«بازی مرکب»، الگوواره «پینوکیو» را در شکل مدرن تکرار میکند
تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۴۸۷۲۲۱
به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، سریال بازی مرکب، ساخته هوانگ دونگ هیوک داستان ۴۵۶ نفر را روایت میکند که همگی مشکل مالی دارند. آنها توسط سازمانی اسرارآمیز به یک چالش دعوت میشوند تا در ازای رقابت در ۶ بازی کودکانه ۴۰ میلیون دلار پول نقد به جیب بزنند.
این سریال کرهای پرطرفدار در چند هفته گذشته با اقبال گسترده مردم جهان به بزرگترین سریال نتفلیکس تبدیل شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنتونیا شرکا منتقد سینما در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا به اشاره به این که سریال بازی مرکب، الگوواره پینوکیو را در شکل مدرن تکرار میکند، اظهار داشت: اسطوره پینوکیو در طول قرن ادامه پیدا کرده و شکل مدرنش را در بازی مرکب میبینیم. در داستان پینوکیو آدمهایی که وارد آن شهربازی میشوند بچه هستند. آنجا بچهها فریب جذابیتها را میخورند و عاقبت بخیر نمیشوند. بچهها گول کالسکهای را میخورند که قرار است آنها را به یک شهر بازی ببرد. در آن شهر بازی فانتزی، قرار است بچهها فقط بخورند و بخوابند. ولی دست آخر الاغ میشوند.
وی افزود: در پینوکیو آدمهایی که میخواهند زحمت نکشند، وارد یک شهربازی رویایی میشوند؛ ولی در نهایت تبدیل به حیواناتی باربر میشوند. در هر دو داستان بازی مرکب و پینوکیو بازی، راحت طلبی و قربانی شدن وجود دارد. در بازی مرکب انسانها بزرگسال و بازیها غول پیکر هستند اما در پینوکیو بچهها مشغول بازی در شهربازی میشوند.
سینمای کره جنوبی دارد وجهه بین المللی پیدا میکند
شرکا با اشاره به این نکته که این سریال جزو پربیننده ترینهای جهان تاکید کرد: صنعت فیلمسازی کره جنوبی بعد از دریافت جایزه فیلم انگل جهانیتر شده است. سریال «بازی مرکب» نشان میدهد که این سینما دارد وجهه بین المللی پیدا میکند.
وی افزود: بازی مرکب نشان میدهد مسائل مالی و پول چقدر میتواند خوی ددمنشانه انسانها را آشکار کند. این موضوع به خودی خود یک موضوع و دستاورد جدید در سینما نیست. ولی در سریال بازی مرکب بیشتر تکنیکی که به کار رفته جلب توجه می کند. نشان میدهد انسانها در کودکی بازیهای معصومانه ای دارند. اما وقتی بزرگ می شوند، بازیهایشان وحشیانه و مرگ آفرین میشود. همان طور که میبینیم آن عروسک و آن زمین بازی در ابعاد غول پیکر و مرگ آفرین هستند.
تبلیغ فرهنگ ملی و آداب و رسوم کره جنوبی
شرکا با بیان این که کره جنوبی خیلی هوشمندانه و نامحسوس دارد فرهنگ و بازیهای خودش را تبلیغ میکند، گفت: مثلا در یکی از قسمتها شیرینیهایی را میبینیم که شبیه نان قندی هستند. من شنیدم نان قندی کره جنوبی از طریق همین سریال محبوبیت جهانی پیدا کرده است. وقتی سریالی خوش ساخت باشد و برد جهانی پیدا کند، خیلی خوب است که کشوری فرهنگ ملی و آداب و رسوم خودش را از طریق آن سریال به جهانیان معرفی کند.
این منتقد سینما با بیان این که چند سال پیش سریال پلتفرم را با همین شکل و شمایل داشتیم بیان کرد: آن سریال هم انسان را در موقعیت ابتداییترین غرایز و خوی خودش نشان میدهد و میگوید وقتی انسان میخواهد برای بقا تلاش کند از یک حیوان شاید وحشیتر بشود.
وی افزود: در سریال بازی مرکب دستگاهی که دارد این بازی را تعریف میکند، خیلی دموکراتیک است. این دستگاه در دموکراتیکترین شکل ممکن قوانین ضد حقوق بشری را پیاده میکند و انسانها در دموکراتیکترین شکل ممکن همدیگر را به کشتن میدهند. چون آدمها حق انتخاب دارند که در این نظام بمانند یا نمانند. این تناقضی که در ذات سریال وجود دارد، خیلی جذاب است. یک بازی کودکانه میتواند مرگ آفرین باشد. همچنین نظام دموکراتیک وقتی منجر به قوانین مستبدانه میشود، می تواند ترسناک باشد.
