محرک مذاکرات مستقیم میان ایران و عربستان سعودی
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۹۴۲۸۵
یک رسانه آمریکایی در تحلیلی خروج آمریکا از منطقه خاورمیانه (غرب آسیا) را محرک مذاکرات مستقیم میان ایران و عربستان سعودی دانسته است.
پایگاه اینترسپت در این تحلیل، سیاستهای دولت سابق آمریکا به ریاست «دونالد ترامپ» که منافع رژیمهایی مانند عربستان سعودی، ترکیه و اسرائیل را در اولویت قرار داده بود یکی از دلایل «سیاست خارجی مبتنی بر خشونت» این رژیمها توصیف کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اینترسپت نوشته است: «این هدیه ترامپ به شریکان خارجی باعث تسریع استعمارگری اسرائیل در کرانه باختری و اورشلیم (بیتالمقدس) شد؛ جنگ تحت حمایت ترکیه میان آذربایجان و ارمنستان را به همراه داشت و موجب تشدید عملیات بمباران ائتلاف تحت رهبری عربستان در یمن و کشته شدن هزاران غیرنظامی شد.»
این رسانه نوشته حال که ترامپ رفته و آمریکا در حال خروج از منطقه است نشانههایی از بهتر شدن اوضاع مشاهده میشود.
در روزهای گذشته رسانهها گزارش دادهاند ایران و عربستان سعودی چهارمین دور از گفتوگوهای خود در بغداد را برگزار کردهاند و در آستانه توافقی برای بازگشایی کنسولگریها در مشهد و جده هستند.
بعد از آنکه گزارشهایی از اولین دور گفتوگوهای دو طرف برگزار شد «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان سعودی در مصاحبهای با تلویزیون سعودی با لحنی کمسابقه از در آشتیجویی درآمد.
وی در آن مصاحبه گفت: «ایران کشور همسایه ما است و تمام چیزی که ما خواستار آن هستیم داشتن رابطهای خوب و ویژه با این کشور است. ما نمیخواهیم ایران در وضعیت دشواری قرار داشته باشد. بر عکس، میخواهیم آنها پیشرفت کنند و میخواهیم تلاش کنیم منطقه و دنیا به سمت رفاه حرکت کند.»
اینترسپت نوشته چنین اظهارات و لحن آشتیجویانهای در چهار سال قبل از هیچ یک از طرفها به گوش نمیرسید و برعکس، در آن زمان به نظر میرسید دو کشور در آستانه یک درگیری آشکار قرار دارند.
اینترسپت نوشته است: «احتمال گشایش در روابط ایران و عربستان نشان میدهد که چک سفید آمریکا به برخی از کشورها چقدر جلوی پیشرفت در روابط میان کشورها را میگیرد.
در ادامه این مطلب آمده است: «به عبارت دیگر، خروج فزاینده آمریکا از خاورمیانه به عنوان هژمون نظامی، احتمال شکلگیری نظامی پایدار را ایجاد میکند که بر اساس آن کشورها خودشان به تنهایی مذاکره کنند.»
ائتلافی به رهبری عربستان سعودی از فروردینماه سال ۱۳۹۴ کشور فقیر یمن را برای بازگرداندن قدرت به «عبد ربه منصور هادی»، رئیسجمهور مستعفی یمن هدف حملات سنگین هوایی، زمینی و دریایی قرار داده است.
این حملات به نابودی زیرساختهای یمن و گسترش فقر، بیکاری و گسترش بیماریهای واگیردار در این کشور فقیر عربی منجر شده است. از زمان آغاز این حملات دهها هزار غیرنظامی یمنی شهید و زخمی شدهاند.
کارشناسان سازمان ملل، یمن را صحنه بزرگترین بحران بشری در جهان توصیف میکنند. بیش از ۷۵ درصد جمعیت یمن در حال حاضر نیازمند نوعی کمکرسانی هستند.
نخستین دور گفتوگوها میان ایران عراق حدود پنج ماه پیش در بغداد برگزار شد و از ان زمان به بعد، این شهر صحنه چندین دور گفتوگوی دیگر میان تهران و ریاض بوده است.
این دیدارها در شرایطی برگزار میشوند که عربستان سعودی در تلاش است خودش را از باتلاق جنگی چند ساله در یمن خارج کند. این جنگ به کشته و زخمی شده دهها هزار نفر منجر شده اما هیچ یک از اهداف ریاض را برآورده نکرده است.
