سرنوشت دو دختر فراری خانه وحشت چه شد؟
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۶۹۲۴۲
زندانیان خانه وحشت آزاد شدند تا این بار با سرنوشتی متفاوت از گذشته به زندگی شان ادامه دهند.
به گزارش مشرق، تحقیقات تیم جنایی پایتخت در پرونده دختران نجات یافته از خانه وحشت نشان میدهد که آنها بیگناه هستند و نقشی در قتل یا پنهان کردن جسد دختری که در آنجا کشته شده ندارند. در این شرایط با تشخیص بازپرس جنایی هر دو آزاد شدند که یکی از آنها تحویل خانوادهاش و دیگری به بهزیستی منتقل شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از روز پانزدهم آذر و پس از افشای اسرار خانه وحشت پایتخت که در آن دختری به قتل رسیده است و ۲ دختر دیگر پس از ماهها زندانی بودن نجات یافتهاند، تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.
متهم اصلی این پرونده جوانی ۳۳ساله به نام سعید است که با معرفی خود بهعنوان مأمور پلیس، دختران فراری را فریب داده و به خانهاش در حوالی خیابان قزوین میکشاند و به همراه خواهرش آنها را زندانی میکرد.
پیدا شدن جسد نایلون پیچ یک دختر در این خانه که حدود ۴ماه از قتل او میگذشت و نجات ۲دختر دیگر که یکی از آنها از ۳سال قبل و دیگری از ۸ماه قبل در این خانه زندانی بودند، نشان میداد که پلیس با پروندهای پیچیده و مرموز روبهرو است.
به همین دلیل سعید و خواهرش با دستور قاضی محمد وهابی، بازپرس دادسرای جنایی تهران در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند، اما سعید همچنان مدعی است دختری که در خانهاش به قتل رسیده، توسط همان ۲ دختری که از آنجا نجات یافتهاند، کشته شده است.
به همین دلیل دختران نجات یافته در بازداشت بودند تا همه ابعاد پرونده فاش شود. سرانجام تیم جنایی با بررسی همه جانبه به این نتیجه رسید که دختران نقشی در قتل یا اخفای جسد ندارند و بهدلیل شرایطی که داشتند نمیتوانستند ماجرای وجود جسد در خانه را به پلیس و یا فرد دیگری اطلاع بدهند.
به این ترتیب روز چهارشنبه، بازپرس جنایی تهران دستور آزادی هر دو را صادر کرد و ماجرا به خانواده هایشان اطلاع داده شد که یکی از خانوادهها دخترش را تحویل گرفت اما دیگری ترجیح داد که به بهزیستی واگذار شود.
در همین حال، مسعود افرازه که بهصورت داوطلبانه وکالت ۲دختر نجات یافته از خانه وحشت را بهعهده گرفته است میگوید: بهدنبال آزادی موکلانم، برای دفاع از آنها در اسرع وقت از سعید به اتهام تجاوز به عنف، تهدید، ضرب و جرح عمدی، فحاشی، غصب عنوان و حبس غیرقانونی شکایت خواهم کرد تا حقوق آنها پایمال نشود.
منبع:همشهریمنبع: مشرق
کلیدواژه: بازار خودرو بورس قیمت اخبار حوادث حوادث دختر فراری دختر خانه وحشت قتل قاتل خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت نجات یافته خانه وحشت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۶۹۲۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گفتوگو با مردی که برای نجات جان دختر بچهای وارد رودخانه خروشان شد
چند روزپیش ودربحبوحه بازندگی وجاری شدن سیلاب شدید دربرخی استانهایکشور، فیلمی درفضای مجازی منتشرشد که نشان میداد جوانی از اهالی روستای مزن زمین شهرستان سرباز دراستان سیستان وبلوچستان، بدون توجه به شدت جریان آب وارد یک رودخانه عمیق شد و تلاشکرد تا بسته حاوی اقلام پزشکی را به دختربچه مجروحی برساند که در چند قدمی مرگ بود.
