Web Analytics Made Easy - Statcounter

نصب و عزل رئیس سازمان صدا و سیما با مقام رهبری است و شورایی مرکب از نمایندگان رئیس جمهور و رئیس قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی (هرکدام دو نفر) نظارت بر این سازمان خواهند داشت.

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، فاطمه مزجی؛ با تغییر رئیس صدا و سیما و اعتراضاتی که نسبت به عملکرد آن مجموعه حالا بلندتر از همیشه به گوش می رسد فرصت مناسبی است تا با نگاه کلی به وضعیت قوانین و مقررات مربوط به این سازمان که سطح اهمیت و تاثیرگذاری آن در صورت عملکرد صحیح و کارآمد بر همگان روشن است مطرح کنیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

علم به مشکلی که با آن رو به رو هستیم احتمالا پیچیده تر از راه حل آن باشد؛ یعنی وجود باید و نبایدها و تکالیف قانونی ای که با خواندن آنها انتظار رسانه ای به مراتب بهتر از آنچه شاهد آن هستیم را داریم؛ اما در عمل با نقد و گلایه کانال های تلویزیون را عوض می کنیم و شاید حتی اصلا تلویزیون نگاه نمی کنیم. کمی جلوتر که به انبوه قوانین مجمل تصویب شده در این حوزه اشاره می کنیم این گزاره را تصدیق می کنید.

 

فارغ از اینکه صدا و سیما باید چگونه باشد به این می پردازیم که صدا و سیما از منظر قانون چگونه است. دریچۀ نگاه نگارنده نه تحلیل جامعه شناختی مسائل پیچیدۀ مریوط به هنر و رسانه که یک آسیب شناسی حقوقی است و البته آن هم وام گیرنده از مطالب اشخاصی است که در این زمینه تحصیل و مطالعه کرده اند. در این متن به این مهم می پردازیم که چرا صدا و سیما حتی در سطح انتظارات قوانینی که برای او وضع شده نمی باشد. سازمان صدا و سیما از جمله نهادهایی است که نام آن درمتن قانون اساسی آمده است. اصل ۱۷۵ ذیل فصل دوازدهم قانون اساسی اینگونه عنوان می کند: در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید تامین گردد.

 

نصب و عزل رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با مقام رهبری است و شورایی مرکب از نمایندگان رییس جمهور و رییس قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی (هرکدام دو نفر) نظارت بر این سازمان خواهند داشت. خط مشی و ترتیب اداره سازمان و نظارت بر آن را قانون معین می کند. با مطالعه این اصل شاکلۀ اصلی حاکم بر این سازمان شناخته می شود. از اینکه صدا و سیما در صدر این اصل به نحوی ابزار آزادی بیان و نشر افکار معرفی شده است و مقید به رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور شده است و تفاسیر آن گذر میکنیم چراکه موضوع اصلی این نوشته مربوط به ذیل این اصل و مسئله نظارت و مدیریت این نهاد مطابق ثانون میشود.

 

خط مشی و ترتیب اداره سازمان و نطارت بر آن را قانون معین می کند. پس در غیر از مسئله شناخت اعضای اصلی شورای نظارت که از قوای سه گانه و از هرکدام دونفر انتخاب می شوند برای آشنایی با نحوه عملکرد آن و سایر دستگاه های نظارتی و همچنین چارچوب مدیریتی صدا و سیما به قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی مراجعه کنیم. اصل ماجرا و مشکل از همین جا شروع می شود. برای حفظ اختصار و حوصلۀ بحث فقط نام قوانینی که مجلس شورای اسلامی در این حوزه تصویب کرده است را می آوریم و توضیح مختصری راجع به محتوای هر کدام می دهیم.

قانون اداره صدا و سیما مصوب سال ۵۹ که در ۹ ماده بصورت بسیار مختصر ساختار و شیوه اداره این سازمان را تبیین کرده است.
قانون خط مشی کلی و اصول برنامه‌های صدا و سیما مصوب سال ۶۱ مفصل‌تر از قانون قبلی در ۶۵ ماده موارد مورد نظر در سیاستگذاری‌های مربوط به صدا و سیما را باز هم همانطور که از نام قانون مشخص است بسیار کلی و تفسیرپذیر ارائه کرده است.
 اساس نامه صدا و سیما مصوب سال ۶۲ مانیفست کلی سازمان را تبیین میکند.
قانون نحوه اجرای اصل ۱۷۵ قانون اساسی مصوب سال ۷۰ توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام لیست نظارت هایی که شورای نظارت باید به عمل آورد را با عبارات کلی بدون هیچ ضمانت اجرای مشخصی اورده است و در برخی از بندها اجازه اخطار به مسئولان مربوطه در سازمان را به اعضا داده است!

پیشنهاد می شود اگر نسبت به مسئله صدا و سیما دغدغه دارید این قوانین و عبارات آرمانی آن را مطالعه بفرمایید. در یک خلاصه بندی کوتاه سازمان صدا و سیما ساختاری از نظر شاکلۀ مدیریتی دارد که در اساسنامه آن مشخص شده است و نسبت به رویکردهای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی آن در قانون خط مشی مواردی را مطالعه میکنیم و طبق قانون اساسی سازمان نظارتی ای برای جلوگیری انحراف محتوای برنامه های تولیدی این سازمان از اصول قانونی پیش بینی شده است. ناگفته نماند که شورای نظارت وظیفۀ نظارت بر عملکرد کلی سازمان را دارد و یک سری از نظارت های جزئی تر و فنی تر بصورت درون سازمانی توسط مرکز ارزیابی صدا و سیما انجام میشود.

 


با این پیش فرض که ما با ماده به ماده سیاست های کلی ذکر شده در قانون خط مشی کلی و اصول برنامه های صدا و سیما موافق باشیم و آن ها را اهداف خود در ساخت یک رسانه ملی بدانیم در عمل با انبوهی از عبارات کلی، مشابه و دستوری رو به روهستیم که طی سالیان عدم کارآیی کافی خودشان را ثابت کرده اند به نحوی که نهادی که قانون اساسی آن را ایجاد کرده است و لسان قانون گذار در ماده ۴ اساسنامه صدا و سیما مبنی بر اینکه نتیجۀ نظارت شورا در سازمان اعمال میشود و با توجه به اعضای تشکیل دهنده خود دارای قدرت قابل توجهی است ، بی فایده جلوه میکند.

 

در حال حاضر آنچه شاهد آن هستیم اطلاع کافی از اوضاع نامطلوب که مصادیق متعدد از آن را همه در ذهن داریم برای مثال اوضاع نابسامان تبلیغ های تلویزیونی و عدم اقدام برای اصلاح آن است. علی الاصول شورای نظارت گزارشات خود را تهیه و تقدیم میکند اما هیچ ساز و کار مشخص قانونی ای برای ترتیب اثر دادن بر این گزارشات وجود ندارد. در سایۀ این اجمال و خلاهای قانونی هر فردی در این ساختار مدعی است وظیفه خود را انجام داده است و از طرفی اقدام موثری هم در جهت بهبود وضعیت رخ نداده است. این شرایط هرچند موجب نمیشود بطور خاص از شخص یا اشخاصی راجع به تکلیف مصرح قاونی شان پرسش کنیم اما در عمل امکان انجام اقدامات موثر و مفید در حرکت به سمتی که قانون به عنوان رسانۀ ملی جمهوری اسلامی درنظر گرفته است برای متصدیان امر وجود دارد.

 

بطور ویژه از مجلس نسبت به مشورت گرفتن از متخصصین امر برای سامان دادن به قوانین این حوزه و دقیق کردن عبارات و تکالیف قانونی همراه با وضع ضمانت اجراهای روشن و کاربردی در صورت عدم انجام آنها مطالباتی صورت گرفته است و باید ادامه داشته باشد اما در حال حاضر آنچه از رئیس فعلی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران انتظار میرود این است که ذیل عبارات کلی قانون به جای یافت مفری برای عدم پاسخگویی گام های بلند جهت دستیابی به اهداف قانونی بردارند و با ادامه این وضعیت یا اقدامات خود مردم ایران عزیز را از مخاطب رسانۀ ملی خود قرار گرفتن همراه با اعتماد و امکان رشد فکری از طریق آن محروم نفرمایند.

