نگاه نرم به سردار کاریزماتیک
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۴۹۱۷۶
گروه فرهنگی / مستند «ژنرال سلیمانی» توسط شبکه آرته فرانسه و بهکارگردانی آنتونی اُرلینگه با موضوع سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به زبان آلمانی ساخته شده است. این مستند تلاش دارد تا با قالبی متفاوت و از زوایای گوناگون و از طریق مصاحبه با شخصیتهای خاص و مهم بینالمللی، شهید سلیمانی را مورد نقد قرار دهد و جایگاه ویژه وی را در حوزه نظامی و سیاست خارجی در جریان محور مقاومت در منطقه و جهان مورد کنکاش قرار دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یافتههای اساسی
بدیهی است آنچه برای مخاطب داخلی و ایرانی که وجوه قهرمانانه شخصیت کاریزماتیک شهید سلیمانی را بیشتر میپسندد، برای مخاطب غیرایرانی مناسب نیست، همچنان که آنتونی اُرلینگه کارگردان مستند ژنرال سلیمانی در این اثر وجوه منطقی و ریشهای و ذاتی و هویتی این شخصیت را برای فراهم کردن بستر لازم برای بسط و گسترش محتوا پیرامون سوژه اصلی مستند ارجح دانسته و روی آن برنامهریزی بیشتری کرده است.
در پرداخت مستند و نگاه دراماتیک به شخصیتهای خاص در جهان آنچه بستر مؤثر برای روایتهای بعدی در طول اثر را فراهم میکند، اشاره مطلوب به گذشته و پیشینه شخصیتی و ذاتی و هویتی سوژه است و سپس بسط و گسترش محتوایی در قالب فرمی درباره وجوه مختلف و گوناگون آن. لذا این مستند از این قاعده بهخوبی بهره برده و از این طریق اثر نرم و غیرمستقیم خود را بر مخاطب فعال و هوشمند میگذارد تا همواره در لحظهبهلحظه روی سوژه کاریزماتیک مستند بهطور آگاهانه فکر و تحلیل کند. مخاطب غیرایرانی ضرورتاً مانند مخاطب ایرانی نمیاندیشد که بر همان اساس برای او محتوا تدوین شود و انتظار داشت که به این روش یک غیرایرانی تحت تأثیر بمباران رسانهای و پروپاگاندا مانند یک ایرانی (که قهرمانپروری در ژن و کهنالگوهای او نهفته است) جذب یک شخصیت کاریزماتیک ایرانی شود.
کنکاش
این مستند با قالبی روایی که بیشتر معطوف بر جهتدهیهای خاص در نریشن است، مقدمه خود را از فرایند ترور شهید سلیمانی و واکنش ترامپ بعد از آن و همچنین حضور مردم در روز حماسی تشییع پیکر وی آغاز میکند که با پرداختی ویژه و با ریتمی حساب شده از ابتدا روشن میکند که سطح شخصیت مورد روایت در مستند دارای چه اهمیتی است. پس از آن فضای دوران کودکی و تولد وی در روستایی در استان کرمان و سپس فعالیتهای ورزشی وی از نگاه دوستان قدیمی او روایت میشود و در ادامه به حضور وی در جریان پیروزی انقلاب اسلامی و ورود امام خمینی(ره) به کشور و نقش وی در کمیته استقبال از امام و همچنین توانایی نظامی وی در زمینه آموزش نظامی به افراد و حضور مؤثر و کاریزماتیک در جریان جنگ تحمیلی و پس از آن در سطوح عالی نظامی در جمهوری اسلامی میپردازد.
