Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش رکنا، این ها بخشی از اظهارات زن 32 ساله ای است که پس از سرقت گوشواره‌های دختر سه ساله زائر در مشهد دستگیر شد.

این زن جوان که توسط نیروهای گشت کلانتری سپاد مشهد به دام افتاده بود درحالی که از شدت خماری توان حرکت پلک هایش را هم نداشت درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: 10 سال بیشتر نداشتم که پدرم در یک سانحه تصادف جان باخت و مادرم سرپرستی مرا به عهده گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برای آن که آواره کوچه و خیابان نباشیم پدربزرگ مادری‌ام خانه‌ای در اختیار ما گذاشت و مادرم نیز شب و روز تلاش می کرد تا با درآمد کارگری مخارج زندگی را تامین کند اما سه سال بعد وقتی مادرم نیز دچار ایست قلبی شد و از دنیا رفت تازه فهمیدم او به بیماری فشار خون و گرفتگی عروق قلب مبتلا بود اما بیماری اش را پنهان می کرد تا هزینه های پزشکی را نپردازد چرا که درآمدش کفاف هزینه های تحصیلی مرا هم نمی داد .

در این شرایط من ترک تحصیل کردم و عمه ام سرپرستی مرا پذیرفت اما هنوز چند ماه بیشتر از حضورم در منزل عمه ام نمی گذشت که متوجه شدم او قصد دارد مرا به عقد پسرش درآورد دیگر نتوانستم این موضوع را تحمل کنم چرا که پسر عمه ام به بیماری شدید اعصاب و روان مبتلا بود و مدام به دلیل رفتارهای خطرناکش در بیمارستان بستری می شد این گونه بود که از خانه عمه‌ام گریختم و به منزل مجردی یکی از دوستان قدیمی مادرم رفتم که زنی مطلقه بود. آن جا با مواد مخدر آشنا شدم چرا که «کوکب خانم» با هر بهانه ای مانند سردرد و سرماخوردگی مرا تشویق به استعمال مواد مخدر می کرد.

ماجرای گوشواره دزدی از دختران خردسال!

 صبح ها در یک فروشگاه مواد غذایی کار می‌کردم و شب ها را نیز در کنار کوکب خانم می گذراندم تا این که در محل کارم با یکی از مشتریان آشنا شدم و با او ارتباط برقرار کردم اگر چه به دلیل رفتارهای نامناسب مدتی بعد ناچار شدم با نعمت ازدواج کنم اما درحالی که کودک یک ساله ای را در آغوش داشتم متوجه شدم همسرم نه تنها به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارد بلکه  ارتباط با زنان و دختران غریبه برای او امری طبیعی است چرا که مرا نیز با همین شیوه اغفال کرد. تحمل خیانت های نعمت برایم زجرآور بود و به همین دلیل همواره با هم درگیر می شدیم تا جایی که به شدت مرا کتک می زد .

در این شرایط از نعمت طلاق گرفتم و سرپرستی دخترم را به مادرشوهرم سپردم. بعد از این ماجرا به خانه خاله ام رفتم تا در کنار او زندگی کنم چرا که شوهر خاله ام به تازگی فوت کرده بود و او نیز از تنهایی رنج می برد. خلاصه در یک مانتوفروشی مشغول کار شدم تا حداقل سربار خاله ام نباشم ولی درآمدم حتی کفاف هزینه‌های اعتیادم را هم  نمی داد . با آن که طعم تلخ شکست و خیانت به دلیل ازدواج در پی آشنایی خیابانی را چشیده بودم اما باز هم با مرد دیگری آشنا شدم و با او ارتباط برقرار کردم به خاطر این که حشمت مردی فعال و آبرودار بود . با خودم عهد کردم اعتیادم را کنار بگذارم تا بعد از ازدواج با او مشکلی نداشته باشم ولی به اندازه ای در منجلاب مواد افیونی فرو رفته بودم که همه دست و پا زدن هایم بی فایده بود . بیماری های کلیه و کبد را بهانه  و خودم را قانع کردم که اگر مواد مخدر مصرف نکنم جان خودم را از دست می دهم اما همه این ها دروغ بود و وسوسه های شیطانی استعمال مواد رهایم نمی کرد.

در عین حال حشمت با من ازدواج کرد اما هنوز یک ماه بیشتر از تاریخ عقد موقت مان نگذشته بود که روزی مرا درحال مصرف مواد مخدر دید و بدون تامل طلاقم داد. حالا دیگر آواره کوچه و خیابان شده بودم به همین دلیل دوباره به پاتوق‌های معتادان رفتم .  دیگر نه توان کار کردن داشتم و نه آینده و زندگی برایم مهم بود فقط باید به هر طریق ممکن مخارج اعتیادم را تامین می‌کردم این بود که به سرقت طلاهای کودکان روی آوردم . آخرین بار دختر سه ساله ای را در اطراف میدان خیام دیدم که با کودکان دیگر مشغول بازی بود با ترفندی دختر بچه را سرگرم کردم و گوشواره هایش را از گوشش بیرون آوردم اما ماموران انتظامی متوجه شدند و مرا دستگیر کردند .  در کلانتری فهمیدم که او و خانواده اش برای زیارت به مشهد آمده بودند و خدا هم این گونه مرا مجازات کرد.

