بیتهای معروفی که از فردوسی نیست؟!
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۴۸۲۴۹
شاید کمتر کسی فکرش را بکند که معروفترین بیتهای منسوب به فردوسی ممکن است سروده او نباشد. ابوالفضل خطیبی درباره چند مورد از این بیتها توضیحات مفصلی میدهد و با اشاره به اینکه در شاهنامه دخل و تصرف شده مسائل مختلفی را مطرح میکند. جلالالدین کزازی هم تأکید دارد درباره بیت «بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی» نمیتوان بی چند و چون داوری کرد؛ البته معتقد است «چون ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد» در برنوشتههای شاهنامه به این شیوه نیامده است، اما اگر آن را به فردوسی نسبت دهیم، سزاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، در گفتارهای روزمره یا برنامههای تلویزیونی زمانی که صحبت از استفاده از زبان فارسی و حفظ آن میشود، اغلب بیت «بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی» را میخوانند و تأکید دارند که فردوسی بزرگ چنین گفته؛ در حالیکه گفته میشود در صحت و سقم انتساب این بیت به فردوسی تردید وجود دارد. یا زمانی که ایراندوستی خود را میخواهیم به رخ بکشیم دست به دامن فردوسی و «شاهنامه» میشویم و میگوییم «چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد»؛ باز در حالی که شاید اصلا فکرش را نکنیم در انتساب این بیت هم تردید وجود دارد و میگویند مصراع دوم را شخص دیگری سروده است. البته شاید خیلی از ما اصلا از این موضوع بیخبر باشیم زیرا بیتها را مستقلا در مقالهها جستوجو نکردهایم و در کتابهای درسی هم اشتباهات و گاه جعلیات منسوب به شاعران وجود دارد.
مقاومت برای نپذیرفتن جعلیات منسوب به فردوسی
ابوالفضل خطیبی، شاهنامهپژوه، نویسنده و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی در گفتوگو با ایسنا درباره بیتهایی مانند «بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی» و «چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد» میگوید: فردوسی از همان آغاز سرایش، کتاب بالینی ایرانیها بوده و از هر نظر خصوصا به لحاظ ملیگرایی، ایرانیها عاشق و شیفتۀ شاهنامه بودهاند. بیش از هر کتاب دیگری در شاهنامه دخل و تصرف شده و کاتبان و شاهنامهخوانها بیتها را متناسب با ذوق خودشان تغییر میدادند و یا لابهبلای متن بیتهایی را از خودشان میسرودند و به آن اضافه میکردند. این بیتها گاهی بسیار هنرمندانه است و برای محقق این حوزه در بسیاری موارد، تشخیص اینکه این بیت سرودۀ فردوسی باشد یا شخص دیگری دشوار است.
او با بیان اینکه راهحلهایی برای تشخیص این ابیات وجود دارد، توضیح میدهد: یکی از راهها این است که بیتها در نسخههای کهن و معتبر شاهنامه آمده یا خیر؟ شیوه دیگر بررسی آنها به لحاظ سبکشناسی است، یعنی آن بیتی که مورد بحث ماست، آیا با دیگر بیتهای اصلی شاهنامه همخوانی دارد یا نه؟ ولی برخی از بیتها چنان معروف شده و گاهی چنان استوار است که بین مردم از گذشتههای دور جا افتاده و الان بسیار دشوار است که بیاییم و در مورد این بیتها بگوییم از آن فردوسی نیست. در بسیاری از موارد که درباره بیتها صحبت میکنم یک مقاومت میبینم و در نهایت تعجب میکنم که در بسیاری از موارد هم نمیپذیرند زیرا در زندگیشان آنقدر این بیت را خوانده و از کسان دیگر شنیدهاند که عادت ذهنیشان شده است.