بغداد ماه پیش میزبان یک کنفرانس منطقهای با حضور سران کشورهای عربی و مقامهای ارشد چندین کشور از جمله وزیران خارجه ایران و عربستان سعودی بود. این نشست، نقش بغداد به عنوان میانجی جدید در منطقه را تحکیم کرد./فارس
منبع: فردا
کلیدواژه: اینترسپت مذاکره ایران و عربستان ایران و عربستان سعودی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۹۴۲۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسکو از جنگ ایران و اسرائیل چه بهرهای برد؟ روسیه تمام تخممرغهایش را در سبد ایران نمیگذارد
عارف دهقاندار در اعتماد نوشت: عملیات توفانالاقصی توسط حماس علیه اسراییل در ۷ اکتبر و آغاز نبرد غزه، معادلات منطقه و نظام بینالملل را وارد مرحله جدیدی کرد که پیامدهای بسیاری در سطح منطقه و فراتر از آن به جای گذاشت که شاید آوریل ۲۰۲۴ را بتوان نقطه عطف این پیامدها دانست.
ایران و اسراییل که سالها در منطقه به اصطلاح خاکستری با یکدیگر درگیر بودند و بهرغم همه دشمنیها و رقابتهای ژئوپلیتیکی و هویتی، از رویارویی مستقیم با یکدیگر اجتناب میکردند، وارد یک رویارویی نظامی مستقیم و رودررو شدند.
هر چند که باید تاکید کرد که این رویارویی نظامی، محدود، کنترل شده و درچارچوب قواعد بازی بود و در نهایت سطح نزاع از حالت رویارویی مستقیم به نبرد در منطقه خاکستری بازگشت.
همان طور که پیشبینی میشد، پس از اقدام اسراییل، سطح تنش میان طرفین کاهش پیدا کرد و ایالات متحده امریکا، نقش قابل توجهی در این کاهش تنش داشت. چرا که دولت دموکرات مستقر در امریکا به دلایل فراوان، علاقهای به گسترش سطح نزاع میان طرفین نداشته و تلاش کردند که از اهرمهای خود برای کنترل رفتار کابینه نتانیاهو پس عملیات «وعده صادق» استفاده کند.
اما نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که ایالات متحده تنها قدرت خارجی متاثر از این تغییر معادلات در منطقه خاورمیانه نبوده و باید تاثیرپذیری و موقعیت دیگر قدرت بزرگ جهانی یعنی روسیه را در این تحولات و همچنین جایگاه آن در آینده منطقه را مورد توجه و ارزیابی قرار داد.
روسیه در طی یک دهه گذشته تلاش زیادی برای تقویت شبکهها و اعمال نفوذ خود در منطقه خاورمیانه انجام داده است و پس از ۷ اکتبر و تغییر معادلات در خاورمیانه و همچنین تمرکز بر جنگ اوکراین، جایگاه خود را در این منطقه متزلزل و در معرض خطر میبیند.
پس از افزایش تنش میان ایران و اسراییل، راهبرد روسیه در قبال این تنش اهمیت خاصی پیدا میکند، چرا که وقتی به گذشته برمیگردیم، مشاهده میکنیم که هیات حاکمه روسیه و ولادیمیر پوتین، رییسجمهور این کشور از یک سو در سوریه با ایران همکاریهای نزدیکی میکرد و از سوی دیگر این اجازه را به اسراییل میداد که مواضع ایران را در خاک سوریه هدف قرار بدهد و در زمان انجام این حملات، پدافندهای روسی مستقر در سوریه عمل نمیکرد.
همچنین نباید از نظر دور داشت که روابط تهران - مسکو پس از جنگ اوکراین، تغییرات مهمی را تجربه کرده است و سطح همکاریهای نظامی طرفین وارد مرحله جدیدی شده است و بهرغم خصومتهای دیرینه تاریخی و اختلافات ژئوپلیتیکی، فضای کنونی خاورمیانه هر دو دولت را تشویق میکند تا با همکاری نزدیکتر، معادلات منطقه را به ضرر امریکا رقم بزنند.
به طور کلی، مقامات مسکو مانند همتایان خود در پکن به دنبال ثبات بیشتر در منطقه خاورمیانه هستند و هرگونه آشفتگی در منطقه میتواند به منافع روسیه آسیب برساند که از جمله آنها رشد گروههای تکفیری و تروریستی در سطح منطقه است. روسها حساسیت ویژهای نیز نسبت به گروههای افراطی و تروریستی داشته که در سالهای اخیر در بخشهایی از روسیه و همچنین سایر بخشهای اتحاد جماهیر شوروی سابق، مانند تاجیکستان نفوذ کردهاند. همان طور که به یاد داریم، در ۲۲ مارس، گروه تروریستی داعش توسط تعدادی از عناصر تاجیکی خو به یک سالن کنسرت در مسکو حمله کردند و نزدیک به ۱۵۰ نفر را کشتند.
فراتر از مبارزه با تروریسم، روسیه به دنبال حمایت از دولتهای عربی دوست در منطقه، حفاظت از حضور نظامیان کشور در سوریه، جذب سرمایهگذاری خارجی از کشورهای ثروتمند عرب خلیجفارس و ایجاد روابط تجاری با منطقه است که از طریق آن بتواند تحریمهای غرب را که به واسطه جنگ اوکراین بر این کشور وضع شده را دور بزند و بتواند سیاستهای انرژی خود را با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس هماهنگ کند؛ لذا علاوه بر ایران، روسیه نگاه ویژهای به کشورهای عربی خلیجفارس نیز دارد و مواضع این کشور نسبت به جزایر سهگانه ایران را نیز باید در همین راستا تعریف کرد؛ لذا درست است که در شرایط فعلی، سطح روابط نظامی ایران و روسیه در حالت خوبی قرار دارد.
اما این به آن معنا نیست که این کشور قرار است تمام تخممرغهای خود را در سبد ایران بگذارد و علاوه بر ایران، به دنبال روابط اقتصادی و حتی نظامی با کشورهای عربی منطقه نیز هست.
اگر به بحث تنشهای ایران و اسراییل بازگردیم، باید گفت که روسیه مخالف هر گونه جنگ همهجانبه و تمام عیار، میان این دو طرف است. با این حال، تشدید تنش آن هم به صورت محدود و کنترل شده بین ایران و اسراییل به طور بالقوه و از چند جهت به نفع منافع روسیه است که به طور خلاصه دلایل آن بیان میشود.
نخست اینکه افزایش سطح ناامنی و گسترش دامنه پیامدهای جنگ در خاورمیانه، در حالی که نزدیک به ۷ ماه از آغاز جنگ غزه میگذرد، رویکرد و پیام روسیه به دولتها و جوامع عربی را تقویت میکند که ایالات متحده عامل اصلی بیثباتی و تنش در سطح منطقه است و امریکا رویکردی مسوولانه در قبال تحولات منطقه ندارد.
پوتین و دیگر مقامات روسی دهههاست که امریکا را به واسطه حمایتهای یک جانبهشان از اسراییل و ناتوانی در حل و فصل ریشهای اصلیترین بحران در این منطقه یعنی درگیری فلسطین و اسراییل سرزنش میکنند. این پیام و رویکرد از جانب روسیه برای مخاطبان عرب که به طور فزایندهای از ایالات متحده به خاطر تلفات انسانی فزاینده در غزه خشمگین هستند، خوشایند است.
دوم اینکه پیامدهای بیشتر جنگ غزه، و گسترش محدود دامنه تنشها در منطقه، توجه جهانی را از اوکراین به خاورمیانه منحرف کرده که روسیه از آن استقبال میکند.
سوم، وجود سطح محدودی از درگیری مستقیم میان تهران و تلآویو میتواند نفوذ روسیه را در منطقه از طرق دیگری تقویت کند.
دولت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، ممکن است به هیات حاکمه روسیه و شخص پوتین به عنوان رهبری نگاه کند که به واسطه روابطی که با تهران دارد، بتواند تا حدی روی تصمیمات تهران تاثیر بگذارد؛ و در آخر اینکه هر چند در حال حاضر سطح نزاع ایران و اسراییل تا حدی کاهش پیدا کرده، اما به واسطه احتمال افزایش سطح تنش، ایران در آینده نیاز بیشتری به جنگندهها و سامانههای دفاعی روسیه پیدا خواهد کرد که از آن طریق برای خود ایجاد بازدارندگی کند.
هر چند که سطح تنش میان ایران و اسراییل در حال حاضر کنترل شده و ظاهرا به منطقه خاکستری بازگشته است، اما با توجه به ادامه جنگ خطر گسترش خصومتها به یک جنگ منطقهای را نباید نادیده گرفت. ادامه جنگ در غزه و دیگر درگیریهای حل نشده در خاورمیانه، احتمال حملات آتی اسراییل علیه ایران و بالعکس را باز میگذارد که نباید آن را از نظر دور داشت.
هر چند که باید اندکی دقیقتر راهبرد روسیه را در منطقه بررسی کرد، اما این کشور در این جنگ تعارض منافع جدی با اسراییل نیز دارد و این را در مواضع خود نشان داده است.
ایران نیز میتواند از این فرصت به نفع منافع خود در منطقه استفاده کند، اما نباید از نظر دور داشت که روسیه اگر چه تا حدی در تحولات منطقه در محور مقابل غرب قرار میگیرد، اما قرار نیست که تمام تخممرغهای خود را در سبد ایران بگذارد و آنها هم به دنبال منافع خود در این جنگ هستند.
نکته پایانی احتمال حضور ترامپ در جایگاه ریاستجمهوری امریکاست، که میتواند معادلات جنگ اوکراین و همچنین جنگ غزه را دچار تغییرات کند. باید صبر کرد و نتایج انتخابات امریکا را دید.