Web Analytics Made Easy - Statcounter

وضعیت فعلی سینمای کودک ایران مطلوب نیست و مشکلات زیادی دارد؛ از جمله اینکه اکران آثار تولید شده در حوزه سینمای کودک بسیار محدود است و تمرکز پخش‌کنندگان بیشتر بر روی حضور در جشنواره‌های داخلی و جهانی است.

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو؛ مریم سواری؛ یکی از شاخه‌های مهم فیلم‌سازی، تولید فیلم برای کودک است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ساختن آثار برای سینمای کودک، حساس‌تر از تولید آثار در سایر حیطه‌هاست چرا که این سینما خود مخاطب حساس‌تری دارد. در این سینما مستقیماً با روان کودکان سروکار داریم؛ کودکان سینما را جدی می‌گیرند و به همین دلیل هرگونه سهل‌انگاری در این حیطه، عواقب جبران‌ناپذیری به همراه دارد.

سینما ابزاری روایت گر و در‌دسترس‌ترین واسطه برای کاوش در جهان است؛ یکی از تفاوت‌های بین سینمای کودک و بزرگسال، وجود مخاطب خاص است. فیلم کودک یکی ار تولیدات رسانه‌ای است که به ادراک جامعه از مفهوم کودکی شکل می‌دهد و واقعیت‌های جهان را به روشی مناسب برای مخاطب کودک بازگو می‌کند؛ این سینما می‌تواند آثاری را بیافریند که تأثیر پایدار در جهان‌بینی و ارزش‌گذاری کودک داشته باشند. حال، آیا سینمای کودک ما توانسته به جهان خردسالان نزدیک شود، رویدادها را با چشم کودکانه ببیند و از روایت، جذابیت و کشش مناسب با مخاطب برخوردار باشد؟ برای پاسخ به این سؤالات و همچنین به بهانه روز جهانی کودک به سراغ سینمای ایرانی کودک رفتیم و در ابتدا نگاهی به پیشینه شکل‌گیری این نوع سینما در ایران انداختیم.

شکل‌گیری سینمای کودک در ایران

علی‌رغم اکران نخستین فیلم بلند سینمایی ایرانی در سال 1309 (آبی و رابی)، تا سال 1331 هیچ کودکی در آثار سینمایی ایرانی ظاهر نشد و مدت‌ها زمان برد تا کودکان ولو به شکل کوتاه در سینما ظاهر شوند. این اشارات کوتاه به کودکان که از سال 1331 آغاز شد هرچند که فیلم‌ها را وارد زمره آثار سینمای کودک نمی‌کند اما گام‌های مهمی برای شکل‌گیری این سینما به شمار می‌آیند.

 

بهره‌گیری از کودک در سینما

با گسترش فعالیت‌های سینمایی ایران در سال 1331، میزان تولیدات سالیانه به مرز 10 فیلم رسید و در 3 فیلم از آثار به‌ نمایش‌ درآمده در آن سال برای نخستین‌بار به کودک اشاراتی شد؛ البته هیچ‌کدام از آن فیلم‌ها راجع به کودکان نبودند و کودکان نقش تأثیرگذاری را به عهده نداشتند. تا سال 1333 تعداد قابل‌توجهی فیلم در سینمای ایران تولید شد اما بازهم اثر پررنگی از کودکان به چشم نمی‌خورد اما در سال 1336 و پس از یک رکود دوساله در سینمای ایران، فیلم برهنه خوشحال به کارگردانی عزیز رفیعی اکران و با استقبال مواجه شد؛ در این فیلم هرچند که شخصیت کودک نقش کلیدی ای را به عهده نداشت اما داستان فیلم برای نخستین‌بار، دقایقی روی شخصیت خردسال متمرکز می‌شود و این موفقیت نسبی باعث می‌شود که تا سال‌ها بعد، از الگوی "استفاده از کودک برای متنبه کردن بزرگسالان" استفاده شود. در فیلم فرشته فراری که در سال 1339 اکران شد نیز ما برای نخستین‌بار داستانی را می‌بینیم که بر روی یک کودک و اتفاقاتی که برای او رقم می‌خورد تمرکز می‌کند؛ از آن سال به بعد کودک علاوه بر تنبه والدین و بزرگسالان، کارکردی نو در سینما پیدا کرد.

 

مرکز سینمایی کانون، نقطه عطف سینمای کودک

پس از افتتاح کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و توسعه فعالیت‌هایش در امور مربوط به کودک، نخستین جشنواره بین‌المللی کودکان در تاریخ 18 آبان سال 1345 برگزار شد که سه هدف را دنبال می‌کرد: «فراهم آمدن چشم‌انداز کامل از تولیدات جهانی در حوزه فیلم کودک و نوجوان، ایجاد علاقه و توجه در سطح بین‌المللی در مورد مسائل مربوط به فیلم‌سازی برای کودکان، معرفی فیلم‌های برجسته دنیا که در تربیت و پرورش فکری کودکان مؤثر است.» در چهارمین سال برگزاری این جشنواره 67 فیلم از 23 کشور به نمایش درآمد اما در بین این آثار هیچ اثری از تولیدات سینمای ایران نبود؛ کانون به‌عنوان متولی جشنواره خلأ سینمای کودک ایران را جدی تلقی کرد و اقداماتی جهت ایجاد مرکز سینمایی انجام داد؛ به این صورت سینمای کودک ایران پس از سال‌ها حاشیه‌نشینی و بی‌مهری، هویتی مستقل پیدا کرد.

رونق سینمای کودک در دهه 60 و 70

از سال 1361 جشنواره بین‌المللی فجر، سینمای ایران را تحت تأثیر قرارداد و در این دوره از جشنواره به سینمای کودک و نوجوان بخش ویژه‌ای اختصاص داده شد؛ اما تنها جوایز و جشنواره‌ها نبودند که به اهمیت سینمای کودک تاکید کردند بلکه اکران فیلم عروسکی شهر موش‌ها و فروش آن تنها در سینماهای تهران به رقم 266.817.970 ریال و همچنین تعداد آثار کوتاه قابل ‌توجه در سینمای کودک نیز باعث رونق سینمای کودک شدند.

 

سینمای امروز کودک؛ سینمایی جشنواره زده

وضعیت فعلی سینمای کودک ایران آن هم باتوجه‌ به اهمیت بالایی که دارد، مطلوب نیست و مشکلات زیادی دارد. مهین جواهریان، کارگردان انیمیشن در گفتگو با دانشجو مطرح کرد:«متأسفانه باید این را بگویم که ما هم اکنون تقریباً سینمای کودک نداریم؛ علتش هم این است که سال‌هاست به شکل نیمه‌جان، افتان‌وخیزان در حرکت هستیم و این وضعیت نگران‌کننده است.» به سینمای کودک ایران به‌عنوان بخشی از بدنه اصلی سینمای ایران نگاه نشده و حتی اگر فیلمی هنرمندانه و تأثیرگذار برای کودکان ساخته شود، تمرکز پخش‌کنندگان بیشتر بر روی حضورهای جشنواره‌ای و جهانی بوده است.

اکران آثار تولید شده در حوزه سینمای کودک بسیار محدود است و جشنواره محور شده. مهین جواهریان در این باره گفته:«اگر این جشنواره‌ها نبود که اصلاً سینمای کودک به این نقطه ضعیفی هم که الان قرار دارد نمی‌رسید. اما فقط برگزاری جشنواره کافی نیست، لازم است ولی کافی نیست! وقتی کافی است که از فردای روز جشنواره این ارتباطات بین دست‌اندرکاران سینمای کودک برقرار بشود. بازهم جشنواره‌ها تمام می‌شوند و همه چیز به روال عادی بازمی‌گردد.» در جشنواره ها به کسب رضایت داوران و امتیاز ها بیشتر از تناسب اثر با سلیقه کودکان بها داده می‌شود و این موضوع نگران کننده است.

 

از طرفی با توجه به اینکه فیلم‌های کودک آورده مالی برای تهیه‌کنندگان ندارند در سینماها اکران نمی‌شوند، به‌وفور در دسترس نیستند و به شکل عمده تنها در جشنواره‌ها به نمایش درمی‌آیند؛ از طرفی دیگر حتی در شبکه‌های نمایش خانگی و صداوسیما، کودکان علاقه بیشتری به تماشای آثار انیمیشن خارجی - که در دسترس‌ترند - دارند.

نادیده‌گرفتن سلیقه خردسالان؛ آفت سینمای کودک

یکی از مسائل مهمی که باید در پرداخت به این مسئله موردتوجه قرارداد تفاوت "سینمای درباره کودک" و "سینمای برای کودک است"؛ سینمای کودک سینمایی است که مختص کودک است و برای سرگرمی وی ساخته شده و نباید آن را با سینمای درباره کودک اشتباه گرفت که در بسیاری از مواقع برای بزرگسالان ساخته شده. نفس عدم توجه به این مسئله سبب می‌شود که از سلیقه و جهان‌بینی کودک دور شویم و آثار ساخته شده دیگر برایش مناسب نباشند. متأسفانه در زمینه آثار سینمایی کودکانه با نوعی سهل‌انگاری مواجهیم، گمان برده می‌شود که چون آثار برای کودکان ساخته می‌شوند پس ساده‌اند و نباید اهتمام ویژه‌ای را صرف آن‌ها کرد درصورتی‌که اینگونه نیست، در ساخت آثار برای این قشر باید تلاش دوچندانی کرد. انتقال بی الگو و مستقیم مفاهیم اخلاقی از طریق سینمای کودک به خردسالان از مواردی است که سبب روی گرداندن آنان نسبت به این آثار شده. آثار سینمای کودک در وهله اول باید برای کودک سرگرم‌کننده و جذاب باشند و در کنار فانتزی و ماجراجویی امور تربیتی را به کودک آموزش دهند.

 

یکی از علل نادیده‌گرفتن این مسائل در ساخت‌کار برای کودک نبود روان‌شناس و جامعه‌شناس در کادر تولیدی گروه‌هایی است که در این عرصه فعالیت می‌کنند؛ مهین جواهریان در این باره می‌گوید: «در تمام مراحل باید یک روان‌شناس همراه گروه باشد. از همان جایی که فیلم‌نامه نوشتن را شروع می‌کنند باید ارزیابی کنند که اثرشان می‌تواند برای کودک جذاب باشد یا نه؟ چگونه کار بسازند که اثرگذار باشد؟ و چگونه کاری تولید کنند که به کودک کمکی کرده باشند؟ اگر به این فکر کنیم که ما چرا فیلم کودک و نوجوان می‌سازیم و این‌همه بودجه و انرژی و وقت را هزینه آن می‌کنیم جوابش احتمالاً این است که ما می‌خواهیم به قشر کودک و نوجوان که مهم‌ترین قشر جامعه هستند کمک بکنیم، پرورششان بدهیم، اعتماد به نفسشان را بالا ببریم و آگاهی‌شان را رشد بدهیم، چون که آینده هر کشوری به آن‌ها بستگی دارد؛ پس حالا که می‌خواهیم این کمک را به آن‌ها بکنیم به نظر می‌رسد یک مقدار ناآگاهانه و ناقص به این کار می‌پردازیم!»

آشکارا می‎‌توان دید که سینمای کودک، امروزه در وضعیت مناسبی قرار ندارد؛ سینمای کودک محل آزمون‌ و خطا و عمل ناآگاهانه نیست و بدون شک سرمایه‌گذاری در حوزه سینمای کودک بلاعوض نخواهد بود و نتیجه آن را می‌توان در آینده مشاهده کرد؛ سهل‌انگاری در حوزه سینمای کودک می‌تواند در ذهنیت کودک و تربیت او خلل وارد کند، و بالعکس، اگر سینمای کودک و دست‌اندرکاران آن راه درست را در پیش گیرند، می‌توان رشد شخصیتی کودک را به نحو مناسب، با کمک سینما رقم زد.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: سینمای کودک سینما کودکان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان جشنواره زدگی حوزه سینمای کودک سینمای کودک ایران کودک و نوجوان سینمای ایران آثار سینمای جشنواره ها برای کودک شکل گیری فیلم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۳۴۷۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سینما به روایت «آپاراتچی»

ایسنا/اصفهان «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل، مردی جوان و ساده است که سواد نوشتن ندارد، اما شور دارد و عاشق سینماست.

