«قهرمان» شکست خورد
تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۶۷۹۶۳۱
اصغر فرهادی با توجه به اسکار هایی که قبلا گرفته است در حال حاضر به یک چهره جهانی و شناخته شده در کشور خودمان هم به قطب فیلمسازی تبدیل شده است تا جایی که گرته بردار یها و دنباله روی های زیادی از ایشان صورت می گیرد و هر فیلمی هم که از او اکران می شود در فضای رسانه ای و میان لایه های متوسط ما هم یک دو قطبی را ایجادمی کند و خیلی از افراد به منظور جهت ورود به این بحث ها سراغ آثار او می روند
ولی واقعیت این است که آخرین اثر او قهرمان حتی نتوانسته است انتظار طرفداران سنتی اش را براورده کرده و به لحاظ جذابیت های لازم آنها را اقناع کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر چه بازی امیر جدیدی سمپاتی دارد ولی فیلم از نظر قواعد سینمایی یعنی زبان سینما و آن عناصر لازم که باید در یک درام خلاق وجود داشته باشد در این اثر دیده نمی شود.
بلکه بیشتر یک فیلم مضمون گرا و محتوا زده است که باردیگر از روی دستمایه های تکراری و از روی آثار قبیلی خود کارگردان ساخته شده است در این اثر هم تکرار کرده و چیزی خاص و جدیدی برای مخاطب ندارد.
فیلمسازان در پس از انقلاب یک نوع واقع گرایی یا رئالیسم اجتماعی را دستمایه قرار داده اند که پاشنه آشیل این نوع از سبک فیلمسازی هم محسوب میشود ولی اگر فیلمسازی از قبیل فرهادی بتواند روابط اجتماعی و خانوادگی را تصویر برداری بکندو پشت سر هم ردیف کرده و نهایتا به یک فیلمی که روی بر یک موضوع اجتماعی بحث میشود تبدیل کند در حالی که به قول هیچکاک سینما همان زندگی است اما باید بخش های غمناک را از آن گرفت تا سینما بشود.
یعنی به عبارتی فیلمساز از واقعیت های جامعه خودش الهام می گیرد اما ان را در ذهن خودش به یک اثر خلاق دراماتیک تبدیل کرده و ارائه می دهد. اما فرهادی گام به گام از درباره الی از این مسیر منحرف شده و به ورطه واقعیت گرایی صرف افتاده است بدون داشتن داستان و قصه های لازم. یعنی داستانهایش پایان باز دارد و نمیتواند فرجام شخصیت هایش را برای مخاطب سر و سامان بدهد بنابراین مخاطب همواره از فیلمهای او با دست خالی بیرون می رود.
فیلم قهرمان برای فرهادی به شکلی سقوط محسوب می شود چون هیچکدام از آدمهای فیلمش نه پرداخت درستی دارند و نه می تواند از لحاظ رویکرد های روایی برای انها منطقی ارائه بدهد به ویژه اینکه قصه توانایی و کشش نود دقیقه فیلم را ندارد.
آدمهای قهرمان در قصه معلق هستند و خواستگاه شخصتیشان اصلا مشخص نیست و در انتهای فیلم رها می شوند. در سکانسی که شخصیت زن داستان برای گرفتن سکه های می آید باعث می شود که مخاطب گمانه زنی هایی برای شخصتی فرخنده داشته باشد این یعنی اینکه فرهادی به شخصیت خوب فیلمش هم رحم نکرده است.
فیلم سینمایی قهرمان نه شخصیت نه فیلمنامه و نه ریتم مناسبی دارد و همین عامل باعث می شود که مخاطب قبل از اتمام فیلم تمایل دارد سالن سینما را ترک کند. این فیلم نه شروع خوبی دارد و نه پایان مشخصی در مجموع می شود گفت که این فیلم برای فرهادی جای افتخار ندارد ولی پرسش اینجااست که چرا در دنیا اینقدر روی این فیلم مانور داده شده است.
فیلمنامه فیلم قهرمان حفره های زیادی دارد و پرسش های زیادی را ایجاد می کند و مشخص نیست که ادم های فیلم چرا دچار اشتباهات می شوند در مجموع این فیلم نه چرایی برای دفاع دارد و نه چگونه ای برای
لذت بردن. قهرمان فیلمی خنثی است که نمی تواند حس خوبی را در مخاطب ایجاد کند.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: فیلم سینمایی قهرمان فرهادی یادداشت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۶۷۹۶۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آقای سعید آقاخانی، ما تحمل میکنیم، اما دل خودتان نسوخت؟
آفتابنیوز :
صفحه اینستاگرامی «صبح سینما» در نقد کیفیت نازل فصول جدید «نون خ» و «زیرخاکی» نوشت: فصل بندی در تمام دنیا شیوه رایجی است. سازندگان یا در ابتدا نقشه راه یک روایت را در چند فصل آماده دارند یا با توجه به اقبال مخاطب مسیری را برای ادامه قصه باز میکنند. در سریالهای کمدی نیز با توجه به اقبال مخاطب فصلهای بعدی با اتاق فکری مجرب و گروه نویسنگدان خلاق طراحی میشود. اما گویا در صدا و سیما فصل بندی و ساخت ادامه یک سریال به چیزهای دیگری بستگی دارد و در یک لیگ دیگر بازی میکنند. مدتهاست دیگر نه قصه مهم است و نه لزوم ساخت ادامه آن؛ همین که دوستان هر سال دور هم جمع شوند و یک «چیزی» به نام فصل چندم سر هم کنند کفایت میکند. سعید آقاخانی و پژمان جمشیدی هم هستند.
قبول که میشود در سریالهای کمدی پیوستگی را فراموش کرد، اما آیا نباید یک مجموعه ۱۵ قسمتی هدف و قصهای برای ساخت داشته باشد؟ تا کی باید روی موج موفقیت گذشته سوار شد؟ بعضا دیده شده دوست نویسنده تکههای بامزه سریالهای پر مخاطب گذشته همچون «شبهای برره»، «پایتخت»، «باغ مظفر» و... وصله میکند و یک کپی دست چندم و در مواردی درنیامده از آن را به دل قصهاش راه میدهد.
مخاطب هیچ سکوت میکند و گاه تحمل؛ خودتان دلتان برای چیزی که میسازید نمیسوزد؟ تا کجا میخواهید از اعتبار گذشته خرج کنید؟ اگر نمیتوانید یا نمیشود به سراغ کار تازه بروید شاید نتیجه بهتری هم برای شما داشته باشد و هم مخاطب.
منبع: سایت برترینها