مرگ شیخ زاید، سرآغاز بلندپروازیهای حاکمان جدید امارات
تاریخ انتشار: ۵ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۲۶۱۲۴
هیئت حاکمه جدید امارات برخلاف اسلاف خود، سیاستهای جاه طلبانهای در دستور کار قرار دادهاند و برای همین، از سال ۲۰۰۵ به این سو قدرت شش امارات دبی، شارجه، عجمان، امالقیوین، رأسالخیمه و فجیره به نفع دربار ابوظبی و برخلاف اصول کنفدرالیسم کاهش یافت. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، روز دوشنبه 17 ژانویه 2022(27 دی 1400)، تعدادی موشک بالستیک و پهباد یمنی اهدافی را در ابوظبی هدف حمله قرار دادند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این منطقه، میدان منازعه بازیگران مختلفی است که برای کسب برتری یا اثرگذاری بر ساخت نظم منطقه ای با یکدیگر رقابت می کنند. رقابت جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی و ترکیه با توجه به ظرفیت های داخلی، منطقه ای و بین المللی بازیگران یاد شده قابل قبول است اما آنچه در سال های اخیر محل توجه است؛ ورود امارات متحده عربی به رقابت با قدرت های اصلی منطقه است.
کنفدرالیسم در امارات
امارات متحده عربی محذوریت های ژئوپلیتیکی زیادی دارد که آن را در رقابت با قدرت های اصلی منطقه آسیب پذیر می کند؛ وسعت این کشور، 83.600 کیلومتر مربع است که بخش زیادی از آن را مناطق بیابانی غیر قابل سکونت تشکیل داده است. جمعیت این کشور نیز در حدود 9.800.000 نفر است که از این جمعیت تنها 12٪ بومی اند و 88٪ جمعیت، کارگران خارجی هستند که در پی یافتن شغل و امرار معاش به این کشور مهاجرت کرده اند که حاکی از بحران هویت ملی در امارات است. مدل حکومتی امارات، کنفدرالی است به این معنا که هفت شیخ نشین «ابوظبی»، «دبی»، «شارجه»، «عجمان»، «امالقیوین»، «رأسالخیمه» و «فجیره» در سال 1971 با یکدیگر متحد شدند و کشور امارات متحده عربی را تشکیل دادند. این مدل از همان ابتدا بستری برای رقابتهای داخلی بین شیخ نشینها ایجاد کرد که از زمان تاسیس تا به امروز مشهود است. مهمترین قبایل حاکم در امارات، آل نهیان(ابوظبی) و آل مکتوم(دبی) هستند که بر بستر شکاف هفت شیخ نشین، رهبری اختلاف و بلوک بندی داخلی را در دست دارند. علاوه بر موارد گفته شده، امارات متحده عربی دارای اختلافات مرزی با عربستان سعودی، جمهوری اسلامی ایران، قطر و عمان است و از جانب همسایگان خود احساس تهدید میکند.
اما سئوالی که پیش می آید اینکه امارات متحده عربی با چنین محذوریتهای داخلی و منطقهای، متاثر از کدامین متغیرها سیاست خارجی تهاجمی و ماجراجویانهای در منطقه در پیش گرفته است؟ برای پاسخ به پرسش فوق، عوامل زیادی مانند متغیر فرامنطقهای مانند آمریکا و بریتانیا، متغیر منطقهای مانند تغییر ساختار نظم امنیتی منطقهای بعد از بیداری اسلامی یا بهار عربی، تهدیدات محور مقاومت و ائتلاف اخوانی برای امارات و همچنین رژیم صهیونیستی و متغیر داخلی مانند تحولات دربار ابوظبی برشمرد که یادداشت پیش رو بر متغیر سوم یعنی تحولات دربار ابوظبی بعد از فوت شیخ زاید در سال 2004 تاکید دارد.
از سیاستِ تنش صفر با همسایگان تا بلندپروازیهای منطقهای
پس از تشکیل کنفدرالیسم امارات متحده عربی، شورای فدرال متشکل از نمایندگان هفت شیخ نشین تشکیل شد و با توجه به وزن و ظرفیت هر شیخ نشین، مناصب حکومتی تقسیم شد. بر این اساس، امیر ابوظبی به عنوان رئیس دولت و امیر دبی به عنوان نخست وزیر دولت کنفدرال تعیین گردید. بنابراین شیخ زائد تا زمان مرگ، چهره کلیدی دولت امارات به شمار می آمد. وی از 1971 تا 2004 تلاش کرد ضمن حفظ روابط حسنه با غالب همسایگان قدرتمند خود، موقعیت امارات متحده عربی را به عنوان دولتی تازه تاسیس تثبیت نماید. وی حتی بخشی از اراضی بیابان خورالعدید را طی قرارداد 1974 به عربستان سعودی واگذار کرد تا تهدیداتی که از جانب همسایه قدرتمند خود احساس میکرد را مرتفع نماید. رویکرد سیاست خارجی امارات نیز در این دوره متاثر از مشی سیاسی شیخ زائد مبتنی بر همکاری با همسایگان بوده است اما مرگ شیخ زاید در سال 2004 سرآغاز تحولاتی در فضای سیاسی داخلی امارات شد که پس از نزدیک به یک دهه، به حوزه سیاست خارجی تسری یافت.
قدرت گرفتن پسران «شیخه فاطمه»
پس از مرگ شیخ زائد، براساس سنت عربی پسر بزرگ وی از همسر اولش «حصة بنت محمد آل نهیان» به نام «شیخ خلیفه بن زائد» جانشین او به عنوان امیر ابوظبی و رئیس دولت امارات متحده عربی شد. شیخ خلیفه در اولین اقدام، برادر تنی خود «شیخ خالد بن زائد» را به عنوان ولیعهد ابوظبی منصوب کرد. این موضوع با مخالفت همسر سوم شیخ خلیفه بن زائد «شیخه فاطمه بنت مبارک الکتبی» مواجه شد. فاطمه بنت مبارک که شش پسر به نام ها «محمد»، «طحنون»، «عبدالله»، «حمدان»، «منصور» و «هزاع» دارد با اخراج خالد بن زائد در سال 2005 از دربار ابوظبی، شیخ خلیفه را وادار کرد تا پسر بزرگ وی یعنی شیخ محمد بن زائد را به ولایتعهدی امارت ابوظبی منصوب نماید.
به این ترتیب، اولین فرزند شیخه فاطمه بنت مبارک الکتبی وارد ساختار قدرت شد. شیخ محمد نیز با حمایت مادرش و درایت شخصی، دیگر برادارن تنی خود را به ریاست پست های کلیدی در دولت امارات منصوب کرد. شیخ طحنون به ریاست سازمان اطلاعات(جهاز امنه الامارات)، عبدالله به وزارت امور خارجه، حمدان به معاونت نخست وزیری دولت و استاندار استان غربی، منصور به نایب رئیسی شورای وزیران و مالک باشگاه منچستر و هزاع به نایب رئیسی شورای اجرایی ابوظبی، ریاست هیئت مدیره سازمان هویت و نایب رئیسی هیئت مدیره باشگاه العین نیز به ریاست منصوب شدند. شیخه فاطمه بنت مبارک الکتبی نیز لقب مادر امارات (ام الاماراتین) گرفت.
تضعیف کنفدرالیسم با رفتن به زیر لوای «ابوظبی»
در نتیجه تحولات گفته شده، سیاستگذاری داخلی و خارجی امارات متحده عربی در انحصار خاندان بنی فاطمه قرار گرفته است و زمانی که در سال 2014، شیخ خلیفه دچار سکته مغزی شد، در عمل اداره دولت امارات در اختیار شیخ محمد بن زائد و برادرانش قرار گرفت. به نظر می رسد هیئت حاکمه جدید(بنی فاطمه) برخلاف اسلاف خود، سیاستهای بلند پروازانه و جاه طلبانهای در دستورکار قرار دادهاند. به همین دلیل از سال 2005 به این سو قدرت شش امارات دبی، شارجه، عجمان، امالقیوین، رأسالخیمه و فجیره به نفع دربار ابوظبی و برخلاف اصول کنفدرالیسم کاهش یافت. سرویسهای اطلاعاتی مجزای امارتها، در سازمان اطلاعات ابوظبی ادغام شد. ارتش ابوظبی با اتکا به درآمدهای نفتی ابوظبی، چندین برابر ارتشهای شش امارت دیگر بزرگ شد و سیاستگذاری خارجی در دربار ابوظبی و بدون هماهنگی با شش امارت دیگر تعیین گردید. موضوعی که بارها توسط دیگر امراء امارات مورد انتقاد قرار گرفته است.
ردپای امارات در بحرانهای غرب آسیا تا شمال آفریقا
در این دوران، به موازات قدرت گرفتن بنی فاطمه در دولت امارات، توسعه طلبیهای منطقهای این کشور نیز افزایش یافته است. به صورتی که امارات متحده عربی از سال 2011 به این سو به متغیری مداخلهگر در جنگ سوریه (2011)، کودتای ارتش به رهبری عبدالفتاح السیسی در مصر(2013)، جنگ داخلی لیبی بین ژنرال خلیفه حفتر علیه دولت اخوانی «فائز سراج» (2014)، حمله به یمن(2015)، کودتای ارتش به رهبری ژنرال «هاکان اوزتورک» در ترکیه (2016)، محاصره قطر(2017)، کودتا ژنرال عبدالفتاح البرهان و عبدالله حمیدتی در سودان(2019)، سقوط دولت اخوانی عبدالعزیز بوتفلیقه در الجزایر(2019) و فرآیند عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با برخی کشورهای عربی(2020) تبدیل شده است که حملات 27 دی 1400 بخشی از پیامدهای مداخلات این کشور در منطقه است.
لزوم توجه ویژه به ساختار جدید قدرت امارات در سیاست خارجی ایران
بنا بر آنچه آمد، یکی از متغیرهای اساسی در تغییر رویکرد سیاست خارجی امارات متحده عربی از سال 2011 به این سو، تحولات در درون دربار ابوظبی و روی کار آمدن رهبران جوان و ماجراجوی بنی فاطمه است که سودای تغییر نظم امنیتی منطقه بعد از تحولات بیداری اسلامی (بهار عربی) و تضعیف قدرتهای اصلی منطقه مانند عراق، عربستان سعودی و ترکیه را در سر دارند. بنابراین تغییر ادراک نخبگان سیاسی جمهوری اسلامی ایران نسبت به تغییرات سیاست داخلی و خارجی امارات و آمادگی برای دفع تهدیداتی که از این حوزه متوجه منافع و امنیت ملی است، باید در اولویت سیاستگذاری خارجی قرار بگیرد.
ارتش یمن: مراکز حیاتی امارات در ابوظبی و دبی را هدف قرار دادیم + فیلمدومین حمله موشکی به امارات/ ارتش یمن جزئیات عملیات را اعلام میکندتحلیلگر صهیونیست: حملات موشکی و پهپادی یمن ضربه سختی به اقتصاد امارات خواهد زد* «محمد ناصحی» کارشناس مسائل سیاسی و اقتصادی غرب آسیا و شمال آفریقا
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: اخبار امارات اخبار امارات امارات متحده عربی عربستان سعودی خارجی امارات دولت امارات سیاست خارجی شیخه فاطمه بنی فاطمه شیخ خلیفه شیخ نشین منطقه ای بن زائد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۲۶۱۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جان جیمز یوبل فعال ضدصهیونیسم آمریکایی در گفتوگو با قدس: صهیونیسمستیزی در میان آمریکاییها افزایش خواهد یافت
به گزارش قدس آنلاین، تحولات عمیق و جدیدی در دانشگاههای مهم جهان در حال رخ دادن است. دانشجویان دانشگاههای مهم ایالات متحده آمریکا مانند کلمبیا، هاروارد، ام آی تی، براون و ... که سابقه حمایت از رژیم اسرائیل را دارند، خواهان منصرف کردن این دانشگاهها از حمایت مالی رژیم صهیونیستی هستند.
حتی برخی دانشجویان اعلام کردهاند روابط علمی و تجاری دانشگاه باید با دانشگاههای اسرائیلی قطع شود و سرمایهگذاری بر تسلیحات و حمایت مالی به هر طریقی ممنوع اعلام شود. این دانشجویان نخبه که عمدتاً وابسته به طبقه خواص و اشراف از دانشگاههای باسابقه با صبغه حمایت از اسرائیل هستند، در اتفاق نادری حمایت علنی خود را از فلسطین اعلام کردند.
دومینوی حوادث تلخی مانند شهادت حدود ۳۴هزار نفر فلسطینی که بیشتر آنان زنان و کودکان بودهاند، حمله به بیمارستانها وماشینهای آشپزخانه بینالمللی، وجدانهای خفته جهان را بیدار کرده است. پاسخ جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی نیز پوشالی بودن اسرائیل را به رخ جهان کشید و در این میان آزادمردان جهان بهخصوص دانشجویان آمریکایی و اروپایی با حضور دو هفتهای خود خواستار توقف نسلکشی و آپارتاید و کوچ اجباری شدهاند.
در میان این هیاهو، اخباری مبنی بر احتمال تبادل پیام برای مذاکره میان ایران و آمریکا به گوش میرسد. جان جیمز یوبل، فعال ضدصهیونیسم اهل فلوریداست که معتقد است اکنون فرصت مناسبی است جمهوری اسلامی ایران نقش جدیتری در تحولات کنونی ایفا کند. این فعال آمریکایی در گفتوگو با قدس به نکات مهمی اشاره میکند. بخشی از گفتوگو را در ادامه مطالعه میکنید.
آقای یوبل! با توجه به وضعیت کنونی تحولات آمریکا و پاسخ موشکی ایران به جنایات رژیم صهیونیستی، آیا مذاکره میان دو کشور در شرایط کنونی مفید خواهد بود و در حال حاضر زمان مناسبی برای مذاکره است یا خیر؟ آیا میتوان گفت در شرایط فعلی آمریکا میتواند به عنوان یکی از طرفهای برجام مورد اعتماد سایران قرار بگیرد؟
من معتقدم (ساختار و بنیاد این دولت به گونهای است که) هرگز نمیتوان به هیچ دولتی از آمریکا اعتماد کرد. چراکه این کشور سابقه بسیار طولانی در راه انداختن جنگها به نفع طبقه سرمایه دار جامعه خود دارد. در حالی که برخی افراد معتقدند برخی از جنگها واقعاً در راستای منافع ملی ایالات متحده اهمیت دارد، اما من معتقدم واقعاً هیچ یک از جنگها به نفع مردم آمریکا نبوده است.
برخی معتقدند درشرایط کنونی اوضاع به نفع جمهوری اسلامی ایران است. آیا آمریکا در چنین شرایطی پای میز مذاکره خواهد آمد؟
میدانم ممکن است آنچه میگویم تندروی به نظر برسد، اما احساس میکنم دولت آمریکا به ( دلیل نوع ساختار) باید بهصورت کامل (بنیادین) سرنگون یا نابود شود. بسیاری از مردم داخل ایالات متحده، دیدگاهی مشابه من در این مورد دارند. اما تعداد کمی از آنان چنین چیزی را بیان میکنند؛ زیرا میترسند شغل خود را از دست بدهند یا شاید افبیآی در خانهشان به سراغ آنان بیاید.
به نظرتان اوضاع فعلی در ایالات متحده تا کجا پیش خواهد رفت؟ آیا این احتمال وجود دارد دولت مرکزی از برخی اصول خود عدول کند؟
من معتقدم فشار علیه صهیونیسم و قدرت یهود در داخل ایالات متحده آمریکا همچنان افزایش خواهد یافت. همچنین ممکن است شاهد تبدیل برخی از تظاهراتها به شورش باشیم. اگر شورشها به اندازه کافی گسترده و مخرب شوند، شاید آمریکا در برخی از ایالتها، کنترل بر برخی مناطق شهری را از دست بدهد. اگر اوضاع به طور قابل توجهی بدتر شود، حتی شاید بتوان شاهد تجزیه ایالات متحده به چند کشور جدید باشیم و این امر در نهایت به نابودی آمریکا منجر خواهد شد و از طرفی قدرت دولت به طور چشمگیری کاهش مییابد.
آقای جان یوبل، شما به عنوان فعال در زمینه مبارزه با صهیونیسم بفرمایید رسانههای ایرانی چه نقشی را میتوانند ایفا کنند و برای ارتباط جمهوری اسلامی ایران با نیروهای مخالف دولت در ایالات متحده چه الزاماتی را ضروری میدانید؟
من فکر میکنم در این مرحله، رسانههای انگلیسی زبان در ایران به ویژه پرس تی وی باید ابتکار عمل را در دست بگیرند و تلاش کنند با فعالان آمریکایی در شهرهای مختلف ارتباط برقرار کنند و با برخی از آنان ارتباط را حفظ کنند. این امر سبب میشود
رسانههای ایرانی بتوانند اخبار و ویدئوهای بیشتری از آنچه در اعتراضات در داخل ایالات متحده اتفاق میافتد را دریافت کنند و به این شکل شناخت بهتری از فضای داخلی آمریکا بدست بیاورند.
زینب اصغریان