لبخندی به رنگ شهادت
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۳۵۲۰۰
شهید علی شاه سنایی در بخشی از وصیتنامه خود مینویسد: ای همکاران و پاسداران سبز پوش به خود افتخار کنید که در این نهاد مقدس مشغول به خدمت و در صف رزمندگان و جهاد گران هستید.
به گزارش خبرنگار ایمنا، شهید علی شاه سنایی متولد ۱۳۶۴ از نیروهای لشکر ۱۴ امام حسین علیه السلام بود که به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم عازم سوریه شد و در دهم دیماه به شهادت رسید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به نام خدا
شهادت لباس تک سایزی است که ما باید با اعمال و رفتار و اخلاص، خود را اندازه آن کنیم.
پروردگارا من با تو عهد بستم که در دنیا به فرمان تو باشم. شهادت بر یگانگی و توحید تو میدهم که جز تو خدایی نیست. تو یگانه و بی همتایی، تو یکتا و شریکی نداری، گواهی میدهم که بهشت و جهنم حق است و موجود؛ و اقرار میکنم که حساب و کتاب و میزان و صراط حق است.
خدایا تو را سپاس می گویم این لیاقت را به من عطا نمودی که پی به عظمت تو ببرم و حق را از باطل تشخیص دهم، آن گاه خانه و زندگی را رها کنم و به سوی تو هجرت نمایم و در صف رزمندگان و جهادگران راه تو حضور یابم و از مظلومان عالم دفاع کنم.
خدایا امید آن دارم که سرخی خونم، سیاهی گناهانم را غسل دهد و پاک شدن از گناه موجب آن شود که در جمع شهدای اسلام سر افکنده نباشم.
در این راه کسی را مجبور نکرد که از پدر و مادر عزیزتر از جانم و از همسر مهربان و یار و یاور و در سختیها و اقوامم چشم بپوشم، بلکه تنها برای رضای خدا و پیروی از ولایت فقیه و دفاع از مظلوم و نابود کردن دشمنان اسلام.
ای مردم این جانها از خودمان نیست، آن را خداوند تبارک و تعالی به ما داده و روزی هم از همه میگیرد. پس اگر این بدنها برای مرگ آفریده شده است که چه بهتر که انسان در راه خدا کشته شود."
سفارش به برادران و خواهران دینیو اما ای برادران و خواهران دینی به شما سفارشی میکنم به پیروی از ولایت فقیه و گوش دادن و عمل بی قید و شرط به فرمایشات ایشان و احترام به پدر و مادر که خیلی به گردن ما حق دارند، خواندن زیارت عاشورا، من خود هر صبح و شام زیارت عاشورا را میخواندم، نتیجه آن را در زندگی دیدم و از خدا بخواهید که به همه ما اشک چشم و دل مناجات عنایت کند، مخصوصاً در مجالس روضه امام حسین (ع).
صحبت شهید با پدر و مادراما پدر و مادر عزیزم من می دانم شما با چه زحمتی مرا بزرگ کردید من هر چه دارم بخاطر روزی حلالی است که شما سر سفره آوردید و تلاش کردم که شما را از خود راضی کنم اما نتوانستم و از شما میخواهم مرا حلال کنید و در نبود من صبر کنید و صبور باشید مانند امام حسین و حضرت زینب و به خود افتخار کنید که چنین فرزندی تقدیم انقلاب کردید من هم قول میدهم که اگر اختیار داشته باشم شما را شفاعت کنم و اگر خواستید در مراسم من گریه کنید برای جوان امام حسین (ع) و شهدای دشت کربلا گریه کنید و بعد از من، هوای همسر و فرزندم زهرا کوچولو را داشته باشید.
صحبت شهید با همسرش و سفارش برای تربیت دخترش زهراو صحبتی با همسر مهربانم شما هم مرا حلال کنید در این چند سالی که با هم بودیم از شما جز احترام و بزرگی و پاک دامنی ندیدم و از شما تشکر میکنم که یار و یاور من در سختیها و رسیدن به خدا بودی و از پدر و مادرت هم تشکر میکنم که چنین دختری تربیت کردند و از شما میخواهم که زهرا کوچولو نور چشم من را مانند خودت تربیت کنی و مسایل دینی را به او آموزش دهی و هوای پدر و مادرم را هم داشته باشی و در نبود من صبور باشی و خواهش میکنم که در مراسمم خود را کنترل کنی و الگو باشی، من هم شما را فراموش نخواهم کرد ای مهربانترین همسر دنیا خیلی دوستت دارم و شما را به خدای بزرگ میسپارم و امیدوارم که حضرت زهرا شما را شفاعت کند.
سخن شهید با همکارانای همکاران و پاسداران سبز پوش به خود افتخار کنید که در این نهاد مقدس مشغول به خدمت و در صف رزمندگان و جهاد گران هستید و دعا کنید که همگی عاقبت به خیر شویم و از شما میخواهم که این حقیر را حلال کنید مخصوصاً بچههای با مرام گروهان تخریب و ۲۰ روز از مرخصیهای استحقاقی من را به خاطر کم کاریها و کارهای شخصی که در وقت اداری انجام دادهام کم کنید، اگر شهادت قسمتم شد مرا در گلستان شهدا دفن کنید.
صحبت شهید با خواهران و برادران خودخواهر و برادران خوبم شما هم مرا حلال کنید و سعی کنید در همه شرایط باعث سر بلندی پدر و مادر باشید و جای خالی مرا در خانه برای پدر و مادر پر کنید و در خانه با صدای بلند اذان بگویید و قرآن بخوانید و احترام به پدر و مادر را فراموش نکنید که بهشت زیر پای مادران است و در مراسم من آبرو داری کنید و هر کس در مراسم من شرکت کرد احترام کنید.
سخنی با بچههای هیئت ال یسو شما رفقا و بچههای محل و بچههای هیئت ال یاسین، قدر این جلسهها را داشته باشید و سعی کنید در این جلسهها شرکت کنید و شما را وصیت میکنم که در مورد دیگران قضاوت نکنید، ما همه در حال امتحان هستیم. امیدواریم که موفق باشید و این بنده حقیر را هم حلال کنید.
کد خبر 545547منبع: ایمنا
کلیدواژه: کلام شهید شهید شاه سنایی وصیت نامه شهدا شهدای دفاع مقدس شهدای مدافع حرم شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق حلال کنید پدر و مادر امام حسین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۳۵۲۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یادواره خانگی شهید جابر صمدی در چهار برج
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای استان آذربایجان غربی، در چهارمین سالگرد شهادت شهید جابر صمدی یادواره خانگی این شهید والامقام با عنوان یاد یاران در خانه پدری اش درروستای قره قوزلو ی چهاربرج برگزار شد.
شهیدی که دردوره جوانی عشق به ولایت و شهادت داشت و از خدا میخواست که او را پاکیزه بپذیرد.
حجت الاسلام رضا وش نماینده ولی فقیه در سپاه شهرستان چهاربرج در این مراسم گفت: شهید صمدی باوجود سن کمی که داشت درتمامی وصیت نامه های خود نوشته بود افتخار میکنم سرباز وطن ومیطع امر رهبری هستم.
سرانجام شهید جابر صمدی در بیست وشش فروردین سال ۹۹ درمنطقه عملیاتی پیرانشهر به آرزوی دیرینه خود، شهادت نائل آمد.