خمودگی فرزند وسطی و فراموششده سلامت روان
تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۵۴۵۴۵۴
نیویورک تایمز- آدام گرنت؛ اوایل نمیفهمیدم علائمی که همهمان داشتیم نشانۀ چه هستند. دوستانم میگفتند تمرکزشان به هم ریخته است؛ همکارانم میگفتند، با اینکه واکسن در راه است، سال ۲۰۲۱ اصلاً برایشان هیجانانگیز نیست؛ یکی از اعضای خانوادهام از بس فیلم «گنجینۀ ملی» را دیده صحنههایش را حفظ شده، ولی تا دیروقت بیدار میماند تا باز هم تماشایش کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نه، فرسودگی۱ نبود، چون هنوز انرژی داشتیم؛ افسردگی نبود، چون ناامید نبودیم. فقط احساس بیلذتی و بیهدفی میکردیم. از قرار معلوم، اسم این حالت خمودگی۲ است.
خمودگی یعنی احساس رکود و پوچی. انگار دارید بهزور زندگی میکنید و چشماندازی به زندگی آیندهتان ندارید؛ و شاید احساس غالب سال ۲۰۲۱ همین باشد.
همزمان با تلاش پزشکان برای درمان آثار طولانیمدت جسمی کرونا، خیلی از مردم مشغول دستوپنجه نرمکردن با آثار طولانیمدت روانی همهگیری کرونا هستند. وقتی ترس و سوگ شدید سال قبل فروکش کرد، خیلی از ما آمادگی چنین حالتی را نداشتیم.
آن اوایل، در روزهای پر از شک و تردید همهگیری کرونا، احتمالاً سیستم تشخیص خطر مغزتان -که آمیگدال نام دارد- در وضعیت قرمز «حمله یا گریز» بود. وقتی فهمیدید ماسکزدن به محافظت از ما کمک میکرده، ولی شستن بستههای خریداریشده بیفایده بوده، احتمالاً روالهایی را پیش گرفتید که به کاهش ترستان کمک میکرد. ولی همهگیری ادامه پیدا کرده است و وضعیت حاد دلهره به وضعیت مزمن خمودگی تبدیل شده است.
ما، در روانشناسی، سلامت روان را طیفی میدانیم که از افسردگی تا شکوفایی۳ امتداد دارد. شکوفایی قلۀ خوشبختی است. در آنجا قویاً احساس معنا و برتری دارید و فکر میکنید برای دیگران مهم هستید. افسردگی درۀ تیرهبختی است. در آنجا احساس ناامیدی، تمامشدگی و بیارزشی میکنید.
خمودگی فرزند وسطی و فراموششدۀ سلامت روان است. خلأ بین افسردگی و شکوفایی -یعنی نبود خوشبختی- است. در این حالت، کسی علائم بیماری روانی ندارد، ولی مظهر سلامت روان هم نیست و با تمام ظرفیت خود عمل نمیکند. خمودگی انگیزه را ضعیف میکند، تمرکز را به هم میزند و احتمال کمتر کارکردن را سه برابر بیشتر میکند. خمودگی از اختلال افسردگی عمده۴ رایجتر است، و از برخی جهات عامل پرخطرتری برای ابتلا به بیماری روانی به شمار میرود.
اصطلاح خمودگی را جامعهشناسی به نام کوری کیز ابداع کرد. او متوجه شد خیلیها نه افسرده هستند نه در حال شکوفایی. تحقیقات او نشان داده است کسانی که بیش از همه احتمال دارد در دهۀ بعد به افسردگی عمده یا اختلالات اضطرابی مبتلا شوند کسانی نیستند که از الان علائم آنها را دارند، بلکه کسانیاند که الان در حال خمودگی هستند. شواهدی که اخیراً از کادر درمان کرونا در ایتالیا به دست آمده است نیز نشان میدهد آنهایی که در بهار ۲۰۲۰ در حال خمودگی بودند سه برابر بیشتر از همکارانشان احتمال داشت به اختلال استرس پس از سانحه۵ مبتلا شوند.
