«مجهول» در ۲ سال اخیر دچار رشد شده است/گزارهای از مردی در پی مرگ
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۶۸۷۵۴۷
سیروس کهورینژاد که از ۲۳ آبان ماه نمایش «مجهول ابن اجل» را در خانه نمایش مهرگان به صحنه برده است درباره اجرای این اثر نمایشی به خبرنگار مهر گفت: این نمایش قرار بود اسفند ماه ۹۸ در تماشاخانه نوفل لوشاتو به صحنه برود که به دلیل شیوع کرونا اجرا به تعویق افتاد و متاسفانه مشکلاتی نیز برایش پیش آمد اما بالاخره طلسم اجرا شکست و ما نمایش را از ۲۳ آبان در خانه نمایش مهرگان به صحنه بردهایم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی درباره تغییر تماشاخانه از نوفل لوشاتو به مهرگان با وجود قراردادی که با سالن داشته است، توضیح داد: متاسفانه مدیران سالنهای خصوصی اغلب از جنس تئاتر نیستند و به دنبال بیزینس خودشان هستند. به هر سالنی که مراجعه کنید با آدمهای غیرتئاتری برخورد میکنید که هدفشان چیزی غیر از تئاتر است. در نهایت ما با خانه نمایش مهرگان به توافق رسیدیم که سازوکاری مناسبتر از بقیه سالنها داشت.
کهوری نژاد درباره تغییراتی که نمایش در این مدت داشته است، بیان کرد: تنها کمک کرونا در طول این مدت این بوده که به من حمله نکرده است و تا امروز سالم ماندهام و از این نظر باید سپاسگزار باشم. البته در مدت زمانی که اجرای نمایش به تعویق افتاده بود کار تغییراتی کرد به شکلی که همه بازیگران نمایش به جز خودم تغییر کردند اما متن از لحاظ کیفی بهتر شده است.
این بازیگر و کارگردان تئاتر یادآور شد: به هر حال آدم در طول زمان دچار تغییر میشود و از آنجا که ذهنیت تماشاگر در طول این ۲ سال تغییر کرده است اگر ما نیز به اتفاقات دو رو برمان آگاه نباشیم و با توجه به تغییرات مخاطبان کار را ارتقا ندهیم از تماشاگرمان دور خواهیم شد. از این لحاظ برای اینکه مخاطب کار را بیشتر درک کند نمایش دچار تغییراتی شده است و از این منظر با اجرای جدیدی روبرو هستیم. خود من در طول این مدت دچار تغییر و رشد شدم و همینطور هم نمایش دچار رشد شده تا داستان بهتری خلق شود.
بازیگر سریال «مختارنامه» در پایان درباره مضمون نمایش توضیح داد: «مجهول ابن اجل» قصهای ایرانی دارد و درباره مردی است که در ساحل جنوب به دنبال شخصی میگردد که او را از بین ببرد چون خودکشی حرام است او در این راه با چند شخصیت جادویی و اساطیری روبرو شده و متوجه میشود که در حقیقت همان آرش کمانگیر است و در ذهن و خاطرات مردم جاودانه شده است. در واقع این نمایش گزاره ایست از مردی که در پی مرگ است. او در سعی خویش و رویارویی با مرگ متوجه میشود که دچار جاودانگی شده و در ذهن مردم به عنوان آرش کمانگیر زنده است و نمیتواند بمیرد و مرگ، شرط مرگ او را انجام کاری قرار میدهد که از خاطر مردم پاک شود و او را در پی انجام این کار به زندگی باز میگرداند. او گرفتار در روزمرگی خود شده و از حکم شرم آور مرگ سرپیچی کرده رنج قهرمانی و جاودانگی خود را میپذیرد …
سیروس کهورینژاد، پرستو علیزاده، مهتاب عسکری، خالد امیریان، محمدرضا بابایی، بیتا خسروی، روزبه جهانی، سونیا فردی پور، عطیه صمدی، علیرضا حسینپور بازیگران این اثر نمایشی هستند.
نمایش «مجهول ابن اجل» تا ۱۰ آذر ماه هر شب ساعت ۱۹ در خانه نمایش مهرگان میزبان علاقهمندان به تئاتر است.
کد خبر 5351387 آروین موذن زادهمنبع: مهر
کلیدواژه: سیروس کهوری نژاد خانه نمایش مهرگان تئاتر ایران کارگردان تئاتر تئاتر ایران فیلم سینمایی فیلم کوتاه موسیقی ایرانی تئاتر شهر سینمای مستند سریال ایرانی کارگردان تئاتر برنامه رادیویی برنامه تلویزیونی حضور هنر ایران در جهان محمد خزاعی جشنواره سینمایی خانه سینما خانه نمایش مهرگان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۶۸۷۵۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گفتوگو با مردی که برای نجات جان دختر بچهای وارد رودخانه خروشان شد
چند روزپیش ودربحبوحه بازندگی وجاری شدن سیلاب شدید دربرخی استانهایکشور، فیلمی درفضای مجازی منتشرشد که نشان میداد جوانی از اهالی روستای مزن زمین شهرستان سرباز دراستان سیستان وبلوچستان، بدون توجه به شدت جریان آب وارد یک رودخانه عمیق شد و تلاشکرد تا بسته حاوی اقلام پزشکی را به دختربچه مجروحی برساند که در چند قدمی مرگ بود.
