Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-05-08@22:08:28 GMT

گم شدن دختر جوان مشهدی در شب عروسی

تاریخ انتشار: ۲ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۱۹۶۲۷۳

گم شدن دختر جوان مشهدی در شب عروسی

باشگاه خبرنگاران جوان مشهد -  مرد ۴۵ ساله در حالی که بیان می‌کرد حدود ۱۰ روز است دخترم را ندیده ام، درباره روزگار آشفته اش به کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: ۲۱ ساله بودم که بعد از پایان خدمت سربازی با یکی از بستگانم ازدواج کردم اگرچه تحصیلات عالیه داشتم، اما نتوانستم شغلی مناسب و مرتبط با تحصیلاتم پیدا کنم به همین دلیل با کمک پدر و پدرزنم خودرویی خریدم و در یک تاکسی تلفنی مشغول کار شدم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به این دلیل که اوضاع مالی خوبی نداشتم، زندگی مشترکم را در منزل پدری ام آغاز کردم چرا که پرداخت اجاره منزل برایم امکان پذیر نبود و پدرم نیز در خرید مایحتاج زندگی به من کمک می‌کرد تا این که دخترم به دنیا آمد و به زندگی خانوادگی مشترک ما صفای دیگری بخشید.

فتانه با شیرین زبانی هایش بیشتر از همه در دل پدر و مادرم جا گرفته بود به طوری که مدام در آغوش پدرم بود و مورد محبت و نوازش شدید مادرم قرار می‌گرفت. کافی بود فتانه با همان زبان کودکانه اش چیزی از پدرم درخواست کند، او بلافاصله و به هر طریق ممکن خواسته فتانه را برآورده می‌کرد. دخترم آن قدر به عمه‌ها و پدر و مادر من وابسته شده بود که به سختی راضی می‌شد شب را در طبقه پایین (محل سکونت من) سپری کند.

هرگاه من و همسرم به خاطر رفتار‌های بی ادبانه کودکی او را سرزنش می‌کردیم یا چشم غره می‌رفتیم تا کار زشتی را تکرار نکند، بی درنگ به آغوش پدرم پناه می‌برد و اشک ریزان مورد حمایت خانواده پدری ام قرار می‌گرفت.

بیشتر بخوانید

درخواست طلاقی عجیب در مشهد!

کار به جایی رسید که من و همسرم نمی‌توانستیم در تربیت او دخالت کنیم یا او را از انجام کاری بازداریم. بالاخره پس از سال‌ها زندگی در کنار پدر و مادرم و در حالی که فتانه به ۱۰ سالگی رسیده بود، خانه کوچکی را با وام خریدیم تا به طور مستقل زندگی کنیم.

وقتی از منزل پدرم دور شدیم، رفتار فتانه نیز آرام آرام بهتر شد به طوری که دیگر از من و مادرش حرف شنوی داشت و کمتر به خانه پدربزرگش رفت و آمد می‌کرد. زندگی مشترک ما رنگ خوشبختی به خود گرفته بود تا این که کم کم سروکله خواستگاران یکی پس از دیگری پیدا شد و موقعیت‌های مناسبی برای ازدواج دخترم فراهم آمد، اما متاسفانه پدر و مادرم با اعتقادات خاصی که داشتند هرکدام از خواستگاران فتانه را با بهانه‌های پیش پا افتاده تایید نمی‌کردند و آن‌ها را در شأن خودشان نمی‌دانستند، به خاطر همین تفکرات نیز چهار خواهرم با آن که تحصیلات عالیه دارند، هنوز ازدواج نکرده اند و برادرم نیز به دلیل بهانه جویی‌های مادرم و دخالت زیاد در زندگی مشترک آن‌ها همسرش را طلاق داد و اکنون همه در کنار پدر و مادرم زندگی می‌کنند.

در این شرایط فتانه نیز با تفکرات آن‌ها خو گرفت و دوباره در حالی ارتباط با پدربزرگش را بیشتر کرد که آن‌ها تلاش می‌کردند دخترم در این سن و سال ازدواج نکند.

خلاصه یک روز به اتفاق همسرم به منزل پدرم رفتیم و من در کمال ادب مقابلش زانو زدم و عاجزانه التماس کردم تا به خاطر دوست داشتن‌های بیش از حد مانع ازدواج فتانه نشوند..

هنوز جملاتم به پایان نرسیده بود که پدرم از حرف‌های من رنجید و درحالی که بسیار برآشفته بود به من و همسرم گفت امروز در دورانی زندگی می‌کنیم که باید دست زن در جیب خودش باشد و تا هنگامی که فتانه تحصیلاتش را به پایان نرسانده و شغل مناسبی نیز پیدا نکرده است، نباید ازدواج کند.

پدرم با بیان این جملات در حالی ما را از خانه اش بیرون کرد که یقین داشتم بخشی از اظهارات او به خاطر لجبازی با همسرم است و قسمتی از آن نیز محبت عاطفی و علاقه اش به فتانه که از دوران کودکی در آغوش او بزرگ شده بود.

حالا دیگر فقط پدرم درباره خواستگاران فتانه تصمیم می‌گرفت و او نیز فقط به نظر پدربزرگش احترام می‌گذاشت. از سوی دیگر من و همسرم سعی می‌کردیم مطابق میل دخترمان رفتار کنیم تا چشم هایش گریان نشود و اختلافات خانوادگی شدت نگیرد.

