علیاف در خدمت اولیگارشی منطقه ای آمریکا
تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۵۰۴۹۷۶
تنش میان ایران و آذربایجان نه تنها فروکش نکرده، بلکه روز به روز افزایش مییابد.
دکتر مجید تفرشی معتقد است که علیاف در داخل کشورش نیز از مقبولیت و مشروعیت لازم حتی در میان سکولارها برخوردار نیست و حاکمیت او در این کشور تنها به واسطه حمایتها و در راستای خدمت به اولیگارشی منطقهای آمریکا، رژیم صهیونیستی، ترکیه و عربستان علیه قدرت گرفتن روزافزون ایران در منطقه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جناب تفرشی بین تهران و باکو چه میگذرد؟
البته این پرسش خیلی کلی است. بحثی که اکنون در تنش اخیر بین ایران و جمهوری آذربایجان وجود دارد بحث جدیدی نیست و این بحث علاوه بر سابقه تاریخی، ریشههای داخلی، منطقهای و بینالمللی دارد. درواقع بهتر است بگوییم ریشه داخلی یا ریشه مناسبات دوجانبه، منطقهای و بینالمللی دارد.
جمهوری آذربایجان یک هویت و موجودیت جدید است و پس از فروپاشی شوروی در ابتدای دهه ۹۰ میلادی قرن گذشته ایجاد شد؛ یعنی درواقع حدود سه دهه بیشتر از عمر این جمهوری نمیگذرد. البته جمهوری آذربایجان سابقه قبلی دارد؛ یعنی یک بار هم در زمان انقلاب بولشویکی در اتحاد جماهیر شوروی این مسئله که آذربایجان دارای یک حکومت مستقل یا حالا حداقل خودمختار بوده پیش آمده و آن موقع هم به اصطلاح با ایران مشکلاتی داشته و پس از آن هم این مشکلات ادامه دارد. در زمان حکومت اتحاد جماهیر شوروی، نوع و جنس مشکلات تغییر کرد و زیر نظر کشور مادر یا حزب اصلی کمونیست شوروی قرار داشت. امروز کسانی که با ایران سر ستیز دارند، نیاز دارند از یک مرز دیگر، از یک زاویه دیگر و از یک پنجره دیگر برای ایران مشکل ایجاد کنند. البته بخشهایی از این مشکلات ناشی از منازعه ایران با قدرتهای بزرگ است و بخشهایی هم به دلیل مشکلات و کوتاهیها و برخی ناکارآمدیهای سیاست خارجی ایران ایجاد میشود ؛ ولی وقتی از طرف آذربایجان این مشکلات ایجاد میشود، مشکلات وجوه مختلفی پیدا میکند.
حکومت آذربایجان در ۳۰ سال اخیر ترکیبی از حکومت فرقهای و اولیگارشی خانوادگی بوده است؛ یعنی یک مافیای تحت زعامت حیدر علیاف و بعد پسرش الهام علیالف در این کشور حکومت کردند؛ حکومتی که بخشی ناشی از بقایای مافیای کمونیستی شوروی است، چنانکه حیدر علیاف از ابتدا در دستگاه امنیتی شوروی (ک گ ب) و بعد هم در رقابت برای رهبری حزب کمونیست شوروی با گورباچف و از زمان مرگ برژنف، یکی از رقبای رهبری حزب بوده است و بعد هم پسر او که هیچ شایستگی و لیاقت رهبری جز اینکه پسر حیدر علیاف است نداشت. این مسئله با مافیای زرسالار یا مافیای مالی حاکم در آذربایجان که از قبل بوده و با مافیای نفتی و پولی وابسته به خارج ادغام شده است و قدرتهای منطقهای قومی و قبیلهای هم آن را تشدید کرده است.
