Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه زندگی؛جاویدی: 17 دی 1314قانونی در دوره و به دستور پهلوی اول تصویب که نامش در تاریخ باعنوان«کشف حجاب» ثبت شد. قانونی که برخی معتقدند چیزی فراتر از«کشف» بوده و باید به آن «منع حجاب» گفت چراکه به دنبال اجرای آن در گوشه گوشه کشور، رفتارهای خشونت آمیزی با بانوان محجبه به زور، چادر و روسری از سرشان در ملع عام کشیده می شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حتی بانوانی که به پوشیدن پیراهن های بلند و روسری پناه برده بودند هم در امان نماندند. این گفته ها و دیگر مطالب پیش رو در این گزارش به گواه خاطرات شفاهیِ و ثبت شده در تاریخ معاصر ایران و قابل بررسی است.

زمزمه کشف حجاب پیش از پهلوی

خیزهای کشف حجاب در ایران به پیش از دوره پهلوی بر می گردد. شاهان فرنگ رفته قاجاری به خصوص ناصرالدین و مظفرالدین شاه وقتی به سفرهای خارجی می رفتند مات و مبهوت پوشش زنان غربی قرار می گرفتند. چهره هایی که برای تحصیل راهی غرب و جذب گروه های مختلف می شدند هم کمی بعد در هیبت روشنفکر به کشور بر می گشتند تقریباً همه چیز ایران را قدیمی می خواندند و می گفتند، تجدد چاره کار است تا ایران مانند اروپا شود. از همان دوره کم کم برخی زنان و دختران حرمسرا به خصوص حرمسرای ناصری بدون حجاب در بزم و مهمانی ها حاضر می شدند. همین شد که به مرور بی حجابی در ایران با روشنفکری و پیشرفت قرین خوانده می شد. یکی از معروف ترین کشف حجاب های قاجاری اما مربوط به «فاطمه برغانی قزوینی» ملقب به «طاهره قرة العین» بود که در حمایت از «سیدعلی محمد باب» رئیس جنبش انحرافی «بابی» روبند و حجاب خود را برداشت.

کلمه به کلمه برای ترویج بی حجابی

روشنفکران غرب رفته و فارغ التحصیلان مدارسی مانند مدرسه آمریکایی های تهران هم برای عادی شدن بی حجابی در ایران کارهای مختلفی انجام دادند. به جز حلقه ها، نشست ها و مهمانی های مختلط خصوصی و نیمه خصوصی که زمینه ای برای ترویج اندیشه غربی بین دیگر جوانان ایرانی را فراهم می کرد نشریه ها و مقاله هایی هم گاه و بیگاه منتشر می شد. نشریه «عالم نسوان» بارها مطالبی درباره زن، مدغربی، پوشش کت و دامن، آرایش، برابری زن و مرد، تقبیح ازدواج زودهنگام دختران و...منتشر می کرد اما انتشار چندمقاله با ادبیاتی تند و تیز نسبت به تقبیح و تمسخر پوشش زن ایرانی و حجاب خشم مردم را به دنبال داشت و این نشریه که بیش از 12 سال در زمینه ارائه و القای سبک زندگی غربی به بانوان ایرانی منتشر می شد، تعطیل شد.

ماجرا پیش از ترکیه به افغانستان بر می گردد

وقتی رضاشاه به کمک انگلیسی ها به حکومت قاجار پایان داد و بنای پهلوی را گذاشت، در اولین و تنها سفر خارجی خود در سال 1313 ه.ش به «ترکیه» رفت. بسیاری می گویند سرآغاز تصویب کشف حجاب در ایران به همین سفر شاه ایران گره خورده است اما بررسی تاریخی نشانه های دیگری هم ارائه می دهد. سال 1307را که شاه جوان و تجددخواه افغانستان همراه همسر بدون حجابش با ماشین های لوکسی که خریده بودند از یک سفر طولانی اروپایی از خاک ایران عبور کردند و مهمان دربار پهلوی شدند. ملکه ثریای افغانستان در حالی بدون حجاب و در هیبت پوشش غربی در ملع عام وارد ایران شد که پیش از آن چنین اتفاقی رخ نداده بود. به دلیل سادگی ظاهر همسر رضاشاه ملکه ثریا همسر تیمورتاش را با ملکه ایران اشتباه گرفت که زمینه کدورتی بین آن دو شد. برخی معتقدند بعد از این بود که اشتیاق ملکه ایران به تبرّج بیشتر رقم خورد و قرار شد از آن به بعد خودش و دخترانش از جواهرات ملی استفاده کنند. «امان الله خان»، «آتاتورک» و «رضاشاه» سه شخصیتی بودند که حکومت خود را به نحوی وامدار انگلیس بودند و قرار بود به ازای آن در پیاده کردن سیاست های استعمارنوین انگلیس در این منطقه اقدامات لازم را انجام دهند.

همسر خود آتاتورک حجاب داشت

سفر شاه پهلوی چندسال بعد به ترکیه اما نقطه عطفی در فراهم کردن مقدمات وضع قانون کشف حجاب بود. همراهان رضاشاه می گویند شاه در میانه تالار نشسته و به فکر فرورفته بود. وقتی صدایش زنند با لحنی متحیر گفته که عجب! ترکیه چقدر پیشرفت کرده است و غربی شده... شاه به دنبال این سفر از «محمود جم» نخست وزیر خود می پرسد: «چادر، چاقچور را چطور می توان از بین برد؟ در ترکیه زنان پیچه و حجاب را دورانداخته اند و دوشادوش مرد کار می کنند.» و جملاتی دیگر. اما جمله پایانی عجیب او که گویی به نحوی قرار است کاسه، کوزه عمری بی کفایتی شاهان گذشته ایران در آباد کردن کشور را بر سر زنان مجبه بشکند: «دیگر از هرچه زن چادری بود، بدم آمده است.»

شاه ایران بارها و بارها بعد از این سفر گفت: «باید صورتاً و سنتاً غربی شویم.» و سنگ بنای قوانین خودش را با اجبار مردم به پوشیدن لباس متحدالشکل گذاشت. رضاشاه چنان در تصیم گیری ها شتاب داشت که حتی گویی اصلاً ندید که همسر آتاتورک که همه جا همراهش بود روسری خود را از سر برنداشته و موهایش را می پوشاند. عکس هایی که از سال‌های زمامداری آتاتورک موجود است همگی همسر او را در ملاعام با حجاب نشان می‌دهند؛ گرچه در سال‌های بعد عکس هایی بدون حجاب از او منتشر شد اما برخی معتقد اند این عکس ها مربوط به آلبوم شخصی او بوده و از سوی دولت لائیک ترکیه برای نادیده گرفتن حجاب لطیفه خانم منتشر شده است. آتاتورک هم حجاب داشتن یا نداشتن را به صورت اختیاری اجرا کرده است. اینجا اما او با عتاب و شتاب بی حجابی اجباری را به عنوان قانون تصویب کرد.

وقتی حرم رضوی را غرق خون کردند

گفته می شود تغییرات و تمایل به کشف حجاب در ایران به صورت آهسته از سال 1310 خود را در دربار پهلوی نشان داد اما اوج تلاش برای محقق شدن آن سال 1313 بعد از برگشت پهلوی اول از ترکیه بود. دستوراتی مبنی بر انتخاب لباس ملی؛ کت و شلوار، کت و دامن و کلاه شاپو برای مردان و فرنگی برای زنان ارائه شد. با قوی تر شدن این زمزمه ها آیت الله«سیدحسین قمی» پس از سخنرانی و هشدارهوشیاری به مردم دستگیر شد. آیت الله «محمدتقی بهلول» واعظ تحت تعقیب حکومت هم در حرم رضوی دستگیر می شود. مردم در دفاع از علما شعارهایی سردادند وقتی خبر به تهران رسید رضاشاه پیامی با این مضمون داد که اگر دیر بجنبید نه تاج شاهی برای من نه کلاهی برای شما می ماند.

این یعنی همان دستور برخورد شدید با مدافعان حجاب. درباره فاجعه گوهرشاد و ریختن خون زائران حرم رضوی روایت های متعددی در تاریخ وجود دارد اما جالب ترین آن ها شاید همان روایت درباریان شاه از این خشونت خونین باشد و بیش از همه آن روایت که: از کشته ها پشته ها ساختند. اعداد مختلفی برای کشته شدگان گوهرشاد هست که عدد هزار و 670 نفر بیش از همه تکرار شده است. گفته می شود 70 نفر از حاضران هم که در بست ها و گوشه های حرم پناه گرفته بودند دستگیر و زنده همراه کشته ها در گورهایی دسته جمعی دفن و زنده به گور شدند. روایت شاهدان اطراف حرم هم حاکی از این است که پیکرها را پشت کامیون ها می گذاشتند و می بردند.

بر هنوز به همه جا نرسیده بود

در دوره پهلوی اول کارهای مختلفی برای قبح شکنی از بی حجابی انجام شد. اولین آن ها برگزاری کنسرت«قمرالملوک وزیری» بدون حجاب بود. در نهایت پس از تصویب قانون کشف حجاب، شاه همسر و 2دخترش اشرف و شمس را بدون حجاب همراه خود کرد. در مراسم اعطای گواهینامه دانشجویان دانشسرای عالی شرکت کردند تا به این قانون رسمیت ببخشند. نوشته شده بعضی از دانشجویان و بانوانِ به اکراه کشف حجاب کرده در این مراسم تمام مدت از خجالت رویشان به سمت دیوار بود در حالی که رضاشاه مسرورانه از برداشتن میله های زندان حجاب برای بانوان و کشور سخنرانی و به نحوی خود را ستایش می کرد.

«علی اصغر حکمت» از سرشناس ترین چهره هایی که در تصویب این قانون نقش داشت و به دنبال آن توانست مقام وزارت بگیرد، واکنش بانوان را به دو دسته تقسیم می کند. عده ای بی حجاب به خیابان آمدند و عده ای با برخورد خشن مأموران حجاب از سرشان برداشته می شد. مرور خاطرات آن ایام توسط او دو جمله و نقطه عطف دارد؛ آنجا که گروه بانوان مایل به بی حجابی را با عناوین زشتی همچون «معلوم الحال» یاد می کند و دیگری آنجا که گفته هایش گواه آن است که این قانون چنان ناگهانی اجبار شد که در برخی نقاط کشور هنوز برخی از اجرای آن "بی خبر" بودند: «از طرف دیگر مأمورین شهربانی و پلیس ها در تهران و فرمانداری ها و بخشداری هادر شهرها و قصبات مملکت برحسب دستور وزارت کشور به زنان بی خبر مزاحم شده و آن ها را به اجبار وادار به کشف حجاب و حتی چادر و نقابشان را پاره می کردند.»

عکس هایی بدون هویت تصویری

عکس های باقیمانده از دوره کشف حجاب رضاخانی هم گفتنی ها دارد. بانوی ایلیاتی، شهری، روستایی و عشایر که پوشش او از نظر تصویری همخوانی قابل توجهی با هویت بصری او داشت در عکس های جدید ظاهری عجیب گرفته است. دامن های بلند و گلدار عشایر با روسری ها، روبند و سربندهای سنتی زیبا و تکمیل می شد. حالا بانوان با کت ضمخت فرنگی که به ناچار باید از روی آن می پوشیدند و موهایی باز که غالباً هم از شرم کشف حجاب کوتاهشان کرده بودند هیبتی درهم و نامتوازن داشتند. بعدها به استناد نامه های موجود حتی پوشیدن دامن و پیراهن های بلند و روسری که برخی بانوان برای از دست ندادن حضور اجتماعی و فرار از بی حجابی استفاده می کردند هم منع شد. مسئولان وقت دربار در خاطراتشان خواسته یا ناخواسته وجهه هایی از این کشف حجاب اجباری را بازگو کرده اند مانند اینکه پاسبانان و شهربانان به زنان محجبه حمله می کردند حتی به تعقیب و گریز خیابانی هم راضی نمی شدند. وارد خانه و زندگی بانوی محجبه تحت تعقیب می شدند، صندوق لباس های خانواده را باز و روسری، چادر و روبنده هایی که آنجا بود را هم پاره می کردند!

مثل اسرای شام ما را کتک می زدند

اسناد متعددی درباره آسیب جسمی و روحی بانوان در زمان کشف حجاب هست. یکی از آن ها نامه بانوان یزدی به مجلس وقت در اعتراض به خشونت اعمال شده برای کشف حجاب است: «خدا می داند اگر یک نفر از ما با روسری یا چادر نماز به دست یک پاسبان می افتاد مثل اسرای شام با ما رفتار می کردند...» مرور برخی خاطرات چهره های سرشناس از پهلوی گرفته تا انقلابی درباره بانوان و مادران ایرانی کم قابل تامل نیست مانند ماجرای وزیرعدلیه رضاشاه که شرم همسرش از حضور در یک مجلس عمومی بدون حجاب جانش را گرفت. خاطراتی از کتک خوردن بانوان و زمین گیر شدنشان یا سقط فرزند زنان باردار موردتعقیب قرار گرفته هم بارها نقل شده است. بانوانی که برخی به جبر دوران و البته انتخاب خودشان از دی 1314 تا سال 1320یعنی تبعید رضاشاه از خانه بیرون نیامدند.

بانوانی که کمی خوش اقبال بودند!

آن زمان خانه ها حمام نداشت در برخی روستاها از میان خانه ها به هم در باز کرده بودند تا به حمام آبادی راه پیدا کند و بانوان در امان بمانند. «محمدعلی همایون کاتوزیان» محقق اقتصاد و جامعه شناسی در تحقیقات خود می گوید: «خوش اقبال بودند بانوانی که از بام همسایه ها به حمام  راه پیدا می کردند.» رفت و آمد در روز امکان پذیر نبود. دیدار اقوام یا زیارت نیمه شب آن هم با عبور از گذرهای فرعی ممکن بود. شرط استفاده از خدمات درمان و بهداشت کشف حجاب بود. چه بسا بانوان بسیاری مداوا نشده در خانه جان باختند. بانوان و دختران محجبه ایرانی از ترس اینکه گرفتار نظمیه نشوند در خانه آب، گرم و استحمام می کردند. بانوان کشاورز و عشایر برای اینکه با مأموران روبرو نشوند صبح در تاریکی هوا از خانه بیرون می رفتند و پس از غروب در تاریکی به خانه بر می گشتند. بسیاری از درس و مکتب جاماندند.

تو کمتر از هارون نیستی و من...

یکی از تعابیر غیرمنصفانه برای توجیهه بی حجابی اجباری و تقبیح حجاب در زمان پهلوی اول این بود که به مدد رسانه ها، قلم و افکار جامعه موسوم به روشنفکران وقت حجاب را نشانه عقب افتادگی و مانع پیشرفت و تمدن معرفی و ترسیم می کردند. شاه ایران گفته بود باید پیچه ها و چادرها را دورانداخت تا زنان پا به پای مردان کار کنند. بعد قانون خود را به عنوان آزادی و برداشتن میله های اسارت حجاب  اجرایی کرد. قانونی که در عمل جز اجباری صرف و پرخشونت نبود برای رسیدن به آزادی اجباری. شاه حرمت اماکن مذهبی را هم رعایت نکرد و همراه همسر بی حجاب خود برای سال تحویل به حرم حضرت معصومه(س) رفت. آیت الله «محمدتقی بافقی» روحانی بود که به دیوار مسجد بالاسر تکیه می داد و وعظ می کرد. به همسر شاه نهی از منکر کرده بود که این وضع حضور در حرم نیست و حجابش کجاست؟ خبر به رضاشاه رسیده بود. چکمه پوش وارد حرم شده و با نوک شمشیر چلچراغ حرم را شکسته و شیخ را توبیخ کرده و دستور دستگیری داده بود. شیخ هم در پاسخ او گفته بود: «نه تو از هارون کمتری نه من از موسی بن جعفر(ع) بالاتر...»

چرا پسر، حکم پدر را لغو کرد؟

به هر حال گردش روزگار پهلوی اول را کنار زد؛ انگلیسی ها او را تبعید کردند و پسرش به جای او نشست. بعد از او به مرور مراکز دولتی به حال قبل برگشتند. شهریور 1323 قانون کشف حجاب به دستور پهلوی دوم لغو شد. عده ای آن را به پهلوی جوان نسبت دادند در صورتی که آیت الله ها خوانساری و بروجردی فتوایی مبنی بر ضرورت حجاب صادر کرده بودند. برخی می گویند شاه جوان که نمی خواست ماجرایی شبیه فتوای میرزای شیرازی و تحریم تنباکو دوباره تکرار شود برای بقای حکومت خود چنین تصمیمی گرفت.

