Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-29@18:37:15 GMT

سیاست آخر دنیا نیست

تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۶۳۹۹۷۷

سیاست آخر دنیا نیست

«به هر روی به‌ نظر می‌رسد این روزها دانشگاه آخرین سنگر سیاستمدارانی است که دیگر در قدرت رسمی جایگاهی ندارند و ... افرادی که اتفاقا در دوران خود منشأ اثر بوده‌اند و حالا دیگر یا رد صلاحیت می‌شوند یا تهدید به دادگاهی‌شدن و آنها در این شرایط می‌کوشند تا با حضور در دانشگاه نشان دهند که سیاست آخر دنیا نیست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

»

به گزارش ایسنا، روزنامه شرق نوشت: «روز گذشته خبر رسید که علی لاریجانی با شروع کلاس‌های درس در دانشگاه‌ها مشغول به تدریس رشته فلسفه شده است؛ خبری که بعد از حواشی فراوان بر سر این که او قرار است در چه جایگاهی مشغول به فعالیت شود، پیامی روشن دارد که گویا علی لاریجانی بنا دارد دست‌ کم عطای سیاست را به لقایش ببخشد و بعد از سال‌ها فعالیت مستمر سیاسی در مهم‌ترین مناصب که آخرین آن ۱۲ سال ریاست مجلس بود، از سیاست فاصله بگیرد و دیگر به جای سیاست از فلسفه سخن بگوید و به‌ نظر می‌رسد که لاریجانی برای چنین شرایطی مقدمات را فراهم کرده است؛ چنان‌ که همین چند وقت پیش مسئولیت امور راهبردی ایران و چین را به مخبر واگذار کرد تا دیگر جز عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام هیچ سِمتی نداشته باشد.‌

لاریجانی پس از پایان مجلس دهم دیگر در انتخابات مجلس نامزد نشد تا گمانه‌زنی‌ها به این سمت برود که او عزم ریاست‌جمهوری دارد؛ البته این گمانه‌زنی‌ها غلط نبود و او در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ نامزد شد. ثأثیر نامزدی لاریجانی در احتمال رد صلاحیت نیروهای اصلی جبهه اصلاحات باعث شد که زمزمه‌های حمایت فراگیر اصلاح‌طلبان از او مطرح شود؛ هر چند این موضوع مخالفانی هم داشت اما به هر روی این احتمال مطرح می‌شد که اگر چهره‌های رأی‌آور اصلاح‌طلب و مورد اجماع نهاد اجماع‌ساز رد صلاحیت شدند، علی لاریجانی می‌تواند گزینه بینابینی خوبی باشد، زیرا او پیش از آن نیز و به‌ویژه در موضوع همراهی‌اش با سیاست‌های دولت در بحث برجام نشان داده بود که می‌تواند نیروی مورد قبول اصلاح‌طلبان باشد. از آن‌ سو گر چه جامعه روحانیت مبارز به‌ عنوان مهم‌ترین تشکیلات سنتی اصولگرایان از سیدابراهیم رئیسی حمایت می‌کرد اما شنیده می‌شد تمایلاتی به حمایت از لاریجانی در این تشکیلات و البته دیگر سنتی‌های اصولگرا وجود دارد. باری، به هر روی شورای نگهبان خط پایانی بر همه این‌ بحث‌ها کشید و با رد صلاحیت لاریجانی اصلا اجازه حضور انتخاباتی او را نداد؛ رد صلاحیتی که البته کم بحث‌ و نظر سرش نبود؛ از سخنرانی مقام معظم رهبری که گفتند: «در جریان عدم احراز صلاحیت به برخی کسانی که احراز صلاحیت نشدند، جفا و ظلم شد» و خواستند که «دستگاه‌های مسئول جبران» و اعاده حیثیت کنند تا نامه تند صادق لاریجانی علیه شورای نگهبان و سپس استعفایش از این نهاد تا گلایه‌های مدام لاریجانی و درخواست او مبنی بر این که شورای نگهبان قید محرمانگی دلایل رد صلاحیتش را بردارد تا بتواند منتشر کند.

