Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-05@02:23:55 GMT

وقتی پایان روزهای سخت تلخ شد

تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۴۱۳۱۱۸

وقتی پایان روزهای سخت تلخ شد

از تحقیرها و سرزنش های همسرم خسته شده ام به گونه ای که دیگر نمی توانم این وضعیت تاسف بار را تحمل کنم او با این بهانه که مرا در شأن خودش نمی داند با زنان غریبه ارتباط دارد و...

به گزارش مشرق، زن ۲۷ساله که برای حل مشکلش وارد کلانتری امام رضا(ع) مشهد شده بود با بیان این که از شدت سرخوردگی و افسردگی دیگر روابط عاطفی بین من وهمسرم کم رنگ شده است به مشاور و مددکار اجتماعی گفت: هنوز دختری نوجوان بودم که به پسرعمویم علاقه مند شدم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خانواده هایمان نیز خیلی دوست داشتند که روزی من و "مهران" با هم ازدواج کنیم. اما هیچ کس از علاقه قلبی من به مهران اطلاعی نداشت همواره آرزو می کردم تا خانواده عمویم پا پیش بگذارند و مرا خواستگاری کنند بالاخره این اتفاق رخ داد و در حالی که وارد بیستمین بهار زندگی‌ام شده بودم زن عمویم ماجرای علاقه مهران نسبت به مرا مطرح کرد و این گونه برقی از خوشحالی را در قلبم نشاند.

آن زمان مهران که یک سال از من بزرگ تر بود در رشته مهندسی ساختمان تحصیل می کرد و شغلی هم نداشت به همین دلیل مدتی بعد زندگی مشترک ما در حالی آغاز شد که در تنگنای مالی شدیدی قرار داشتیم ولی خانواده هایمان تکیه گاهمان شدند و نمی گذاشتند از نظر مالی خیلی در مضیقه قرار بگیریم.

با آن که روزهای سختی را می گذراندیم اما از زندگی لذت می بردیم و من مطمئن بودم که خیلی زود این دوران سخت به پایان می رسد و روزهای خوشی را در کنار مهران تجربه می کنم به همین دلیل همواره سعی می کردم پشتیبانی قوی برای همسرم باشم تا او به تحصیلاتش ادامه بدهد.

به گونه ای که خودم را فراموش کردم و دست حمایتم را پشت سر همسرم قرار دادم. بالاخره تحصیلات دانشگاهی همسرم به پایان رسید و او عازم خدمت سربازی شد. در این شرایط من به تنهایی پسرم را بزرگ می کردم و با کمک های مالی خانواده عمویم به انتظار پایان مشکلات نشستم .

خلاصه جشن پایان خدمت مهران هم برگزار شد و او دوباره با خبر قبولی اش در آزمون کارشناسی ارشد دانشگاه لبخند  بر لبانم نشاند. در این شرایط باز همه مشکلات را به تنهایی تحمل کردم تا همسرم در آرامش تحصیل کند. 

حتی در روزهای امتحانات پایان ترم مهران، من پسرم را به خانه مادرم می بردم تا سروصدایش موجب آزار همسرم نشود. بالاخره روزهای سخت به پایان رسید و همسرم در یکی از مراکز شهرداری استخدام شد. حالا دیگر از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم و نتیجه تلاش هایم را می دیدم . طولی نکشید که صاحب خودرو و واحد آپارتمانی بزرگی شدیم، اما درحالی که احساس می کردم آرامش به زندگی‌ام بازگشته است ناگهان ورق برگشت و رفتارهای همسرم به کلی تغییر کرد.

او دیگر حتی از راه رفتن من هم ایراد می گرفت و زشتی چهره ام را به رخم می کشید. مدام تحقیرم می کرد و از بی سوادی ام سخن می گفت. درحالی که از سرزنش هایش دچار سرخوردگی شدیدی شده بودم روزی متوجه شدم که با زنان غریبه‌ای معاشرت دارد و به همین دلیل آشکارا مرا تحقیر می کند. وقتی این موضوع را با او درمیان گذاشتم با بی شرمی و بی حیایی به چشمانم نگاه کرد وگفت: من به دنبال زنی تحصیل کرده هستم که در شأن خودم باشد و...

حالا هم در حالی که نگران آینده فرزند خردسالم هستم و زندگی ام در آستانه نابودی قرار دارد، به کلانتری آمده ام تا...

با صدور دستوری از سوی سرهنگ شریفی (رئیس کلانتری امام رضا(ع) پرونده این زن جوان توسط مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی مورد واکاوی و کنکاش های تخصصی قرار گرفت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: روزنامه خراسان

منبع: مشرق

کلیدواژه: تحولات قفقاز تحولات افغانستان خیانت زن و شوهر پلیس اخبار حوادث

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۱۳۱۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شایعه فوق‌العاده جنجالی درباره پدرِ مهران غفوریان!

آفتاب‌‌نیوز :

چندشب قبل در شبکه مستند، فیلم کنفرانس مطبوعاتی کارکنان ساواک در سال ۱۳۵۸ پخش شد. 

نکته جالب در این ویدئو، معرفی "خسرو غفوریان" به عنوان مدیر پشتیبانی بخش آموزش ساواک است! 

شباهت چهره‌ی این فرد با مهران غفوریان و هم‌نام بودن او با این بازیگر گمانه‌زنی‌ها را درباره‌ی احتمال اینکه او پدر مهران باشد افزایش داد.

منبع: سایت برترینها

دیگر خبرها

  • ۸۱ درصد مخازن سدهای خوزستان پر شد/ آخرین وضعیت سد دز
  • فیلم وضعیت رودخانه دز پس از طغیان روزهای اخیر
  • سامان قدوس به دنبال پایان روزهای تلخ
  • شایعه فوق‌العاده جنجالی درباره پدرِ مهران غفوریان!
  • پدر مهران غفوریان، ساواکی نبود  (+عکس)
  • برادر مهران غفوریان عکس پدرشان را منتشر کرد
  • افزایش ۲ برابری مسافران متروی اصفهان در روزهای جمعه
  • کوه‌ها هم ترک برمی‌دارند!
  • پیام ساکت قبل از پرسپولیس: شمال فقط نساجی
  • هافبک مس در فرم روزهای انتقال به استقلال