در نظام سرمایهداری آدمهای ضعیف له میشوند
شرکا با اشاره به حرص و طمع شخصیتهای بازی مرکب گفت: آدمها وقتی میخواهند با تنبلی و بدون زحمت به دنبال پول آسان بروند، در دام این نظامها میافتند. این نظامها ظاهرشان دموکراتیک است، ولی ذاتشان استبدادی است. قسمت انتخاب کردنش دموکراتیک است؛ ولی بعد از آن مجبورید در کانالهایی که نظام سرمایهداری تعریف کرده بیفتید. در نظام سرمایهداری آدمهای ضعیف له میشوند و آدمهای قوی به شکل دموکراتیکی بالا میآیند. این آدمهای ضعیف همیشه دنبال شانس و اقبال و قمار و دزدی هستند. آنها در یک نظام کلانی بازیچه قرار میگیرند و جالب است که این سرنوشت را خودشان انتخاب کردهاند. در یک شکل فلسفی وقتی قبول میکنی که خودت را بازیچه قرار بدهی، بازی بدی میخوری.
به گفته وی این تفکر فلسفی که پشت سریال هست کار را جذاب کرده. بازی مرکب یک قدم جلوتر از فیلمهایی است که درباره حرص و طمع صحبت میکنند. در فیلمهای وسترن همه دنبال گنج هستند و به خاطر گنج همدیگر را میکشند. پیام این جور فیلمهای وسترن که میگویند دنبال مال دنیا نباش خیلی ساده است. ولی در فیلم بازی مرکب یک سیستم انسانها را وارد هزار تویی میکند که قدرت انتخاب دارند؛ ولی نمیتوانند از آن بیرون بیایند. آنها در گروههای دوستانه باید همدیگر را بکشند. چون برنده نهایی یک نفر است. این سریال تفکر جالب و پیام جدیدی دارد.
شرکا ادامه داد: سریال بازی مرکب ما را آگاه میکند که همیشه دموکراسی نیست که حرف اول را می زند؛ ولی تا اطلاع ثانوی چارهای جز پذیرفتن این دموکراسی نداریم. شخصیتها همه خودشان بابت وارد شدن به یک ناکجاآباد مقصر هستند. ولی از لحظه ای که انتخاب کردند و وارد ناکجا آباد شدند مجبور هستند بین بد و بدتر انتخاب کنند.
برچسبها کره جنوبی منتقد سینما اختصاصی ایرنا سریال اکران فیلممنبع: ایرنا
کلیدواژه: کره جنوبی منتقد سینما اختصاصی ایرنا کره جنوبی منتقد سینما اختصاصی ایرنا سریال اکران فیلم سریال بازی مرکب نشان می دهد کره جنوبی انسان ها بازی ها آدم ها بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۸۷۲۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
همکاریهای مشترک محسن تنابنده و احمد مهرانفر؛ زوج همیشه جذاب
هفته گذشته خبری منتشر شد درباره اینکه تولید «پایتخت ۷» به جریان افتاده و قرار است بازیگران اصلی بار دیگر کنار هم جمع شوند.
به گزارش فیلم نیوز، به بهانه این اتفاق مهم، نگاهی داریم به بازیهای مشترک محسن تنابنده و احمد مهرانفر در کنار هم.
استشهادی برای خدا | علیرضا امینی | ۱۳۸۶اولین همکاری مشترک محسن تنابنده و احمد مهرانفر سال ۱۳۸۶ در فیلم «استشهادی برای خدا» ساخته علیرضا امینی اتفاق افتاد. تنابنده در این فیلم نقش روحانی به نام شیخمحمد را داشت و با گریمی متفاوت، بازی درخشانی از خود به نمایش گذاشت. او در در کنار شخصیت رحمت، کارمند مخابرات روستا که احمد مهرانفر نقش او را بازی میکرد، موقعیتهای بامزهای را در فیلم رقم میزدند. ماجرا از این قرار بود که فردی به نام فتحی پس از سالها به آبادیاش بازمیگشت تا قبل از مرگ، از همه مردم ده بخواهد روی کفناش را به نشانه رضایت از او امضا کنند تا در آرامش از دنیا برود.
مردم ده معتقدند بودند که تا همسرش از او رضای نباشد و امضا نکند، فایدهای ندارد. او باید هرطور شده رضایت همسرش را به دست میآورد و در این مسیر شیخ محمد و رحمت هم او را همراهی میکردند. محسن تنابنده علاوه بر بازی در این نقش، در نگارش فیلمنامه «استشهادی برای خدا» هم نقش داشت و از این جهت کاملا به ابعاد مختلف شخصیت شیخمحمد احاطه داشت.
شیخمحمد روحانی مهربانی بود که به واسطه لهجه مشهدی و سادگی و طنز جالبی که در گفتارش بود، حالوهوای فیلم را عوض میکرد. دیالوگهای میان او با شخصیت رحمت بسیار جذاب از آب درآمده و میتوان گفت مقدمهای برای شکلگیری شخصیتهای نقی و ارسطو در «پایتخت» بود. تنابنده برای بازی در این فیلم برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از جشنواره بیستوششم فیلم فجر شد.
