نامه 65 شاعر و هنرمند به رئیسی در حمایت از نخبگان و هنرمندان افغانستان
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۹۳۹۰۱۵
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، ۶۵ تن از شاعران و هنرمندان انقلاب اسلامی در نامهای به آیتالله سیدابراهیم رئیسی خواستار حمایت از نخبگان، هنرمندان و فرهیختگان کشور دوست و همسایه، افغانستان شدند.
متن نامه ادیبان ایرانی به شرح زیر است:
جناب آقای ابراهیم رئیسی
رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام و احترام
همچنان که استحضار دارید، تحولات اجتماعی و سیاسی کشور دوست و برادر افغانستان که منجر به حاکمیت گروه طالبان تحت عنوان «امارت اسلامی» در این کشور شده است، مشکلات بسیاری برای مردم عزیز و رنجدیده افغانستان به وجود آورده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بدیهی است نتیجه محتوم تداوم این روند فرسایشی و فرصت سوز، کوچ اجباری نخبگان فرهنگی این کشور به ایران و سایر کشورهاست که متأسفانه به خاطر فراهم نبودن بسترهای مناسب، اکثراً با ناکامی روبرو شده است.
جناب آقای رئیسی!
با عنایت به اشتراکات تمدنی و فرهنگی دو کشور ایران و افغانستان که از برجستهترین آنها اشتراک زبانی است، و با باور به اینکه «افغانستان پاره تن ایران است»، ما نگرانی عمیق خود را از فروپاشی نهادهای فرهنگی و به مخاطره افتادن هویت ملی ابراز میداریم و از حضرتعالی در مقام رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران تقاضا میکنیم که برای حمایت از نخبگان فرهنگی کشور افغانستان، دستور مساعدت لازم را در موارد زیر مبذول بفرمایید:
۱ـ اصلیترین مطالبه ما به عنوان نمایندگان جامعه فرهنگی ایران از حضرتعالی، توجه ویژه به نخبگان فرهنگی کشور افغانستان برای صیانت از اشتراکات تمدنی و میراث معنوی دو کشور، و حمایت از آنهاست که با برقراری تعامل سیاسی سازنده با شخصیتهای مقبول سیاسی افغانستان امکانپذیر است؛ زیرا قرائن و شواهد موجود مُبین این امر است که این میراث فرهنگی مشترک ـ بخصوص زبان و ادبیات ارجمند پارسی ـ در معرض تهدید و تخریب جدی است.
۲ـ دستور تشکیل کارگروهی ویژه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای شناسایی چهرههای فرهنگی و هنری و تأکید به وزارت خارجه و کشور برای فراهم کردن سازوکارهای قانونی به منظور پذیرش هنرمندان، شاعران و نویسندگان نخبه افغانستانی در ایران و حفظ حرمت آنان.
در پایان و با آرزوی استقلال، آزادی و امنیت برای کشور دوست و برادر افغانستان، خواستار میانجیگری دولتها و افکار عمومی جهان برای پایان بخشیدن به ناامنی و هرجومرج سیاسی در افغانستان هستیم و با نگرانی از آیندهی همزبانان افغان و هنرمندان افغانستان، همنوا با سعدی بر رسالت انسانی خود پای میفشاریم که:
بنیآدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
پیشاپیش از مساعدتی که در این زمینه میفرمایید، کمال تشکر را داریم.
