پرستاری که پیشه گمنامی برگزید/ روایتی از 39 سال عاشقی کردن
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۹۰۴۵۲۱
خبرگزاری فارس ـ اراک؛ چشمانتظارش بود و شکایتی هم نداشت، چون خودش او را راهی جبهه کرده بود و در همان زمان که برادران سپاهی از رضایتش درباره به جبهه رفتن همسرش پرسیده بودند، گفته بود: اگر آنها نروند چه کسی میخواهد از ناموس و مملکت دفاع کند؟اگر نیاز باشد ما زنها هم دوشادوش مردانمان به میدان خواهیم آمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این بانوی سادات که در گوشهای از شهر ما در میان شلوغیها و دنیازدگیها در سکوت و گمنامی حماسهای بس شگرف آفریده است.
او ابتدا همسفر زندگی خود را با قلبی آکنده از محبت و صبری زینبگونه برای دفاع از ناموس و دین خدا راهی جبهههای نبرد میکند و یک تنه بار زندگی را به دوش میکشد و زمانی که مرد زندگی و با جراحات فراوان به خانه بر میگردد، علاوه بر رسالت مادری سه فرزند قد و نیمقد و یک تو راهی، رسالتی زینبی هم برای خود برمیگزیدند و حیات خود را وقف یک جانباز میکند.
بانو مریم سادات موسوی همسر جانباز 70 درصد سرهنگ پاسدار محمدرضا ثامنی است،که در سال 1361 در جریان عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه مجروح شد و به علت اصابت ترکش و ایجاد مجروحیت در سر و جمجمه وضعیتی نیمه فلج دارد.
قریب 39 سال است این بانو پرستار این دلاور مردم بزرگ است، زنی که با تمامی توان نبرد عاشقانه را در پشت سنگرها آغاز کرده است
حالا قریب 39 سال است این بانو پرستار این دلاور مردم بزرگ است، زنی که با تمامی توان نبرد عاشقانه را در پشت سنگرها آغاز کرده و سنگ صبوری شده تا از آرمانهایی که خود در دل مردش به امانت گذاشته بود، حفظ و حراست کند.
نگاه به این 39 سال آدمی را به حیرت وا میدارد که چه طور این همسر علاوه بر به دوش کشیدن بار زندگی، این چنین عاشقانه پرستاری کرده و خم به ابرو نیاورده است، بحث یک روز و دو روز نیست، عمری است که این بانو علاوه بر رسیدگی به امور خانه و فرزندان وظیفه رسیدگی به امور شخصی همسر خود را هم بر عهده دارد.
با همه این احوال اما سرنوشت برای مریم سادات امتحان دیگری را هم رقم زده است، و او سمیه دختر کوچکش را در سانحه تصادف از دست میدهد، او را رفتنش تاب تحمل مادر را نیز میبرد و همین غم از دست دادن دختر توانایی پرستاری را از مادر میگیرد، همین اتفاق باعث میشود جانباز خانواده برای مدت کوتاه راهی آسایشگاه جانبازان شود، چند روزی اما بیشتر طول نمیکشد که مادر بیتاب میشود.
مریم سادات بعد از فرزندش حالا که تحمل دوری تنها همدم و مونس این سالها برایش دشوارتر از حد تصور بود، راهی آسایشگاه میشود، هنگام ملاقات پزشک سر میرسد و با کمال تعجب میپرسد این جانباز را در این چند سال کجا و چه طور نگه داشتید، حتما تشک مواج و امکانات پزشکی خوبی در اختیاراتان بوده که تا به حال زخم بستر نگرفته است، این طور جانبازان و معلولان را در بهترین بیمارستانهای جهان هم بیشتر از یک ماه نمیتوان نگهداری کرد.