بخشی از خطر به این دلیل است که وقتی خموده هستید، متوجه تحلیلرفتن شادی و انگیزهتان نمیشوید. نمیفهمید که دارید به غار تنهایی میخزید و نسبت به بیتفاوتیتان بیتفاوت هستید. وقتی رنج خود را تشخیص ندهید، به دنبال کمک هم نخواهید رفت.
حتی اگر خودتان هم احساس خمودگی نداشته نباشید، احتمالاً کسی را میشناسید که چنین حالتی داشته باشد. شناخت این حالت میتواند به شما کمک کند تا به یاری او بشتابید.
نامگذاری این احساسروانشناسان دریافتهاند که یکی از بهترین راهها برای مدیریت هیجانات نامگذاری آنهاست. بهار سال گذشته که بهخاطر همهگیری کرونا اضطراب شدیدی بر ما حاکم شده بود، مقالهای که ناراحتی جمعیمان را با نام سوگ توصیف کرده بود تبدیل به پربازدیدترین مطلب در تاریخ نشریۀ هاروارد بیزینس ریویو شد. همزمان با ازدستدادن عزیزانمان، ما داغدار ازدسترفتن روال عادی زندگی نیز بودیم. «سوگ» کلمهای آشنا برای توصیف تجربهای بود که با آن ناآشنا بودیم. بیشتر ما.
پیش از این، هیچ همهگیری جهانیای را تجربه نکرده بودیم، ولی تجربۀ فقدان داشتیم. این نامگذاری به ما کمک کرد تا از تابآوری گذشتهمان درس بگیریم و به توانایی خودمان در مواجهه با سختیهای کنونی باور پیدا کنیم.
هنوز برای درک علت خمودگی و نحوۀ درمان آن راه زیادی در پیش داریم، ولی نامگذاری آن میتواند قدم اول باشد. این کار غبار را از فضا میزداید و به ما کمک میکند دیدی روشن نسبت به این پدیده پیدا کنیم. این کار به ما یادآوری میکند که تنها نیستیم و خمودگی دردی رایج و مشترک است.
خمودگی میتواند پاسخی مناسب به سؤال «حالت چطور است؟» نیز باشد.
تصور کنید، بهجای گفتن «حالم عالی است!» یا «خوبم»، بگوییم «واقعیت این است که در حال خمودگی هستم». این پاسخ میتواند نقطۀ مقابل خوبی برای مثبت گرایی -یعنی فشار جامعه برای همیشه حالِ خوبی داشتن- باشد و ناخوشایندی آن را بهخوبی نشان دهد.
وقتی خمودگی را به دایرۀ واژگانتان اضافه میکنید، متوجه میشوید که در اطرافتان بهوفور دیده میشود؛ وقتی در حال قدمزدن عصرگاهی هستید و احساس ناامیدی میکنید، در صدای فرزندانتان وقتی از آنها دربارۀ مدرسۀ آنلاین سؤال میپرسید، و حتی در سریال «سیمپسونها» وقتی یکی از شخصیتها با بیتفاوتی میگوید «ای…» ۶.
تابستان گذشته، روزنامهنگاری به نام دافنه کِی. لی توییتی منتشر کرد دربارۀ یک اصطلاح چینی که ترجمۀ آن میشود «شبزندهداریِ انتقامجویانه». او توضیح داد که منظور از این اصطلاح این است که شبها تا دیروقت بیدار بمانید تا آزادی ازدسترفتهتان در طول روز را بازیابید. به نظر من، این کار بیشتر از آنکه تلافی ازدستدادن کنترل در طول روز باشد، نوعی مبارزه با خمودگی است. هدف از این کار جستوجوی خوشی در شبی دلگیر، جستوجوی ارتباط در اوج تنهایی، یا جستوجوی هدف و معنا به هنگام همهگیری طولانی یک بیماری است.
پادزهر خمودگیبرای درمان خمودگی چه کاری میتوانیم بکنیم؟ مفهومی به نام «غرقگی» ۷ میتواند پادزهر خمودگی باشد. غرقگی حالتی گذراست که در آن جذب یک چالش جدی یا پیوندی موقت میشوید بهطوری که متوجه زمان، مکان و خودتان نمیشوید. در روزهای اول همهگیری کرونا، غرقگی بهترین نشانۀ احساس خوشبختی افراد بود، نه چیزهایی مثل خوشبینی یا بهشیاری۸. کسانی که بیشتر غرق پروژههایشان میشدند کمتر به خمودگی دچار میشدند و شادکامیای را که پیش از همهگیری کرونا داشتند حفظ میکردند.