ساختار متقارن
این مستند تلاش میکند تا بدون محافظهکاری بیهوده به نقش شهید قاسم سلیمانی و شخصیت کاریزماتیکش در جبهه و پشت جبهه بپردازد و حتی با روایت و نمایش عکسهای آرشیوی القا کند که ارتباطات وی با حضرت آیتالله خامنهای در ایام حضورش در جریان جنگ هشت ساله تحمیلی گرم و صمیمانه و دارای زمینه تقویت در آینده بوده است. از ویژگیهای این مستند ایجاد تقارن نقش میان کسانی است که در قالب مصاحبه مقابل دوربین این مستند قرار گرفتهاند، بهطور مثال به نقش شهید سلیمانی در جبهه برونمرزی انقلاب اسلامی از افغانستان تا عراق و سوریه و لبنان اشاره میکند و در این بین از نگاه حسین امیرعبداللهیان پیرامون چگونگی حضور شهید سلیمانی در این آوردگاه منطقهای بهره میبرد و در عین حال با یک حرکت تقارنبخش به سراغ دریافت یک نکته از زبان نماینده سابق سیا در عراق یا یکی از فرماندهان ارشد سابق نظامیان امریکایی در منطقه خاورمیانه میرود و تلاش میکند با کم کردن فواصل در اثبات نکات و با کنار هم قرار دادن اظهارات تقریباً همراستا اما همپوشان یا گاهی متضاد، چالش مستند بر سر واکاوی پیرامون شخصیت قاسم سلیمانی در جریان رخدادها و فراز و فرودهای سیاسی و نظامی در منطقه خاورمیانه را غنای بیشتر بخشد؛ این روش جدای از هر هدف و قضاوت و ارزیابی و تحلیل ارزشی، یک قالب مناسب برای روایت درباره یک شخصیت خاص و کاریزماتیک در قامت سپهبد شهید قاسم سلیمانی است.
این مستند تلاش میکند تا برای بررسی آنچه به طور مثال در آستانه حضور داعش در عراق و سوریه رخ داده است، به سراغ ناظران و گویندههای میدانی و مرتبط برود، از اینرو در بخشی از مستند به سراغ یکی از ژنرالهای ارشد نیروی نظامی عراق میرود تا وضعیت عراق در آستانه حمله گسترده داعش را تشریح کند و ضمناً براساس همان تقارن حضور شهید سلیمانی در عراق و سوریه را یک مکمل برای مقابله با این حمله گسترده معرفی کند. در واقع یکی از جذابیتهای ساختاری این مستند، گفتوگو با چهرههایی است که کمتر برای روایت آنچه رخ داده از آنها استفاده شده است.
غلبه منطق در روایت
در این مستند همواره یک وجوه بارز و منطقی در روایت و پرداخت در ساختار آن بهنظر میرسد و تلاش میکند تا به دور از احساس، خط تقارنی خود شامل در مقابل هم قرار دادن نظرات مخالف و موافق پیرامون قاسم سلیمانی را امتداد بخشد تا منطق بیشتری را در ارزیابیها با هر قضاوت ارزشی و دیدگاهی تقویت کند.
در واقع این مستند در ساختار خود تلاش میکند تا بدون گرایش فضا به سوی برداشتهای احساسی، با یک قالب جدی روایتگر باشد و در عین حال که برخی روایات همان روایات منتشرشده از سوی بسیاری از رسانهها است اما تلاش میکند تا در انتقالها کمتر اقدام به دخل و تصرف سلیقهای در پرداخت روایی داشته باشد و کماکان آن قالب منطقی در روایت را حفظ نماید. از اینرو بخشهای مربوط به شعله ور شدن اعتراضات مردم عراق در نجف و کربلا و القای رسانهها مبنی بر مقصر جلوه دادن ایران در این اعتراضات و تقابل مستقیم ترامپ و سردار سلیمانی با هم و... در این قالب بیشتر منطقی ارزیابی و پرداخته شده است. این پرداخت روایی منطقی تا بدان جا ادامه دارد که در بخشهای پایانی و جمع بندیهای نهایی مستند، مسأله خاورمیانه پس از قاسم سلیمانی مطرح میشود و فضا به آنسو میرود که این مقطع در آینده آیا با جنگ ادامه خواهد داشت یا آنکه سرنوشت دیگری برای آن رقم خواهد خورد که مجموعاً بدون قضاوت خاص، این فضا به سوی یک پایان باز و ایجاد مسأله مبنی بر آینده خاورمیانه پس از ترور سردار سلیمانی و وجود یک خسران میرود و همچنین این پایان باز با مایههایی از کشتار روزنامهنگاران در عراق و لبنان و... ادامه دارد، در حالی که قاسم سلیمانی نیز نیست اما به نظر آن تفکر هنوز ادامه دارد.