فردوسی زنستیز نیست
خطیبی سپس بیان میکند: غالبا یک اشتباه درباره بیتی منسوب به فردوسی وجود دارد و آن این است که مسئله را اینطور مطرح میکنند که این بیت از فردوسی هست یا نیست و بعد به آن پاسخ میدهند؛ در حالی که در برخی موارد، پاسخ دادنِ آری یا نه به این پرسش ما را به هیچ نتیجهای رهنمون نمیکند زیرا امروزه خیلی دشوار است که بیاییم و دربارۀ بخشی از بیتها بگوییم صددرصد از فردوسی است و یا صددرصد از او نیست. نباید از این دید به این بیتها نگاه کرد؛ باید بحث کنیم. فرض کنید درباره بیت «زن و اژدها هر دو در خاک بِه / جهان پاک ازین هر دو ناپاک به»، برخی این بیت را به فردوسی نسبت میدهند و او را برای سرودن این بیت موهن سرزنش میکنند. این بیت واقعا موهن و زنستیرانه است. ما که با شاهنامه کار میکنیم، میبینیم این بیت در هیچ یک از ۱۵ نسخۀ قدیمی و معتبر شاهنامه که مبنای تصحیح انتقادی خالقی مطلق از شاهنامه است، وجود ندارد. در چاپهای ژول مول و مسکو و حتی چاپ کماعتبار بروخیم نیز نیست. این بیت در برخی از چاپهای کماعتبار شاهنامه مانند ترنر ماکان و بمبئی ۱۲۷۶ قمری که اساس آنها نسخههای کماعتبار و متأخّر شاهنامه بوده، آمده است. طبعاً این بیت جعلی و ساخته و پرداخته دیگران است و سروده فردوسی نیست. اینجا میتوانیم نگاه صددرصدی داشته باشیم و قاطعانه براساس نسخهشناسی و سبکشناسی بگوییم این بیت از فردوسی نیست، در ذهنیت فردوسی هم نیست که چنین بیتهایی را بگوید. فردوسی زنستیز نیست و آن دسته از بیتهایی که در آنها زنان نکوهش شدهاند یا الحاقیاند و یا دیدگاه و نظرگاه قهرمانان شاهنامه است نه خودِ شاعر.
او با بیان اینکه در مقابل این بیتها، دربارۀ برخی بیتهای دیگر نمیتوانیم نگاه صددرصدی داشته باشیم، خاطرنشان میکند: ما یکسری نشانهها داریم که این بیت الحاقی و سروده فردوسی نیست و یکسری نشانهها هم داریم که سروده فردوسی است؛ از نظر نسخهشناسی درباره بیت «بسی رنج بردم در این سال سی» باید بگویم استاد خالقی ۱۵ نسخه را که از معتبرترین و کهنترین نسخههای شاهنامه هستند، مبنای کار خود قرار داده و بهترین و معتبرترین نسخۀ «شاهنامه» را تصحیح کرده است، غیر از این ۱۵ نسخه کمتر پیش میآید که نسخه معتبری داشته باشیم مگر اینکه نسخه سن ژوزف که بعد از تصحیح «شاهنامۀ» استاد خالقی کشف شد، که در این نسخه هم بیت یادشده نیست. از میان ۱۵ نسخه فقط در ۴ نسخه این بیت را داریم، یعنی در ۱۱ نسخه دیگر نیست. برای مصحح مهم است که آیا این بیت در نسخۀ اساس شاهنامه که کهنترین و معتبرترین نسخه و تعیینکننده است، وجود دارد یا نه. در اینجا این بیت مشکوک میشود و مصحح تردید میکند که این بیت از فردوسی هست یا نه. البته ما در این مورد هم میتوانیم احتمال دهیم به هر دلیلی در ۱۱ نسخه نیامده باشد و کاتبان آن را حذف کرده باشند.
او میافزاید: به لحاظ سبکشناسی باید ببینیم «بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی» با بیتهای دیگر سازگاری و هماهنگی دارد یا نه؛ یک اشکال در این بیت وجود دارد و آن لفظ «عجم» درباره ایرانیان است. کاری نداریم که به لحاظ لغوی این واژه، واژه موهنی است، به هر حال به کار میرود و فردوسی و دیگران هم به کار بردهاند اما کمتر. در سراسر شاهنامه سه بار لفظ «عجم» به کار رفته آن هم در تقابل با «عرب». اما در جاهای دیگر شاهنامه به جای عجم صدها بار از ایران، ایرانیان و آزادگان استفاده شده و فقط ۳ بار لفظ عجم به کار رفته است. مصحح از این لحاظ هم مشکوک میشود. میتوان گفت به لحاظ نسخهشناسی و سبکشناسی این بیت تاحدی مشکوک است و احتمال میدهیم سرودۀ فردوسی نباشد اما احتمال کمتر هم هست که ممکن است علیرغم همه اینها، سروده فردوسی باشد. فردوسی در بیت معروفی میگوید: «نمیرم از این پس که من زندهام/ که تخم سخن را پراکندهام»، مراد شاعر از سخن، سخن پارسی است و بعید است که در یک بیت حسّاس که در آن از رنج سیساله خود در پراکندن سخن پارسی سخن میگوید، بیاید به جای ایران و ایرانی از لفظ عجم استفاده کند. خُب پذیرفتنش تا اندازهای سخت است.
سروده حبیبالله نوبخت شیرازی اما به نام فردوسی
این شاهنامهپژوه دربارۀ بیت «چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد» با بیان اینکه از نظرهایی شبیه بیت «بسی رنج بردم در این سال سی» است و شهرت عام و خاص دارد، میگوید: این بیت در صد سال اخیر بر سرِ زبانها افتاده و بسیار باشکوه و استوار و پر از شور میهنپرستانه است و به لحاظ ملیگرایی بسیار اهمیت دارد؛ این بیت را باید با بیت بعدی که بر سر زبانهاست، با هم بررسی کرد: «چو ایران نباشد تن من مباد/ بر این بوم و بر زنده یک تن مباد/ همه سر به سر تن به کشتن دهیم/ از آن به که کشور به دشمن دهیم»؛ اگر این دو بیت را به همین ترتیب در نظر بگیریم، در هیچکدام از نسخهها و چاپهای شاهنامه، متقدم یا متأخر، معتبر یا نامعتبر وجود ندارد. چنین نیست که اول «چو ایران نباشد تن من مباد» بیاید، بعد «بدین بوم و بر زنده یک تن مباد» بعد هم «اگر سر به سر تن به کشتن دهیم». اما این چهار مصراع چگونه ساخته شده است؟ درباره مصرعها که نگاه کنیم، میبینیم غیر از یک مصرع، سه مصرع دیگر سرودۀ فردوسی است و صاحبذوقی از دو جای مختلف، مصرعهایی را از «شاهنامه» انتخاب کرده و به این شکل پشتسر هم گذاشته و بعد در سراسر ایران پخش شده است.
او سپس توضیح میدهد: مصرع اول «چو ایران نباشد تن من مباد» سرودۀ فردوسی است منتها با کمی تغییر. این مصرع به صورتِ «نباشد به ایران تن من مباد» در داستان رستم و سهراب دیده میشود، مصرع دوم، یعنی «بدین بوم و بر زنده یک تن مباد» در هیچ جای شاهنامه نیست و سروده شخصی است که این بیتها را به این شکل پشت سر هم قرار داده است. مقالهای با عنوان «سرگذشت یک شعر» نوشتم که در مجله بخارا منتشر شد و تمام نکات بررسی شده و حدسی دربارۀ سراینده مصرع دوم و ترتیبدهنده مصرعها زدهام. آن شخص احتمالاً حبیبالله نوبخت شیرازی، نمایندۀ مجلس و بسیار ملیگرا بوده است. میگفتند که او گرمانوفیل (ژرمانوفیل، Germanophile) یعنی دوستدار آلمان هیتلری است. بخشی از ملیگراهای ایرانی در دوران جنگ جهانی دوم طرفدار هیتلر بودند، او شاعر بسیار خوشذوق و بااستعدادی بود و منظومهای به نام «پهلوینامه» دارد که شامل ۱۰۰ هزار بیت است، از شاهنامه هم بیشتر و نسخۀ آن در کتابخانه ملی هست. با تحقیقاتی که من داشتم این چهار بیت را به این شکل آقای نوبخت ترتیب داده و مصرع دوم را هم خودش سروده است. بیت بعدی «همه سر به سر تن به کشتن دهیم/ از آن به که کشور به دشمن دهیم» از جای دیگر شاهنامه است و جالب آنکه اصلا این بیت مربوط به ایرانیان نیست؛ زمانی که رستم به سراپرده افراسیاب هجوم میبرد، افراسیاب فرار میکند، سرداران و پهلوانان به افراسیاب میگویند چرا ترسیدهای و باید مقاومت و از شهر و کشور و مردمان خود دفاع کنیم. این بیت از زبان پهلوانان تورانی به افراسیاب است و دشمن در این بیت یعنی «ایران». آنها میگویند بهتر است خودمان کشته شویم تا اینکه فرار کنیم و کشور را به ایرانیان بدهیم. این بیت از فردوسی است، منتها در جایی دیگر و داستانی دیگر. درونمایۀ این بیت به راستی استوار و سرشار از شور میهندوستانه و احساسات وطنپرستانه است، کلیت این چهار بیت تراوشات ذهنی فردوسی است، منتها پذیرفتن آن با این شروط است. نمیتوانیم صددرصد بگوییم این دو بیت سرودۀ فردوسی هست یا نیست. از میان اینها یک مصرع سرودۀ شاعری جز فردوسی است و سه مصرع سروده فردوسی است.
شعری برای برانگیختن شور ملی
او ادامه میدهد: سرایندۀ مصرع دوم یعنی نوبخت شیرازی و یا شخص دیگری هنرمند واقعی بوده، که توانسته این دو بیت را به این شکل ترتیب دهد و اینچنین در تاریخ معاصرمان از زبان فردوسی رواج پیدا کند و بر جان و دل ایرانیان بنشیند. اولین بار این بیتها با این ترتیب در برههای از جنگ جهانی دوم که ایران دست اشغالگران بوده، در لوگوی نشریۀ «ایران ما» درج میشود و از همانجا در سراسر ایران معروف میشود؛ در واقع هدف این بوده که با خواندن این بیت ایرانیان تشویق شوند و شور ملیشان علیه اشغالگری متفقین در جنگ جهانی دوم به جنبش دربیاید. نشریۀ «ایران ما» یکشنبه، ۲۳ خرداد ۱۳۲۲ منتشر شد: «چون ایران نباشد، تن من مباد» در یک طرف آمده و طرف دیگر «اگر کشت خواهد تو را روزگار/ چه نیکوتر از مرگ در کارزار» که نشان میدهد در آن مقطع هم هنوز این دو بیت پشتسر هم جا نیفتاده است. و بعدها دو بیت را پشت هم آوردهاند. نشریۀ «ایران ما» ناشر افکار حزب پیکار بوده است. پس از آن، ابیات یادشده همراه با چهار بیت ملیگرایانۀ دیگر با عنوان «مرگ یا وطن» در مجلۀ «آینده» به سردبیری دکتر محمود افشار یزدی منتشر شد:
هنر نزد ایرانیان است و بس ندارند شیر ژیان را به کس
همه یکدلانند و یزدانشناس به گیتی ندارند در دل هراس
چو ایران نباشد تن من مباد بر این بوم و بر زنده یک تن مباد
همه سر به سر تن به کشتن دهیم از آن به که کشور به دشمن دهیم
چنین گفت موبد که مردن به نام به از زنده، دشمن بدو شادکام
اگر کشت خواهد همی روزگار چه نیکوتر از مرگ در کارزار
او تأکید میکند: اگر کسی از من بپرسد این دو بیت سرودۀ فردوسی هست یا نه، میگویم سروده فردوسی است با تغییراتی. هیچگاه نمیگویم سرودۀ فردوسی نیست. میگویم سروده فردوسی است با تغییراتی و توضیحاتی که ارائه کردم.
نویسندۀ «آیا فردوسی محمود غزنوی را هجو گفت» درباره شعری منسوب به فردوسی که در کتاب درسی هم چاپ شده «ندانی که ایران، نشست من است/ جهان سر به سر زیر دست من است؟/ همه یکدلانند، یزدانشناس/به نیکی ندرند از بد، هراس/ دریغ است ایران که ویران شود/ کنام پلنگان و شیران شود/ چو ایران نباشد، تن من مباد/ در این بوم و بر زنده یک تن مباد/ همه سر به سر تن به کشتن دهیم/ از آن به که کشور به دشمن دهیم» میگوید: دربارۀ دو بیتی که با چو «ایران نباشد... » آغاز میشود، توضیح دادم. همۀ بیتها از فردوسی است و اصالت دارند. منتها در هیچ یک از نسخهها و چاپهای شاهنامه به این صورت، پشت سر هم نیامدهاند. بیتهای دوم و چهارم و پنجم، از جملۀ همان بیتهایی است که در مجلّۀ آینده منتشر شده بود و بیتهای اول و سوم هم از دو جای دیگرِ شاهنامه گزینش شدهاند. مضمون مشترک در همۀ این بیتها میهندوستی ایرانیان است.
بیتی که اگر برای فردوسی بدانیم سزاست
اما جلالالدین کزازی، شاهنامهپژوه، نویسنده و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی دراینباره میگوید: راست این است که درباره بیت «بسی رنج بردم در این سال سی» نمیتوان بُرّا و بیچند و چون داوری کرد؛ بدین پرسش پاسخ داد که بیتی است نژاده و بنآور، سرودۀ استاد فرزانه توس یا بیتی که برنویسی که با زبان و شیوه سخنوری در شاهنامه آشنا بوده است، سروده است و بر آن برافزوده است. بیت آنچنان که گفته شد از دید سَختگی و سُتواری میتواند در پیوسته آن فرزانه فَرّمند باشد.
او سپس بیان میکند: اگر کسانی در گمان میافتند که این بیت از فردوسی نیست برپایه واژه عجم است که در آن به کار برده شده است؛ میانگارند که کاربرد واژهای چنین، شایسته بزرگمرد فرهنگ ایران و زبان پارسی نیست زیرا عجم واژهای تازی است به معنی گنگ، بستهزبان، ناشیوا سخن. اما این واژه هرچند در بن، معنایی سزاوار نداشته است و به هیچ روی ایرانیان را که سرزمینشان، سرزمین سپندِ سرود و سواد و سخن بوده است نمیبرازد، واژهای است که در سرودهها و نوشتههای دیرینه دری به کار برده شده است، در معنی ایرانیان. تو گویی آن معنای پیشین به فراموشی گراییده بوده است.
کزازی ادامه میدهد: درباره آن بیت دیگر میتوان بیچند و چون گفت که این بیت در برنوشتههای شاهنامه به این شیوه نیامده است، با اندک دگرگونیای بیتی که یادآور آن است در شاهنامه به کار رفته است. اما با این همه این بیت، بیتی است که بر سر زبانها افتاده است. کمابیش همه کسانی که میخواهند بیتی شگرف و شاهوار از شاهنامه را که به هر پیوند استوار ایراینان با ایران سروده شده است، بر زبان برانند، از این بیت بهره میبرند زیرا این بیت به نابی هم از دید ساختار واژگانی و هم از دید ساختار معنایی با بیتهای شاهنامه همسوی و همساز است، به سخنی دیگری بیتی است به برجستگی شاهنامهای.
