Web Analytics Made Easy - Statcounter

فیلم ویژگی‌های منحصر به فردی هم دارد، آن هم ریتم سریع و بالای آن است و تعلیق‌های پی در پی که نه مخاطب را گیج می‌کند نه عصبانی، بلکه حساس‌تر، برای آن که در ادامه چه اتفاقی می‌افتد.

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، امیرحسین اکاتی؛ بعد از مدت مدیدی دیدن پرده سینما شوق عجیبی در وجودم شعله‌ور کرده بود که با تماشای فیلم منصور شعله‌ور تر هم شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فیلمی که بخاطرش تمام مدت روی صندلی سینما با استرس به اتفاقات چشم دوختم. حتی گاهی دسته‌های کنار صندلی را از شدت هیجان محکم فشار می‌دادم و با تماشاگرانی مواجه بودم که احساساتشان را بلند بروز می‌دادند و بنظرم این یعنی موفقیت کارگردان. منصور روایتی از تصمیمات یک مرد است که تعلیق‌های فراوانی برای تماشاگر به همراه دارد، تصمیماتی که در نگاه اول فی‌البداهه و عجولانه بنظر می‌آید اما هر چه جلوتر می‌رویم به عمق آن‌ها پی می‌بریم. عمقی که در پس آن شهید منصور ستاری را برای نبردی تمام عیار با مخالفانِ (دلالان) پیشرفت و توسعه صنعت هوایی ایران، آماده می‌کند.

 

رستگاری او نیز در پس همین مقابله است تا به جایی که خانواده او نیز بخاطر تصمیماتش سرزنشش می‌کنند، اما او با مدیریت منطقی، جهادی و ایثارگرانه به راهش ادامه می‌دهد و در نهایت موفق می‌شود. این را در آخرین سکانس فیلم با همه‌ی وجودم حس کردم لحظه‌ای که منتظر بودم دوباره بلایی به جان منصور بیفتد اما برعکس شد و آنچه باید رخ می‌داد، اتفاق افتاد و تلاش‌های قهرمان قصه تجلی پیدا کرد. فیلم انگار از دل جامعه امروزی ایران بیرون آمده که جوانان مملکت هر چه می‌گویند با واژه بن بست گونه‌ی «تحریم» مواجه شده و آرزهایشان خاکستر می‌شوند؛ مثل مهندس ثنایی فیلم که به مهاجرت فکر می‌کند و در استیصال بین، رفتن و ماندن، دست و پا می‌زند که منصور فرشته‌ی نجاتش می‌شود.

 

اینجا منصور فراتر از یک قهرمان است او علاوه بر امثال جوانانی چون ثنایی، جوان خود یعنی سورنا را هم از رفتن باز می‌دارد تا همه تلاش کنند برای ایران برای کشور خودشان، سرزمینی که به آن تعلق دارند؛ این نشان می‌دهد که او علاوه بر جامعه اجتماعی بیرون، در دورن خانواده خود هم از چیزی غافل نبوده و فرزندش مثل خیلی از آقازاده‌ها بی‌فایده نشده که این را می‌توان از همان دیالوگ ماندگار فیلم خطاب به همسرش حس کرد که منصور گفت: دارایی بچه‌های من باید توی مخشون باشه نه توی جیب باباشون. منصور در این فیلم ستودنی است، مردی که بیرون از پرده سینما هم به حیات خود ادامه خواهد داد.

 

فیلم ویژگی‌های منحصر به فردی هم دارد، آن هم ریتم سریع و بالای آن است و تعلیق‌های پی در پی که نه مخاطب را گیج می‌کند نه عصبانی، بلکه حساس‌تر، برای آن که در ادامه چه اتفاقی می‌افتد. اما چیزی که فیلم را کمی از مدیوم سینما دور کرده بود، نگاه مستندگونه به آن است که بنظرم بخاطر تبحر کارگردان در دنیای مستند است، ولی همین موضوع باعث شده که بار دراماتیک قصه کمتر شود و در شخصیت‌پردازی هم با مشکلاتی مواجه شود. اما نکته‌ای که در فیلمنامه خوب از آب در آمده بود، فرار از شعارزدگی بود که نقطه‌ی عطف فیلم نیز هست. قهرمان داستان به گونه‌ای رفتار می‌کرد که می‌توانستیم با او هم‌ذات‌ پنداری کنیم. مانند قهرمانی که دوره کودکی، در درون خود برای مقابله با پلیدی‌ها آموزش می‌دادیم.

 

امیرحسین اکاتی - فارغ التحصیل روانشناسی دانشگاه تهران کارگردان و نویسنده

انتشار یادداشت‌های دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: یادداشت دانشجویی سینما فیلم سینمایی شهید ستاری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۳۹۹۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شکار سوژه‌های سرقت مقابل مدارس

با دستگیری دختر فراری که با همدستی مردی سابقه‌دار طلاهای زن جوانی را در پارکینگ خانه‌اش سرقت کرده بودند، راز سرقت‌ها و خفتگیری‌های متعدد قبلی شان برملا شد.