در قول و زبان قانون حجاب اجباری در زمان پهلوی دوم لغو شد اما در عمل رفتارها دوباره در تشویق بی حجابی و توهین به حجاب بود. اشرف پهلوی پس از سفر به مراکش و مواجهه با کشف حجاب در آنجا گفته بود: «جز طبقه پایین کسی حجاب را حفظ نکرده است.» ضمن اینکه هرسال پهلوی دوم و همسرش در جشن سالگرد 17 دی و تصویب قانون کشف حجاب شرکت می کردند. 


انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: کشف حجاب 17دی رضاخان منع حجاب قانون کشف حجاب کشف حجاب پهلوی اول بدون حجاب آیت الله بی حجابی بی حجاب عکس ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۷۹۲۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انتقادات پهلوی به قاجاریان به‌خاطر امتیازدادن به بیگانگان!

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: امروز ۱۱ اردیبهشت سالروز ترور ناصرالدین‌شاه است. حسین اصغری؛ پژوهشگر تاریخ معاصر می‌گوید درست است که هم در دوره قاجار و هم دوره پهلوی، علیرغم این‌که هر دو سلسله ادعای وطن‌پرستی داشتند، قسمت‌هایی از خاک ایران از این کشور جدا شد اما با مطالعه تاریخ و بررسی شرایط دوران به این نتیجه می‌رسیم که وضعیت در دوره پهلوی بسیار اسفناک‌تر بوده است.

در دوره قاجار طی قراردادهای ترکمنچای و گلستان بخش‌هایی از ایران جدا شد اما باید توجه داشت که این جدایی یک شبه اتفاق نیفتاد بلکه در نتیجه پیروزی روسیه در جنگ با نیروی نظامی ایران بود که بیش از ۱۲ سال این نبرد به طول انجامید و در طول این مدت، گاهی اوقات سپاه ایران به پیروزی‌هایی دست می‌یافت که به عنوان نمونه می‌توان به مناطق لنکران و طالش اشاره کرد که سپاه ایران با فرماندهی عباس میرزا در نبرد دوم ایران و روسیه موفق شد آن‌ها را آزاد کند و در عرض سه هفته اغلب نقاطی که طبق عهدنامه گلستان از ایران جدا شده و تسلیم روس‌ها شده بود پس گرفته شوند و یا این‌که عباس‌میرزا بارها موفق شد سپاه روس‌ را مجبور به عقب‌نشینی از مناطق مختلف کند.

اصغری به بهانه سالروز ترور ناصرالدین‌شاه، یادداشتی با عنوان «وطن‌پرستی به سبک پهلوی» نوشته که برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته است. او در این‌یادداشت عنصر «وطن‌پرستی» میان خاندان قاجار و پهلوی را مقایسه کرده است.

مشروح متن این‌یادداشت در ادامه می‌آید؛

«خاک وطن، ناموس ماست و ایرانی جماعت، ناموس‌پرست است». این گزاره، در ذهن و اندیشه و جان هر ایرانی باغیرتی ریشه دارد و تاریخ نیز این مساله را ثابت کرده است. هنگامی که ملت ایران، هشت سال در برابر تجاوزات صدام با حمایت تمام‌عیار نظام بین‌الملل از او ایستادگی کرد اما یک وجب از خاک میهن را به دشمن تسلیم نکرد حاکی از همین مساله است؛ و نیز این‌که هرگاه در مطالعه کتاب تاریخ وطن، با صفحاتی مواجه می‌شود که گوشه‌ای از سرزمین ایران توسط اجانب جدا شده است آه حسرت و ملامت حکام وقت سر می‌دهد ریشه در همین مسئله دارد. قرارداد ترکمنچای و گلستان و جدایی بخش‌هایی از سرزمین ایران در دوره قاجار و نیز جداشدن مناطقی نظیر آرارات و بحرین و بخش‌هایی از سیستان و مناطقی در حدود مرزی آذربایجان غربی و اروندرود و مناطق جنوب اترک و … در دوره پهلوی داغی است که حرارت آن هیچ‌وقت در سینه ملت ایران کاهش نمی‌یابد. اما نکته‌ای که لازم است در این‌جا بدان توجه شود این است که جدایی این مناطق از ایران، در شرایط یکسانی صورت نگرفته است و همین مسئله موجب می‌شود تا داغ برخی از آن‌ها به صورت مضاعف احساس شود.