آخرین جایگاه لاریجانی مسئولیتش در پیگیری امور ایران و چین بود که او به اراده خوش از این مسئولیت خارج شد تا همه زمینه‌ها برای حضور او در دانشگاه پدید آید؛ شرایطی مشابه که برای محمدجواد ظریف هم رقم خورد و او نیز مانند لاریجانی با پایان دولت دوازدهم به دانشگاه رفت. شرایط لاریجانی و ظریف شباهت‌های دیگری هم دارد؛ این که ظریف گر چه در انتخابات نامزد نشد اما اعلام کرده بود که تمایل دارد در صورت امکان باز هم وزیر امور خارجه باقی بماند. او در سال ۹۸ در گفت‌وگو با تلویزیون «یورونیوز» گفته بود: «من دوست دارم که به دانشگاه برگردم و به تدریس خود ادامه دهم اما تا زمانی که لازم باشد، در مقام خود باقی خواهم ماند تا به مسئولیت‌های خود عمل کنم. تا هر زمانی که مردم بخواهند، من به تلاش‌های خود ادامه می‌دهم.»

البته تمایل ظریف به ادامه کار در وزارت خارجه میسر نشد و کاملا قابل پیش‌بینی بود که با روی کار آمدن اصولگرایان در دولت، حتما ظریف به حاشیه می‌رود که چنین هم شد. از او به‌ عنوان مهم‌ترین نامزد اصلاح‌طلبان هم یاد می‌شد اما بعد از انتشار فایل صوتی او درباره مسائلی خاص در حوزه سیاست خارجی، ظریف دانست که حضورش در انتخابات تقریبا ناممکن است و همین شد که او به درخواست اصلاح‌طلبان پاسخ منفی داد و بار دیگر گفت که می‌خواهم به دانشگاه برگردم؛ چنان‌ که به یاد داریم در آخرین جلسه هیات‌ دولت در جمع خبرنگاران گفت: «مهم‌ترین کار من برجام بود و من بعد از این دولت به دانشگاه می‌روم.»

بالاخره آرزوی ظریف محقق شد، به دانشگاه رفت و حتی در اولین روز کاری‌اش به‌ عنوان استاد دانشگاه از دفتر کارش فیلم گرفت و آن فیلم در فضای مجازی منتشر شد. افزون بر اینها گفتنی است که این‌ روزها سراغ علی مطهری را هم باید در دانشگاه گرفت و او نیز بعد از دوران نمایندگی‌اش در مجلس، کلاس را به هر جای دیگری ترجیح داده است.

به هر روی به‌ نظر می‌رسد این روزها دانشگاه آخرین سنگر سیاستمدارانی است که دیگر در قدرت رسمی جایگاهی ندارند و ... افرادی که اتفاقا در دوران خود منشأ اثر بوده‌اند و حالا دیگر یا رد صلاحیت می‌شوند یا تهدید به دادگاهی‌شدن و آنها در این شرایط می‌کوشند تا با حضور در دانشگاه نشان دهند که سیاست آخر دنیا نیست.»

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: علي لاريجاني محمدجواد ظريف اصلاح طلبان رد صلاحیت مهم ترین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۶۳۹۹۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طوفانی که پرده از چهره غرب کنار زد  

اکنون طوفان الاقصی پرده از چهره واقعی سردمداران پرادعای غرب برافکنده است و دیگر کسی نمی‌تواند ژست‌های تهوع‌آور انسان دوستانه یا نگرانی آنها از تضییع حقوق زنان و کودکان را باور کند.

به گزارش مشرق، عباس شمسعلی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: این روزها تصاویر تکان‌دهنده‌ای از اعتراض گسترده دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا به جنایت‌های رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و علیه سکوت و حمایت‌های آمریکا و سردمداران کشورهای غربی در قبال این جنایت‌ها پیش چشمان مردم دنیا قرار گرفته است، اعتراضی که با سرکوب خشن پلیس و نیروهای امنیتی آمریکا و بازداشت صدها دانشجو و تعدادی از اساتید معترض روبه‌رو شده است.

این قیام دانشجویان علاوه‌بر اینکه به صورت سریالی از چند دانشگاه به دانشگاه‌های مختلف آمریکا سرایت کرده است، حتی به کشورهای دیگر نیز رسیده است و دانشجویانی در فرانسه و استرالیا و... در حمایت از دانشجویان آمریکایی و در اعتراض به جنایات رژیم صهیونیستی به میدان آمده‌اند.

این اتفاقات اخیر در ادامه تظاهرات کم‌سابقه در ماه‌های گذشته در سراسر جهان نشان از برخاستن موجی عظیم از بیداری و آگاهی در بین مردم جهان پس از طوفان الاقصی و پس از عیان شدنبیش از پیش جنایات جنون‌آمیز رژیم جعلی صهیونیستی دارد، موجی که شاید کمتر کسی می‌توانست آن را پیش‌بینی کند.

طوفان‌الاقصی بود که در بیش از ۶ ماه گذشته، توانست ذهن بی‌اطلاع نگاه داشته‌شده مردم را در بسیاری از نقاط جهان متوجه نقطه‌ای از این زمین کند که یک رژیم جنایتکار طی ۷۵ سال با انواع حمایت‌ها و کمک‌های سیاسی، مالی، تسلیحاتی و... از سوی آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی انواع جنایت‌ها را علیه یک ملت مظلوم و ستم‌دیده روا داشته بود.

این‌بار اما انواع و اقسام دستگاه‌های تبلیغاتی کشورهای غربی حامی رژیم صهیونیستی نتوانست این حجم از جنایت در ۶ ماه را از چشم جهانیان پنهان نگاه دارد. مگر می‌شود قتل عام و نسل‌کشی با این حجم و گرفتن جان بیش از ۳۴ هزار انسان بی‌گناه از جمله هزاران زن و کودک معصوم و تخریب وحشیانه خانه و بیمارستان را پنهان کرد؟ مگر می‌شود کشف صدها پیکر دست‌بسته از گورهای دسته‌جمعی داخل محوطه بیمارستان‌ها که به دست جنایتکاران صهیونیست به قتل رسیده‌اند را کتمان کرد؟

اکنون صدای مظلومیت مردم غزه به برکت خون کودکان بی‌گناه و آه مادران داغدیده فلسطینی به گوش مردم جهان رسیده است و وجدان‌های بیدار در اقصی نقاط عالم نمی‌توانند سکوت کنند. این را در تظاهرات مردم سراسر دنیا در حمایت از مردم غزه و محکومیت جنایات صهیونیست‌ها و در برافراشته شدن پرچم فلسطین در ورزشگاه‌ها و دانشگاه‌های دنیا می‌توان دید.

اکنون طوفان الاقصی پرده از چهره واقعی سردمداران پرادعای غرب برافکنده است و دیگر کسی نمی‌تواند ژست‌های تهوع‌آور انسان دوستانه یا نگرانی آنها از تضییع حقوق زنان و کودکان را باور کند.

وجدان‌های بیدار در دنیا می‌پرسند، اگر ادعای سردمداران کشورهای غربی در خصوص حقوق بشر، حقوق زنان و کودکان و در خصوص کرامت انسانی واقعی بود، چرا طی ۶ ماه گذشته نه‌تنها در برابر انواع و اقسام جنایت‌های رژیم صهیونیستی علیه مردم بی‌گناه و زنان و کودکان غزه سکوت کرده‌اند بلکه از هرگونه حمایت و تجهیز رژیم صهیونیستی نیز دریغ نکرده‌اند؟

این چهره واقعی و بی‌پرده سران آمریکا و دیگر رهبران غربی است که در برابر مردم دنیا قرار گرفته است. این واقعیت عیان شده نهادهای بین‌المللی از شورای امنیت سازمان ملل و سازمان‌های حقوق بشری و... است که سال‌ها با سکوت و انفعال خود در برابر رژیمی جعلی و سفاک، در نسل‌کشی مردم فلسطین دست خود را آلوده کرده‌اند. نهادهایی که گاه کوچک‌ترین مسئله داخلی در یک کشور در حوزه زنان و... را با انواع موضع‌گیری‌ها و دخالت‌ها مورد توجه قرار می‌دهند و گاه در برابر هزاران جنایت چشم می‌بندند.

و چه خوش‌باور بودند عده‌ای در کشورمان که فریب ادعا و ظاهر و ژست انسان‌دوستی و دفاع از حقوق بشر غربی‌ها و سازمان‌های بین‌المللی را خورده بودند! حال این خوش‌باوران باید پاسخ دهند مگر هزاران زن و کودک اهل غزه که بی‌رحمانه به خاک و خون کشیده شدند، زن و کودک نبودند تا مدافعان دروغین حقوق بشر نگران آنها شوند؟ مگر نهادهای غربی و بین‌المللی با تنظیم و تجویز و تحمیل اسنادی مانند ۲۰۳۰ خود را مدافع حقوق و شرایط زندگی کودکان دنیا نشان نمی‌دادند؛ اکنون این مدعیان دروغین در قبال سرنوشت کودکان مظلوم در غزه و به خون کشیده شدن جسم کوچک‌شان نگرانی و حساسیتی ندارند؟

این طوفان رسواکننده نقاب از چهره فریبنده و واقعی سران آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و بسیاری از کشورهای غربی انداخته است.