این شاهنامهپژوه خاطرنشان میکند: آنچنان که گفته شد بیتی است که کاربردی فراگیر یافته است، دَستانگونه بر زبانها روان شده است. من میانگارم که اگر این بیت را سروده فردوسی فرخنهاد بدانیم، سزاست. میتوانم گفت روان رخشان او، در مینوی برین از بازخوانی این بیت به وی شادمان خواهد بود، زیرا بیتی است که با شیوه سخنسرایی آن اوستادان اوستاد نیز با باورها و دیدگاههای وی یکسره سازگار است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: شاهنامه فردوسي ابوالفضل خطیبی میرجلال الدین کزازی بیت های جعلی چو ایران نباشد تن من مباد بیت از فردوسی سروده فردوسی منسوب به فردوسی شاهنامه پژوه فردوسی نیست فردوسی هست درباره بیت بیت ها دو بیت سبک شناسی پشت سر هم بیت هایی منتشر شد زبان ها نسخه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۴۸۲۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«روایت اول» از ردیف یک موسیقیدان مهم منتشر شد/خواندن یک قصه جالب
محمدباقر زینالی پژوهشگر، مدرس، آهنگساز و نوازنده موسیقی ایرانی در گفتوگو با خبرنگار مهر ضمن تشریح تازه ترین فعالیت های موسیقایی خود از انتشار تازه ترین اثر پژوهشیاش خبر داد و گفت: به تازگی اثر پژوهشی را با عنوان «روایت اول» از ردیفنوشته موسیقی معروفی براساس نگارش لطف الله مفخم برای ویولن را بازگردانی و تصحیح کرده ام که به نظرم یکی از آثار پژوهشی است که می تواند در حوزه های آموزشی مورد استفاده قرار گیرد.
وی در توضیحات تکمیلی پروژه خود بیان کرد: «ردیف» یکی از مهم ترین منابع موسیقی سنتی ایران است که آموزش و اجرای آن از دوره ناصری به تدریج همه گیر شد و یادگیری آن جزو جدایی ناپذیر یادگیری موسیقی سنتی در سال های اخیر شده است. در این مسیر معتبرترین این ردیف ها، ۲ ردیف «میرزا عبدالله» و «آقاحسینقلی» است که هر ۲ ردیفِ سازی محسوب میشوند که یکی برای سه تار و دیگری برای تار تدوین شده بود. هرچند نسخه ای که از ردیف «میرزاعبدالله» در حال تدریس است با تار و توسط نورعلی برومند روایت شده است. البته که هر دوی این استادان شاگردان زیادی داشتند که دانسته های خود را به آنها آموزش می دادند تا مطالب منتقل شده و موسیقی حفظ شود. یکی از این شاگردان با استعداد، درویش خان بود که بعد از اتمام دوره شاگردی ردیف، خلاقیت های زیادی نیز در موسیقی ایجاد کرد که از آن جمله می توان به ردیفی برای تدریس با تار اشاره کرد که وی با تنظیمی متفاوت آن را به شاگردان خود تدریس می کرد. از شاگردان معروف درویش خان هم می توان به مرتضی نی داوود و موسی معروفی اشاره کرد که این ردیف را درس گرفته و تدریس میکرده اند.
