سردارسلیمانی اکنون شهید است و شهید به دنیا آمد
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۶۰۱۸۶
سردار سلامی، در اجلاسیه دومین سالگرد شهادت سردار سلیمانی، ابومهدی المهندس و همرزمانشان بیان کرد: حاج قاسم حاصل عمر مقام معظم رهبری است؛ عظمت او فراتر از ذهن ماست. او اکنون شهید است و شهید به دنیا آمده بود هر انسانی تجسم هویتی است که تا ابد با آن شناخته میشود؛ شهدا همیشه شهیدند حتی وقتی در این دنیا حیات ظاهری دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: حاج قاسم حاصل عمر مقام معظم رهبری است؛ عظمت او فراتر از ذهن ماست. او اکنون شهید است و شهید به دنیا آمده بود.
سلامی ادامه داد: هر انسانی تجسم هویتی است که تا ابد با آن شناخته میشود؛ شهدا همیشه شهیدند حتی وقتی در این دنیا حیات ظاهری دارند.
وی یادآور شد: اولین بار که او را دیدم در رخسار او عزم و جدی بودن میدرخشید؛ در حال جمع آوری نیروها برای اعزام به منطقه بو. هیچکس تصور نمیکرد آن جوان خوش قامت روزی فرمانده یک میدان نبرد جهانی علیه تمام شیاطین عالم شود.
وی افزود: فرماندهای که که از شمال آفریقا تا شرق مدیترانه جبهه اسلام را به هم پیوند و آرایش مسلمانان را در مقابل کفار ترتیب دهد و مسلمانان را از بردگی نجات دهد.
سلامی اضافه کرد: او به میدان جهاد رفت و در طول این چهل سال شخصیتش تکامل یافت و معرفت او استحکام پیدا کرد؛ در هر عملیات افقهای دیدش وسیعتر میشد و میدان نفوذش بر قلبها گسترش مییافت.
وی عنوان کرد: او حاکم بر قلبها بود. در امرها قوی عمل میکرد و لشکرش که ثارالله یعنی خون خدا نام داشت همه جا جاری بود و در سختترین نقاط نبرد حاضر بود.
سلامی اظهار کرد: او نقطه امید و اتکا، مظهر اعتماد به نفس، اسطوره صبر و در عین حال اهل فضیلت با اوج خضوع بود. در هر عملیات کمال او کاملتر میشد تا در پایان جنگ به قرص ماه کامل تبدیل شد.
وی در ادامه گفت: طراح، مدبر، متفکر و اندیشمند بود. همه جهات شخصیت او را نمیتوان توصیف کرد زیرا در همه جهات بلور شخصیت او کامل بود.
سلامی با اشاره به اینکه او یک شخصیت معیار بود گفت: میتوان اندازه لبخندها و میزان خشم را با اون اندازه گرفت؛ اندازه عمل را میتوان با او سنجید، میتوان انفاق، ایثار، صبر و توکل را با او سنجید.
وی توضیح داد: او هرگز از میدان جنگ برای آزادی، کرامت، شرف، حیثیت، اعتبار، امنیت، آرامش و آسایش کوتاه نیامد، نقشه او برای کرامت اسلام کامل بود. نگاه شهید سلیمانی به انسان الهی بود و یک زخم کوچک بر جسم انسان برای او مهم بود.
سلامی با بیان اینکه سردار سلیمانی احیاگر واقعی انسان بود گفت: قومیت و مذهب نگاه او را به انسان محدود نمیکرد؛ همه را دوست داشت جز دشمنان اسلام، ایران و وطن، به همین دلیل است که همه او را دوست دارند و او را از خود میدانند.
وی تشریح کرد: خیلی عجیب است که یک شخصیت در میدان جنگ محبوب قلوب عالم شود؛ او محصول مناجاتها و دعاهای شب ولی امر مسلمین است؛ در آن مکتب تعلیم یافته و روح جهاد، استقامت و حیات طیبه محصول ایمان و عملی صاحلی است که از امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری آموخته بود.