پایتخت | سیروس مقدم | ۱۴۰۲ تا ۱۳۹۰مهمترین بازی تنابنده و مهرانفر بدون شک در «پایتخت» اتفاق افتاد و این زوج هنری توانستند وجوه دیگری از بازیشان را درقالب یک زوج کمدی به نمایش بگذارند. موتور محرک سریال «پایتخت»، محسن تنابنده بود. نه فقط به عنوان بازیگر که در جایگاه نویسنده و مشاور کارگردان بخش مهمی از بار جذابیت سریال را به دوش میکشید.
با اینحال آنچه بیشتر در ذهنها مانده، بازی او در نقش نقی معمولی است. شخصیتی ساده که در هر فصل خودش را عقل کل میبیند، اما مدام با تصمیمهای اشتباه و رفتارهای عجیبش باعث ایجاد موقعیتهای جالبی میشود. نقی در همان فصل اول «پایتخت» به عنوان شخصیت اصلی شکل گرفت، اما رفتهرفته در فصلهای بعدی تکامل پیدا کرد و مدام بر بار جذابیتش اضافه شد. احمد مهرانفر تا قبل از سال ۱۳۹۰ که با نقش ارسطو در سریال «پایتخت» شناخته شود، در تئاتر و سینما و تلویزیون آثار زیادی از خود به جا گذاشته بود. «درباره الی»، «اقلیما»، «یک عاشقانه ساده»، «استشهادی برای خدا» و … آثار مهم برجا مانده از او بودند.
با این حال، اما نقش ارسطو در «پایتخت»، نقطه عطف کار تصویری او به حساب آمد. زوج نقی و ارسطو با بازی محسن تنابنده و احمد مهرانفر در این سریال به قدری مورد توجه قرار گرفتند که حتی نمیتوانیم تصور کنیم «پایتخت» را بدون حضور یکیشان تصور کنیم. ارسطو پسرخاله نقی بود که از همان فصل اول روی کامیون کار میکرد و به عنوان شخصیتی عاشقپیشه و علاقهمند به ازدواج معرفی میشد.
او روی هر دختری دست میگذاشت ناکام میماند و وضعیت طوری پیش میرفت که دست آخر بازهم تنها بماند. از این رو بخش مهمی از داستان هر فصل پیرامون زندگی او و جدالهایی که با نقی داشت پیش میرفت. نقش ارسطو به قدری در کارنامه مهرانفر اهمیت دارد که خیلیها او را با نام ارسطو میشناسند.
ایران برگر | مسعود جعفری جوزانی | ۱۳۹۳محسن تنابنده و احمد مهرانفر بعد از درخشش به عنوان یک زوج در «پایتخت»، در فیلم «ایران برگر» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی هم همکاری مشترک داشتند. ماجرای فیلم درباره دو خان به نامهای امراللهخان و فتحاللهخان بود که بر سر انتخابات شوراها در یک روستا رقابت میکردند.
تنابنده نقش فتحالله خان را داشت و با گریمی بسیار متفاوت توانسته بود شمایلی از یک خان را ترسیم کند. علی نصیریان نقش امراللهخان را بازی میکرد و احمد مهرانفر در نقش رهام، یک جورهایی مشاور امراللهخان بود. نقشش در این فیلم چندان زیاد نبود و در چند سکانس بازی داشت. گرچه مهرانفر با ظاهری متفاوت به میدان آمده بود و جنس بازیاش فرق میکرد، اما آن زمان خیلیها معتقد بودند شمایل رهام به ارسطو نزدیک است.
علی البدل | سیروس مقدم | ۱۳۹۶سیروس مقدم بعد از درخشش پایتخت در چند فصل، تصمیم گرفت سال ۱۳۹۶ تغییر رویه دهد و به جای ساخت فصل جدید پایتخت سریال کمدی روستایی دیگری به نام «علیالبدل» بسازد. او برای این سریال تعدادی از بازیگران اصلی پایتخت را درکنار بازیگران دیگر قرار داد. ماجرا درباره روستایی بود که دو خان آن با هم اختلاف داشتند و حالا باید برای رسیدگی به امور، یک علیالبدل انتخاب میکردند.
محسن تنابنده در این سریال نقش فردی به نام آقاسی را داشت که در قامت مشاور به میدان میآمد و به هر دو خان مشاوره میداد. احمد مهرانفر هم در این سریال نقش عضو علیالبدل را داشت. آن دو با گریمهایی کاملا متفاوت با «پایتخت» حضور پیدا کردند و شیوه بازیشان هم کاملا با آنچه که در سریال قبلی شاهدش بودیم تفاوت داشت.
«علیالبدل» سریال موفقی نبود. با اینکه مخاطبان زیادی آن را دنبال میکردند، اما نتوانست جای خودش را نزد مخاطبان باز کند و اتفاق مهمی در کارنامه سیروس مقدم رقم بزند. به همین دلیل هم وارد فصلهای بعدی نشد و مقدم مجددا سراغ ساخت «پایتخت» رفت.