فیلم «آپاراتچی» ساختۀ قربانعلی طاهرفر، یکی از فیلم‌های در حال اکران‌ اصفهان است که گیشۀ سینمای ساحل نشان‌ می‌دهد با استقبال اندکی مواجه شده است، من نیز این فیلم ۹۴دقیقه‌ای را به‌تنهایی در سالن عالی‌قاپو نگاه کردم و وضعیت سالن، یعنی صندلی‌های خالی، این موضوع را تأیید می‌کرد. اما جای سؤال دارد که آیا تماشای «آپاراتچی»، محصول سال ۱۴۰۲ که در چهل‌ودومین جشنوارۀ فیلم فجر به نمایش درآمد، وقت تلف‌کردن است؟!

اگر عاشق «سینما» باشید، «آپاراتچی» به یک بار دیدنش (و اگر عاشق‌تر باشید، به چند بار دیدنش!) می‌ارزد؛ آن هم در مقایسه با بسیاری از فیلم‌های پرهیاهو و با بازیگران دهان‌پرکن، اما بی‌کیفیت که طرفدار هم زیاد دارند. «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل است که عاشق سینماست و برای ساختن فیلمی بلند و سینمایی حاضر است هر کاری بکند. او وقتی دیگران معنی کارهایش را نمی‌فهمند به آن‌ها می‌گوید، تا حالا عاشق شدی؟! من عاشق سینما هستم!

اتفاقات این اثر که در جشنوارۀ فجر سال گذشته به دریافت جایزۀ ویژۀ داوران برای «نگاه نو» موفق شد، در روزگار نزدیک به پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و سال‌های نخست جنگ ایران و عراق بازمی‌گردد. جلیل نقاش ساختمان است که روی بوم هم هنرش را به رخ می‌کشد و مخصوصاً پرتره شهدای عزیزمان را در جنگ ایران و عراق تصویر می‌کند و به دل خانواده‌هایشان تسلایی کوچک می‌بخشد. همین جلیل که عشق بی‌وحدومرزی به سینما دارد و همواره خود را در جشنواره‌های فیلم تصور می‌کند که جوایزی نفیس به دستش می‌دهند، قصد دارد فیلمی بلند و زندگی‌نامه‌ای بسازد.

فیلم جلیل دربارۀ شخصیتی به اسم نوری است. نوری در فیلم قاضی سخت‌گیری معرفی می‌شود. همه مردم از جمله جلیل و همسر و پدر پیرش که در یک خانه زندگی می‌کنند، بدگویی از این قاضی به روزمره‌شان تبدیل شده است. همه معتقدند که نوری دارد جان جوانان وطن را با قضاوت‌های نادرستش پایمال می‌کند. اما در همان ابتدای فیلم، وضعیت نوری دست‌کم در چشم برخی از مردم، از جمله همین جلیل داستان، دگرگون می‌شود. و وقتی نوری یعنی قاضی بدنام به دنبال اتفاقاتی شهید می‌شود، تصمیم می‌گیرد فیلمی از او بسازد و نامش هم بگذارد: «نوری در تاریکی».

اما فیلم‌ساختن در زمانۀ جلیل آسان نیست. پدرش با او مخالفت جدی دارد و سینما را هنری تهی می‌داند که یک مشت آدم فاسد و بی‌دین دور هم جمع می‌شوند تا بقیۀ مردم را هم با ساخته‌هایشان بی‌بندوبار کنند! همین نگاه پدر جلیل، طنز تلخی را به اثر بخشیده است. از طرفی، جلیل را وزارت ارشاد وقت جدی نمی‌گیرد و حاضر به حمایت از او نیست.