به گزارش مشرق، چندی قبل زن جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و از سرقت النگوهای طلایش خبر داد. به دنبال این تماس مأموران راهی محل شده و زن جوان در تحقیقات گفت: صبح؛ دخترم را به مدرسه رساندم و به همراه پسرم سوار بر تاکسی به خانه برگشتیم. به محض اینکه با پسرم از در پارکینگ وارد خانه شدیم، مردی پشت سرم وارد پارکینگ شد. او با تهدید چاقو، طلاهایم که ۳ عدد النگو بود از دستم قیچی کرد و متواری شد. با داد و فریاد به دنبال مرد سارق رفتم که دیدم او سوار بر یک خودروی جیپ شد که راننده‌اش یک زن جوان بود.

با شکایت زن جوان، تحقیقات برای دستگیری سارقان جیپ‌سوار به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. در بررسی‌های اولیه کارآگاهان به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت پرداختند. پلاک خودرو مخدوش شده بود و با توجه به اینکه چهره سارقان با ماسک پوشیده شده بود، برای شناسایی هویت متهمان، تیم تحقیق در این شاخه نیز با بن‌بست مواجه شد.

درحالی که بررسی‌ها در این رابطه ادامه داشت، شاکی بار دیگر به پلیس مراجعه کرد و گفت: در فضای مجازی می‌گشتم که چشمم به آگهی فروش خودروی جیپی افتاد که به نظرم شبیه خودروی متهمان بود. آنچه مرا در این مورد مطمئن‌تر کرد، عروسک قرمز رنگی بود که روی آیینه جلوی خودرو آویزان بود و همان عروسک روی آیینه این خودرو هم بود.

به‌دنبال اطلاعاتی که شاکی داد، مأموران در تحقیقات دریافتند، خودرو متعلق به مردی است که سابقه کیفری سرقت در پرونده خود دارد. بنابراین کارآگاهان در قراری سوری با حامد او را بازداشت کردند.

مرد جوان در مواجهه با مدارک پلیسی به سرقت اعتراف کرد و گفت: سارق تکرو منزل بودم و بعد از آزادی هم چند موردی سرقت کردم. مدتی قبل در فضای مجازی با آناهیتا دوست شدم و او با ترغیب من از خانه‌اش فرار کرد و نزد من آمد. اوایل هزینه زندگی‌مان را با فروش طلاها و دلارهایی که آناهیتا از خانه‌اش دزدیده بود، گذراندیم. اما پول‌ها که تمام شد در نهایت، من پیشنهاد سرقت را به آناهیتا دادم. چاره‌ای نداشت جز اینکه قبول کند و با من همراه شود. نقشه من خفتگیری و سرقت طلا بود. سوژه‌هایمان را از میان مادرانی که صبح‌ها بچه‌هایشان را به مدرسه می‌رساندند یا کودکانی که به تنهایی به مدرسه می‌آمدند، انتخاب می‌کردیم. مقابل مدارس می‌ایستادیم و با دیدن کسانی که طلای زیادی همراه داشتند آنها را تعقیب می‌کردیم تا در فرصتی مناسب طلاهایشان را سرقت کنیم. چند باری اقدام کردیم اما موفق نشدیم، تا اینکه آخرین مورد را که یک مادر جوان بود تعقیب و در نهایت با تهدید ۳ النگویش را سرقت کردیم.

با اعتراف متهم سابقه‌دار، زن جوان نیز بازداشت شد و بررسی‌ها نشان می‌داد که خانواده‌ این زن جوان بعد از فرارش از خانه، ناپدید شدن او را به پلیس اعلام کرده بودند. متهمان به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، در اختیار اداره آگاهی قرار داده شده و تحقیقات برای شناسایی سایر جرایم احتمالی آنها ادامه دارد.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • گفت‌وگوی ویژه با مردی که افغانستان را راهی جام جهانی کرد
  • حمله با قمه در لندن؛ مظنون بازداشت شد
  • پیرمغان را با صدای علیرضا عصار و با شعر حافظ بشنوید
  • خورشید: ساختار و چرخه حیات تنها ستاره منظومه شمسی
  • «همسایه شما، زهره» بیانگر بی‌مهری جامعه/ درخشنده دردی لاعلاج ساخته است
  • امیر جدیدی در نقش منصور بهرامی ایفای نقش می‌کند
  • امیر جدیدی بازیگر فیلم فرانسوی شد
  • مردی با آرزوهای دوربُرد که برایمان عزت و اقتدار آفرید +عکس
  • ببینید | حضور ترسناک یک کورکودیل در حیات یک خانه‌!
  • شکار سوژه‌های سرقت مقابل مدارس