سلیم گهرامزهی، دهیار جوان ۳۳ساله روستای مزن زمین است که به دل خطر زدتاجان دختربچه را ازمرگ نجات دهد. روز حادثه سحر درخانه بود که کف پایش دراثر برخورد با خردهشیشههای شکسته لیوان برید و خونریزیکرد. او مبتلا به بیماری تالاسمی بود وباوجود اینکه اهل خانه سعیکردند بااستفاده ازپارچه خونریزی رامتوقف کننداماخون بند نیامد. آنطور که گهرامزهی توضیح میدهد، روستای آنها خانه بهداشت و درمانگاه ندارد و با بند نیامدن خونریزی پای دختربچه، یکی از اقوام او که در درمانگاه و به صورت تجربی بخیه زدن را از پزشکان یاد گرفته بود به سلیمگفت به اورژانس روستای علیآباد برود و باند استریل، سرم شستوشو و بیحسکننده بیاورد تا پای دختربچه را بخیه بزند.
به گفته او، اگر خونریزی ادامه پیدا میکرد، ممکن بود دختربچه جان خود را از دست بدهد. گهرامزهی همراه یکی ازداییهای سحر به روستای علیآباد رفتند وازاورژانس این روستا اقلام پزشکی را گرفتند. زمان بازگشت به روستا اماشرایط بحرانی بود. رودخانه سرباز بهشدت طغیانکرده و سیلابی شده بود: «موقع برگشت و به خاطر پیادهروی چندساعته حسابی خسته بودیم. ساعت ۵ بعدازظهر بود و برگشتمان چند ساعت زمان میبرد. نباید زمان را از دست میدادیم و جان دختربچه در خطر بود. درحالیکه بسته لوازم پزشکی دستم بود با دو نفر از اقوام تصمیم گرفتیم دست همدیگر را بگیریم و از رودخانه رد شویم. کمی جلوتر رفتیم، اما آن دو نفر ترسیدند.
آن لحظه به تنها چیزی که فکر میکردم، نجات جان سحر بود. چون خودم هم یک دختربچه حدودا دوساله دارم. رودخانه بیش از۷-۶ هفت متر عمق داشت و خطرناک بود. به همراهانم گفتم من میروم، هرچه باداباد. بسته لوازم پزشکی را بالای سرم گرفتم و وارد آب شدم. امواج رودخانه قوی بود. سعیکردم تعادلم را در آب حفظ کنم، اما جریان سیلاب اجازه نمیداد. هرچه تلاش میکردم پایم را به کف رودخانه برسانم، نمیشد و اصلا انگار کفی وجود نداشت. آب بهشدت عمیق بود.۱۰دقیقه وحدود۳۰۰ متر در رودخانه با امواج آب درگیر بودم تا جاییکه ۳-۲ سه بار به طور کامل زیر آب رفتم و چیزی به غرقشدنم نمانده بود.
لوازم پزشکی خیس شده بود، اما باید همان را به روستا میرساندم. بعد از مدتی خودم را به قسمت کمعمق رودخانه رساندم تا کمی استراحت کنم. بهشدت خسته بودم و به تجدید قوا نیاز داشتم. چند دقیقه داخل آب استراحت کردم و وقتی خستگیام کمی رفع شد، دوباره شنا کردم و مسیر بیخطر برای خروج از رودخانه را پیدا کردم.» بعد از بازگشت به روستا، گهرامزهی وسایل پزشکی را برای بخیه زدن به دست فامیلش رساند: «باند و گاز استریل خیس شده و قابل استفاده نبود و برای همین از مدرسه و نانوایی باند تمیز پیدا کردیم. چون الکل نداشتیم، بعد از شستوشوی ابزار پزشکی با سرم شستوشو با کمک هم ۱۳بخیه به پای سحر زدیم.
بعد ازسه روز اورا به بیمارستان ایرانشهر بردیم و در بیمارستان گفتند بخیهها خوب زده شده است، اما چون خطر عفونت وجودداشت، پزشک بخیههایی که زده بودیم را بازکرد و پس از ضدعفونی کردن، محل زخم را دوباره بخیه زد. با اینکه کارم خطرناک بود، اما پشیمان نیستم و خوشحالمکه آن دو نفر وارد رودخانه نشدند، چون ممکن بود جانشان به خطر بیفتدوسیلاب آنها را ببرد.» گهرامزهی از نبود امکانات درمانی در روستایشان گلهمند است و میگوید، چون درمانگاه وحتی خانه بهداشت هم نداریم، اگر کسی بیمار شود یا مادر باردار داشته باشیم، همه امیدمان به خداست و چیزی نداریم که دلمان به آن خوش باشد.
منبع: جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی