فلسفه از بیرون به زندگی تحمیل نشده است
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۷۳۷۸۹۰
به گزارش روز یکشنبه گروه فرهنگی ایرنا از روابط عمومی کافه فلسفه، محمدتقی طباطبایی، در نشست تخصصی با عنوان امکان فلسفه در ایران به مناسبت روز جهانی فلسفه در محل کافه فلسفه، گفت: فلسفه یک ضرورت برای زندگی است و فکر کردن یک امر غیر دستوری که برخاسته از خود زندگی است.
وی اظهار داشت: فلسفه از بیرون به زندگی تحمیل نشده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این عضو هیئت علمی دانشگاه افزود: هرگونه کار فلسفی از آنجایی که کوششی برای سخن گفتن درباره انسان است، محدود به هیچ جغرافیایی نیست. از سوی دیگر میتوان این پرسش را به این شکل بهینهسازی کرد که فلسفه با توجه به وضع کنونی ما، چه کار باید انجام دهد یا چه کار میتواند انجام دهد؟
طباطبایی ادامه داد: ما در یک وضعیت انسداد و فقدان اندیشه هستیم اما این یک وضعیت است نه یک نظریه، اهل فلسفه باید برای خروج از این وضعیت بکوشد تا باورهای بنیادینی را که در عرصه تفکر امتناع ایجاد کردهاند کشف کنند و این وضعیت امتناع را تغییر دهد.
وجود متفکران ایرانی معتقد به فقدان فلسفه و فکر فلسفی و یا انسداد آن
امیر مازیار، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر و دانشآموخته دکترای فلسفه هنر طرح این موضوع را عجیب دانست از این جهت که تعداد پرشماری استاد و دانشجوی فلسفه در ایران مشغول فعالیت هستند، به قول علما وقوع شیء مهمترین دلیل بر وجود آن است.
وی با بیان اینکه اما همچنان این پرسش پررنگ است و شنیده میشود، در ادامه به متفکرانی اشاره کرد که در ایران معتقد به فقدان فلسفه و فکر فلسفی یا انسداد آن هستند.
این نویسنده با اشاره به اندیشمندان غربی چون هگل که به پایان فلسفه باور دارند، گفت: به اعتقاد او فلسفه یک امر جمعی و در واقع تفکر جمعی است از این منظر آیا فلسفه در ایران زنده است؟ این پرسش در وضعیت معاصر ایران بسیار معنادار است، چون در تاریخ و گذشته ما تفکر فلسفی وجود داشته و چهرههایی چون فارابی و غزالی و ملاصدرا متفکران زمان خود بودند.
مازیار ادامه داد: اما در عصر معاصر، ما امتداد و تداوم تفکر فلسفی را نداریم. اگر تفکر فلسفی را خودآگاهی به جهان و وضعیت خود تعریف کنیم، میتوانیم نتیجه بگیریم که آگاهیهایی که تولید میکنیم خیلی ناظر به خود نیست.
وی خاطرنشان کرد: ما آثاری درباره متفکران قدیم خود یا متفکران جهان تولید میکنیم که خوب است اما این آثار به یک اندیشه معاصر درباره ایران و جهان یا وضع اندیشه در ایران معاصر انجامیده؟ به نظر میرسد در این عرصه درخششهای کوتاهی داشتیم که تداوم منجر نشده است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه هنر، تصریح کرد: اگر بخواهیم تفکر خودآگاهانه را آغاز کنیم به وساطت مفاهیم و به ایده نیاز داریم. بهنظر میرسد تکرار تفکر فلسفی قدیم و خوانش ملاصدرا و نظایر آن یا حتی خواندن کانت، نمیتواند ما را به خودآگاهی نسبت به وضعیت خودمان برساند.
فلسفه تقلیلیافته از بحرانهای این علم در ایران
در ادامه این نشست میثم سفیدخوش، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی با اعتقاد به اینکه فلسفه یک امر ساخته شده است و میتواند یک روز هم در معرض فنا قرار بگیرد، گفت: برخی دانشهای فلسفه نظری و برخی عملیاند. به گمان من اگر دانش فلسفه را مستقل از اجزای آن تصور کنیم، دانشی عملی است.
وی افزود: یکی از بحرانهای فلسفی در ایران است که دانشی تقلیل یافته است و دایره بحث محدود شده است. چون اگر بهعنوان مثال دانشجویی خارج از موضوعات متافیزیکی موضوعی انتخاب کند، با چالش مواجه خواهد شد. اما درباره پرسش این نشست، به گمان من درباره امکان فلسفه در ایران میتوان گفت که هر گونه امکانی برای فلسفه در نسبت با سایر علوم قابل بررسی است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی خاطرنشان کرد: پس مطلق دانش باید شکل بگیرد ـ اعم از فلسفه یا سایر علوم ـ تا امکان فلسفه نیز محقق شود. اما چنین چیزی در خلاء اتفاق نمیافتد. فلسفه عبارت است تلاش برای صورتبندی مطلق دانش و آنچه ضرورت بسامان کردن زندگی انسان امروز است، مطلق دانش است. به این ترتیب فلسفه بهعنوان یک دانش سازنده، کارش در جهت پیوند دادن دانشها و جهتدهی کلی آن است.
بنا بر این گزارش، در ابتدای این نشست علی دهباشی در مقدمهای کوتاه به تاریخچه و اهداف نامگذاری روز جهانی فلسفه اشاره کرد.
سردبیر و صاحب امتیاز نشریه بخارا با اشاره به تاریخچه و اهداف نامگذاری روز جهانی فلسفه گفت: سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد(یونسکو) بهعنوان پیشنهاددهندۀ این روز، رهبری برنامههای جهانی آن را برعهده دارد، در واقع این روز متعلق به همه کسانی است که به فلسفه اهمیت میدهند.
وی افزود: توجه به نقش مهم فلسفه برای ایجاد رفاه انسانی، پیشبرد و ترویج صلح در جامعه یکی از اهداف یونسکو برای نامگذاری این روز است.
در این نشست با استقبال مخاطبان مجازی، پرسشهای فراوانی در خلال بحث مطرح شد که بخشی از آن در انتهای جلسه عنوان و بقیه به زمان دیگری موکول شد.
کافه فلسفه که از چندی پیش در محل کتابفروشی سابق مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران بازگشایی شده و میکوشد تا پلی میان اجتماع و دانشگاه باشد و بحثهای تخصصی را بهصورت سادهتری در اختیار گروه پرشماری از علاقهمندان مباحث علوم انسانی قرار دهد.
برچسبها علی دهباشی ابونصر فارابی فلسفه دین فلسفه اندیشه روز جهانی فلسفهمنبع: ایرنا
کلیدواژه: علی دهباشی ابونصر فارابی فلسفه دین علی دهباشی ابونصر فارابی فلسفه دین فلسفه اندیشه روز جهانی فلسفه عضو هیئت علمی دانشگاه روز جهانی فلسفه فلسفه در ایران امکان فلسفه تفکر فلسفی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۳۷۸۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نور فلسفه و حکمت، روشنیبخش مسیر نصف جهان شدن اصفهان
فلسفه و حکمت، دو نوری هستند که به روشنتر شدت مسیر پیشرفت نصف جهان کمک شایانی کردند و در همین راستا، علما و حکمایی پرورش یافتند که مسیر زندگی و درسهای مکتب آنان، جزئی از هویت اصفهان شدهاند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، برخی معتقدند که با پیشرفت دانش و مادیگرایی، دیگر فلسفه و حکمت، مخصوصاً از نوع اسلامی، کارایی ندارد در حالی که تعالیم آن، باغ بزرگی است که درخت علوم مختلف در آن ریشه زده و به ثمر مینشیند.
