ماجرای کنار رفتن آیتالله هاشمی از ریاست مجلس خبرگان به روایت ابراهیمی
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۴۶۳۴۸۹
آفتابنیوز :
متن گفتگوی تسنیم با ابراهیمی را در ادامه میخوانید:
*آیتالله مهدویکنی پیش از انقلاب اسلامی و تا آخرین روزهای حیاتش کنار امام و رهبری بود و همواره بر تبعیت از رهبری تأکید میکرد. باتوجه به اینکه ایشان در سالهای پایانی حیاتش ریاست مجلس خبرگان رهبری را بهعهده داشت بهنظر شما ایشان چه ویژگی بارزی داشت که اکثر اعضای خبرگان به ریاست ایشان رأی دادند؟
ابتدا باید گفت که آیتالله مهدویکنی شخصیت مستقلی داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایشان تأکید داشتند که مسیر نجات انقلاب اسلامی، پیروی از ولایت فقیه است و این موضوع را اصل میدانستند. اگر اصولگرایی از فرمان رهبری تبعیت نمیکرد، ایشان آن فرد را منفی تلقی میکرد. ادعای اصولگرایی برای ایشان مهم نبود، بلکه فرد باید از رهبری تبعیت میکرد.
در رابطه با مجلس خبرگان رهبری نیز باید گفت که اقدامات رئیس این مجلس مشهود نیست. اقدامات مجلس خبرگان نیز مشهود نیست و نمیتوان تحقیقات را بهصورت عمومی منتشر کرد. نظارت بر فعالیتهای رهبری در مجلس خبرگان بهعهده کمیته و جمعی است که رئیس مجلس خبرگان بر عملکرد آن کمیته نظارت میکند. در آن کمیته عالمان مجتهدی حضور دارند که بنابر عدالت و تقوا به نظارت بر عملکرد رهبری میپردازند، پس نظارت توسط کمیتهای انجام میشد که آیتالله مهدویکنی هم نمیتوانست نسبت به آن بیتفاوت باشد.
آیتالله مهدویکنی در شرایط بسیار مناسبی رئیس مجلس خبرگان رهبری شد و اگر ایشان رئیس نمیشد، ممکن بود به مقام ولایت ضربههایی وارد شود. ایشان سلیم النفس، مؤمن و مجرب بود که از پیش از انقلاب اسلامی در خدمت امام خمینی(ره) بود. امام تأییدات عجیبی در رابطه با ایشان دارند، امام فرمودند که "من به آقای مهدوی ارادت داشته و دارم". جایگاه آیتالله مهدویکنی بسیار ارزشمند، متدینانه و مورد اعتماد حضرت امام بود. امام با حکمی که به آیتالله مهدویکنی دادند، بهنوعی اداره کشور را به ایشان واگذار کردند. کمیتههای انقلاب اسلامی ادارهکننده کشور در شرایط بحرانی بودند.
تبعیت از رهبری و نظارت بر رهبری اصلاً در تضاد با هم نیستند؛ بلکه این دو مکمل یکدیگرند. پیامبر اکرم(ص) فرمودند که "انصر أخاک ظالمًا أو مظلومًا". این حدیث بدان معناست که "برادرت را اگر ظالم یا اگر مظلوم باشد، یاری کنید". مفسران حدیث بیان میکنند منظور این است که اگر برادرات مظلوم است، حق او را بستان و اگر برادرت ظالم است، جلوی وقوع ظلم از سوی او را بگیر.
بنا بر این حدیث کسی که میگوید "من ارادتمند ولیفقیه هستم"؛ یعنی اینکه در هر شرایطی یاور رهبری باشد و در صورتی که رهبری میخواهد اقدامی انجام بدهد که موجب نقص بشود، به یاری او بشتابد و آن نقیصه را برطرف کند تا رهبری بتواند بهخوبی به وظیفهاش عمل کند، از این رو تبعیت و یاری در تکمیل نظارت است. نظارت با هدف صحت عمل صورت میگیرد. آیتالله مهدویکنی هم رهبری را یاری میکردند و هم در جایگاه ریاست مجلس خبرگان رهبری وظایف نظارتی خود را انجام میدادند.