از سوی دیگر؛ همین اعتراضات گسترده دانشجویان آمریکایی، تبدیل به صحنه رسوایی و عیان شدن همه دروغ‌های سران آمریکا و غرب در خصوص آزادی بیان، کرامت انسانی، جایگاه دانشجو و دانشگاه و حتی زنان شده است.

بازداشت همراه با ضرب و شتم صدها نفر از دانشجویان و تعدادی از اساتید به جرم اعتراض آرام علیه جنایات اسرائیل و سکوت و حمایت آمریکا در قبال این جنایت‌ها، لشکرکشی و استقرار تیربار در صحن دانشگاه و تهدید به اخراج از تحصیل؛ آبرویی برای قبله آمال غربزدگان خوش‌باور باقی گذاشته است؟ حمله وحشیانه پلیس به دانشجویان دختر و کتک‌زدن و بر زمین کشاندن آنها در کجای حقوق بشر ادعایی آمریکایی‌ها و طرفداران چشم و گوش بسته آنها قرار دارد؟

اگر یک هزارم این برخوردهای وحشیانه علیه دانشجویان به‌ویژه دختران دانشجوی آمریکایی؛ در ایران رخ داده بود؛ اکنون از سخنگوی وزارت خارجه و دولت آمریکا و کشورهای غربی تا شورای امنیت سازمان ملل، از رسانه‌های غربی و سازمان‌های بین‌المللی تا برخی رسانه‌های غربگرای داخلی، از هنرپیشه‌های‌ هالیوودی تا برخی سلبریتی‌های وطنی مشغول سبقت گرفتن از یکدیگر در سیاه‌نمایی و هجمه علیه جمهوری اسلامی بودند، اما اکنون نه از فلان هنرپیشه آمریکایی مثلاً نگران زنان ایرانی که در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ موضع‌گیری می‌کرد و نه از سلبریتی‌های داخلی و نه از رسانه‌های وابسته، صدای اعتراضی در سرکوب بی‌رحمانه و وحشیانه دختران و پسران دانشجوی آمریکایی به گوش نمی‌رسد.

گاه وقتی در ایران یک استاد دانشگاه پس از ۴۰ سال تدریس در یک روال قانونی بازنشسته می‌شود، انبوه رسانه‌های داخلی و خارجی نظام را به خفقان و مخالفت با علم محکوم می‌کنند،

حال باید دید این رسانه‌ها درباره به زمین کوبیدن استاد زن آمریکایی توسط پلیس و دستبند زدن به وی در محوطه دانشگاه تنها به جرم اعتراض به جنایات اسرائیل نظری ندارند؟

کاش دلباختگان ساده‌اندیش غرب در داخل؛ اکنون که وجدان‌های بیدار در دنیا به میدان آمده‌اند اندکی با خود خلوت کنند و از خود بپرسند، این همان نظام ارزشی غربی و قبله آمالی بود که به هر بهانه‌ای آن را چماق کرده و بر سر منتقدان غرب می‌کوبیدند؟

این واقعیت است که مردم در دنیای امروز و پس از جنایات عریان رژیم صهیونیستی و حمایت آشکار غرب به رهبری آمریکا از این جنایات، به مرحله‌ای از بیداری و آگاهی رسیده‌اند که دیگر به‌سختی می‌توان آنها را فریب داد. این آغاز ضربه‌ای سهمگین به حیثیت پوشالی غرب است که ماجراهای مهمی در پیش دارد.

دیگر خبرها

  • دانشگاهیان آزادی‌خواه در سراسر دنیا به پا خاسته‌اند
  • ابعاد حقوقی تجمع دانشگاهیان آمریکا در دانشگاه قم بررسی شد
  • حربه زنگ زده یهودستیزی
  • تشکل جامعه اسلامی در حوزه سیاست‌گذاری دانشگاه اثرگذار بوده است
  • نیروهای امنیتی ما در بدترین شرایط اجازه ورود به دانشگاه‌ها را ندارند
  • مجلس باید در قانون شوراها نسبت به احراز صلاحیت‌ها تجدید نظر کند
  • ظریف، همچون بند زدن برگ گل! | چینی‌بندزن! یه دل شکسته رو هم بند می‌زنی؟
  • واکنش وزیر علوم به یورش پلیس آمریکا به دانشجویان
  • وجدان بیدار دانشگاهیان جهان در مقابل نسل کشی غزه خروشید
  • طوفانی که پرده از چهره غرب کنار زد