شاعران و هنرمندان:
۱ـ علیرضا قزوه
٢ـ ولی الله کلامی زنجانی
٣ـ محمدجواد محبت
۴ـ عباس براتی پور
۵ـ حسین اسرافیلی
۶ـ سیدعبدالله حسینی
٧ـ فرهاد پایزدار
٨ـ رضا اسماعیلی
٩ـ مصطفی محدثی خراسانی
١٠ـ محمود اکرامی
١١ـ عبدالرحیم سعیدی راد
١٢ـ محسن پرویز
١٣ـ راضیه تجار
١۴ـ محمدصادق رحمانیان
١۵ـ هادی منوری
١۶ـ غلامرضا کافی
١٧ـ مجتبی رحماندوست
١٨ـ عباس باقری
١٩ـ محمدرضا ترکی
٢٠ـ ناصر فیض
٢١ـ سعید بیابانکی
٢٢ـ امیرعاملی
٢٣ـ حمیدرضا شکارسری
٢۴ـ علی محمد مؤدب
٢۵ـ محمدحسین مقیسه
٢۶ـ محسن مؤمنی شریف
٢٧ـ محمدحسین انصاری نژاد
٢٨ـ مرتضی امیری اسفندقه
٢٩ـ محمدمهدی سیار
٣٠ـ علی داوودی
٣١ـ عباس محمدی
٣٢ـ سیداکبر میرجعفری
٣٣ـ میلاد عرفانپور
٣۴ـ محمدمهدی عبداللهی
٣۵ـ ایرج قنبری
٣۶ـ امید مهدی نژاد
٣٧ـ اسماعیل امینی
٣٨ـ مرتضی حیدری آل کثیر
٣٩ـ حبیب احمدزاده
۴٠ـ سعید سلیمان پور
۴١ـ علی هوشمند
۴٢ـ وحید ضیایی
۴٣ـ قادر طراوت پور
۴۴ـ عزیز آذین فرد
۴۵ـ محمد سعید میرزایی
۴۶ـ لیلی رکن آبادی
۴٧ـ نرگس جابری نسب
۴٨ـ هاشم کرونی
۴٩ـ غلامرضا طریقی
۵٠ـ نغمه مستشار نظامی
۵١ـ وحیده افضلی
۵٢ـ مرضیه فرمانی
۵٣ـ فریبا یوسفی
۵۴ـ ابراهیم خدایار
۵۵ـ امین اکبری
۵۶ـ اکبر ایرانی قمی
۵٧ـ مجتبی حادق
۵٨ـ فاطمه نانی زاد
۵٩ـ علی سهامی
۶٠ـ سیدمیعود علوی
۶١ـ سیدوحید سمنانی
۶٢ـ فاطمه ناظری
۶٣ـ مجتبی صادقی
۶۴ـ علی رضا حکمتی
۶۵ـ محسن کاویانی
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: علیرضا قزوه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۹۳۹۰۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشیمانم!
مهاجرتهای ناموفق هنرمندان و سلبریتیها، سابقهای نسبتا طولانی دارد. در اواسط دهه نود، گروهی از هنرمندان درجه دو و سه عرصه بازیگری با هدف رشد حرفهای، به کشورهای دیگر- بالاخص ترکیه - مهاجرت کردند. مهاجرتهایی که اغلب با شکست مواجه شد و تقریبا تمامی این افراد یا به کشور بازگشتند و یا پیشه هنری خود را به فراموشی سپردند و به زندگی در قالب یک شهروند عادی خو گرفتند.
به گزارش ایسنا، در پی انتشار مصاحبه یک شبکه فارسی زبان معاند با بازیگر ایرانی مهاجر و ابراز ندامت وی، روزنامه صبح نو در مطلبی درباره این موضوع نوشت: پس از وقایع سال ۱۴۰۱ اما گروه دیگری از هنرمندان، با تصمیماتی شتابزده، مهاجرت را به مثابه یک تصمیم احساسی در دستور کار قرار دادند و اکنون پس از گذشت زمانی کوتاه، اخباری از ندامت در گفتار اغلب ایشان به گوش میرسد. اخیرا صحبتهای اشکان خطیبی درباره مهاجرت، خبرساز شده که به همین بهانه، نگاهی به مسأله مهاجرت هنرمندان ایرانی داریم.
مقوله مهاجرت در ایران به یک بحران عمومی تبدیل شده است و بررسی آن، از دو منظر فردی و اجتماعی گستره وسیعی از نکات عبرتآموز را در بر میگیرد. از منظر فردی، لزوم پرهیز از نگاه فانتزی به مقوله مهاجرت، بسیار حائز اهمیت است؛ به این معنا که زندگی در خارج از مرزهای ایران، الزاما به معنای رستگاری و جهش طبقاتی نخواهد بود. رواج غربزدگی در ایران، طی سالهای اخیر به شکلگیری یک تصویر رؤیایی از مهاجرت دامن زده است. علاوه بر این، بخش زیادی از تجربه مهاجرتکنندگان هم علنی نمیشود و به گوش مردم نمیرسد. با این همه، مروری بر وضعیت هنرمندان پس از مهاجرت، برخی از زوایای پنهان این موضوع را روشن خواهد کرد.
اساسا هنرمندان، اعضای صنفی هستند که پس از مهاجرت، بیشتر از سایر مشاغل، در معرض اضمحلال قرار میگیرند. کار هنرمند خلق اثر هنری است و خلاقیت در بافت جامعه شکل میگیرد. هنرمندی که در میانسالی جامعه خود را تغییر میدهد، از یک سو ارتباط با فرهنگ عمومی کشور خود را از دست میدهد و از سوی دیگر نمیتواند بهعنوان یک هنرمند خلاق در کشور مقصد پذیرفته شود. علاوه بر این، جامعه مخاطبان یک هنرمند نیز پس از مهاجرت بسیار محدودتر میشود و از همین رو است که اغلب هنرمندان، مدتی پس از مهاجرت، ابراز تمایل به بازگشت میکنند.
مورد اخیر مصاحبه اشکان خطیبی، از مهمترین نمونههای فرجام مهاجرتهای عجولانه هنرمندان است. محتوای این مصاحبه، چیزی شبیه به یک کمدی تلخ است. دو سال قبل، اغتشاشاتی در ایران رخ داد و گروهی از سلبریتیها که فکر میکردند گروهی از مردم میتوانند معادلات سیاسی و اجتماعی را، با توسل به اعمال خشونتآمیز، تغییر دهند، خودشان زودتر از همه، تصمیم به ترک کشوری گرفتند که میخواستند شرایط آن را برای زندگی بهتر از نظر خودشان فراهم کنند.. اشکان خطیبی هم با این امید که بتواند با خیال راحت و از طریق فعالیت در فضای مجازی، در آتش ناآرامیهای داخل ایران بدمد، حالا خودش را در بنبستی گرفتار میبیند که حتی ممکن بوده از کشوری که در آن ساکن است هم دیپورت شود. خطیبی در میانههای حرفهایش، تلویحا میپذیرد که تحت تاثیر جنگهای روانی قرار گرفته و شاید بهتر بود برای مهاجرت و حضور در برخی جمعهای خارج از کشور، قدری بیشتر خویشتنداری میکرد. مروری بر صحبتهای این بازیگر نشان میدهد که وی روزگار خوبی را سپری نمیکند و این در حالی است که خطیبی در ایران، علاوه بر بازیگری و اجرا، مسئولیتهای فرهنگی و مدیریتی را هم بر عهده داشت که خودش آنها را، با لحنی حسرتبار، مرور میکند.
جمله مهم اشکان خطیبی در این مصاحبه این است: «خودم پشت پا زدم به همه چیز». همین جمله، به وضوح ندامت و پشیمانی را در کلام این بازیگر را هویدا میکند.
مهمتر از به خطر افتادن موقعیت شغلی و وضعیت اقتصادی هنرمندان پس از مهاجرت، به خطر افتادن سلامت روانی ایشان است. هنرمندی که یک جامعه بزرگ چند ۱۰ میلیونی از مخاطبان و چرخه ارتباطات چند ۱۰ هزار نفری همصنفان خود را با جامعهای بسیار محدود تاخت میزند، قبل از هر چیز، درگیر نوعی بحران عدم توجه و به دنبال آن بروز نشانههای افسردگی میشود؛ چیزی که در لحن اشکان خطیبی هم کاملا هویداست، هرچند که او هنوز هم سعی دارد وضعیت را به شکلی دوپهلو توجیه و خودش را قربانی یک شرایط ناخواسته معرفی کند.
خبرهایی که از وضعیت ارژنگ امیرفضلی، دیگر بازیگر مهاجرت کرده مخابره میشود نیز حاکی از چیزی بهتر از این نیست. ریحانه پارسا، حمید فرخنژاد، مزدک میرزایی، مهناز افشار، برزو ارجمند، احسان کرمی و تعداد دیگری از هنرمندان و سلبریتیهایی که مهاجرت کردهاند هم به هر بهانهای، درباره آنچه با مهاجرتشان از دست دادهاند، حرف میزنند و آرزو میکنند که بتوانند به کشور بازگردند. کیست که نداند امثال فرخنژاد و افشار، وقتی که در ایران بودند، تا چه حد میتوانستند از مواهب توجه عمومی بهرهمند باشند. حمید فرخنژاد در مصاحبهای به صراحت اعلام کرد که قبل از مهاجرت برنامه کاریاش تا یک سال آینده بسته شده بوده؛ اما در این مدتی که از مهاجرتش میگذرد، حتی امکان بازی در یک نقش فرعی سینمایی را هم به دست نیاورده است. مهناز افشار نیز که در ایران جز به بازی در نقش اول راضی نمیشد، تقریبا بازیگری را به دست فراموشی سپرده است. این وضعیت، حتی شامل حال خوانندگان و هنرمندانی که دههها از مهاجرتشان میگذرد نیز میشود. مروری بر واکنشهای خوانندههای لسآنجلسی، حسرت کار کردن در ایران را بازنمایی میکند و تقریبا هیچیک از ایشان، نسبت به بازگشت به کشور، چیزی جز اشتیاق از خود نشان نمیدهند. وضعیت پیش آمده برای هنرمندانی که با خراب کردن پلهای پشت سرشان، مسیر بهشت خیالی غرب را در پیش گرفتند، میتواند چراغ راهی برای سایر هنرمندان باشد تا فراموش نکنند که تمام هویت ایشان در گرو توجه جامعه کثیر مخاطبان ایرانی و امکان کار کردن در داخل مرزهای این کشور است.
انتهای پیام