رهیافتی بر نتایج مؤثر در این مستند
بارزترین نقطه در این مستند، پرداخت فنی و تکنیکی با اثرگذاری نرم بر اذهان و افکار عمومی است و در این قالب بسیاری از محتوا بهطور مبسوط و عمیق به نقش و کیفیت حضور قاسم سلیمانی در منطقه خاورمیانه اشاره روایی دارد و در عین حال تلاش میکند تا از ساختار و دایره منطق (به دور از احساس) که در ساختار و بدنه خود ایجاد کرده خارج نشود. واضح است که رسانههای جهانی به طور سازمان یافته خط و مشی مشخصی را برای پرداخت و انعکاس رویدادهای خاورمیانه متناسب با اهداف خاص جهانی دولتهای امریکایی و اروپایی دارند اما این مستند از نمونههای مناسب و اثرگذار در روایت از نوع نرم درباره نقش قاسم سلیمانی در منطقه خاورمیانه است و طبیعی است که در قالب مشخص خود تلاش میکند تا محتوای همراستا با اهداف کلان قدرتهای جهانی را نیز در عین حال القا کند.
«ژنرال سلیمانی» تلاش میکند تا شخصیت قاسم سلیمانی را از منظرهای گوناگون توسط افراد نزدیک به او، همفکران یا حتی دشمناناش مورد تشریح قرار دهد؛ صرف نظر از هر نتیجه پایانی در این مستند، تشریح دقیق با صورتی چند وجهی از یک شخصیت در تراز و جایگاه شهید قاسم سلیمانی، نقطه مهم و اثربخش در تمام تحلیلهای بعدی در ادامه یک اثر تصویری مانند این مستند است. در مقابل، در برخی تولیدات مستند پیرامون شهید قاسم سلیمانی طی دو سال اخیر که از حادثه شهادت وی میگذرد، آنچه بهعنوان یک خلأ جدی در این تولیدات به نظر میرسد، همین عدم بسط و گسترش موضوعی و پرداختی در فردیت وی است و گویی بسرعت باید از تواناییهای پایه و ذاتی و اصیل وی گذشت و با عجله به دوران پایانی زندگی او آمد؛ توجه به این مسأله برای درک مخاطب غیرایرانی که هیچ یا کمترین نسبت و ارتباط با ایران و جریان مقاومت و جریانهای خاورمیانه دارد، در خصوص تولیدات برون مرزی با اهداف اثرگذاری و اقناعی نرم پیرامون این شهید امری مهم و خاص است؛ مانند نمونههایی چون مقایسه ارزشی و کیفی یک سردار (ژنرال) جریان مقاومت با افسران و ژنرالهای ارشد جنگهای جهانی از منظر مدیریت و فرماندهی و نفوذ میان عامه مردم و... و ویژگیهای خاص شخصیتی یک فرمانده در میدان جنگ و حتی در زمین دیپلماسی و سایر موارد.
مستند به شخصیت قاسم سلیمانی در میان جریان مقاومت از افغانستان تا لبنان ضریب فراوان میدهد و لاجرم ناچار است تا کاریزمای شخصیت شهید سلیمانی در حوزه بینالملل را نیز نادیده نگیرد اما آنچه از این حضور و گسترش عملکرد بیان میکند متناسب با قرائت و بیان خاص خود از حضور ایران و در چهارچوب ناجی معرفی کردن ایالات متحده امریکا در منطقه خاورمیانه است؛ در واقع این مستند شخصیت قاسم سلیمانی را بخوبی با تمام عقبه و ویژگیهای ذاتی وی معرفی میکند اما از این رهگذر میوه خود را میچیند و القای فکری خود را در جهت منافع غرب خصوصاً امریکا در منطقه بسط و گسترش میدهد، آن هم کاملاً نرم و حساب شده و بهتدریج در طول مستند و این دقیقاً همان نقطه مقابل و ضعف برخی مستندهای تولیدات برون مرزی در داخل است که وجه نرم و القای تدریجی با یک بیان قدرتمند با غلبه منطق را به نحو مطلوب در تولیدات خود لحاظ نمیکنند.
خط سیر بیان در این مستند مانند یک بندباز حرفهای رخنمایی میکند، به گونهای که تلاش میکند تا دو طرف قضیه یعنی حضور قدرتمند قاسم سلیمانی در عرصه بینالملل و قلب جریان مقاومت منطقه برای دفاع از منافع کشور و مقاومت و نوعی دخالت و حضور تدریجی و نرم در ساختار قدرت برخی کشورهای منطقه را عیان کند اما در عین حال هدفی شبیه به اهداف یکپارچه رسانههای غربی و امریکایی درباره تعبیر چگونگی و چیستی حضور فعال ایران در منطقه خاورمیانه را نیز فراموش نکند؛ در واقع بسیاری جوانب را به طور منطقی و هوشمند درباره شهید سلیمانی در نظر میگیرد اما در نهایت آن نگاه نرم و مشترک میان رسانههای غربی درباره ایران و مقاومت در منطقه خاورمیانه نیز در بطن و از فرم مستند استنباط میشود، علی رغم همه زمینههای فکری و منطقی که به این منظور در طول مستند برای مخاطب پدید آورده است.
آنچه در رسانههای جهانی بدان اشاره میشود و به نحو پررنگ منعکس میشود، ضریبدهی به این مسأله است که جریان مقاومت در منطقه پس از ترور قاسم سلیمانی رو به افول است یا اینکه دستکم باید از این رهگذر منتظر پدیدآمدن و شعلهور شدن مناقشات بیشتر و درگیریهای عمومی بیشتر میان مردم و دولت با جریان مقاومت و کشته شدن بیشتر خبرنگاران و روزنامهنگاران بود اما نقش امریکا و قدرتهای فرامنطقهای در این بین همواره نادیده گرفته میشود که از اینرو طراحی قالبهای نرم و اقناع ساز و دقیقاً متناسب با فهم و برداشت مخاطب فرامرزی و بینالمللی در این بین توسط این رسانهها بسیار نقش خود را بهطور جدی اثبات کرده است؛ اما با یک نگاه درون سیستمی کشوری و ایجابی در مقابل این جنس اقدامات رسانههای جهانی ضروری است تا این نکته از نظر همواره دور نشود که در واقع آنچه در قالب یک منطق و برداشت موجب اقناع مخاطب داخل ایران در قالب یک مستند و سایر تولیدات رسانهای میشود، ضرورتاً منجر به اقناع مخاطبان بیرونی و بینالمللی که دارای افکار اندیشهای کاملاً متفاوت و بسیار تحت پروپاگاندا و جهتدهی خاص رسانهای بومی و محلی و جهانی است نمیشود.
بـــــــرش سطوح محبوبیت قاسم سلیمانیاُرلینگه موفق شده است تا به منظور بیان نمونهای از حجم و توجه جهانی روی شخصیت قاسم سلیمانی از زبان یکی از مقامات ارشد سیا در عراق بیان کند که وی محبوبیت و مشهوریت بسیار در حد شخصیتهایی مانند لیدی گاگا داشته است، آن هم در شرایطی که شخصیت قاسم سلیمانی هیچگاه به اندازه آنها در فضای جهانی دارای قدرت برتر رسانهای نبوده است و این مسأله یکی از همان بارقههای جاذب و خاص و کمتر شناخته شده شهید قاسم سلیمانی با ماهیت نرم در سطح جهانی است که متأسفانه پرداخت به این مسأله در برخی تولیدات برون مرزی کشورمان پیرامون شخصیت وی با یک خلأ جدی روبهرو است؛ البته که این جذابیت و محبوبیت شهید قاسم سلیمانی که از منظر نگاه یکی از تحلیلگران سیاسی مستقر در واشنگتن که با این مستند مصاحبه میکند نوعی مردمگرایی با مایههای پروپاگاندایی تعبیر میشود اما وقتی این مسأله در کنار موفقیت مردم سوریه و عراق در دفع خطر داعش و اظهار مستقیم مقامات این کشورها پیرامون این مسأله در این مستند قرار میگیرد، ممکن است در برابر افکار عمومی یک امتیاز مثبت برای قاسم سلیمانی لحاظ شود که این مسأله نیز گواهی بر وجود همان تقارن بخشی در گفتههای برخی مصاحبه کنندهها در مقابل دوربین مستند اُرلینگه است که صرف نظر از هر برداشت و ارزیابی، یک فضای منطقی و ارزیابی آگاهانه برای مخاطب بینالمللی درباره نقش قاسم سلیمانی پدید میآورد و میشود در این فضا به گزارههایی مانند سخنرانی ترامپ با عنوان از میان برداشتن یک تروریست نه به شکل یک القای هجمه رسانهای بلکه بیشتر بهطور آگاهانه درباره نقش شهید قاسم سلیمانی در منطقه خاورمیانه فکر کرد.
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: شخصیت قاسم سلیمانی منطقه خاورمیانه شهید قاسم سلیمانی مقاومت در منطقه شهید سلیمانی قاسم سلیمانی جریان مقاومت عراق و سوریه بسط و گسترش بین المللی برای مخاطب برای روایت عین حال برون مرزی رسانه ها رسانه ای نقش شهید مستند ا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۴۹۱۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
استقبال گسترده از فعالیتهای فرهنگی امامزاده قاسم(ع) تهران/فعالیتها با پیوست رسانه ای انجام می شود
به گزارش حوزه فرهنگ و هنر خبرگزاری تقریب، حجت الاسلام رستمی، مدیر اجرایی امامزاده قاسم(ع) طی سخنانی در دومین روز برپایی نمایشگاه دستاوردهای وقف با اشاره به موضوع جوانان و رسانه گفت: آستان امامزاده قاسم(ع) با توجه به انتسابی که به قاسم بن الحسن(ع) دارد، رویکرد خود را مبتنی بر نوجوانان و جوانان دارد.
وی با بیان اینکه روایات فراوان ما را به سوی توجه به نوجوانان و جوانان سوق داده است، اظهار کرد: آستان امامزاده قاسم(ع) در دربند پایگاه ویژه برای نوجوانان است و به واسطه حمایت سازمان اوقاف مجموعه امامزاده قاسم به عنوان مجموعه فعال حوزه نوجوان مطرح شده است.
حجت الاسلام رستمی بیان کرد: در یکسال دو دوره اعتکاف دانش آموزی برگزار کرده ایم و ۶ هزار نفر متقاضی داشتیم. در دوره هایی که برگزار می کنیم، دانش آموز یک شب در امامزاده بیتوته می کند و برنامه فرهنگی برگزار می شود. در هر بیتوته بالغ بر ۱۵۰۰ نفر متقاضی داریم.
وی افزود: در برنامه روزه اولی ها، چند ده هزار نفر حضور داشتند. اینکه این مجموعه به عنوان مجموعه فعال حوزه نوجوان مطرح شده بخاطر فعالیت رسانه ای خوب است. وقتی رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلا ب به شکستن محاصره تبلیغاتی دشمن اشاره می کنند، راهکارش توجه به مقوله رسانه است
تاکنون چندین مستند ارائه کرده ایم برای هر کار پیوست رسانه ای در نظر می گیریم.
مدیر اجرایی امامزاده قاسم(ع) گفت: ما به واسطه اقدامات رسانه ای ۵۰۰ درصد افزایش زائر داشته ایم و افزایش زائر یعنی افزایش خیر و رشد و بالندگی آستان، لذا عرصه رسانه به شدت اهمیت دارد.
انتهای پیام/