 

 فاطمه مزجی - فعال دانشجویی

انتشار یادداشت‌های دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: یادداشت دانشجویی صداوسیما صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران شورای نظارت بر صداوسیما مجلس شورای اسلامی سازمان صدا و سیما جمهوری اسلامی قانون اساسی شورای نظارت صدا و سیمای مصوب سال خط مشی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۲۴۴۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بررسی سیمای مدعیان صعود و کاندیداهای سقوط لیگ دسته اول

بعد از پایان هفته بیست‌ونهم لیگ دسته اول چهار تیم مدعی صعود و پنج تیم فانوس به دست در منطقه خطر قرار دارند. - اخبار ورزشی -

به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم، بازی‌های هفته بیست‌ونهم لیگ دسته اول فوتبال کشور روز پنجشنبه برگزار شد تا سیمای تیم‌های مدعی صعود و گزینه‌های سقوط این دسته در سپهر فوتبال ایران مشخص شود. در این سطح از فوتبال کشور، خیبرخرم‌آباد، چادرملو اردکان، فجر سپاسی شیراز و نفت مسجدسلیمان خود را از بقیه تیم‌ها جدا کردند تا جدی‌ترین مدعیان صعود نام بگیرند.

دو تیم از مربع تیم‌های مدعی صعود، سابقه حضور در لیگ برتر را دارند. خیبر و چادرملو هم از نظر زیرساختی و امکانات جزو تیم‌های قابل احترام فوتبال ایران هستند و متناسب با همین امکانات در رده‌های اول و دوم، لیگ دسته اول قرار دارند. نباید فراموش کرد سقف بودجه تیم‌های لیگ دسته اول 35 میلیارد تومانی بود و به شرط دریافت مجوز ملی و حرفه‌ای چند درصدی قابل افزایش بود.

در میان چهار تیم مدعی صعود، خیبر و فجر سپاسی دارای بیشترین تفاضل گل هستند. فجر کمترین گل دریافتی و نفت بیشترین تعداد دریافت گل را در جمع مدعیان صعود به لیگ برتر تا به امروز ثبت کردند. گفتنی است خیبر در 72 درصد بازی‌های خود برنده از میدان خارج شد، اما ستون باخت‌های این تیم بیش از مساوی آنهاست که در جای خود برای کادر فنی تیم لرستانی می‌تواند سوژه قابل تأملی باشد.

در قعر جدول لیگ دسته اول، پنج تیم فانوس به دست هستند. از این پنج تیم سه تیم شمالی هستند که نشان‌دهنده اقتصاد ضعیف فوتبال در این بخش کشور است. تیم‌هایی که کاندیدای سقوط هستند، از نظر مالی و ساختاری با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند و کمتر کسی از جایگاه آنها تعجب می‌کند. در ستون گل‌های دریافتی دو تیم قعر جدولی 46 و 41 گل ثبت شده است که جای بحث دارد. نباید فراموش کرد که خوشه طلایی قعرنشین لیگ برتر در بیش از 65 درصد بازی‌های خود بازنده میدان بوده است!

بررسی بازی‌های باقیمانده چهار حاکی از آن است که چادرملو و فجرسپاسی در هفته سی‌ودوم لیگ دسته اول به مصاف هم می‌روند. بنابراین نتیجه این مسابقه می‌تواند تأثیر زیادی روی سرنوشت تیم‌های مدعی صعود به لیگ برتر داشته باشد.

خوشه طلایی و داماش گیلان در هفته سی‌وسوم لیگ برتر به مصاف هم می‌روند این بازی می‌تواند روی سرنوشت تیم‌های سقوط کننده تأثیرگذار باشد.

 

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • نظارت دقیق دستگاه قضایی البرز بر عملکرد مدیران شهری
  • بدون در نظر گرفتن شاخص‌هایی دقیق انتخاب نامزد اصلح غیرممکن است
  • دیدار رئیس رسانه ملی با خانواده شهید هسته‌ای 
  • رییس سازمان صدا و سیما وارد ایلام شد
  • امتداد مهارت آموزی با مشارکت فنی و حرفه‌ای در شبکه آموزش سیما
  • تشریح اقدامات سازمان بورس بعد از وقایع اردیبهشت سال گذشته
  • آب چاه بخوریم یا آب معدنی؟ / ضدعفونی آب لوله کشی با اشعه ماورای بنفش
  • بررسی سیمای مدعیان صعود و کاندیداهای سقوط لیگ دسته اول
  • درخواست عضو مرکزی حزب کارگزاران از نمایندگان مجلس آینده
  • پخش شب آوا از شبکه باران