از خوشبختی اصفهانیهاست که علما در این شهر نمیمیرند بلکه با گذشت صدها سال، همچنان نام و یادشان زنده است و تعالیمشان، راهگشای حقیقت جویان است؛ آنچنان که تخت فولاد بهعنوان یک قبرستان، توانسته زندهترین انسانهای تاریخ را در آغوش خاک خود جای دهد و بر همین اساس علی کرباسیزاده، مدیر خانه حکمت اصفهان اظهار میکند: نگاه به زیست و زندگی حکماً و فیلسوفان در اصفهان، موضوع مهمی است و اگر بخواهم به دوران صفویه که موجب تشکیل مکتب اصفهان شد اشاره کنم، زندگانی میرفندرسکی میرداماد و به ویژه نحوه زیست شیخ بهایی میتواند به این موضوع کمک کند.
وی میافزاید: میتوان گفت جامعیتی که علمای ما در آن زمان و چه در زمینههای فلسفه، عرفان و کلام و چه در موضوعات فقه و تفسیر و حدیث، باعث شد حوزه علمیه اصفهان یک حوزه بسیار درخشان در تاریخ و تمدن ایران شود و تأثیری که بر زندگی مردم اصفهان و بقیه شهرها گذاشت، این بود که توانستند تعادلی بین جنبههای مختلف تن و جسم با روح و نفس برقرار کنند به ویژه اینکه در حکمت موضوعی داریم که چگونه بین اعضای مختلف بدن و روح انسان، تعادل برقرار کنیم؛ همچنین تأثیر حکماً و فیلسوفان، طوری بوده که توانستند پیدا و ناپیدا در زندگی همه مردم تأثیر مثبت بگذارند.
مکتب اصفهان، دلیلی بر ادامهدار بودن فلسفه اسلامیمدیر خانه حکمت اصفهان ادامه میدهد: درخصوص راز پویایی و ماندگاری حکمت، زیست حکمای ما در اصفهان و تلاش آنها برای کمک به رفع تعارضاتی که در هر زمان در فرهنگ به وجود میآمد، قابل توجه است، مثلاً از میرداماد تا میرفندرسکی تا آقاحسین خوانساری، جهانگیر خان قشقایی و حاج آقا رحیم ارباب که هرکدام با نوعی از این تعارضات رو به رو میشدند و تلاش میکردند از یک طرف با علما و دانشمندانی که در علوم ظاهری کار میکردند و از طرف دیگر با حاکمان و حکومتیان، طوری تعامل کنند که با حمایت دولت مردان، مکاتب فلسفی و حکمتی زنده بماند و بهترین نشانه آن در ایران، مکتب اصفهان برای کسانی است که فکر میکنند دیگر فلسفه اسلامی در کار نیست.
کرباسیزاده خاطر نشان میکند: بحث تلاقی ادیان در حوزه مکتب فلسفی اصفهان هم اتفاق افتاده که محل تلاقی اشراق، عرفان، حکمت و کلام است؛ یکی از دلایل پویایی تاریخ فلسفه حکمت در ایران و اصفهان این است که دل و عقل به یک نقطه مشترک برسند و بهترین نمونه آن شیخ بهایی است که چه در اشعار او چه کتابهایش، هدف نهایی دل و عقل را یکی میبیند؛ در واقع روحی که در آثار معماری اصفهان و یا در مشهد وجود دارد و شیخ بهایی در بنای آنها دارای تأثیر مستقیم است، به دنبال وحدتی بین دانشها میگردد و میداند نقطه اشتراک همه آنها عرفان و اشراق است.
