Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری مهر -گروه هنر-آروین موذن‌زاده؛ ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با سپری کردن بیش از ۴ دهه پا به قرنی تازه گذاشت؛ در این عمر سپری شده ۴۳ ساله، آثار مختلفی با موضوعاتی متنوع از دفاع مقدسی، دینی، کمدی، اجتماعی و… تولید و در سالن‌های تئاتر به صحنه رفتند. برخی از این آثار بسیار جریان ساز بودند و برخی آثار خاطره‌انگیز و پرمخاطب.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شاید خالی از لطف نباشد مروری داشته باشیم بر آثاری که طی دهه‌های ۶۰، ۷۰، ۸۰ و ۹۰ تولید و اجرا شدند، روندی که این آثار برای تمرین و تولید طی کردند، گروهی که در تولید و اجرای اثر حضور داشتند و دیدن تصاویر این اجراها اعم از عکس یا فیلم.

از این رو در گروه هنر تصمیم بر این شد که از آغاز سال ۱۴۰۰ با جمع‌آوری اطلاعات مختلف اجراهای ۴ دهه گذشته، مروری‌بر تولیدات تئاتر ایران در این بازه زمانی داشته باشیم.

در بیست و نهمین گام از مرور «چهار دهه خاطرات صحنه» سراغ نمایش «عشقه» به نویسندگی محمد رحمانیان و کارگردانی مشترک محمد رحمانیان و حبیب رضایی رفته‌ایم.

محمد رحمانیان نویسنده و کارگردان شناخته شده تئاتر ایران از جمله نمایشنامه نویسانی است که در آثار متعددش با اشراف و پژوهشی جامع به سراغ مضامین تاریخی و مذهبی نیز می‌رود و چه از نظر شیوه اجرایی و چه از لحاظ محتوایی از زوایایی متفاوت و غیر کلیشه‌ای که معمولاً در نمایش‌های مذهبی شاهدش هستیم به این مسائل می‌پردازد. نمایشنامه‌های «پل»، «اسب ها»، «روز حسین»، «نام تمام مادران …»، از جمله آثار محمد رحمانیان است که با رویکردی مذهبی تاریخی به اتفاقات، وقایع و شخصیت‌های تاریخ صدر اسلام می‌پردازد.

نمایشنامه «عشقه» با نگاهی به زندگی یکی از تاثیرگذارترین و جسورترین بانوان صدر اسلام یعنی حضرت خدیجه (س) و نوع نگاهش به مسائل پیرامون، دین، مذهب و عشق نوشته شده است و فراز و فرودهای زندگی پیامبر اسلام (ص) را در دوران صدر اسلام از زبان ایشان به تصویر می‌کشد. در این نمایش که داستانی زنانه دارد ۷ زن به تناوب نقش حضرت خدیجه (س) و یک مرد نقش تمامی مردان داستان را ایفا می‌کردند.

این اثر نمایشی ویژه سال پیامبر اعظم (ص) نوشته شد و به همین مناسبت نیز همان سال در بیست و پنجمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر به صحنه رفت و در ادامه مرداد ماه ۸۶ در سالن چهارسوی مجموعه تئاتر شهر اجرای عمومی داشت.

علی عمرانی، مهتاب نصیرپور، سیما تیرانداز، ستاره اسکندری، آشا محرابی، بهناز جعفری، هنگامه صالحی، مریم شیرافکن و ملیکا اسلافی بازیگران و نسترن حرسلاک، نسیم بهادری، رزیتا شیخ‌علیزاده، آزاده گودرزی، زنده‌یاد فرانک میری، رزیتا بهمنش و ساناز فلاح فرد همیاران این اثر نمایشی بودند.

«عشقه» با این جملات شیخ مقتول شهاب‌الدین سهروردی آغاز می‌شود: «عشق را از عشقه گرفتند و عشقه آن گیاهی است که در باغ پدید آید؛ در بن درخت و خود را در درخت می‌پیچید و همچنان می‌رود تا حبله درخت را فرا گیرد و چنانش در شکنجه کند که نم در میان درخت نماند و هر غذا که به واسطه آب و هوا به درخت می‌رسد به تاراج می‌برد تا آنگاه که درخت خشک شود … و چون این شجره‌طیبه بالیدن آغاز کند و نزدیک کمال رسد عشق از گوشه‌ای سر برآرد و خود را درو پیچد تا بجایی رسد که هیچ نم بشریت درو نگذارد… و شایسته آن شود که در باغ الهی جای گیرد.»