درست است که هم در دوره قاجار و هم دوره پهلوی، علیرغم این‌که هر دو سلسله ادعای وطن‌پرستی داشتند، قسمت‌هایی از خاک ایران از این کشور جدا شد اما با مطالعه تاریخ و بررسی شرایط دوران به این نتیجه می‌رسیم که وضعیت در دوره پهلوی بسیار اسفناک‌تر بوده است. در دوره قاجار طی قراردادهای ترکمنچای و گلستان بخش‌هایی از ایران جدا شد اما باید توجه داشت که این جدایی یک شبه اتفاق نیفتاد بلکه در نتیجه پیروزی روسیه در جنگ با نیروی نظامی ایران بود که بیش از ۱۲ سال این نبرد به طول انجامید و در طول این مدت، گاهی اوقات سپاه ایران به پیروزی‌هایی دست می‌یافت که به عنوان نمونه می‌توان به مناطق لنکران و طالش اشاره کرد که سپاه ایران با فرماندهی عباس میرزا در نبرد دوم ایران و روسیه موفق شد آن‌ها را آزاد کند و در عرض سه هفته اغلب نقاطی که طبق عهدنامه گلستان از ایران جدا شده و تسلیم روس‌ها شده بود پس گرفته شوند و یا این‌که عباس‌میرزا بارها موفق شد سپاه روس را مجبور به عقب‌نشینی از مناطق مختلف کند.

این مساله که جدایی مناطقی از ایران در دوره قاجار بعد از یک سلسله مقاومت‌هایی رخ داد که البته ناکام بودند نکته مهمی است که در هیچ‌کدام از مناطق جدا شده از ایران در دوره پهلوی مشاهده نمی‌شود. آرارات بعد از کدام نبرد از ایران جدا شد؟ اروند چطور واگذار شد؟ جدایی مناطق جنوب اترک در نتیجه شکست در چه بود؟ چرا مناطقی از سیستان از کشور جدا شد و اساساً چه تلاشی صورت گرفت تا این جدایی‌ها رخ ندهد؟ نیروهای نظامی ایران برای جدانشدن این مناطق چه نقشی ایفا کردند؟ داستان جدایی بحرین از ایران هم که لکه ننگ ابدی برای این سلسله شد. به راستی، با بررسی این موارد، علیرغم تمام انتقادات به کارنامه سیاه هر دو سلسله پادشاهی، کدام‌یک را می‌توان وطن‌پرست‌تر دانست؟ کدام سلسله تلاش بیشتری کرد تا تمامیت ارضی ایران را حفظ کند؟ ادعای کدام سلسله گوش فلک را کر کرده است که دارای ارتشی نوین و مجهز بود؟ عملکرد این ارتش در دفاع از تمامیت ارضی کشور چه بود؟ اساساً کدام سلسله دغدغه حفظ و حراست از ناموس وطن تا حد ممکن را داشت؟

در جنگ سوم هرات، وقتی نیروی نظامی ناصرالدین شاه قاجار هرات را پس گرفت توطئه‌هایی رخ داد و انگلستان لشکرکشی محدودی کرد که در نتیجه آن ناصرالدین‌شاه مجبور شد دستور عقب‌نشینی به سردار خود بدهد و از این منطقه چشم‌پوشی کند؛ اما رضاخان برای واگذاری مناطق مختلف ایران به اجانب و خدشه‌دار کردن تمامیت ارضی کشور و دست درازی به ناموس وطن، چه اجباری داشت؟ چه مقاومتی از خود نشان داد که بتوان رضاخان را وطن‌پرستی نامید که حافظ تمامیت ارضی ایران بود؟