وی با بیان کتاب اینکه رساله صناعیه از میرفندرسکی که از حیث موضوع در کل تاریخ تفکر، بی نظیر است و قبل و بعد آن هیچکدام از حکماً، مستقیماً به بحث صنعت، هنر و پیشه و فن، نپرداختند، میگوید: میرفندرسکی معتقد است که پیشه، یک امر الهی است و هرکس برای پیشهای زاده شده، که از نبوت و امامت، شروع و به طبقات پایینتر میرسد؛ در واقع میگوید رابطه صنعت با زندگی انسان، مانند رابطه بدن اجزای بدن و روح است؛ مردم اصفهان باید قدر خود را بدانند زیرا در شهری زندگی میکنند که هر دوره آن، افتخارآمیز است و پایتخت حکومتهای مختلف بوده، طوری که بزرگترین متدینان به هر دینی در این شهر به دنیا آمدند و یا تربیت شدند که این موضوع از آثار به جا مانده، پیداست؛ بیهوده نیست که وقتی شاه اسماعیل به اصفهان آمد و متوجه مدارس متعدد علمی و رفت و آمد دانشجویان و طلاب شد، گفت اگر از این جنگ آخر، جان سالم به در ببرم، اینجا پایتخت قرار میدهم که این کار توسط شاه عباس کبیر انجام شد و امروز با چنین پیشینه درخشانی به مراتب جلوتر افرادی هستیم که دارای چنین هویتی نیستند.
ایرانی که میراثدار باستان و اسلام استعلیرضا فرهنگ، محقق و پژوهشگر حوزه ادیان نیز اظهار میکند: امروزه در ایران میراث دار دو فرهنگ عمیق هستیم، یکی از آنها، فرهنگی است که از ایران باستان و دیگری از اسلام به ما رسیده است؛ کوروش کبیر شخصیتی بود که اولین امپراتوری چند ملیتی و چند دینی را پایه گذاری و آشتی و همزیستی بین ادیان را ایجاد کرده است، شخصیت کوروش به نحوی است که در کتاب مقدس یهودیان، او را مسیح خدای یهود معرفی کردند و هم از استوانه کوروشی که در بابل به جا مانده، کوروش میگوید که من را خدای بابل صدا زد تا دین را اینجا اصلاح کنم؛ در قرآن به اعتبار مفسرینی مثل علامه طباطبایی، ذکر ذوالقرنین اشاره به کوروش دارد؛ جالب اینجاست که امروز نمیدانیم دین خود کوروش چه بودهاست زیرا با هر دینی متناسب با همان دین برخورد میکرده و به همین روش توانسته امپراتوری پایداری ایجاد کند که صدها سال استوار بماند.
وی میافزاید: در اواخر ساسانی، انحصارگرایی دینی رخ میدهد که منجر به ضعف این امپراتوری و از هم گسیختگی آن میشود و اسلام این دیدگاه را دوباره احیا میکند؛ قرآن از بین تمامی کتب مقدس به طور خاص تری به تفضیل، تفسیر و تأیید ادیان دیگر پرداختهاست؛ در آیات ۴۴ تا ۴۸ صورت مائده دستور قرآن به سه دین یهودیت و مسیحیت و مسلمان این است که با یک دیگر درگیر نشوید بلکه در نیکیها از هم سبقت بگیرید، در حالی که متأسفانه امروزه شاهد جنگ بین ادیان مختلف هستیم و شاید این الگوی زیبا بتواند یک راهنما برای همزیستی ادیان متفاوت باشد.
فرهنگ ادامه میدهد: اولین کسی که تاکید بر همزیستی دارد ابوریحان بیرونی است که کتاب ماللهند را مینویسد؛ در آن زمان، دید مردم این بود که هندوها بت پرستند درحالی که ابوریحان، به عنوان یک مسلمان مقید، از آنها دفاع میکند و آنها موحد میداند؛ میرفندرسکی که خانه حکمت در کنار مزار اوست، بیش از ۱۰ سفر به هند داشته و کتاب «جوگ باسشت» که کتاب مهمی برای آنهاست، به فارسی ترجمه کرده و تحقیقات زیادی در این حوزه داشته است.
اصفهان موزهای است که تمام ادیان را در خود جای داده استوی خاطر نشان میکند: هاتف اصفهانی که ترجیع بند آن شاهکار ادبیات ایران است، بخش اول با آئین زرتشت شروع میکند و آن را به حق و یکتا پرست میداند؛ در بخش دوم به مسیحت اشاره میکند و دوباره به همان موضوع میپردازد؛ جالب اینجاست که هاتف در زمانی میزیسته که تقریباً دیدگاه تعصب آمیزی نسبت به علما وجود داشتهاست و با این حال، به طور تمام قد از ادیان مختلف دفاع میکند.
محقق و پژوهشگر حوزه ادیان با بیان اینکه بعد اسلام اصفهان حدود ۴۰۰ سال، پایتخت بوده و به نوعی، زبده فرهنگ تمدن ایرانی اسلامی است، میگوید: اصفهان، هنوز هم موزهای است که تمام ادیان را در خود دارد و هیچ گاه شاهد درگیری بین آنها نبودهایم؛ در واقع با روی باز، روابط خیلی خوبی در تمامی حوزهها بین این افراد وجود دارد.
وی بیان میکند: شرایط امروز جهان شرایط خاصی است و در طول تاریخ چنین شرایطی را نداشتیم، رشد علم و فناوری، کاملاً بر رفاه انسان متمرکز است و با خودش نوعی انسانگرایی آورده که این دو به تدریج باعث شده انسان امروزی از متافیزیک و حوزه روح جدا شود و روز به روز، بیشتر شاهد دین گریزی و دین ستیزی باشیم، این الگوی جهان مدرن، سکولاریسم است یعنی بی تفاوتی به ادیان در حالی که کوروش و قرآن اینطور برخورد نمیکنند و اتفاقاً ادیان را تشویق میکند که در حوزه خود فعالتر باشند؛ در مقابل، برخی دین گرایان به افراط گراییدند و حتی به مبارزههای تسلیحاتی مثل داعش و صهیونیسم روی میآورند.
محقق و پژوهشگر حوزه ادیان با اشاره به اینکه باید راه تعادل را در پیش بگیریم و الگوی موفقی داریم که هزاران سال جواب دادهاست، اظهار میکند: از نمونههای همکاری که بین ادیان در اصفهان وجود دارد میتوان گفت اولین بار، صنایع چاپ و تجارت ابریشم را ارامنه به اصفهان آوردند و دانشهای یهودیان در مسائل مختلف مورد استفاده قرار گرفتهاست؛ زرتشتیان، مفاهیم حکمتی را به از پیش از اسلام به پس از آن منتقل کردند، مانند کتاب ابنمسکویه که به خرد و حکمت ایران باستان میپردازد و این همکاری باعث درخشش شده است؛ بزرگمهر حکیم میگوید که همه چیز را همگان دانند و کسی که انحصارگرا شود و تعصب بورزد، موقعیتهای خود را از دست میدهند.
به گزارش ایمنا، مکتب فلسفی اصفهان مکتبی که اعتقاد به جمع فلسفه با دین داشت و در بستر اندیشه شیعی در دوره صفویه شکل گرفت و نقش بهسزایی در فلسفه اسلامی داشت؛ این مکتب را همچنین دوره نوزایی فلسفه ایران نامیدند که متأثر از فلسفه مشاء، فلسفه اشراق، عرفان و اصول عقاید شیعه بود و نکته قابل توجه آن است که تمامی فیلسوفان مکتب اصفهان شیعه دوازده امامی هستند و بیشترشان درصدد تطبیق مطالب فلسفی با معارف شیعی برآمدهاند؛ بر این اساس باید گفت که اصفهان نه تنها در هنر و معماری بلکه در علوم دینی و اندیشه نیز سرآمدی میان دیگر نقاط بوده و یکی از مهمترین مصادیق آن که امروزه نیز بهطور عینی مشهود است، همزیستی ادیان در این شهر و استان است.