ماجرای کنار رفتن آیتالله هاشمی از ریاست مجلس خبرگان چه بود؟/ابراهیمی:مهدویکنی دیانت خود را فدای جناحهای سیاسی نکرد
* آیتالله مهدویکنی پس از آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان رهبری شد، ایشان با نظر چهجمعی خود را در معرض انتخابات نمایندگان مردم در مجلس خبرگان رهبری برای ریاست قرار داد و رابطه و دیدگاه آیتالله مهدویکنی نسبت به آقای هاشمیرفسنجانی چگونه بود؟
آقای مهدوی کنی در دهه پایانی عمر خویش ضمن احترام گزاردن به آقای هاشمی رفسنجانی، دیدگاههای سیاسی ایشان را قبول نداشتند. بسیاری از افراد معتقد بودند که آقای هاشمی در سالهای آخر حیاتش، هاشمی اول انقلاب نبود. آقای هاشمی بر اساس باورهایی که اطرافیان وی برای ایشان به وجود آوردند و القائاتی که برایش به وجود آوردند، آن هاشمی ابتدای انقلاب نبود.
بنده نماینده دوره دوم مجلس شورای اسلامی بودم. در آن دوره آقای هاشمی رئیس مجلس بود. ایشان آن زمان مواضع بسیار خوبی داشت که مورد تأیید جریان انقلابی و حضرت امام بود. در موضوع انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری انقلاب نیز واقعیت امر این است که آقای هاشمی سنگِتمام گذاشت و کاری کرد که غیر از آقای هاشمی نمیتوانست انجام دهد. آقای هاشمی واقعاً ارادتمند به رهبر انقلاب بود.
زمانی که آیتالله خامنهای رئیسجمهور بود، بنده همراه با جمعی خدمت آقای هاشمی رفتیم. متأسفانه آن زمان جوسازیهایی علیه ایشان صورت گرفته بود. به آقای هاشمی گفتیم که نیاز است آیتالله خامنهای مورد حمایت قرار بگیرد، آقای هاشمی گفت "من اگر بدانم که نیت آقا چیست، نهتنها به نظرشان که به نیتشان هم عمل میکنم."، آقای هاشمی در دوران ریاست جمهوری و پس از آن در دوره رهبری کاملاً از آیتالله خامنهای حمایت کردند؛ اما در پایان نمیدانیم چه شیاطینی کاری کردند که آقای هاشمی بر اساس تشخیصی که پیدا کرده بود باور تازهای پیدا کرد که همین هم موجب شد آیتالله مهدویکنی رئیس مجلس خبرگان رهبری بشود.
نمایندگان مجلس خبرگان رهبری خود تشخیص دادند که وضعیت بهگونهای است که با تداوم ریاست آقای هاشمی بر مجلس خبرگان رهبری ممکن است اتفاقاتی بیفتد، لذا آیتالله مهدویکنی را بهعنوان اینکه کسی نمیتواند در آن نفوذ کند و نظرش را تغییر بدهد بهعنوان رئیس مجلس خبرگان رهبری انتخاب کردند. زمان آقای هاشمی هم البته مجلس خوب اداره شد، اما نمایندگان پیشبینی میکردند که در آینده ممکن است اتفاقاتی در حوزه سیاسی بیفتد و بدینصورت تصمیم به تغییر رئیس مجلس گرفتند. آیتالله مهدویکنی مواضع مستحکمی داشت و در جریانهای سیاسی غرق نشد که استقلال خود را از دست بدهد. همه نمایندگان هم ایشان را قبول داشتند.
ماجرای کنار رفتن آیتالله هاشمی از ریاست مجلس خبرگان چه بود؟/ابراهیمی:مهدویکنی دیانت خود را فدای جناحهای سیاسی نکرد
* یک دهه پایانی عمر آیتالله مهدویکنی همراه با ریاست جمهوری آقای احمدینژاد بود، نگاه آیتالله مهدویکنی نسبت به احمدینژاد، دولت او و اطرافیانش چه بود و از چهزمانی دیدگاه ایشان نسبت به احمدینژاد تغییرات جدی پیدا کرد؟
آیتالله مهدویکنی از سال 84 و از ابتدا نظر مثبتی نسبت به آقای احمدینژاد نداشت؛ منتهی میگفت "بین بد و بدتر، من بد را انتخاب میکنم"! از این رو ایشان به آقای احمدینژاد در سال 84 نسبت به نامزدهای دیگر راضیتر بود.
اما از زمانی که آقای احمدینژاد بهصورت علنی به مخالفت با نظر رهبری پرداخت، آیت الله مهدوی کنی بهکلی دیدگاهشان تغییر پیدا کرد و این موضوع از زمانی آغاز شد که احمدینژاد، مشایی را بهعنوان معاون اول رئیس جمهور منصوب کرد و بر آن هم اصرار ورزید. آقای مهدوی در این رابطه باید موضع میگرفت و از رهبر انقلاب باید حمایت میکرد. حمایت از رهبری این است که در بحرانها باید ایستاد و از رهبری حمایت کرد. پس از آن هم قهر آقای احمدینژاد و خانهنشینی ایشان به وجود آمد که برای آقای مهدویکنی قابل تحمل نبود که کسی در برابر رهبری بایستد.
*جامعه روحانیت مبارز در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 گزینه مورد حمایت خود را معرفی نکرد، نظر جامعه و دبیرکل آن یعنی آیتالله مهدویکنی نسبت به نامزدها بهخصوص آقایان ولایتی، قالیباف و حدادعادل که ائتلاف تشکیل داده بودند، چه بود؟
شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز در آن زمان اقدام به رأیگیری کرد. افراد احرازصلاحیتشده از سوی شورای نگهبان افراد صالحی بودند. موضوع این بود که در شرایطی قرار گرفتیم که آقایان ولایتی، حدادعادل و قالیباف ائتلافی تشکیل داده و عنوان کرده بودند در پایان که هرکس رأیش بیشتر باشد، دیگران بهنفع او کنار میروند؛ اما در موقع نیاز به آنچه گفته بودند عمل نکردند.
در آن زمان در شورای مرکزی بحث شد که "بهدنبال کاندیدای مشروع هستیم یا مقبول؟"، کاندیدای مقبول مورد تأیید قرار گرفت. نظر آیتالله مهدویکنی نیز کاندیدای مقبول بود. ایشان میگفت "اگر ما کسی را که مورد قبول مردم نیست، کاندیدا هم کنیم، فایدهای ندارد". از نگاه آیتالله مهدویکنی و جامعه آقای جلیلی و آن سه نفر انسانهای خوبی بودند و مشروعیت داشتند، اما باید بررسی میشد که کدامیک بیشتر مورد قبول جامعه است. اما در عمل به نقطه مدنظر نرسیدیم و آن چهار نفر متفرق شدند؛ از این رو جامعه روحانیت سکوت کرد و از کاندیدای خاصی حمایت نکرد.
در واقع جامعه روحانیت مبارز گزینه "صالح مقبول" را انتخاب کرد؛ اما چون خود نامزدها به تفاهم نرسیدند، جامعه مصداق عینی صالح مقبول را مشخص و معرفی نکرد؛ درست هم همین بود.
پس از وفات آیتالله مهدوی کنی خلائی به وجود آمد؛ اما جامعه روحانیت مبارز تلاش کرد تا این خلأ را از بین ببرد، در نتیجه سراغ آیتالله موحدیکرمانی رفتیم. ایشان ابتدا نمیپذیرفتند، اما وقتی به ایشان اصرار کردیم که باید این خلأ پر بشود، پذیرفتند. اکنون خلائی وجود ندارد، اما جای آیتالله مهدویکنی خالی است. او وجودی با تأثیرات خودش داشت. آیتالله موحدیکرمانی نیز وجودی با تأثیرات خودش دارد، اگر هر دو بودند احسن بود. آن زمانی هم که هر دو بودند، مکمل بودند.
اکنون نیز جامعه راه آیتالله مهدویکنی را ادامه میدهد. در زمان حیات ایشان بنا شد تا اساسنامه جامعه تغییراتی پیدا کند و اکنون آن تغییرات به تصویب رسیده است. آیتالله موحدی کرمانی راه آیتالله مهدویکنی را ادامه میدهند.
منبع: آفتاب
کلیدواژه: آیت الله هاشمی آیت الله مهدوی کنی حسین ابراهیمی مجلس شورای اسلامی رئیس مجلس خبرگان رهبری جامعه روحانیت مبارز آیت الله مهدوی کنی ریاست مجلس خبرگان آیت الله خامنه ای آقای احمدی نژاد آیت الله هاشمی انقلاب اسلامی آقای مهدوی آقای هاشمی آن زمان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۶۳۴۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت سلیمی نمین از تندروهای مهدی نصیری / او تا نقطه سقوط کامل پیش خواهد رفت / اصلاحطلبان پرچمداری او را نخواهند پذیرفت
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ادعاهای اخیر مهدی نصیری در گفتوگو با بیبیسی که خواستار آن شده بود اپوزیسیون شکاف بین مصطفی تاجزاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کنند، با واکنش هایی همراه شده است. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوریخواهی میتوانند متحد شوند.
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب، در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین، با اشاره به مواضع اخیر مهدی نصیری، گفته بود؛ «گرچه عبور این فاصله از سوی آقای نصیری موجب تعجب است ولی خیلی هم فوری رخ نداده است و چند سال طول کشیده است. این پدیده در میان جناح اصولگرایان حاکم مسبوق به سابقه است و تا کنون افراد زیادی این مسیر را رفتهاند. علت هم این است که آنان از نزدیک شاهد موارد بیصداقتی یا توطئهچینی و دودوزهبازی و در نهایت عمق اندک افکار در آن سو هستند. ابتدا خود را توجیه میکنند و میگویند انشاالله گربه است ولی وقتی زیاد شد از درون خالی میشوند و کافی است یک تجربه منفی شخصی هم پیدا شود و به یکباره از آنها عبور نمایند.»
عناصر تندرو هیچوقت در یک موقعیتی ثابت نمی ماننددر همین راستا، عباس سلیمی نمین، فعال سیاسی اصولگرا که سابقه حضور در روزنامه کیهان هوایی را در کارنامه خود دارد، با اشاره به مواضع اخیر مهدی نصیری به خبرگزاری خبرآنلاین گفت: «خیلی تمایل ندارم که به ایشان بپردازم اما به طور کلی نباید از یک تجربه غافل شد. عناصر تندرو هیچوقت در یک موقعیت ثابت نمیمانند، یعنی در هر زمینهای نوسانات آنان بسیار افراطی است و به همین دلیل به هیچوجه مورد اعتماد واقع نمیشوند. هیچکسی نمیتواند تضمین کند که یک عنصر تندرو افراطی در یک موقعیت و یک موضوع باقی بماند.»
نصیری با خاتمی که نماینده رهبری در کیهان بود بی ادبانه برخورد می کردوی ادامه داد: «قطعا این موضوع در جامعه زیانبار است زیرا مخرب و تخریبکننده روابط هستند. به خاطر دارم که در دوران نمایندگی رهبری آقای خاتمی در روزنامه کیهان، هر چه به آقای نصیری گفته میشد که احترام نمایندگی رهبری را حفظ کنید، انتقاد کنید اما منزلت نمایندگی رهبری را با ادب و احترام حفظ کنید و بنویسید، ایشان بیادبانه و جسورانه برخورد میکند و برای ما شایسته نبود.»
فعال سیاسی اصولگرا بیان کرد: «چنین فردی وقتی التماس و درخواست از آقای خاتمی میکند که رای برای من بگشا، آقای خاتمی به او اعتماد میکند؟ خیر. هیچکسی نمیتواند به اینها اعتماد کند؛ به همین دلیل مدام تندتر و تندتر شده و سعی میکنند جایی را برای خودش بیابند و طبیعتا سرنوشت خوبی پیدا نخواهند کرد. عناصر افراطی که از ایران رفتند، ابتدا حرفشان این بود که ایران به اندازه کافی نسبت به آمریکا موضع پررنگ ندارد، اما یواش یواش که در تقابل با نظام جمهوری اسلامی قرار گرفتند، در افراط غربگرایی با صهیونیستها که افراطیترین نژادپرستان نظام حاکم در جهان هستند، پیوند خوردند.»
هیچ کسی نمی تواند به نصیری اعتماد کندسلیمینمین، با بیان اینکه این افراد حاضر هستند بالاترین جنایات را برای رژیم صهیونیستی انجام بدهند تا غرب آنان را بپذیرد و مواضع ضدغربی گذشتهشان فراموش شود، گفت: «آقای نصیری مجبور است که این کار را برای فراموش شدن مواضع تند و افراطی خود در گذشته انجام دهد. روز به روز مواضع افراطیتری اتخاذ خواهد کرد تا اینگونه پذیرفته شود. هیچکس نمیتواند به او اعتماد کند و در این وادی بیشتر سقوط خواهد کرد. بنابراین، فاجعهای رخ خواهد داد که در رابطه با منافقین و سایر نیروهای افراطی رخ داد.»
تا نقطه سقوط کامل پیش خواهد رفتاین چهره سیاسی اصواگرا با اشاره به مواضع گذشته مهدی نصیری گفت: «قبلا مواضع افراطی داشتند الآن تفریطی. ایشان بر این باور بود که زن برای لذتبخشی به مرد آفریده شده است. هرچی به ایشان گفته میشد که این دیدگاه با نظر اسلام نمیخواند و نظرات امام خمینی(ره) و رهبری اینگونه نیست، حرف خودش را میزد. در بحث تکنولوژی هم یک دیدگاه بسیار عقبافتاده داشت که اینها نشانه مدرنسیم است و نباید استفاده کنیم.»
وی افزود: «چنین فردی برای اینکه گذشته خودش را ترمیم کند، مجبور است که در وادی نقطه مقابل تندروی بیشتری کند و تا نقطه سقوط کامل پیش خواهد رفت. ولی مطمئنا هیچکسی به او اعتماد نخواهد کرد، غرب و عناصر غربزده هم به اعتماد نخواهند کرد. اینکه امروز به طرف رضا پهلوی که خود ایرانیان خارج از کشور او را لاابالی میدانند، رفته تا اعتبار و جایگاهی کسب کند، چنین مسئلهای برای گذشتگاه محقق نشد که درباره ایشان محقق شود. به تجریه دیگران هیچتوجهی قرار نیست داشته باشد.»
به نصیری گفتم حرف های مخملباف درباره مادرش را علنی نکن اما...سلمیننمین با اشاره به مخالفتهای اصلاحطلبان با مواضع اخیر مهدی نصیری خاطر نشان کرد: «شما یک وقتی جریان اصلاحطلب را نقد میکنید، اشکالی ندارد و خوب است، یک عده هم اصولگرایان را نقد میکنند و بسیار خوب است اما هتاکی و حرمتشکنی هرگز نقد نیست. در گذشته یکبار آقای مخملباف درباره زندگی خودش در یک جلسه خصوصی توضیحاتی ارائه کرد و یک بحثی را درباره مادرش بیان کرد. من هر چه به آقای نصیری گفتم که این حرف در جلسه خصوصی بیان شده و درز پیدا کردن آن خلاف اخلاق است، شما یک موضع و نقدی را به نسبت به آقای مخملباف نسبت به کارهای هنری دارید، اما نباید به مادر او پرداخته و در روزنامه منعکس کنید، غلی رغم تذکر جدی که به ایشان داده شد، این مطلب را منعکس کرد.»
اصلاحطلبان پرچمداری و میدانداری مهدی نصیری را نخواهند پذیرفتوی ادامه داد: «یعنی خلاف اخلاق برای تخریب. ما باید تفاوت بین نقد و تخریب را متوجه باشیم. آقای نصیری با این گذشته از سوی اصلاحطلبان مورد پذیرش قرار میگیرد؟ یک موقعیت برتری میخواهد رقم بزند آیا مورد پذیرش قرار میگیرد؟ خیر. امکان دارد از او برای بهرهبرداری تبلیغانی شود اما این موضوع با اعتماد کردن فرق دارد. هرگز کسی به او اعتماد نخواهد کرد و راه به او نخواهند داد.»
وی افزود: «اصلاحطلبان اگر قرار باشد موضع بگیرند، شخصیتهایی را دارد اما اینکه ایشان پرچمداری و میدانداری کند را نخواهند پذیرفت و برای تخریب رقیب سیاسی بهره خواهند برد.»
27215
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901687