خاطره‌ای که باقر کاظمی، وزیرخارجه رضاخان نقل می‌کند دل هر ایرانی باغیرتی را خون کرده است؛ نوری سعید (وزیر خارجه عراق) با نهایت خضوع و خشوع و حالت گریه به رضاخان گفت: «اعلیحضرت شایسته است به عراق ترحم فرمایند. ما کشور کوچک و ضعیف و نحیفی هستیم که حتی از ایالات ایران هم کوچک‌تریم، درصورتی که ایران به این بزرگی و عظمت و ثروت و جمعیت است و هزاران فرسخ در خلیج فارس و بحر عمان و دریای هند مجاورت با دریا دارد و عراق بیچاره بدبخت برای نفس کشیدن و زنده ماندن یک راه باریک به دریای آزاد دارد که شط‌العرب باشد که اگر آن را نداشته باشیم، گلوی ما فشرده می‌شود و خفه خواهیم شد… سپس به حال گریه و زاری گفت: اگر من به این وضع به بغداد برگردم، حیثیت و نفوذم لکه‌دار می‌شود و یک نوکر صدیق اعلیحضرت از بین خواهد رفت. شاه که در مقابل این حرف‌ها تحت‌تأثیر قرار گرفته بود گفت: جلوی آبادان مقداری به ایران بدهید و بقیه شط العرب مثل حالا باشد (برای شما باشد)»!

رضاخان با امضای معاهده سعدآباد تمام تلاش‌های ۱۰۰ ساله ایران برای احقاق حقوق خود در اروندرود را از بین برد و ایران را از حقوق طبیعی و تاریخی خود محروم کرد و مالکیت اروندرود را به استثناء قسمت کوچکی (۵ کیلومتر در مقابل بندر آبادان) به عراق داد.

حقیقت این است که علی‌رغم انتقادات شدیدی که خاندان پهلوی نسبت به قاجار داشتند که همواره امتیازات گوناگونی را به بیگانگان دادند و اساساً نتوانستند از تمامیت ارضی ایران دفاع کنند، اما صفحات تاریخ گویای این مطلب است که خاندان پهلوی در این عرصه، دست قاجار را از پشت بسته است و به مراتب کفه وطن‌پرستی قاجار نسبت به پهلوی سنگین‌تر است؛ برای اثبات این مطلب کافی‌است نگاهی کوتاه داشته باشیم به امتیازاتی که پهلوی به اجانب داد و سرزمین‌هایی که مثل آب خوردن از کشور ایران جدا کرد؛ از قرارداد کنسرسیوم گرفته تا واگذاری ۷۰ درصدی آب‌های منطقه‌ای و پیمان سعدآباد و عقب‌نشینی از خط مرزی اروند و جداشدن مناطق مختلفی از شرق و غرب و شمال و جنوب کشور.

انتقاد طرفداران پهلوی از وطن‌پرست نبودن قاجار، برای آن‌ها تف سربالا است و دودی است که قبل از هرکس، چشم خودشان را کور می‌کند.

کد خبر 6093297 زینب رازدشت تازکند

دیگر خبرها

  • حمایت بانوان قزوینی از طرح نور
  • دشمن چگونه سعی در عرفی‌سازی بی‌حجابی در جامعه‌ دارد؟
  • انتقادات پهلوی به قاجاریان به‌خاطر امتیازدادن به بیگانگان!
  • «بی حجابی» گره‌ای که با دست باز می‌شود
  • مخالفت دقیقه نودی دولت رئیسی با لایحه عفاف و حجاب/برای مقابله با بی حجابی معطل تصویب قانون جدید نمی مانیم
  • سخنگوی دولت: برای مقابله با بی حجابی نیازی به قانون جدید نیست
  • پاسخ آیت الله نوری همدانی به سوالی درباره طرح عفاف و حجاب پلیس (طرح نور)
  • بانوان هنرمند انقلاب اسلامی به منویات اخیر رهبر انقلاب پاسخ دادند
  • حمایت کامل یک مرجع تقلید از «طرح نور»: امری مبارک است | درباره حجاب به شدت حساسیم
  • «طرح نور» نیروی انتظامی مورد حمایت است