در بیمارستان و آی سی یو امکانات پزشکی هست، اما عشق نیست، محمدرضا برای کشورش رفته، حالا هم نور چشم من و فرزندانش است
بانو در جواب گفته بود: در بیمارستان و آی سی یو امکانات پزشکی هست، اما عشق نیست، محمدرضا برای کشورش رفته، حالا هم نور چشم من و فرزندانش است.
همین میشود که با عزم مادر خانه دوباره رنگ و بوی حضور پدر را میگیرد، از آن روز تا بحال مریم سادات با عزمی راسختر و اراده قویتر از همسرش پرستاری میکند.
پدرخانواده با اینکه امروز از پا افتاده ولی از چنان اقتداری برخوردار است، که تمامی تصمیمات خانواده با صلاحدید او انجام میشود، که این هم مرهون تربیت صحیح فرزندان و برخورد عالمانه مادر نسبت به پدر و جایگاه اوست.
حالا اما با گذشت سالیان دراز مریم سادات روزها را عاشقانه و با شوق نگاه همسرش آغاز میکند، به امید اینکه یک روز دیگر هم میتواند در خدمت مردی باشد که از خود گذشت تا کشور و دینش بماند.
برای محمدرضا هم نگاه آرامش بخش همسرش کافی است تا رنجها و دردهای سالها را به فراموشی بسپارد، و با همان صدای مقطع و اصوات نامفهوم قدردان همسرش باشد.
میگویند بهشت زیرپای مادران است، آری، اما به گمانم بهشت در دستان زحمتکشیده زنانی از تبار مریم بانو جریان دارد، حقیقتا این شیرزنان چهره واقعی یک زن مسلمان را به نمایش گذاشتند، متاسفانه در جامعه امروز این فداکاریها و ایثارها در هجوم افکارهای پریشان و شایعات کمرنگ شده است، در صورتی که باید از قصه ایثار و وفاداری این زنان داستانها نوشت تا مهر تایید بر نمونه کامل یک زن مسلمان ایرانی باشد.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: پرستاری جانباز 70 درصد اراکی مریم سادات
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۹۰۴۵۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فلاحت پیشه : هم گشت ارشاد حجاب ناموفق بود هم گشت ارشاد مدیران / سرنوشت پول های اختلاس شده هم مشخص نشد
نماینده ادوار مجلس با انتقاد از عدم توجه ابراهیم رئیسی به وعده های انتخاباتی خود گفت: دولتمردان فکر نکنند که مردم این وعدهها را فراموش میکنند، مردم هیچ وعدهای را فراموش نمیکنند؛ بهویژه وعدههای مقابله با فساد. حشمتالله فلاحت پیشه ، نماینده ادوار مجلس و استاد علوم سیاسی در گفتگو با هممیهن به تشریح و بررسی تأخیر در ایجاد گشت ارشاد واقعی مسئولان پرداخت. مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید؛ * یکی از وعدههای ابراهیم رئیسی تشکیل گشت ارشاد مسئولان بوده است؛ نظرتان درباره عملکرد دولت در رابطه با ایجاد گشت ارشاد مسئولان چیست؟ مقایسه دو گشت ارشاد حاکی از آن است که دو بار این طرح شکست خورده است و هر دو شکست جزو موضوعات منفی کارنامه دولت است. گشت ارشاد عفاف و حجاب بدون قانون، کار خود را انجام میدهد. وقتی قانون وجود ندارد مردم در بلاتکلیفی دچار ظلم میشوند. متاسفانه اصرار جدی نیز در این رابطه صورت گرفته درحالیکه هنوز لایحه حجاب و عفاف تعیینتکلیف نشده عدهای بدون پشتوانه قانونی در حال وارد آوردن فشار بر مردم هستند. گشت دوم مربوط به فساد و سوءاستفادههای اقتصادی است که در سکوت دچار شکست شده است. چند پرونده عمده مانند پرونده معروف به باغ گیلاس در اُزگُل است. پرونده دیگر چای دبش است که رئیس قوه قضائیه اعلام کرد کسی در این رابطه به دستگاه عدلیه معرفی نشده است درحالیکه قبل از آن اعلام شد احتمالاً ۶۰ نفر در این پرونده دچار اهمال شده باشند. اما به نظر میآید هیچ پیگیریای صورت نگرفت و مسائل دیگر نیز در این رابطه مطرح شد. بنابراین در زمینه گشت ارشاد مدیران نیز کارنامه موفقی وجود ندارد، یا آنگونه که تبلیغات گستردهای در بحث گشت ارشاد حجاب صورت گرفته، شفافیت اعتمادسازی در مورد گشت ارشاد مدیران انجام نشده و آنچه میبینیم نوعی لاپوشانی است. به هر حال در مواردی که تخلف وجود دارد، خلافواقعهایی صورت گرفته و از اسامی مقدس سوءاستفاده شده است؛ از استفاده اسامی چهارده معصوم در چای دبش گرفته تا عناوین مذهبی در موضوع باغ اُزگُل. * دولت دستگیری برخی از مدیران میانی و رده پایین را در راستای گشت ارشاد مسئولان گزارش کرده است. این گزارشها را چگونه ارزیابی میکنید؟ شاهد آن هستیم که نهتنها گشت ارشاد کارکرد نداشته و گزارش شفافی ارائه نشد، بلکه لاپوشانی هم صورت گرفته است. واقعیت این است که مردم این موارد را درک میکنند و مواردی که مسائل ایضایی بدون محفل قانونی صورت میگیرد اما در مواردی که به حقوق ملت مربوط است برخورد شفاف، جدی و قانونی صورت نمیگیرد. معتقدم بسیاری از وظایف قانونی دولت در پرداختنِ حقوق مردم، تحتالشعاع شرایطی قرار دارد که ارشاد غیرقانونی صورت میگیرد. بزرگترین ضربه به اعتماد و امنیت یک کشور زمانی زده میشود که قوانین یک کشور فقط برای مردم نوشته شود. متاسفانه شاهدیم که در برخی موارد که قانون هم وجود دارد، زور قانون به صاحبان قدرت نمیرسد اما برای بخشی از مردم، برخوردکنندگان خود را از قانون بالاتر میبینند. * به نظر شما اگر قرار باشد گشت ارشاد مسئولان به صورت واقعی راهاندازی شود چه موضوعاتی باید مورد توجه قرار گیرد؟ مفهوم ارشاد، وجه جدی روشنگری و شفافسازی است. ارشاد نوعی برخورد است که همزمان منجر به نوعی تعلیم و تربیت عمومی میشود. اگر گشت ارشاد مقابله با فساد صورت گرفته پس باید با ارائه گزارش آشکارِ آن به مردم جلب اعتماد مردم انجام شود و از سوی دیگر نقش پیشگیرانه در مقابل فسادهای بیشتر را داشته باشد. ولی متاسفانه هنوز گزارش مشخص و روشنی در این رابطه وجود ندارد و در مواردی نیز خارج از گشت ارشاد حکومتی توسط برخی از رسانهها خبر از فساد داده میشود. در این موارد متاسفانه دولت نهتنها به وظیفه ارشادی خود عمل نمیکند بلکه دستگاههای مختلف به سمت لاپوشانی حرکت کرده و این پروندهها را مشمول قاعده زمان میکنند. مشمول قاعده زمان شدن این پروندهها دو وجه دارد؛ بخشی از آن شامل مسائل حقوقی شده و اگر پرونده بعد از زمان مشخص بررسی نشود، عملاً امکان پیگرد قضایی برای بررسی آن وجود ندارد. ولی مد نظر من؛ مشمول قاعده زمانی از نظر فراموش کردن نزد اذهان عمومی است. عدهای بر این عقیدهاند که اگر موضوعی مطرح نشده و از دستور اخبار خارج شود، از محل توجه مردم نیز دور میشود درحالیکه انباشته شدن پروندههای فساد در حال بررسی یا غیرشفاف، به افکار عمومی در جامعه ضربه میزند. * حکومت ما برای شروع این گشت ارشاد باید از کدام نهاد شروع کند؟ هر پرونده فسادی سه ضلع اصلی دارد؛ اول کسانی که سوءاستفاده مالی میکنند و در رأس هرم قرار دارند. گروه دوم لابیگر یا دلال این افراد هستند و این افراد سوءاستفادهگر را به امتیازات موجود بهویژه رانتهای دولتی وصل میکنند. دسته سوم، افراد نزدیک به قدرت هستند که از طریق دلالها به مختلسین ربط پیدا میکنند. اگر نگاهی به مجموعه پروندههای بزرگ ایران داشته باشیم که جمع آنها به دهها میلیارد دلار براساس نرخ روز میرسد، این سه ضلع در آن وجود دارد. متاسفانه در گذشته بهطور عمده رأس هرم (اختلاسگران) مورد مجازات قرار گرفتند و مجازات لابیها یا افراد قدرتمند که اُلیگارشی قدرت را شکل دادهاند، شفاف نبوده است. اما مهم این است که سرنوشت پولهای اختلاسشده هم مشخص نشده است. مبلغ برخی از پولهای اختلاسشده (از دهه ۷۰ به بعد) بیش از بودجه اعتبارات عمرانی آن سال بوده است اما سرنوشت این پولها مشخص نشده است. باید با سه ضلع مثلث برخورد شود. گاهی اسامی خاصی مطرح میشود که یا آنها مجازات میشوند یا مجازاتشان در گذر زمان محو میشود. اما نتیجه عدم برخورد با فساد شکلگیری اُلیگارشی قدرت و ثروت است؛ اُلیگارشیای که صاحبان قدرت و ثروت شکل میدهند و میبینیم که عملاً این موضوع فساد و مثلث فاسد را بیمه میکند. * یک سال دیگر انتخابات ریاستجمهوری است و راهاندازی گشت ارشاد مدیران یکی از وعدههای آقای رئیسی بوده است. عدم به نتیجه رسیدن و حتی مشخص و شفاف نشدن ابعاد پیگیری آن در کشور، چه تاثیری بر جامعه دارد و چه نتیجهای برای این دولت و آقای رئیسی رقم میزند؟ دولتمردان فکر نکنند که مردم این وعدهها را فراموش میکنند، مردم هیچ وعدهای را فراموش نمیکنند؛ بهویژه وعدههای مقابله با فساد. تجربه نشان داده که بخش اعظم فسادخیزیها در کشور ناشی از اصرار دولتها بر حفظ شرایط است. بهطور مشخص چندنرخی بودن ارز در کشور یکی از عوامل فساد است. در سال ۱۴۰۲ میزان ارزی که با رقم غیرآزاد توزیع شده، حدود ۶۹ میلیارد دلار است. در حقیقت ۶۹ میلیارد دلار را دولت در ردیفهای مختلف توزیع کرده است که کل این رقمها پایینتر از نرخ ارز آزاد در بازار است. در حال حاضر دلار ۲۸۸۰۰ تا ۴۲۰۰۰ تومان وجود دارد اما نرخ ارز در بازار آزاد فراتر از این ارقام است. این اصرار بر چندنرخی بودن ارز، بیشترین سود را به رانتخواران بخشیده است. تاکید میکنم این به معنای گزارش یک فساد نیست بلکه گزارش زمینه فساد است. * آیا دولت سیزدهم توانایی راهاندازی گشت ارشاد مدیران را دارد؟ معتقدم که دولت رئیسی برخلاف ادعاهای اولیه زودتر از دولتهای گذشته در مقابل اُلیگارشی قدرت و ثروت دچار ناکارآمدی شد. کانال عصر ایران در تلگرام