گزارش خراسان حاکی است، تحقیقات گسترده نیروهای تجسس کلانتری برای کشف سرقت‌های دیگر این زن جوان با صدور دستورات ویژه ای از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) ادامه یافت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

 

منبع: رکنا

کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو کرونا سرقت اخبار حوادث سرقت شوهر زن وحشت سهام عدالت قیمت خودرو کرونا قیمت تست روانشناسی در تصویر بازار آزاد مهناز افشار اینستاگرام گلشیفته فراهانی بهنوش طباطبایی اینستاگرام بهنوش طباطبایی مواد مخدر عمه ام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۰۸۲۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سریال کره‌ای Hide؛ جاذبۀ معماهای تمام‌نشدنی

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، شخصیت اصلی سریال «پنهان شدن» زنی است به نام نا مون یانگ با گذشتۀ سخت و مرموز. اما او در حال حاضر ظاهرا زندگی مناسبی دارد. او و شوهرش هر دو وکیل هستند و با هم یک شرکت حقوقی را اداره می‌کنند. زندگی شخصی آن‌ها نیز در کنار فرزندشان کاملا آرام و عاشقانه است.

به گزارش فرادید؛ اما یک روز به طور کاملا ناگهانی شوهر مون یانگ ناپدید می‌شود؛ او در حالیکه قرار بوده در یک جلسۀ دادگاه حاضر شود غیبش می‌زند و هیچ ردپایی از خودش به جا نمی‌گذارد. از اینجا به بعد یک جستجوی پر از رمز و راز و معما برای مون یانگ آغاز می‌شود؛ جستجویی که در ابتدا هدفش پیدا کردن شوهر گمشده است اما در ادامه به کشف حقایقی عمیق و تاریک از گذشته و حال منجر می‌شود.

این سریال ریتم مناسبی دارد و اگرچه زمان نسبتا قابل توجهی را به پروراندن جنبه‌های عاطفی داستان اختصاص می‌دهد اما هرگز آنقدر کشدار نمی‌شود که تب و تاب و هیجانش را از دست بدهد و مخاطب را دچار ملال کند.

در قسمت‌های ابتدایی چرخش‌های داستانی زیادی را شاهد هستیم؛ چرخش‌هایی که هم غافلگیرکننده و هیجان‌انگیز هستند و هم هر کدام به سهم خودشان جنبۀ رازآلود داستان را تقویت می‌کنند. مثلا وقتی همه چیز به نظر ناامیدکننده می‌رسد و شواهد نشان می‌دهند که شوهر مون‌یانگ به علت مشکل مالی خودکشی کرده، مون‌یانگ بسته‌ای را در جاکفشی خانه پیدا می‌کند که همۀ فرضیات قبلی را به هم می‌زند.

تقریبا هر جای سریال که فکر می‌کنید توانسته‌اید از بخشی ماجرا سر در بیاورید و یکی از رازهای قصه را کشف کنید، خیلی زود متوجه می‌شوید که اشتباه کرده‌اید و ماجرا طور دیگری بوده است. این پیچ و تاب‌های جذاب معمایی، در کنار بازی همدلی‌برانگیز و نیرومند لی بو یانگ در نقش اصلی سریال، عوامل اصلی گیرایی سریال Hide هستند.

اگر قسمت‌های باقی‌ماندۀ سریال هم با همین روایت روان و جذاب پیش بروند، شاید «پنهان شدن» بتواند تبدیل به یکی از موفق‌ترین سریال‌های کره‌ای امسال شود.

۲۲۰۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1898905

دیگر خبرها

  • بازار سیاه تایر از بین می‌رود/ تقاضا برای خرید کاهشی شد
  • بازار سیاه تایر از بین می رود!
  • بازار سیاه تایر از بین می رود/ تقاضا برای خرید کاهشی شد
  • تن‌هاخ: وحشت نکردیم، خیلی خونسرد بردیم
  • جنگ داخلی؛ فیلمی که آمریکا را به وحشت انداخت!
  • نقشه زن خیانتکار برای قتل شوهر
  • دستگیری زنی که شوهر خود را با سلاح سرد به قتل رساند
  • 130 سال قبل چه اتفاقی افتاد که «گوسفندها» دیوانه شدند؟!
  • «لان» به هشتمین فستیوال فیلم‌های وحشت پان می رود
  • سریال کره‌ای Hide؛ جاذبۀ معماهای تمام‌نشدنی