سلیم گهرامزهی، دهیار جوان ۳۳ساله روستای مزن زمین است که به دل خطر زدتاجان دختربچه را ازمرگ نجات دهد. روز حادثه سحر درخانه بود که کف پایش دراثر برخورد با خردهشیشههای شکسته لیوان برید و خونریزیکرد. او مبتلا به بیماری تالاسمی بود وباوجود اینکه اهل خانه سعیکردند بااستفاده ازپارچه خونریزی رامتوقف کننداماخون بند نیامد. آنطور که گهرامزهی توضیح میدهد، روستای آنها خانه بهداشت و درمانگاه ندارد و با بند نیامدن خونریزی پای دختربچه، یکی از اقوام او که در درمانگاه و به صورت تجربی بخیه زدن را از پزشکان یاد گرفته بود به سلیمگفت به اورژانس روستای علیآباد برود و باند استریل، سرم شستوشو و بیحسکننده بیاورد تا پای دختربچه را بخیه بزند.
به گفته او، اگر خونریزی ادامه پیدا میکرد، ممکن بود دختربچه جان خود را از دست بدهد. گهرامزهی همراه یکی ازداییهای سحر به روستای علیآباد رفتند وازاورژانس این روستا اقلام پزشکی را گرفتند. زمان بازگشت به روستا اماشرایط بحرانی بود. رودخانه سرباز بهشدت طغیانکرده و سیلابی شده بود: «موقع برگشت و به خاطر پیادهروی چندساعته حسابی خسته بودیم. ساعت ۵ بعدازظهر بود و برگشتمان چند ساعت زمان میبرد. نباید زمان را از دست میدادیم و جان دختربچه در خطر بود. درحالیکه بسته لوازم پزشکی دستم بود با دو نفر از اقوام تصمیم گرفتیم دست همدیگر را بگیریم و از رودخانه رد شویم. کمی جلوتر رفتیم، اما آن دو نفر ترسیدند.
آن لحظه به تنها چیزی که فکر میکردم، نجات جان سحر بود. چون خودم هم یک دختربچه حدودا دوساله دارم. رودخانه بیش از۷-۶ هفت متر عمق داشت و خطرناک بود. به همراهانم گفتم من میروم، هرچه باداباد. بسته لوازم پزشکی را بالای سرم گرفتم و وارد آب شدم. امواج رودخانه قوی بود. سعیکردم تعادلم را در آب حفظ کنم، اما جریان سیلاب اجازه نمیداد. هرچه تلاش میکردم پایم را به کف رودخانه برسانم، نمیشد و اصلا انگار کفی وجود نداشت. آب بهشدت عمیق بود.۱۰دقیقه وحدود۳۰۰ متر در رودخانه با امواج آب درگیر بودم تا جاییکه ۳-۲ سه بار به طور کامل زیر آب رفتم و چیزی به غرقشدنم نمانده بود.
لوازم پزشکی خیس شده بود، اما باید همان را به روستا میرساندم. بعد از مدتی خودم را به قسمت کمعمق رودخانه رساندم تا کمی استراحت کنم. بهشدت خسته بودم و به تجدید قوا نیاز داشتم. چند دقیقه داخل آب استراحت کردم و وقتی خستگیام کمی رفع شد، دوباره شنا کردم و مسیر بیخطر برای خروج از رودخانه را پیدا کردم.» بعد از بازگشت به روستا، گهرامزهی وسایل پزشکی را برای بخیه زدن به دست فامیلش رساند: «باند و گاز استریل خیس شده و قابل استفاده نبود و برای همین از مدرسه و نانوایی باند تمیز پیدا کردیم. چون الکل نداشتیم، بعد از شستوشوی ابزار پزشکی با سرم شستوشو با کمک هم ۱۳بخیه به پای سحر زدیم.
بعد ازسه روز اورا به بیمارستان ایرانشهر بردیم و در بیمارستان گفتند بخیهها خوب زده شده است، اما چون خطر عفونت وجودداشت، پزشک بخیههایی که زده بودیم را بازکرد و پس از ضدعفونی کردن، محل زخم را دوباره بخیه زد. با اینکه کارم خطرناک بود، اما پشیمان نیستم و خوشحالمکه آن دو نفر وارد رودخانه نشدند، چون ممکن بود جانشان به خطر بیفتدوسیلاب آنها را ببرد.» گهرامزهی از نبود امکانات درمانی در روستایشان گلهمند است و میگوید، چون درمانگاه وحتی خانه بهداشت هم نداریم، اگر کسی بیمار شود یا مادر باردار داشته باشیم، همه امیدمان به خداست و چیزی نداریم که دلمان به آن خوش باشد.
منبع: جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی