Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش رکنا، مرد 33 ساله که از غرب کشور برای ملاقات با فرزند کوچکش به مشهد آمده بود، در حالی که بیان می کرد تحصیلات ابتدایی دارد به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: 13 سال قبل زمانی که  خدمت سربازی را به پایان رساندم خانواده ام را سوار پراید کردم و به طرف مشهد به راه افتادم چرا که سال ها بود پدر و مادرم در حسرت پابوسی آقا امام رضا (ع)  بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سه روز از اقامت مان در یک مسافرخانه می گذشت و من روزی دوبار خانواده ام را به حرم می بردم. آن روز هم در حاشیه روگذر خیابان شیرازی پشت فرمان خودرو نشسته و منتظر خانواده ام بودم تا از حرم خارج شوند، در همین حال زنی را دیدم که سراسیمه و هراسان در خودروام را باز کرد و در حالی که دو فرزندش را به آغوش گرفته بود داخل خودرو نشست و ملتمسانه از من خواست به سرعت او را از محل دور کنم. آن زن جوان چنان وحشت زده و با صدایی لرزان خواهش و تمنا می کرد که تحت تاثیر قرار گرفتم و پدال گاز را فشردم طوری که خانواده ام را از یاد بردم و فقط سوال می کردم : «کجا بروم؟» آن زن در حالی که فریاد می زد تو را به خدا فقط برو، گفت:همسر سابقم که از او طلاق گرفته ام مرا در اطراف حرم دیده است و حالا قصد گرفتن فرزندانم را دارد در حالی که من اهل یکی از شهرهای خراسان جنوبی هستم و در مشهد کسی را نمی شناسم. هنوز سخنان آن زن ادامه داشت که راننده خودرویی در کنارم ترمز کرد.

 او پیاده شدو در حالی که به من ناسزا می گفت، فریاد می زد: زن و بچه مرا کجا می بری؟ من هم که به شدت غیرتی شده بودم سیلی به صورتش نواختم و فریاد زدم: من با این خانم ازدواج کرده ام. برو و برای من ایجاد مزاحمت نکن. آن مرد جوان در حالی که آه از نهادش برخاست، سرش را پایین انداخت و رفت . من که حس غرور داشتم و برق «امنیت» را در چهره آن زن می دیدم به او گفتم تو را به مسافرخانه می برم و تا روزی که در مشهد هستم نمی گذارم کسی مزاحم شما بشود. اتاقی در همان مسافرخانه محل اقامت خودمان برایش اجاره کردم . سپس دنبال خانواده ام رفتم.

آن ها نگران بودند و من ماجرای «راحله» را برایشان بازگو کردم . چند روز بعد خانواده ام را متقاعد کردم تا ابتدا راحله را به شهر محل سکونتش برسانم و بعد عازم آذربایجان شوم چراکه احساس می کردم به آن زن دل باخته ام و نگرانش هستم. وقتی به طرف خراسان جنوبی به راه افتادم راحله شماره تماس مرا گرفت تا خانواده اش با پدرم تماس بگیرند و از فداکاری من تشکر کنند ولی او مدام پیامک های عاشقانه و محبت آمیز برایم می فرستاد و من زمانی به خود آمدم که دیگر قصد ازدواج با او را داشتم .

خانواده ام حیران و نگران مخالفت کردند چرا که «راحله» 9 سال از من بزرگ تر بود و دختری 17 ساله نیز داشت که نزد پدربزرگش زندگی می کرد ولی من به نصیحت های آن ها گوش ندادم ، مقابل خانواده ام ایستادم و بالاخره با راحله ازدواج کردم. حضانت فرزندانش را نیز پذیرفتم تا در ارومیه کنار من زندگی کند. مدتی بعد سپیده دختر بزرگ راحله را در خراسان جنوبی عروس کردیم و من همه جهیزیه اش را تهیه کردم با این حال راضی به ازدواج او نبودم چراکه داماد فرد مناسبی نبود. خلاصه دو سال بعد من هم صاحب یک دختر شدم اما همسرم دیگر به فرزندانش اهمیتی نمی داد.

او فقط در فضای مجازی سیر می کرد و در گروه های زیادی عضو بود. من هم که کم سواد بودم از کارهایش سردرنمی آوردم تا این که روزی به من گفت مشکل خانوادگی برای دخترش پیش آمده و باید به خراسان جنوبی برود. اصرار کردم که من هم همراهش بروم اما به هیچ وجه قبول نکرد . حس عجیبی داشتم و احساس خطر می کردم چرا که قصد داشت فرزندانش را نیز با خود ببرد اما من دختر سه ساله ام را با خودم به سر کار بردم و او به همراه فرزندان خودش رفت . وقتی به خانه بازگشتم از پول و طلاها و پس اندازهایم خبری نبود. با راحله تماس گرفتم اما او گفت: نمی گذارم آب خوش از گلویت پایین برود.

 او مهریه اش را به اجرا گذاشت و حساب های بانکی ام را توقیف کرد . مدتی بعد خودش تماس گرفت و گفت  به شرط این که  تعهد محضری بدهم به زندگی با من باز می گردد. من هم به خاطر فرزندم به مشهد آمدم و او مرا به یک محضر آشنا برد . محضر دار با تعجب گفت: می دانی چه چیز را امضا می کنی؟ همسرم بلافاصله گفت : بله همه چیز را توضیح داده ام. خلاصه راحله با من به ارومیه بازگشت و تازه فهمیدم که او تعهد حق طلاق و حضانت فرزندم را از من گرفته و بعد هم دخترم را با خودش به خراسان جنوبی برده است. اکنون بعد از سه سال موفق شدم از دادگاه حق ملاقات بگیرم ولی زمانی که برای یافتن همسرم به مشهد آمدم متوجه شدم که او به موادمخدر صنعتی اعتیاد شدیدی دارد و با دختر بزرگش که طلاق گرفته در پاتوقی زندگی می کند که افراد خلافکار ی مقابل چشمان دختر کوچک من به آن جا رفت و آمد دارند و او هم فرزندم را مخفی کرده است و...

 بررسی های تخصصی در این باره با صدور دستورات ویژه ای از سوی سرهنگ غلام علی مالداری (رئیس کلانتری پنجتن مشهد) آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

 

منبع: رکنا

کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو کرونا کلانتری طلاق طلاق خلافکار اخبار حوادث ازدواج فرار زندگی همسرم سهام عدالت قیمت خودرو کرونا قیمت گلشیفته فراهانی برف امیر تتلو بازار آزاد لیندا کیانی لیندا کیانی بیوگرافی گلشیفته فراهانی عکس خانواده ام خراسان جنوبی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۰۴۶۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ادامه ناپایداری‌های جوی تا فردا در خراسان جنوبی

 به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای خراسان جنوبی، به گفته لطفی کارشناس هواشناسی، دمای هوا هم تا اواسط هفته افزایشی است.

 

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

 

دیگر خبرها

  • ختم غائله‌ی شهرنو ؛ «چند نفر از خانم‌های‌ خیلی جوان اش را به کارمندان خودمان دادیم»
  • ادامه ناپایداری‌های جوی تا فردا در خراسان جنوبی
  • اهدای خون در خراسان رضوی هفت درصد رشد کرد
  • بهره‌مندی ۳۶۰ هزار نفر از خدمات روانشناختی در مازندران ‌
  • عروسی‌هایی بدون تالار و تشریفات
  • ۲۳ درصد پرونده های مشاوره طلاق در مازندران منجر به ساز شد
  • حفظ کیان خانواده سلامت جامعه را ارتقا می‌دهد
  • بزرگداشت شهیده راحله روشنگر شهید مدافع سلامت ماسال
  • (عکس) هزینه ۱۲۵ میلیون تومانی گلزار برای دیدن لبرون جیمز | گلزار در جایگاه VIP و پشت‌سر پادشاه NBA
  • اختصاص ۱۰۰ قطعه زمین در بینالود به خانواده‌های دارای ۴ فرزند