وی با اشاره به اینکه او امر به معروف را هرگز فراموش نمیکرد گفت: میتوان به زیبایی قاسم را با قرآن توصیف کرد؛ تمام واژههای آیه آخر سوره فتح در وجود او میدرخشد.
وی ادامه داد: او در مقابل مؤمنان بال تواضع میگشود؛ فضائل اخلاقی او تمامی نداشت؛ در سلام کردن پیشی میگرفت و اگر به او سلام میکردی به بهترین نحو پاشخ میداد.
سلامی در ادامه گفت: همه در چشم او به غیر از دشمنان بزرگ بودند. او از آیه انتهایی سوره حمد آموخته بود همه قدرتهای به ظاهر بزرگ عالم قدرت آفرینش یک پشه را ندارند.
وی با تأکید بر اینکه الله اکبر در وجود او مصداق داشت گفت: این داغ سرد نمیشود، این یک جریان است و قاسم جاری و تکثیر شده است.
سلامی تصریح کرد: هیچ کافری امروز نمیتواند به بلاد مسلمانان حمله کند و جان سالم به در ببرد زیرا او ارتشهای بزرگی تشکیل داده است. به فلسطین محاصره شده حیات و سلاح میدهد و در لبنان به کمک مردم شریف آن دیار میشتابد و تاریخ مینگارد.
وی اضافه کرد: او اعتماد مسلمانان به خدا را برمیگرداند. در عراق عزیز، جایی که قلبهای ما آنجاست در کنار برادران عراقیمان ایستاد و از اعتبار و حیثیت و ناموس مسلمانان دفاع کرد.
وی تأکید کرد: عزت او در یک کلام است: «طاعت از ولی امر مسلمین». منبع: ایسنا برچسب ها: سردار سلامی ، فرمانده کل سپاه ، سردارسلیمانی ، شهید
منبع: ناطقان
کلیدواژه: سردار سلامی فرمانده کل سپاه سردارسلیمانی شهید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۶۰۱۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این شهید حتی موقع به دنیا آمدن فرزندش هم حاضر نشد به خانه برگردد!
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این یک بیت شعر با خط زیبای شهیدسید مهدی شاهچراغ برای همیشه به یادگار ماند: با صدهزار جلوه برون آمدی که من /با صدهزار دیده تماشا کنم تو را. شهیدسید مهدی شاهچراغ معلم و هنرمند خطاط بود. اما دغدغه جنگ و جبهه او را به میدان جهاد کشاند. سیدمهدی نه در دوران جنگ که پیش از آن در عرصه انقلاب و بیداری و آگاهی مردم و هم محلیهایش نسبت به ظلم رژیم شاه سهیم بود. شهید سیدمهدی شاهچراغ خیلی زود به آرزویش رسید و مزد مجاهدتهای خود را در عملیات غرورآفرین الی بیتالمقدس گرفت. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ او آسمانی شد، آنچه درپی میآید ماحصل گفتگو با محترمالسادات شاهچراغ همسر شهید سیدمهدی شاهچراغ است.
بیقرار رفتن بودبنابر روایت ایسنا، سیدمهدی متولد ۶ تیرماه سال ۱۳۳۸ دامغان بود. درسخوان بود و همزمان با درس و تحصیل کار هم میکرد. خدمت سربازیاش را در اصفهان سپری کرد. کمی بعد معلم شد و بعد از آن ازدواج کرد. همسرش میگوید: وقتی ازدواج کردم سنم کم بود. خیلی از کارهای خانه را بلد نبودم. سیدمهدی من را در کارهای خانه مثل آشپزی و لباس شستن کمک میکرد. همیشه نماز را اول وقت میخواند و من بلافاصله پشت سرش میایستادم. نمازهای جماعتمان را هیچگاه از یاد نمیبرم. زندگی خوبی داشتیم. او در دوران انقلاب هم فعالیت داشت. چند روز قبل از پیروزی انقلاب بود. مردم راهپیمایی میکردند. سیدمهدی در جلوی صف راهپیمایان، عکس امام (ره) را به سینه چسبانده بود و شعار میداد. جمعیت به پادگان نزدیک میشد. سیدمهدی میان نظامیان رفت و گروهی از آنها را همراه خود میان مردم کشاند. بعضیها میگفتند: «این چه کسی است که با جرأت آنها را به جمع ما میکشاند.» چند روز بعد پادگانهای ارتش به دست مردم فتح شد. جنگ که شروع شد، سیدمهدی هم بیقرار رفتن شد. جهاد فرصت دوبارهای برای همسرم بود. او کار، درس و معلمی را به عشق حضور در میدان جهاد رها کرد و راهی شد. با اینکه ما منتظر تولد فرزندمان بودیم. اما همین هم مانع سیدمهدی نشد.