فیلم هیچ حامی معنوی و پشتیبان مادی ندارد. خانواده شهید نوری هم با مخالفت‌ها یا خواسته‌های خود به نوعی دیگر مانعی بر سر راه فیلم‌سازی جلیل شیفته و خیال‌پرداز هستند. حالا در ادامه باید دید سرنوشت این فیلم به کجا ختم می‌شود و اگر روی پرده برود، محبوب مردم خواهد شد، چنان‌که جلیل در رؤیا می‌بیند؟!

فیلم‌سازی در میانۀ انقلاب و جنگ

فیلم «آپاراتچی» در حد خود و تا جایی که توان گشودن بال و پر داشته است، داستان بغرنج سینمای ما و البته شیرینی‌های آن و شوریدگی‌های آدم‌هایش را بازتاب می‌دهد. سینمای کشورمان از ۱۳۵۷ شمسی به‌بعد که هنرمندانی نامدار در آن افتخار آفریدند و از این قاب رنگی و اسرارآمیز ما را به جهانیان نشان دادند یا هرکس دیگری که به توان و سلیقه خود آثاری در آن تولید کرده است، آغازش داستانی پیچیده دارد.

سینمای ایران بعد از ۱۳۵۷ شمسی، در میانۀ انقلاب و جنگی زودهنگام پا گرفت و همواره موانع پرشماری از جنبه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر سر راهش بود. اما سینما زنده ماند، گاهی نیمه‌جان شد و گاهی جان تازه گرفت، اما هرچه بود و نبود به پیش رفت و نشان داد که این دنیای شگفت‌انگیز و پرقدرت شاید سر خم کند و در برخی سالیان منزوی شود، اما از میان نمی‌رود. سینمای ایران همواره عاشقان خودش را داشته است که برای سربلندی این گوشه پهناور از هنر معاصر ایران‌زمین کوشیده‌اند.

به جز اینکه به «آپارتچی» می‌توان نگاهی تاریخی داشت که در آن مقطع، خاص ایرانمان است، این فیلم به رابطۀ پویایی اقتصاد و هنر نیز نگاه خوبی دارد. جلیل و گروه کوچکش یک مانع جدی بر سر راه فیلم‌سازی‌شان دارند و آن هم نداشتن پول کافی و امکانات مادی به‌دردبخور است.

این مسئلۀ جدی است. هیچ هنرمندی در هیچ کجای دنیا نمی‌تواند با شکم خالی و زندگی‌ای که تمامش دغدغه نان باشد، هنری ماندگار به جهان تقدیم کند. گام‌برداشتن در چنین مسیری ازجان‌گذشتگی‌ها می‌خواهد. اگر در تاریخ هنر درنگ کنیم، آثار پراعجازی که هنوز ماندگارند و ما را انگشت‌به‌دهان می‌کنند، یا هنرمندش از خانواده‌ای ثروتمند برخاسته یا نهاد دولتی یا غیردولتی، آن هنرمند را حمایت مالی کرده و دنیایی امن برایش فراهم ساخته است. مردی مثل جلیل که برای فیلم‌سازی و نمایش استعداد هنری خود به فروختن فرش دست‌باف همسرش محتاج است، فرشی که می‌توانست زیرپای آن دو و پدر و بچه‌هایشان باشد، چه سرنوشتی در سینما خواهد یافت؟

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم کودک معرفی شدند
  • معرفی اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم کودک
  • انتشار فراخوان بخش ویژه «کتاب و سینما» جشنواره فیلم کوتاه تهران
  • اعضای شورای سیاستگذاری سی و ششمین جشنواره فیلم کودک معرفی شدند
  • کدام فیلم‌های سینما به جامعه کارگری ادای دین کردند؟
  • سینما به روایت «آپاراتچی»
  • برگزاری کارگاه‌های آموزشی شعر و داستان کودک و نوجوان در همدان
  • چگونه نوجوانان امروز را به خواندن کتاب‌های ایرانی علاقه‌مند کنیم؟/ ادبیات نوجوان در سایه غلبه ترجمه
  • (ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
  • حسین قناعت:«والدین امانتی» به کودکان حفاظت از محیط زیست را آموزش می‌دهد/ فیلم کودک با اکران آنلاین بهتر دیده می‌شود