با توجه به فرارسیدن سالروز ولادت پیامبر اکرم (ص) و هفته وحدت گفتگویی با محمد رحمانیان درباره این اثر نمایشی و چگونگی شکل‌گیری اجرا داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

رحمانیان در گفتگو با خبرنگار مهر درباره علاقه اش به پرداختن به زندگی زنان تاثیرگذار صدر اسلام عنوان کرد: علاقه مند بودم درباره رفتار زن ستیزانه ای که در جامعه ما وجود داشته و دارد، صحبت کنم از رو تصمیم گرفتم به سراغ چند زن تاثیرگذار صدر اسلام بروم که ستون‌های اصلی برپا شدن دین اسلام بودند و از نقش این بانوان در سال‌های ابتدایی شکل‌گیری اسلام و فداکاری‌ها و رشادت‌هایشان بگویم. به جز نمایش «عشقه» که به زندگی حضرت خدیجه (س) می‌پردازد، نمایش «نام تمام مادران …» را درباره زندگی حضرت فاطمه (س) نوشتم که چندسال پیش نیز اجرا شد و البته داستانش در زمان معاصر می‌گذشت و در بخشی از نمایش «روز حسین» نیز قرار بود درباره زندگی ام البنین همسر دوم حضرت علی (ع) صحبت کنیم که همانطور که می‌دانید این نمایش تمرین شد اما به اجرا نرسید.

وی افزود: همیشه دلم می‌خواست درباره این مساله بنویسم که چرا با وجود زنان قدرتمندی که ما در تاریخ اسلام داشته‌ایم در کشور ما و کشور همسایه‌مان افغانستان دیدگاه‌های زن ستیزانه ای را شاهد هستیم و به زن به عنوان یک موجود ضعیف و نقش دوم نگاه می‌شود در حالی که ما زنان مهمی را در تاریخ اسلام داشته‌ایم که بسیار تاثیرگذار بوده‌اند و برای هرکدامشان هزاران صفحه مطلب نوشته شده است و نقششان در شکل‌گیری تاریخ اسلام به خصوص در صدر اسلام که هنوز جاهلیت حکومت می‌کرد، امکان ناپذیر است. با توجه به همین مسائل من این سه نمایشنامه را نوشتم و البته در نظر داشتم نمایشنامه چهارمی هم به نام «درخت» درباره حضرت زینب (س) بنویسم که در حد طرح باقی ماند و بعد از اتفاقاتی که برای نمایش «روز حسین» افتاد، دیگر نوشته نشد چون دل و دماغی برای نوشتن متن‌های مذهبی در من نمانده است.

کارگردان «فنز» درباره شکل‌گیری نمایش توضیح داد: معمولاً همه نمایشنامه‌های من قبل از شروع تمرین‌ها در حد طرحی یک صفحه‌ای هستند و کارهایم را با گروه بازیگران می‌نویسم و تکمیل می‌کنم که در نمایش «عشقه» هم بر همین منوال بود. بازیگرانی هم که تا به حال با من همکاری داشتند به این شرایط عادت دارند و می‌دانند که من با یک طرح یک صفحه‌ای شروع می‌کنم و بعد کم کم دیالوگ‌هایشان را می‌نویسم و جلو می‌رویم. در واقع متن همزمان با میزانسن و کارگردانی شکل می‌گیرد و در اتودهای مختلفی که می‌زنیم از خود بازیگرها نیز چیزهایی به متن اضافه می‌شود. می‌توان گفت تاریخ اتمام نمایشنامه نهایی با تاریخ اجرای کار یکی است. این اتفاق در نمایش «فنز» و «مانیفست چو» و همه کارهایی که در دهه ۸۰ و بعدتر انجام دادم به همین شیوه رخ می‌دهد.

وی ادامه داد: اما چیزی که از ابتدا می‌دانستم این بود که می‌خواهم نقش حضرت خدیجه را به جای یک بازیگران چند بازیگر زن ایفا کنند و به نوعی می‌خواستم این شخصیت در میان چند بازیگر تکثیر شود و باز هم می‌دانستم همه مردهای نمایش را هم قرار است تنها یک بازیگر (علی عمرانی) ایفا کند. روی این کانسپت جلو رفتم و برای اینکه تماشاگر گیج نشود و متوجه شود که در هر لحظه کدام بازیگر نقش حضرت خدیجه (س) را بازی می‌کند از شگرد «خال بالای لب» استفاده کردم به این ترتیب که هر بازیگری که در لحظه ایفای نقش بالای لبش خال داشت روایتگر حضرت خدیجه (س) بود.

وی یادآور شد: دومین مساله‌ای در شکل‌گیری این متن برایم مهم بود این بود که زبان نمایشنامه آرکائیک نباشد و حتی در آن از اصطلاحات امروز استفاده کنم مثلاً در جایی از نمایش از کلمه «سانتی مانتالیسم» استفاده می‌شود و در جایی دیگر بازیگر در حال روزنامه خواندن است. با این ترفندها قصد داشتم فضا را بشکنم و وارد اتمسفر تازه‌ای شوم تا امکان برقراری ارتباط با مخاطب بیشتر فراهم شود. در راستای این تفکر برای موسیقی نمایش نیز به یک جور موسیقی پاپ که در همان سال‌ها باب بود فکر کرده بودم به همین دلیل از سعید ذهنی آهنگساز نمایش خواستم موسیقی را هم ارکائیک نبیند و آن را مثل ترانه‌هایی که از رادیو پخش می‌شود و مردم می‌شنوند، بسازد. حاصل این تفکرات نمایش «عشقه» را شکل داد.

کارگردان «ترانه‌های قدیمی» درباره استفاده از تکنیک‌های نمایش‌های ایرانی در این نمایش بیان کرد: همچنین استفاده از مصطبه (سکو) گردان بازگشتی بود به قراردادهای تئاتر قدیمی ایران مثل تخت حوضی و تعزیه که از ابتدا به آن فکر کرده بودم و از محسن شاه ابراهیمی طراح صحنه نمایش خواستم که کار را بر روی مصطبه انجام دهیم. استفاده از این تکنیک و در ادامه اضافه شدن ۲ در روی مصطبه برای یک صحنه خاص، به عنوان یک راه کار اجرایی به ما این امکان را می‌داد که صحنه پویاتری داشته باشیم. من قبلاً هم تکنیک مصطبه گردان را در اجرای نمایش «مصاحبه» به کار برده بودم که در آنجا ابعاد بزرگ‌تری داشت.

رحمانیان درباره مشکلاتی که برای اجرا نمایش وجود داشت، بیان کرد: خوشحالم که نمایش «عشقه» در زمان خودش دیده شد با اینکه خیلی سخت توانست روی صحنه برود و می‌توانم بگویم که بیش از ۱۰ بار نمایش بازبینی رفت و سرانجام قرار بر این شد که بازبینی نهایی توسط نویسنده‌ای که خود مرکز هنرهای نمایشی قبولش داشت، انجام گیرید و در نهایت آقای سیدمهدی شجاعی پذیرفتند که مسئولیت اجرای نمایش را بپذیرند و با اینکه با هم بر سر مسائلی از جمله سن حضرت خدیجه (س) اختلاف نظر داشتیم اما وی به مرکز هنرهای نمایشی اعلام کرد که اجرای نمایش بلامانع است و ما توانستیم حدود ۴۰ اجرا از این نمایش داشته باشیم.

این کارگردان تئاتر و سینما با اشاره به حضور فرانک میری که یکی از بازیگران نمایش بود و متاسفانه چند سال بعد از دنیا رفت، عنوان کرد: فرانک میری از شاگردان خود من در دانشگاه هنر و معماری بود که بسیار علاقه مند و مشتاق بود و حیف شد که امکان همکاری‌های بیشتری با او برایم پیش نیامد. زمانی که فوت کرد من در کانادا بودم و خیلی خیلی از مرگ او دلشکسته شدم. متاسفم که او با این همه توانایی، زیبایی و استعداد خیلی زود جهان ما و تئاتر را ترک کرد و مطمئنم اگر می‌بود جزو بازیگران توانمند تئاتر و سینمای ایران می‌شد.

رحمانیان در پایان صحبت‌هایش درباره کارگردانی مشترک این نمایش با همراهی حبیب رضایی توضیح داد: من و حبیب رضایی در سه نمایش «شهادت خوانی قدمشاد مطرب» که متاسفانه تنها ۲ اجرا در جشنواره فجر داشت، «پل» و همین نمایش «عشقه» با هم همکاری داشتیم که روال کار به این شکل بود که من کار را شروع می‌کردم و تمرین‌های ابتدایی انجام می‌شد اما آماده سازی بازیگران برای اجرا و تمرین‌ها زیر نظر حبیب رضایی انجام می‌شد. این همکاری اتفاق خوبی بود و در کنار هم می‌توانستیم با گفتگو و مشاوره به نتایج بهتری برسیم و تقسیم کار خیلی خوبی داشته باشیم.

عکس‌های «مهر» از سارا ساسانی است.

کد خبر 5332151 آروین موذن زاده

منبع: مهر

کلیدواژه: علی عمرانی ستاره اسکندری آشا محرابی محمد رحمانیان محسن شاه ابراهیمی مهتاب نصیرپور سعید ذهنی سید مهدی شجاعی بهناز جعفری سیما تیرانداز فیلم کوتاه تئاتر ایران موسیقی نواحی جشنواره فیلم کوتاه تهران سازمان صداوسیما سریال ایرانی چهاردهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران جشنواره موسیقی نواحی ایران برنامه تلویزیونی خانه موسیقی سازمان سینمایی محمد خزاعی محمد مهدی اسماعیلی جایزه سینمایی محمد رحمانیان داشته باشیم حضرت خدیجه حبیب رضایی صدر اسلام شکل گیری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۶۹۱۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نگاهی به تئاتر شاماران/ردپای افسانه جاماسب در زندگی سیاه باز

گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ ونوس بهنود: نمایش شاماران به کارگردانی ساسان شکوریان ترکیب هنرمندانه‌ای از هنر پیشینه‌دار سیاه‌بازی و افسانه‌ای کهن از داستان‌های هزار و یک شب را بازگو می‌کند. 

تماشاخانه سنگلج، یکی از قدیمی‌ترین سالن‌های نمایش تهران است که‌ این روز‌ها ضرورت تعمیر، نگه‌داری و توسعه آن سوژه اخبار شده، این بار نیز با نمایش شاماران، هنرمندان و هنردوستان را میزبانی کرد.

شاه ماران یا شاماران اسطوره‌ای از موجودی نیمه‌زن و نیمه‌مار است که در بین مردم کردنشین سمبل برکت، دانش و شفا است. اما چه شد که هنرمندان سرشناس متعددی به دیدن نمایش این داستان اسطوره‌ای نشستند.‌

می‌توان اسرار هویدا کرد و نجات یافت

تئاتر هنر نخبگان است، اما دروازه یادگیری آن برای عموم گشوده است. شاماران در تلفیق زیبایی از سیاه‌بازی هنر کهن و اصیل ایرانی با افسانه‌ای جامانده از هزاره‌ها به دنبال انتقال همان پیام‌هایی است که هر روز در زندگی به آن نیازمندیم.

بازی روان بازیگران و تسلط بر نقش، چهره‌پردازی متناسب با نقش و همچنین سیالیت زمانی از گذشته به دوره معاصر و برعکس اجرایی روان را در اختیار بیننده قرار می‌دهد. هر چند کارگردان می‌تواند کمی از ابهام ماجرا‌ها کاسته و کلید‌های بیشتری در اختیار تماشاگر قرار دهد، اما سطح اجرای مقبول غیر قابل انکار است.

سیاه‌باز در نقش جاماسب ظاهر می‌شود. جوانی که در افسانه‌ها برای پیدا کردن عسل در غاری حبس می‌شود و دوستانش تنهایش می‌گذارند. در‌این نمایش گنجی که می‌تواند زندگی سیاه‌باز را دگرگون و او را از فقر و فلاکت برهاند جایگزین عسل شده است. سیاه‌باز در قبرستان‌ها به دنبال گنج است و کیست که نداند بر روی هر گنجی ماری خفته است.

در افسانه جاماسب او به باغ مار‌ها که در کنار شاه مار خود زندگی می‌کنند می‌رسد و به شرط آن که جایی از‌این مکان نامی نبرد، زندگی خود را با شاه مار آغاز می‌کند. شاه مار با چهره‌ای موحش تنها یک تمنا از او دارد و آن هم وفای به عهد است. اما جاماسب برای نجات خود بار‌ها و بار‌ها عهدشکنی می‌کند.

آنجا که دروغ است وقاحت موج می‌زند

شاماران یکی از سمبل‌های مورد احترام مناطق کردنشین است که به عنوان نشانه برکت و دانش تصاویر آن در جای جای خانه‌ها کشیده و از تصویر آن مجسمه و گلدوزی‌هایی در بین لوازم زندگی دیده می‌شود. آن چهره کریه زنی که نیمی از تنش یک مار است، بر خلاف آدم‌های روی زمین به وفاداری و صداقت ارج می‌نهد.

اما هرجا دروغ باشد، وقاحت موج می‌زند و سیاه‌باز به همراه گروهی از بازیگران به مصداق توده مردم با لودگی و مسخره‌گی به عهده خود پشت پا می‌زند.

اما داستان در همین جا خاتمه نیافته است. به جای سکه و زر گنج واقعی همان شاماران است که پادشاه برای بهبود خود از بیماری در به در به دنبال اوست. جادوگری که در بارگاه پادشاه است می‌گوید برای شفایش باید جغدی که در وجود خود دارد را بیرون بکشد. تمثالی از شومی و کراهت و خباثت.

سیاه‌باز که اسرار دیدن شاماران را بر ملا کرده توسط وزیر پادشاه اسیر می‌شود و با کمک او شاماران به نزد پادشاه آورده می‌شود. سیاه‌باز می‌گوید برای معیشت روی خود را سیاه کرده، اما در‌این داستان به دلیل خیانت به گنجینه دانش و معرفت، روسیاه است. پرداختن به افسانه‌های بومی و طرح آموزه‌های آن، در وضعیتی که به اعتقاد نادر ابراهیمی نویسنده سرشناس، به یک رستاخیز اخلاقی نیازمندیم، همان چشمه آب روانی است که هر انسانی در عطش آن است.

نویسنده و کارگردان در نهایت شاماران را، چون افسانه‌اش به دست پادشاه می‌دهد و او تکه تکه می‌شود. اما پایان خوش آنجاست که به خاطر حماقت و حرص و ولع، هر که بدی کرده به سزای اعمالش می‌رسد. بر خلاف جاماسب که به دانش دنیا آگاه شده و حکیم بزرگی می‌شود، سیاه‌باز در قعر کرده‌های خود روسیاه باقی می‌ماند. اما همیشه فرصتی برای بازگشت به سوی خیر هست. قلب پرمهر و سلامت سیاه‌باز به کمکش می‌آید تا بتواند تیره‌روزی و تیره‌رویی خود را به کنار بزند.

نمایش سیاه‌بازی شاماران در بیست و یکمین جشنواره بین الملی نمایش‌های آیینی و سنتی ایران شرکت کرده تا آیین‌های اصیل ایرانی را باردیگر نقل کند. اثری که هنرمندان و اهالی قلم بسیاری را به تماشای خود مهمان کرد.

این اثر نمایشی تا ۷ اردیبهشت در تماشاخانه سنگلج اجرا خواهد شد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • نگاهی به تئاتر شاماران/ردپای افسانه جاماسب در زندگی سیاه باز
  • نگاهی به زندگی پربرکت آیت‌الله العظمی بروجردی
  • اشراقی: ملاک اندیشه‌های امام، رهبر انقلاب هستند
  • شخصیت و جایگاه حضرت حمزه سید الشهدا(ع) و عزاداری برای او به دستور رسول الله(ص)
  • برنامه‌های دهه کرامت در ورامین تشریح شد
  • کتاب «اُمّ علاء» نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود
  • لباس شیرخوارگان حسینی در حرم رضوی دوخته می‌شود
  • فردا، افتتاح کارگاه دوخت لباس شیرخوارگان حسینی در مشهد
  • کارگاه دوخت لباس شیرخوارگان حسینی در مشهد مقدس افتتاح می‌شود
  • روایت تاریخ از کارنامه روحانیت