این پژوهشگر گفت: موسی معروفی علاوه بر تدریس، اقدام به نوشتن یادگرفته های خود به صورت نت کرد. جالب اینکه در آن زمان که معروفیِ جوان شروع به نوشتن این ردیف کرد، کمتر کسی در ایران به نت نویسی آشنا بود پس کاری که موسی معروفی انجام داده، در آن دوره پروژه ای بسیار خاص و مهم به نظر می آمد. در گذر زمان این نوشته، در سال ۱۳۱۸ به دست لطف الله مفخم پایان میرسد و این هنرمند به سبب شاگردی که نزد ابوالحسن صبا کرده بود این نت ها را به کوک های مرسوم در ویولن منتقل کردتا شاید مورد استفاده نوازندگان ویولن و حتی در تدوین ردیف ویولن صبا قرار بگیرد. ولی این اتفاق نمیافتد و نوشته های مفخم تا سال ۱۳۵۶ بدون استفاده میماند. در این سال دست نوشته ها بدون تصحیح توسط فرهنگستان هنر چاپ می شود و در بحبوبه پیروزی انقلاب اسلامی آنچنان که باید دیده نمی شود.
زینالی توضیح داد: سال ۱۳۸۲ به صورت اتفاقی نسخه ای از این کتاب را در کهنه کتاب فروشیای دیدم و آن را خریدم تا شاید استفاده ای از آن داشته باشم. البته تا سال ها فکر می کردم این کتاب همان ردیفی است که به نام ردیف موسی خان معروف است. بعدها متوجه اشتباه خود شدم و در محتوای کتاب کنجکاو شدم. از سال ۱۳۹۳ شروع به کار کردن روی این کتاب کردم و نت ها را برای سهولت اجرا به کوک های مرسوم در ردیف های تار منتقل کردم. بعدها این نوشته ها را تایپ کردم و به فکر چاپ آنها افتادم. سال ها دنبال ناشر معتبر برای چاپ درخور آن بودم. متاسفانه ناشران مختلفی که به آنها مراجعه می کردم همکاری برای چاپ نداشتند و از سال ۹۷ تا ۱۴۰۲ این داستان وقفه ای طولانی برای چاپ کتاب ایجاد کرد. حتی در خلال این پیگیری ها متوجه شدم یک هنرمند و مدرس شناخته شده حوزه موسیقی مانع چاپ این مجموعه توسط چند ناشر شده است. چون این کتاب را با کتاب ردیف موسی معروفی در تضاد می دیده و صراحتا به من گفت که این کتاب ردیف موسی خان را تضعیف خواهد کرد. چون کارشناسی کتاب توسط آن ناشران به این هنرمند موثر موکول شده بود که این جواب منفی مانع از چاپ کتاب در آن سال ها شد. البته در نهایت، کتاب «روایت اول» به صورت ناشر مولف چاپ شده است.
این نوازنده و آهنگساز موسیقی ایرانی در بخش دیگری از صحبت های خود گفت: اشتباهی که در این مدت در برخورد دوستان با این کتاب متوجه شدم این بود که همه فکر میکنند این کتاب همان ردیف معروفی است اما این اشتباه به جهت نام موسی معروفی است که روی جلد آمده و پیشینه این ردیف را نمیشناسند. به نوعی می شود اذعان کرد که این ردیف را می توان ردیف «درویش خان» نامید. ضمن اینکه این کتاب برای کسانی که علاقهمند به پژوهش درباره ردیف و روند شکلگیری و رشد آن هستند، میتواند سودمند باشد و کاری که من انجام دادم پژوهشی روی زندگی موسی معروفی و لطف الله مفخم پایان، تصحیح اشتباهات موجود در نسخه اصلی کتاب، انتقال به کوکهای جدید و مضرابگذاری نت ها برای ساز تار بوده است.
وی در پایان تصریح کرد: این ردیف به تنهایی هنوز قابلیت آن را ندارد که به صورت مستقل به عنوان ردیف استفاده شود. باید پژوهش بیشتری درباره جمله بندیها و رفع اشکالات آن انجام شود تا ابهامات کامل رفع شود. همین طور، در تلاشم که نسخه ای صوتی از آن تهیه کنم تا نتها مفهوم صوتی پیدا کنند و نغمات و ملودیهای جدید به گوش ردیف دوستان و علاقهمندان موسیقی ایرانی برسد.
کد خبر 6096823 علیرضا سعیدی