشود و این اولین ویژگی در تمامی نوجوانان است، در این شرایط هورمون مغز و بدن در حال تغییر است تا فرد در آینده تولیدمثل کند و بتواند بهعنوان یک فرد مستقل به زندگی خود ادامه دهد.
نوری بیان کرد: پسران معمولاً بین ۱۱ تا ۱۶ سالگی اما دختران زودتر به بلوغ میرسند، باور غلطی وجود دارد که دختران چون زودتر به بلوغ میرسند پس رشد عقلانی بیشتری دارند اما این باور کاملاً غلط است اگرچه بلوغ دختران زودتر شروع میشود اما پسران خود را به رشد عقلی برابر میرسانند.
وی خاطرنشان کرد: ویژگی دوم نوجوانی تمایل رابطه با همسالان و عدم شرکت در جمع و میهمانیها است و همین موضوع سبب میشود تمایل به ارتباط با جنس مخالف در نوجوان افزایش پیدا کند، همه این موارد از ویژگیهای طبیعی و بههنجار دوره نوجوانی است اما خانوادهها میتوانند با بهکارگیری راهکارهایی چون پیشآگاهی دادن در خصوص دوره بلوغ به فرزندان خود، پیامدهای منفی این ویژگیهای طبیعی را کاهش دهند.
اهمیت پرورش استعداد در کودکی
این روانشناس تصریح کرد: برای جلوگیری از پیامدهای منفی ویژگیهای طبیعی دوره نوجوانی، والدین میتوانند استعدادهای فرزند خود را در دوره کودکی پرورش دهند و با آشنایان و بستگان ارتباط داشته باشند چراکه تحقیقات نشان داده خانوادههایی که از دوران کودکی فرزند خود در جمع بستگان شرکت میدهند در نوجوانی فرزندانشان مشکلات کمتری را تجربه میکنند.
وی در خصوص راهکارهایی برای کاهش جنبههای منفی دوره نوجوانی بیان کرد: مواردی همچون تشویق نوجوان، انتقاد نکردن بیشازحد، اهمیت دادن به نظرات او و مشارکت دادن میتواند جنبههای منفی دورههای نوجوانی را کاهش دهد.
نوری اظهار کرد: یکی دیگر از ویژگیهای دوره نوجوان هیجانطلبی و استقلالطلبی است به همین دلیل ممکن است نوجوان دست به انتخاب و رفتارهای هیجانی بزند، والدین برای کنترل این شرایط باید برای فرزند خود وقت بگذارند، با هم به بازیگاه و طبیعت بروند چراکه این امر سبب مدیریت هیجانطلبی در نوجوانان میشود.
وی بیان کرد: استقلالطلبی نوجوانان با جملاتی چون من بزرگ شدم، با من مثل بچهها رفتار نکنید، اینجا اتاق خودمه و من برای پوششم تصمیم میگیرم ظاهر میشود و متأسفانه والدین در برابر استقلالطلبی فرزند خود جنگ قدرت به راه میاندازند. به والدین توصیه میکنم در برابر ویژگی استقلالطلبی به فرزند خود فشار وارد نکنند چراکه درنهایت این رفتار والدین باعث باخت آنان میشود و شرایط را بحرانی میکند.
این روانشناس گفت: میل به متفاوت بودن از دیگر ویژگیهای دوره نوجوانی است. در این دوره والدین شاهد رفتارهای پرخطری همچون سیگار کشیدن، لباسهای عجیب پوشیدن و رانندگی و موتورسواری پرسرعت در فرزند خود هستند که در این شرایط خانواده باید فضایی چون پرورش استعدادها و ارتباط دوستانه و عمیق با فرزند را فراهم کند که این میل به متفاوت بودن به شکل مثبت بروز پیدا کند.
وی در پایان اظهار کرد: آخرین ویژگی نوجوانی تلاش نوجوان برای دستیابی به هویت شغلی، تحصیلی، عاطفی و اجتماعی است که با مواردی چون سردرگمی و بیهدف بودن و تغییر چندباره علایق و عادات و وسایل شخصی نمایان میشود، رسیدن به هویت در دوره نوجوانی و حتی تا اوایل دوره جوانی ادامه دارد و تا وقتیکه فرد بتواند خود را پیدا کند دائماً از شاخهای به شاخه دیگر میپرد.
انتهای پیام