انجام بازی کلمات در اول صبح مرا به حالت غرقگی میبرد. گاهی فیلمدیدن زیاد در آخر شب هم چنین اثری دارد؛ آدم را وارد داستان فیلم میکند بهطوری که احساس میکنید با شخصیتها در ارتباطید و نگران حال و احوالشان هستید.
یافتن چالشهای جدید، تجربیات لذتبخش و کارهای مهم، همگی، جزء راهکارهای مقابله با خمودگی به شمار میروند، ولی وقتی تمرکز نداشته باشید، بعید است بتوانید غرقگی را تجربه کنید. این مشکلی است که قبل از همهگیری کرونا هم وجود داشت، یعنی وقتی آدمها از روی عادت ایمیلشان را ۷۴ بار در روز چک میکردند و هر ده دقیقه یک بار تمرکزشان را از کاری به کاری دیگر معطوف میکردند. در سالی که گذشت، مشکل دیگری که خیلیهایمان داشتیم این بود که فرزندانمان در خانه، همکارانمان از اقصانقاط جهان و رئیسهایمان دم به دقیقه تمرکزمان را به هم میزدند و در کارمان وقفه ایجاد میکردند. ای…!
توجهِ تکهتکه دشمنِ جذبشدن به کار و موفقیت در آن است. از هر صد نفر، فقط دو یا سه نفر میتوانند همزمان رانندگی کنند و اطلاعاتی را نیز به خاطر بسپرند، بدون آنکه عملکردشان حداقل در یکی از این کارها آسیب ببیند. این رایانهها هستند که برای پردازش موازی ساخته شدهاند. انسانها در پردازش نوبتی بهتر عمل میکنند.
نگذارید در کارتان وقفه ایجاد شوداین یعنی لازم است حدود مشخص کنیم. چند سال قبل، یکی از ۵۰۰ شرکت برتر آمریکا سیاست ساده و جدیدی را در هند اعمال کرد: در روزهای سهشنبه، پنجشنبه، و جمعه قبل از ظهر نباید هیچ وقفهای در کار ایجاد میشد. وقتی خودِ مهندسان این حدود را اعمال میکردند، بهرهوریِ ۴۷ درصد از آنها بالاتر از میانگین میرفت. ولی وقتی خودِ شرکت این را بهعنوان سیاست رسمی اعمال میکرد، ۶۵ درصد از کارکنان بهرهوری بالاتر از میانگین به دست میآوردند. کارِ بیشتر صرفاً باعث بهترشدن عملکرد شغلی نمیشود؛ ما میدانیم که مهمترین عامل برای لذت و انگیزش در زندگی روزمره داشتن احساس پیشرفت است.
گمان نمیکنم سهشنبهها، پنجشنبهها و جمعهها قبل از ظهرْ جادویی رخ دهد. درسی که از این ایدۀ ساده میتوان گرفت این است که زمانِ بدون وقفه گنجی است که باید از آن محافظت شود. این کار جلوی حواسپرتی را میگیرد و به ما اجازه میدهد تمرکز کنیم. تجاربی که همۀ حواس ما را درگیر میکنند به ما آرامش میدهند.
بر اهداف کوچک تمرکز کنیدهمهگیری جهانی کرونا شکست بزرگی بود. برای مبارزه با خمودگی، سعی کنید از پیروزیهای کوچک شروع کنید، مثلاً مجرم یک داستان پلیسی را شناسایی کنید یا بازی کلمات انجام دهید. یکی از آسانترین راههای رسیدن به تجربۀ غرقگی انجام کاری است که سختیِ آن با مهارت شما در یک سطح است: چالشی که باعث میشود مهارتهایتان را به کار بیندازید و عزمتان را جزم کنید. پس، روزانه وقتی را مشخص کنید و بر چالشی که برایتان مهم است تمرکز کنید، پروژهای جالب، هدفی ارزشمند، یا گفتوگویی سودمند. گاهی برای بازیابی انرژی و اشتیاقی که طی این ماهها از دست دادهاید تنها چند قدم کوچک لازم است.
خمودگی صرفاً در ذهن ما نیست، بلکه در موقعیت ما نیز وجود دارد. با معالجات جزئی نمیتوانید یک فرهنگ بیمار را درمان کنید. ما در دنیایی زندگی میکنیم که مشکلات جسمی را عادی میانگارد، ولی به مشکلات سلامت روان انواع و اقسام انگها را میزند. اکنون که داریم وارد جهان پس از کرونا میشویم، وقتش است که در برداشت خود از سلامت روان و خوشبختی هم بازنگری کنیم. «افسردهنبودن» به معنی مشکلنداشتن نیست. «فرسودگی نداشتن» هم به معنی پرانرژیبودن نیست. با اذعان به اینکه خیلی از ما در حال خمودگی هستیم، میتوانیم شروع به حرفزدن کنیم تا ناامیدی را خاموش و راهمان را به بیرون این خلأ باز کنیم.
پینوشتها:
این مطلب را آدام گرنت نوشته و در تاریخ ۱۵ آوریل ۲۰۲۱ با عنوان «There’s a Name for the Blah You’re Feeling: It’s Called Languishing» در وبسایت نیویورک تایمز منتشر شده است؛ و برای نخستینبار با عنوان «نام این احساس خمودگی است» در بیستمین شمارۀ فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی با ترجمۀ محمدحسن شریفیان منتشر شده است. وب سایت ترجمان آن را در تاریخ ۶ آبان ۱۴۰۰با همان عنوان منتشر کرده است.آدام گرنت روانشناس سازمانی در دانشکدۀ مدیریت دانشگاه پنسیلوانیاست. کتاب دوباره فکر کن: قدرت دانستن چیزهایی که نمیدانیم آخرین اثر اوست. گرنت همچنین مجری پادکست تد با نام «زندگی کاری» (Work Life) است.
[۱]burnout
[۲]languishing
[۳]flourishing
[۴]major depression
[۵]post-traumatic stress disorder
[۶]meh
[۷]flow
[۸]mindfulness
ترجمۀ: محمدحسن شریفیان
منبع: ترجمان علوم انسانی
منبع: فرارو
کلیدواژه: خمودگی افسردگی بیماری روانی همه گیری کرونا سلامت روان نام گذاری ما کمک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۴۵۴۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم
معاون فرهنگی و اجتماعی پلیس در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت، وجوه مهم سلامت را برشمرد و بر نقش خانواده در سلامت افراد تاکید کرد.
به گزارش ایسنا، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت نوشت:« یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که میتوان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینهسازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون کرد. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمیماند بلکه حیطههای پر اهمیت دیگری را نیز در بر میگیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» در خور توجه فزونتری هستند. نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی کند.
چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزین بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین میتوان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بیهیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفتهساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق میشود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جزو آن را فرو نگذارد و برای بیشینهسازی آنها پیوسته بکوشد. سرانجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیبهای مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.
ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را میتوان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تاثیر میگذارند. اما، تردیدی نمیتوان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجستهتر است. چون همانگونه که می دانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل میگیرد، «شخصیت» فرا میبالد، «منش» نضج مییابد، «نگرش به خویشتن» پایهریزی می شود و «نحوه رفتار» در برابر پدیدهها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده میشود.
حال این پرسش در برابر ما عرض اندام میکند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فروشدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش میتوان انبوهی شاخص و ملاک را برای « خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخص های زیر اهمیت بیشتری دارند:
۱.سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دوره ای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری میرساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف میکند.
۲.پیروی از الگوی گفتوگوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانوادهای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده میشود. چه، اینگونه خانوادهها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه بکار میگیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان میشوند.
۳.افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانوادهها پیوسته دانایی خود را افزایش میدهند و اندیشه خود را زیبا و غنی میسازند. آنان همچنین میکوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود بکار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیباییهای بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.
۴.فضیلتمند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده میشود. به همین سبب اینگونه خانوادهها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.
۴.برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختیها و رنج های ناگزیر زندگی حفاظت میکند. یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن.
خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.»
انتهای پیام