دولت باکو تا چه اندازه از مشروعیت داخلی برخوردار است؟
میدانیم که اکثریت مردم آذربایجان شیعه هستند و آذربایجان یکی از چهار کشور دنیا با بیش از ۵۰ درصد شیعه است؛ البته اهل سنت هم در این کشور حضور دارند ، بخشی از مهاجران روس ازبک یا تاجیک هم هستند که آنها اهل سن یا مسیحیانی هستند که از زمان استالین و بعد از استالین کوچانده شدند. ولی اکثریت شیعه سر سازگاری با حکومت علیاف ندارند و حتی آنهایی که متدین هم نیستند و سکولار نیستند، از لحاظ سیاسی سر سازگاری با وی ندارند. بنابراین علیاف مقبولیت و مشروعیت در داخل کشور ندارد و دلیل اینکه وی تا حالا توانسته با همه این فساد و ناکارآمدی سرکار بماند، وابستگیاش به آمریکا، رژیم صهیونیستی، سعودی و ترکیه است. اینها در ابعاد مختلف بهنوعی به استحکام حکومت اولیگارشی منطقهای کمک کردند و هنوز هم این کمکها ادامه دارد. غیرمردمی بودن حکومت علیاف حتی در دو جنگ آذربایجان با همسایه دیگر ایران یعنی جمهوری ارمنستان ثابت شده است.
به دو جنگ آذربایجان و ارمنستان اشاره کردید؛ مواضع ایران در رابطه با این دو تقابل را چگونه ارزیابی میکنید؟
ایران در این دو جنگ اگرچه میتوانست بهتر عمل کند، ولی به نظر من درمجموع در محدوده امکانات و چالشهایی که با آن مواجه بود، در هر دو جنگ قرهباغ به درستی عمل کرد. تصور بنده این است که آذربایجان پس از شرایطی که بهخصوص بعد از پیروزی در جنگ نابرابری که در تقابل دوم بدست آورده، میخواهد ایران را تحت فشار قرار بدهد. چراکه ارمنستان ضمن اینکه یک همسایه نسبتاً معقول و باوفا به ایران بوده، یکی از راههای نجات و گریزگاه ایران از فشار تحریمهای ظالمانه بینالمللی هم بوده و هست. آمریکاییها و اسرائیلیها از طریق جمهوری آذربایجان تلاش میکنند این راه نجات ایران را هم ببندند و ترکیه هم البته در این راه بیتقصیر نیست؛ به دلیل اینکه ترکیه هم دوست دارد ایران را ضعیف و کوچک ببیند. همه اینها بهدست حکومت علیاف عملی میشود که خودش فینفسه آنقدر قوی نیست که بتواند از عهده این کار برآید، ولی به عنوان جنگ نیابتی بهنوعی تا جایی که زورش برسد و جرئت داشته باشد، میخواهد ایران را تحت فشار قرار دهد.
در رابطه با جنگ ناگورنو و قرهباغ این روزها بار دیگر بحث سفر آقای هاشمی به باکو، دیدار او با علیاف پدر مطرح است. عدهای میگویند آقای هاشمی باید آن موقع آن پیشنهادی که علیاف داده را میپذیرفتند، عدهای هم آن پیشنهاد را تلهای برای ایران میدانند که هاشمی زیرکانه از آن جسته است.
اول اینکه راجع به اصل موضوع خیلی مطمئن نیستم که حیدر علیاف چنین پیشنهادی داده باشد به این صورتی که ما از آقای مطهری بعد از سالها شنیدیم، ولی فرض را بر این بگذاریم که علیاف چنان گفته باشد و آقای رفسنجانی عیناً نقل کرده و آقای مطهری هم عیناً بازگو کرده است؛ باید بگویم حیدر علیاف مرد بسیار حیلهگر و زیرکی بود که هیچ گونه صداقتی در کارش نبود و این یک دام برای ایران بود. کسی که از سنین کودکی در حزب کمونیست شوروی بوده و تمام عمرش را یک مارکسیست لنینیست دوآتشه بود و حتی در زمان استالین هم با همه قتلعامهایی که شد بهخصوص در منطقهی جنوب قفقاز جان سالم به در برد و روزبهروز در حزب بالاتر آمد و سالهای سال رئیس بالاترین دستگاه مخوف امنیتی شوروی بود، وقتی شوروی دچار فروپاشی شد، به عنوان رهبر جمهوری نخجوان و بعد جمهوری آذربایجان، در حرم امام رضا(ع) حضور یافت و تمام قد دولا شد و نماز شکر به جا آورد! خب چنین آدمی که راحت رنگ عوض میکند، بعید است که بخواهد با آقای هاشمی با صداقت بگوید که ما آماده ایم به شما ملحق شویم. بدون تردید به فرض درستی روایت به قول امروزیها این یک پوست خربزه زیر پای ایران بود برای اینکه ایران را به دردسر بیندازند و با روسیه و دیگر جمهوریهای تازه تأسیس شوروی درگیر کنند که به نظر اگر این داستان واقعیت داشته باشد، آقای هاشمی با درایت با آن برخورد کرده است.
در روزهای اخیر شاهد برگزاری رزمایش از سوی هر دو طرف بودیم. چرا ایران در برخورد و مواجهه با اتفاقات اینچنینی، اقدام به برگزاری رزمایش کرد؟ پیام هشدار این رزمایش خطاب به باکو بود یا..؟ سیاست نفوذ نرم ایران در این سالها را چگونه ارزیابی میکنید؟
اینکه چرا ایران از طریق قدرت نظامی و عرض اندام نظامی برخورد میکند، یک بخشی از علت آن البته به دکترین ایران برمیگردد؛ ایران دوست دارد خودش را قوی نشان بدهد و به منطقه این پیام را بدهد که من قدرت قویای دارم؛ ولی این تمام واقعیت نیست. واقعیت این است که کشور ما در منطقه با نزدیک به ۱۰۰ پایگاه نظامی آمریکایی مواجهه است و اسرائیلیها در مرز ایران ازجمله در اقلیم کردستان و در همین آذربایجان و انگلیسیها در خلیج فارس و بحرین و عمان و جاهای دیگر حضور دارند. عملاً ایران در محاصره نظامی قرار دارد؛ شما نمیتوانید به کشوری که در محاصره نظامی قرار دارد بگویید شما عرض اندام نظامی نکن و فقط روی حافظ و سعدی و مولانا تأکید کن. البته که ایران در نفوذ نرم خودش در کشورهای دیگر از نظر فرهنگی کوتاهی داشته است. یعنی در پاکستان که چند ده میلیون شیعه و ایرانیتبار دارد و زمانی فارسی زبان رسمی آن بوده یا در آذربایجان که تا قبل از جنگهای ایران و روس، پاره تن ایران بوده و هنوز ریشههای هم قومی و نژادی و هم آیینی و شیعی در آنجا وجود دارد یا حتی در خود ترکیه هم همین طور و جاهای دیگر. بنابراین ایران میتوانست در آسیای مرکزی، جنوب قفقاز و یا در منطقه آناتولی و یا در شبه قاره هند خیلی عمیقتر و جدیتر و گستردهتر رفتار کند. اینکه نتوانسته، نخواسته، نگذاشتند و یا خودش درایت کافی را نداشته بالاخره نشده است، ولی اینها دلیل نمیشود که ایران از نظر نظامی در گوشه رینگ بنشیند و به اصطلاح گارد بگیرد و منتظر باشد که چه زمانی به او حمله میشود. به نظر من چون بخش مهمی از ارتش و تجهیزات نظامی ایران بومی است و در مشت کشورهای غربی نیست، برای همین کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ از ایران باید بیشتر بترسند؛ چون این نگرانی وجود دارد که توان ایران بیش از آن باشد که در تصور آنهاست. البته عرض اندام نظامی لازم است، ولی کافی نیست. اما اینکه هدف مانور نظامی ایران کدام طرف است باید بگویم به نظر من اینها با هم در یک جبهه هستند. به نظر من هدف اول آنکاراست، بعد باکو و به طور تلویحی تلآویو. البته شما اگر هم از آذربایجان سؤال کنید و هم از ایران ، میگویند ما داریم کار روتین روزمان را انجام میدهیم و این مانورها خط و نشان برای همسایه نیست؛ ولی واقعیت این است که هست؛ یعنی به هر حال اگر اعلام هم نکنند، واقعیت این است که هست. به نظر من ایران دارد با یک تیر سه نشان میزند. به نظر من هدف اصلیاش ترکیه و رژیم صهیونیستی است، ولی آذربایجان بهعنوان پیشگام و پیشقراول جنگ نیابتی بیشتر از آنها باید احساس خطر بکند؛ چون به نظر من سیاستی که ایران در این مورد دارد، سیاست نسبتاً درستی است. اگرچه خطری از سوی جمهوری آذربایجان برای ایران جدی نیست، ولی ایران این خطر را جدی گرفته است.
