دردناک مثل مهاجرت
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۴۵۸۸۷۵
پروین سلاجقه معتقد است بسیاری از آثار ادبی که در کانونهای مهاجرت نوشته میشوند، آثار قوی و خیلی خوبی هستند. او در عین حال به دردناک بودن کتابهایی که در زمینه ادبیات مهاجرت نوشته شدهاند، اشاره میکند.
این داستاننویس و شاعر در گفتوگو با ایسنا درخصوص نمود مهاجرت در ادبیات، و تغییر در شیوه نگاه نویسندگان و شاعران به مقوله مهاجرت در آثار ادبی اظهار کرد: من از منظر کشور خودمان صحبت میکنم، اما این مقوله خیلی کلی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او سپس به تاثیر مقوله مهاجرت در ادبیات ایران پرداخت و بیان کرد: با توجه به تجربههایی که در دوره معاصر در کشورمان داریم، به واقع میبینیم که سرنوشت ادبیات نوین ایران با مهاجرت گره خورده و اولین اتفاقهایی که در زمینه چالشهای سنت و مدرنیته در ادبیات معاصر ما افتاده، با مهاجرت شروع شده است. در حوالی سالهای نزدیک یا قرین به جنبش مشروطه و پس از آن، کسانی از سرزمین ما که در آغاز، بیشتر از تاجرین، تحصیلکردهها یا طبقات بالای اجتماع بودند، به کشورهای دیگر مهاجرت کردند - مثلا به استانبول، قفقاز و کشورهای اطراف ایران - و در آنجا کانونهای ادبیات مهاجرت را ایجاد میکردند و همچنین در کشورهای اروپایی. بنابراین میبینیم اولین کتابهایی که در سرنوشت ادبیات داستانی نوین ایران تاثیر مهمی داشتهاند، در همان کشورها نوشته شده و به ایران راه یافتهاند؛ مخصوصا کتابهایی مثل «کتاب احمد» طالبوف یا «سیاحتنامه ابراهیم بیک» زینالعابدین مراغهای، آثاری که نطفه موجودیتشان در کانونهای مهاجرت بسته شده و در همان سرزمینهای بیگانه خلق شدند و فرم امروزی ادبیات داستانی ما را خیلی تحت تاثیر قرار دادند و در نتیجه این تاثیرات، ژانری به نام ادبیات داستانی مدرن در ایران شکل گرفت و پس از آن با محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت و دیگران ادامه یافت و امروز هم ادامه دارد.
این نویسنده همچنین با بیان اینکه یک رابطه ناگسستنی بین ادبیات مهاجرت و سرنوشت ادبیات ایران به ویژه ادبیات داستانی وجود دارد، گفت: این درخت در حال تنومندتر شدن است؛ یعنی با رفتن تعداد زیادی از مردم به کشورهای دیگر - از نسل اول تا سوم - ادبیات مهاجرت پدید آمده و به هر شکلی تولید میشود و افراد آثارشان در این زمینه را چاپ میکنند.
سلاجقه سپس در پاسخ به پرسشی درخصوص تاثیرات دوطرفه و در واقع تاثیر ادبیات بر مهاجرت نیز اظهار کرد: این تاثیرات تا حدود زیادی قابل مشاهده است. امروز میبینیم که نویسندگانی از کشورهای مختلف از جمله کشور ما به آکادمیها یا کانونهایی که در کشورهای مختلف، مثلا امریکا وجود دارد، وارد میشوند و تحت حمایت این آکادمیها، به طور حرفهای به نوشتار خلاق میپردازند. در همین سالهای اخیر، تعداد زیادی از نویسندگان ما که موفق یا نیمهموفق بودند، از همین طریق به خارج از کشور رفتند و کتاب نوشتند، که بیشتر این کتابها هم به زبان فارسی است و در درونمایه داستانهایشان مسائل کشور اصلی یا نوع مشکلات یا تعاملشان را با فرهنگهای دیگر به تصویر میکشند که در کل پدیده یا ترامای مهاجرت را نیز شامل میشود. علاوهبر این کتابی مثل «لولیتاخوانی در تهران» از آذر نفیسی بستسلر میشود و بدون تردید تاثیرگذار است؛ البته ما بیشتر از ادبیات جهان تاثیر میگیریم.
این منتقد ادبی ادامه داد: با توجه به بروز پدیده جهانیشدن در سبک زندگی، نوع تفکر، حقوق اجتماعی و ... انسانها اکنون به این سمت میروند که مرزها را از بین ببرند و زبان به زبان انسان جهانی تبدیل شود و ادبیات هم تابعی از این قضیه است.
او در ادامه مهاجرت را پدیدهای دردناک و همراه با آسیبهای روحی عمیق دانست و گفت: کندهشدن از یک سرزمین و ریشهزدن در سرزمین دیگر، ساده نیست و این خود برای ادبیات تولید موضوع میکند. من در مجموعه داستان «برفابهها» چند داستان با موضوع مهاجرت و آسیبهای آن دارم.
پروین سلاجقه همچنین بیان کرد: در آثار نویسندگانی که در خارج از ایران هستند - به خصوص از نسل اول و دوم - بدون تردید رگههایی قوی از آسیبها یا حسنهای مهاجرت را میبینیم اما شاید تاثیرپذیری نسل سوم و نسلهای بعدی از محیط آنجا بیشتر باشد.