در همین روز‌ها جوانی تحصیل کرده که شغل خوبی هم داشت به خواستگاری فتانه آمد. او از هر نظر شایسته دخترم بود به طوری که فتانه نیز پذیرفت و قرار گذاشتیم تا مراسم عقدکنان را برگزار کنیم، اما همان شب فتانه برای مشورت با پدربزرگش به خانه آن‌ها رفت و دیگر بازنگشت. پدرم می‌گوید فتانه در جای امنی است، اما نمی‌خواهد به منزل شما بازگردد .

بررسی‌های کارشناسی و روان شناختی درباره این ماجرا با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ بیژن خنجری (رئیس کلانتری سجاد) در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.

انتهای پیام//م.م

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: نیروی انتظامی مشهد آدم ربایی اختلافات خانوادگی پدر و مادرم من و همسرم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۹۶۲۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خودسوزی داماد بعد از جنایت هولناک | اداهای پدر باعث قتل دختر شد

به گزارش همشهری آنلاین، ۸ فروردین ۱۴۰۱ مردی در تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی از قتل دخترش خبر داد. وقتی مأموران به محل حادثه رفتند مشخص شد زنی ۳۸ ساله به نام مریم با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. در نخستین گام از تحقیقات مشخص شد که همسر مقتول همزمان با جنایت ناپدید شده است.

پدر مقتول به پلیس گفت: دختر و دامادم بعد از تحویل سال به سفر رفتند و قرار بود پایان تعطیلات برگردند اما روز ۵ فروردین من حالم بد شد و با دخترم تماس گرفتم و از او خواستم که اگر امکان دارد به تهران برگردند. آنها هم به خاطر من سفرشان را نیمه‌کاره رها کردند و برگشتند. بعد هم به خانه من آمدند. آن شب بعد از خوردن شام به خانه خودشان رفتند.

وی ادامه داد: صبح با دخترم تماس گرفتم اما جواب نداد. نگرانش شدم و به خانه‌شان رفتم. هرچه زنگ زدم کسی در را باز نکرد. در نهایت با کلید یدک که پیشم بود در را باز کردم و دیدم دخترم کشته شده است و دامادم هم نیست.

مأموران حدود ۳ هفته در جست‌وجوی شوهر مقتول بودند تا اینکه از بیمارستانی در لواسان خبر رسید مرد جوان با آثار سوختگی در بیمارستان بستری شده است. وی پس از بهبودی در همان بازجویی‌های ابتدایی به قتل همسرش اعتراف کرد و با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای جلسه پدر مقتول برای دامادش درخواست قصاص کرد.

بعد از آن متهم به جایگاه رفت و گفت: من و همسرم با هم اختلاف داشتیم، اما زیاد نبود. موضوعی که باعث شد من او را بکشم مربوط به سفرمان در تعطیلات نوروز است. ما قرار بود ۱۵ روز به سفر برویم که پدر همسرم تماس گرفت و گفت حالش بد است. ما هم به ناچار برگشتیم، اما وقتی به خانه پدرزنم رفتیم، دیدیم حالش بد نیست و بی‌خود ما را به تهران کشانده است.

وی ادامه داد: همان شب همسرم گفت دوباره به سفر برویم که من مخالفت کردم و گفتم خسته هستم و دیگر نمی‌خواهم جایی بروم. سر همین موضوع بحث‌مان شد. من داشتم سالاد درست می‌کردم که عصبانی شدم و می‌خواستم با همان چاقویی که دستم بود خودم را بزنم، اما مریم جلوی من را گرفت و چاقو ناخواسته به او خورد. بعد هم از شدت عصبانیت دو ضربه دیگر زدم و از خانه خارج شدم.

۲۰ روز از ماجرا گذشته بود و عذاب وجدان رهایم نمی‌کرد به همین خاطر تصمیم گرفتم خودم را بکشم. در نزدیکی پارکی در لواسان گالن نفت را که از قبل تهیه کرده بودم روی ماشینم ریختم و آتش زدم اما رهگذران نجاتم دادند. من شرمنده پدرزنم هستم و از او می‌خواهم من را ببخشد.

در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

کد خبر 850268 منبع: ایران برچسب‌ها خبر مهم قتل - قاتل حوادث ایران

دیگر خبرها

  • قاتل: زنم را به خاطر پدر زنم کشتم!
  • پیدا شدن جسد مردی میانسال پس از ۱۰ روز در انباری خانه‌اش
  • روز دختر ۱۴۰۳ + استوری، عکس، متن و پیام تبریک
  • خودسوزی داماد بعد از جنایت هولناک | اداهای پدر باعث قتل دختر شد
  • ردپای زن معتاد در قتل شوهر خواهرش
  • پشیمانی پدری که دختر ۲۱ ساله‌اش را سلاخی کرد
  • کارت عروسی دختر آیت‌الله طالقانی + عکس
  • ماجرای بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی
  • فرار زن جوان از دست مرد شیطان‌صفت | مرا به بیابان‌های اطراف شهر کشاند و...
  • شوهرم را کشتم که خودم را نجات دهم | ضربه مرگبار کارد به قلب مرد جوان