خبر تولد فاطمهخدا خیلی زود فاطمه را به ما هدیه کرد. خبر تولدش را در جبهه به او دادند. دوستانش میگفتند: یکی از بچهها فریاد زد: دختر سید مهدی متولدشده! همرزمانش که متوجه شدند، از شادی فریاد کشیدند و تبریک گفتند. شیرینی میخواستند. هرکس به نحوی سر به سر سیدمهدی میگذاشت. بعضیها از دور میگفتند:مبارکه! عدهای هم میپرسیدند:اسم دخترت را چی میگذاری؟ سیدمهدی با خوشحالی جواب داد: فاطمه!
فرمانده گردان رو به سیدمهدی کرد و گفت:شما دیگر برگرد! خانمت به شما احتیاج دارد. بچهها میخواستند از سیدمهدی خداحافظی کنند که او با حرفش همه را متعجب کرده و پاسخ داده بود: من تا آخرعملیات میمانم.
شهادت در بیت المقدسهمرزمش لحظه شهادت کنارش بود. ابوتراب کاتبی بعدها برایم از آن لحظه اینگونه روایت کرد. آتش سنگینی بود. خمپارهای به سنگرشان خورد به طرفشان رفتیم و صدای نالهای شنیدیم. کمرش ترکش خورده بود. میدانستم که به تازگی پدر شده است. دو انگشتر در دست داشت. آنها را درآوردم و صورتم را نزدیکش بردم و گفتم: سیدجان! بگو هر چی میخواهی بگو! دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید، اما نتوانست و همان لحظه به شهادت رسید. همسرشهید در ادامه میگوید وقتی به شهادت رسید کوچکترین تغییری در صورتش ایجاد نشده بود. چهرهاش همان بود که موقع خداحافظی آخر دیده بودیم. گویی خوابیده بود.
بدرقه با دعای خیرقبل از رفتن به جبهه پیش پدرش رفت تا از او هم اجازه بگیرد. پدرش بعدها برایم گفت سید مهدی آمد و در حالیکه سرش پایین بود به من گفت: پدر! از شما اجازه میخواهم تا با خیال راحت به جبهه بروم. من هم نگاهی به او کردم و پاسخ دادم با وضعی که همسرت دارد من صلاح نمیبینم که تنهایش بگذاری! فردای همان روز برای وداع آخر آمد. من هم که اصرار سیدمهدی را برای رفتن دیدم، رضایت دادم و دعای خیرم را بدرقه راه او کردم و گفتم خدا پشت و پناهت!
فاطمه و شهادت پدرخیلی طول نکشید که خبر شهادت سیدمهدی را برای خانواده آوردند. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات الی بیتالمقدس سیدمهدی به آرزویش رسید. تشییع پیکر شهید خیلی شلوغ بود. بسیاری از مردم آمده بودند تا حضورشان تسلی خاطر بازماندگان باشد. فاطمه، چند روزه بود. دائم گریه میکرد. فاطمه را روی سینه پدر شهیدش گذاشتند آرام شد.
از شهید سیدمهدی شاهچراغ وصیتنامهای بر جا ماند که در یازدهمین روز از اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ و تنها چند روز قبل از شهادتش آن را نوشت. شهید سیدمهدی شاهچراغ بسیار ولایتمدار بود. او در این نوشتار در کنار توصیههایی که به خانواده داشت از ملت ایران خواسته بود که برای امام دعا کنند.
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901499