این داستاننویس در ادامه و در پاسخ به پرسشی در خصوص مضامین و پایانبندیها در ادبیات مهاجرت گفت: من کاری به پایانبندیها ندارم اما مقوله مهاجرت، مقوله دردناکی است. برای مثال میلان کوندرا در رمان «جهالت»، آسیبهای مهاجرت را در سطح کلان مطرح میکند. بنابراین، مهاجرت فقط مسئله ما نیست، مهاجرت به هر حال اتفاق و پدیده دردناکی است. حتی اگر با بهترین وقایع هم روبهرو باشید، باز هم همیشه یک چیز غایب است. اما اینکه پایان داستان چطور باشد، خیلی مهم نیست. ادبیات مهاجرت، حتی اگر در پایان هم خیلی خوب باشد، ولی در طول کتاب به دردهای مهاجرت میپردازد.
او «همنوایی شبانه ارکستر چوبها» را از دیگر آثار برگزیده ادبیات مهاجرت معرفی و بیان کرد: آسیبهای مهاجرت را در این اثر میبینیم که پایان خوبی هم ندارد. اما این آثار ممکن است گاهی پایان خوشی هم داشته باشند ولی در هر صورت مهاجرت مسائل خودش را دارد. حتی فرد ممکن است به لحاظ سطح زندگی، وضع بهتری داشته باشد اما چیزی مثل حضور سرزمین و مادر غایب است؛ در زندگی عینی یک مهاجر، چیزی غایب است که همیشه در ذهن او حضور جدی دارد.
پروین سلاجقه در پایان گفت: من فکر میکنم حتی خیلی از آثار خوب در کانونهای مهاجرت نوشته میشوند تا کانونهای اصلی و این خیلی جالب است که حتی بعضا به دست ما نمیرسند. خوشبختانه، در کشور ما در این زمینه، اتفاقات خوبی میافتد. مثلا، جایزه «مهرگان» اولین جایزهای است که بخشی از جایزه را به ادبیات مهاجرت در خارج از کشور اختصاص داده است. من گاهی در سفرهایم به برخی از کشورها، با آثاری در ژانر ادبیات مهاجرت روبهرو میشوم که شگفتآورند؛ هم در شعر و هم در داستان. آثاری قوی و خوشساخت. شاید دلیلش این باشد که نویسندگان جدی ما در آنجا به سرچشمههای اصلی تکنیکهای داستاننویسی مدرن نزدیکترند و تجربه زیسته بینافرهنگی هم پشتوانه خوبی است برای بهتر نوشتن.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: ادبیات مهاجرت مهاجرت در ادبیات مهاجرت پروین سلاجقه ادبیات داستانی ادبیات مهاجرت مقوله مهاجرت کتاب ها آسیب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۵۸۸۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هشدار جهانگیری درباره مهاجرت نخبگان
آفتابنیوز :
جهانگیری گفت: چرا هنرمند ما امروز مایوس است؟ رتبههای اول کنکور دارند از ایران میروند! الان دارند میگویند که پرستار، پزشک، کارگر فنی از ایران میروند، خب نباید بگذاریم اینها بروند! این افراد را اینجا مایوس کردهایم.
اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهوری در دولتهای یازدهم و دوازدهم، در گفتگو با سالنامه «اعتماد» گریزی به دوره مدیریت خود در دولت گذشته زده و شرایط این روزهای ایران را هم بررسی کرده است.
در ادامه بخشهایی از این گفتگو را میخوانید؛
*دولتی که نتواند حقوق کارمندش را خودش تامین کند، یا نتواند پول آب و برقش را تامین کند، استقلالش کجاست؟
* مجلس در اموری که نباید دخالت کند، دخالت میکند. این آشفتگیها باید برطرف شود، الان آشکارترین موضوع آن، بحث برنامه است و بودجه.
*این مجلسیها مگر همانهایی نبودند که میگفتند ما یک خیزش هستیم که میخواهیم مسائل اقتصادی کشور را حل کنیم، مسائل اقتصادی حل شد؟ الان چهار سال تمام شد. تورم را کنترل کردید؟ اجازه ندادید سفره مردم کوچک شود؟
*اینکه آدم صدایش را بلند کند، اینکه به پشتوانه یک جایی که از آدم حمایت میکند بیاید و به هر پستی که میخواهد برسد، این دلیلی بر شایستگی نیست. من معتقدم وقتی در سال ۸۴ دولت را تحویل میدادیم خودروسازی ایران از خودروسازی ترکیه و چین جلوتر بود.
*به نظرم دولت احمدینژاد بنایی گذاشت که کشور از ریل توسعه خارج شد. یکی از بیاعتمادیها در اثر بیحرمتی به انسانیت اتفاق افتاد.
*چرا هنرمند ما امروز مایوس است؟ رتبههای اول کنکور دارند از ایران میروند! الان دارند میگویند که پرستار، پزشک، کارگر فنی از ایران میروند، خب نباید بگذاریم اینها بروند! این افراد را اینجا مایوس کردهایم.
*این واقعا خیلی بد است که کشور بگوید من ۲ و نیم میلیارد دلار برای دارو گذاشتهام، بعد به بچهای که شیرخشک میخورد بگویند شما سهمیه شیرخشک دارید. مردم میگویند پول شیرخشک نبوده، اما چطور برای چایی این مقدار داده شده است.
*خدا شاهد است که وقتی میشنوم مردم ایران دیگر خود را با کشورهای منطقه مقایسه میکنند، عزا میگیرم. مردم ایران خود را با اروپا مقایسه میکردند، نه نهایت با ژاپن و کره مقایسه میکردند.