مسئله ای که نباید فراموش شود اینکه سیاست پادشاه سعودی در مناطقی مثل یمن و سوریه و حتی لبنان، شکست خورده و در بحث آذربایجان، پادشاه سعودی هم از جهت مالی و هم از جهت عقیدتی نقش مهمی برای تبلیغ سیاست ایرانهراسی و ایرانستیزی دارد. این ارتباط بین سعودی و رژیم اسرائیل که در یکی دو سال اخیر گسترش پیدا کرده و البته امارات و بحرین هم جزو آن شدند، عملاً برای تهییج و جلو انداختن آذربایجان در راستای ایجاد خطر برای ایران کمک کرده است. درواقع شکست تلاشهای رژیم صهیونیستی و سعودی در جبهههای دیگر علیه ایران، سبب شده جبهه جنگ را به آذربایجان بکشاندند.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: ایران و آذربایجان علی اف مجید تفرشی جمهوری آذربایجان رژیم صهیونیستی حیدر علی اف آقای هاشمی برای ایران نظر من منطقه ای دو جنگ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۰۴۹۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکنش ایران به تحریمهای آمریکا، انگلیس و کانادا
سخنگوی وزارت امور خارجه به اقدام سه کشور آمریکا، انگلیس و کانادا در اعمال تحریمهایی علیه برخی اشخاص حقیقی و حقوقی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و همچنین قطعنامه پارلمان اروپا و طرح ادعاهایی علیه کشورمان واکنش نشان داد.
به گزارش سایت وزارت امورخارجه، سخنگوی وزارت امور خارجه اقدام سه کشور آمریکا، انگلیس و کانادا در اعمال تحریمهایی علیه برخی اشخاص حقیقی و حقوقی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، همچنین قطعنامه پارلمان اروپا و طرح ادعاهایی علیه کشورمان را به شدت محکوم و از همراهی معدود کشورهایی در اروپا از رویکرد ظالمانه دولت آمریکا انتقاد کرد.
کنعانی افزود: ظرفیتهای نظامی جمهوری اسلامی ایران متناسب با نیاز آن در تامین امنیت و منافع ملی، حفاظت از حاکمیت و تمامیت سرزمینی و دفاع مشروع و بازدارنده در مقابل هرگونه تهدید و تجاوز خارجی است و جمهوری اسلامی ایران از شرکای مهم جامعه جهانی در تأمین صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی و مبارزه با تروریسم بینالمللی است.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی تصریح کرد؛ توسل به ابزار تحریم علیه ظرفیتهای دفاعی جمهوری اسلامی ایران نه تنها خللی در عزم و اراده دولت و مردم ایران در افزایش اقتدار ملی با هدف دفاع مشروع و قاطع از حاکمیت و تمامیت سرزمینی و امنیت و منافع ملی ایران ایجاد نمیکند، بلکه برخلاف میل تحریم کنندگان، تحریمها را به فرصتی برای خودکفایی و خوداتکایی در تقویت و توسعه ظرفیت دفاعی و نظامی ایران تبدیل کرده است.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی از رویکرد دوگانه پارلمان اروپا در موضوع حمله رژیم صهیونیستی به مقر دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در دمشق و دفاع مشروع ایران شدیدا انتقاد کرد و گفت؛ جای تأسف است که پارلمان اروپا در قطعنامه خود نسبت به اقدام متجاوزانه و ناقض قوانین و حقوق بینالملل رژیم صهیونیستی به مقر دیپلماتیک ایران و شهادت مستشاران رسمی ضدتروریست ایرانی، صرفا به ابراز تأسف بسنده کرده است، اما اقدام مشروع ایران علیه رژیم یاد شده در چارچوب حق ذاتی دفاع مشروع را شدیدا محکوم میکند!
سخنگوی وزارت امور خارجه تاکید کرد؛ چرا پارلمان اروپا از پرداختن به منشأ و عامل اصلی بروز تنش و ناامنی در منطقه که ریشه در اشغالگری و رویکرد جنایتکارانه رژیم صهیونیستی اسرائیل در کشتار مردم فلسطین و نیز نقض مکرر قوانین و حقوق بینالملل توسط این رژیم جعلی دارد، طفره میرود و در مقابل همسو با سیاست آمریکا از رژیمی حمایت میکند که اصل و اساس ناامنی و تنش در منطقه در طول هشت دهه متمادی است!
کنعانی همچنین با روشن و شفاف توصیف کردن سیاست و مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران اوکراین و با رد مجدد ادعاهای مربوط به استفاده از تسلیحات ایران در جنگ اوکراین تاکید کرد؛ اگر آمریکا و اروپا عزم صادقانهای داشته باشند، جنگ در اوکراین و جنگ علیه غزه در سریعترین زمان ممکن خاتمه خواهد یافت، اما آمریکا و برخی کشورهای اروپایی اصرار دارند که در مسیر غلط تاریخ حرکت کنند و به جای کمک به توقف جنگ، بر آتش آن بیفزایند و وقت خود را مصروف اتهام زنی به دیگران کنند.
کنعانی تاکید کرد: بسیاری از ملتها و دولتها به خصوص در منطقه غرب آسیا دیگر هیچ امید و اعتقادی به نقش آمریکا و متحدان اروپایی آن در کمک به برقراری ثبات و امنیت در منطقه ندارند.
سخنگوی وزارت امور خارجه افزود؛ این دولت و مردم ایران هستند که باید از آمریکا و اروپا به دلیل نقض توافق هستهای و ایفای نقش مخرب در ثبات و امنیت پایدار در منطقه سؤال و طلبکاری کنند، نه اینکه این دولتهای ناقض عهد و پیمان، خود را جای طلبکار و مدعی نشانده و به گستاخی بر فهرست تحریمهای ظالمانه علیه مردم ایران بیفزایند.
کنعانی خاطرنشان کرد: اگر رشادت و جانفشانی سپاه پاسداران و مستشاران شهید ضد تروریست سپاه در منطقه نبود، تروریسم داعشی تا پشت درب پارلمان اروپا و قلب آمریکا نفوذ کرده بود و امنیت منطقه و جهان را بیش از پیش تهدید میکرد، حال چگونه پارلمان اروپا وقیحانه خواستار گنجاندن تنها نیروی واقعی ضدتروریسم جهان در فهرست تروریسم میشود؛ مگر اینکه تصور کنیم گروههای تروریستی در راستای اهداف و منافع نامشروع آمریکا و معدود دولتهای اروپایی و رژیم صهیونیستی برای دامن زدن به بیثباتی و ناامنی در منطقه غرب آسیا عمل میکنند!
سخنگوی دستگاه دیپلماسی در پایان بار دیگر تاکید کرد تکرار رویکردهای غیرقانونی و اشتباه توسل به ابزار تحریم و فشار از سوی آمریکا و تبعیت برخی دول اروپایی از واشنگتن، هیچ حق و مشروعیتی برای ادعاهای آنها از منظر حقوقی و بینالمللی ایجاد نمیکند و آنها باید زمانی پاسخگوی این ادعاها و اقدامات ظالمانه خود علیه دولت و مردم ایران باشند.