Web Analytics Made Easy - Statcounter

نیکولاس تاگلیافیکو، مدافع چپ ۲۹ ساله و آرژانتینی آژاکس در نقل و انتقالات زمستانی خواهان انتقال به بارسلونا بود و بلوگرانا نیز به این بازیکن علاقه داشت اما در نهایت آژاکس و بارسلونا با هم به توافق نرسیدند تا تاگلیافیکو در هلند ماندنی شود. حال این مدافع چپ در مصاحبه با AS در مورد منتفی شدن انتقالش به بارسلونا صحبت کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش طرفداری، نیکولاس تاگلیافیکو در این مصاحبه سکوتش را شکست و گفت:

الان ۴ سال است که در آژاکس هستم. من برای این باشگاه با سر شکسته، با عینک محافظ بازی کردم. وقتی مچ پای من ورم کرده بود و آن ها از من می خواستند که آن جا باشم و بازی کنم، قبول کردم. اگر به من نیاز داشته باشید، من هرگز نه نخواهم گفت. من تمام تلاشم را کرده ام، هر گاه از من خواسته اند، برای تیم آن جا بوده ام. همیشه به سود منافع باشگاه کار کرده ام، حتی در خارج از زمین. حال در این لحظه، زمانی که یک فرصت غیرقابل انکار برای من فرا می رسد، آن ها به من اجازه جدایی نمی دهند و متوجه این می شوم که آن ها در حال ناامید کردن من هستند. درک می کنم که شرایط آسان نبود اما در نهایت، هر دو طرف آسیب دیدیم. این یک فرصت منحصر به فرد بود. این که بتوانی به باشگاهی مانند بارسا بروی، برای من فرصتی رویایی بود و آن ها کمکی به من نکردند. همچنین از ابتدا مشخص نبود که آن ها قرار نیست به من کمکی بکنند.

من همیشه عالی تمرین کرده ام، هرگز برای باشگاه دردسری ایجاد نکرده ام، هر روز رفتار خوبی دارم. این ذهنیت من است اما می بینم که گاهی این قضیه می تواند به ضرر شما تمام شود و باعث شود به این فکر کنید که بهتر نیست فقط به منافع خودم توجه کنم. من ترجیح می دادم در جایی دیگر که در آن قادر به رقابت هستم، برای جایگاه خود بجنگم. اینجا همه چیز را از قبل می دانم. من می دانم که همه چیز چگونه پیش می رود. سرمربی در مورد هم تیمی دیگر و افراد مورد علاقه اش تصمیم گرفت. سرمربی تصمیم می گیرد و من هیچ تغییری را نمی بینم. به همین علت فکر کردم که زمان مناسبی برای جدایی است و باشگاه این اجازه را به من نداد.

حال پنجره نقل و انتقالات بسته شده است و هر کسی که مرا یا رابطه ای که با هواداران به خاطر حسی که در من ایجاد می کنند دارم را می شناسد، می داند وقتی دوباره به زمین بازی بروم، با تمام چالش هایی که تا ماه ژوئن برای ما باقی مانده است، چه چیزی باید از من انتظار داشته باشند. من در مورد جایگاهم در تیم ملی برای جام جهانی آرام و خونسردم چون عملکرد من افت نکرده است. در فوتبال چیزی کم نگذاشته ام. حس می کنم انرژی بسیار زیادی در طول تمرینات تیم ملی دارم و این همان چیزی است که مرا آرام می کند.

منبع: پارس فوتبال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت parsfootball.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس فوتبال» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۰۲۴۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

وزیری‌تبار، قره‌نی‌نواز سال کودتا: قمرالملوک پیر دیر است و برایم ارشدیت دارد/ از مردها بنان و بنان و بنان

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در بهار سال ۱۳۳۲ تنها چند ماه مانده به کودتای ۲۸ مرداد، اگر چهارشنبه‌شب‌ها ساعت یک ربع به ۶ عصر پیچ رادیو را باز می‌کردید صدای دل‌نواز قره‌نی‌ای به گوش‌تان می‌رسید که حسینعلی وزیری‌تبار (۱۲۸۵-۱۳۳۷) نوازنده‌اش بود. این نوازنده‌ی ۴۷ ساله در آن مقطع هنرآموز سرود و رئیس ارکست دانشجویان انجمن موسیقی ملی بود و چهار فرزند داشت که بزرگ‌ترین آن‌ها گیتی در هنرستان موسیقی ویلن کار می‌کرد، همایون شش‌ساله، هدایت سه‌ساله و هایده‌ی یک‌ساله کوچک‌تر از همه بود. وقتی خبرنگار اطلاعات هفتگی (۱۱ اردیبهشت ۱۳۳۲) به انجمن موسیقی ملی رفت تا با و مصاحبه کند، با یک جوان شاکی مواجه شد؛ وزیری‌تبار دل پرخونی از رادیو داشت و اصلا از زندگی‌اش راضی نبود. آن‌چه در پی می‌خوانید بخش‌هایی از گفت‌وگوی یادشده است:

... از دوازده‌سالگی پدرم برای فراگرفتن موسیقی مرا تشویق کرد و با آن‌که در خانواده‌ی خود موسیقی‌دان نداشتیم ولی علاقه به موسیقی و شنیدن آهنگ‌ها یکی از بهترین لذات افراد خانواده‌ام بود و من تنها فردی هستم که در فامیل خود به موسیقی علمی و عملی آشنا هستم. از همان کودکی من قره‌نی را دوست داشتم و درست یادم هست که اولین مربی من مرحوم سالار معزز از لحاظ ترکیب لب و دهان و انگشتانم مرا به فرا گرفتن این ساز تشویق نمود و سپس نزد مرحوم سرهنگ نصرالله‌خان مین‌باشیان به تکمیل ساز مورد علاقه‌ی خود پرداختم و وقتی افتخار شاگردی کلنل را پیدا کردم مثل آن بود که دنیایی را به من داده باشند ناگفته نماند که از محضر آقایان غلامحسین مین‌باشیان، خالقی، ضیا مختاری، و خادم میثاق استفاده‌های شایانی برده‌ام.

از درد دل‌های‌تان از رادیو ممکن است یکی دو تا به طور مثال ذکر کنید.

اولا موسیقی ملی ما با وضعی که فعلا در رادیو اجرا می‌شود هرگز ترقی نخواهد کرد در صورتی که اساس موسیقی ملی ایران بزرگ‌ترین پایه‌های موسیقی شرق، بلکه موسیقی دنیا است. دیگر آن‌که تاکنون هیچ‌گونه تشویقی از من نشده و فقط یک تقدیرنامه و دو مدال و یک نشان از طرف وزارت فرهنگ دریافت داشته‌ام... اداره‌ی رادیو فقط ماهی ۲۴۰ تومان به من می‌داد که اخیرا ۲۰ تومان آن را کسر کرده [و با خنده افزود:] منتظر کم کردن بقیه‌ی آن هم هستم و من که هم سولیست هم نوازنده و هم کمپوزیتور هستم این است وضع من وای به حال آن‌هایی که فقط یکی از این جنبه‌ها را دارند.

شب‌های یک‌شنبه هم از ساعت هشت و نیم تا نه گاهی با عده‌ای از رفقا و هنگامی با ارکست که فعلا وضع آن درهم برهم شده در رادیو شرکت می‌کنم.

کدام موسیقی‌دان به موسیقی ایران بیش‌تر خدمت کرده است؟

آقای کلنل وزیری

عاشق شده‌اید؟

ما آردمان را بیخته و غربال‌مان را آویخته‌ایم و اصولا وجود خانم عزیزم که بدون رودربایستی باید بگویم کاملا مراقب و مواظب راحتی من است بالاترین سعادت‌ها را نصیب من کرده است.

نظرتان درباره‌ی تصنیف‌ها و شعرهای جدید که در رادیو خوانده می‌شود چیست؟

شعرها حسابی نیست و طبعا آهنگ‌ها هم قلابی از آب درمی‌آید.

خوش‌ترین خاطره‌تان در زندگی چیست؟

خوش‌ترین خاطرات زندگی‌ام اقامت نه‌ساله‌ام در شیراز یعنی معدن لب‌لعل و دکان حسن است. در هفتصدمین سال یادبود سعدی علیه‌الرحمه کنسرتی تهیه کردم و آهنگی به نام «به یاد سعدی» ساختم که هنوز خاطره‌ی شیرین آن در تمام نه سال خوشی و شیرینی زندگی شیراز مثل لؤلؤیی در چشم می‌درخشد.

کدام خاطره‌ای روح شما را مکدر می‌سازد؟

هر وقت دروغ بشونم و تظاهر ببینم (که الحمدالله در جامعه‌ی ما اصلا وجود ندارد) زیرا صمیمیت و یگانگی را می‌پرستم.

کدام غذا را بیش‌تر از بقیه دوست دارید؟

آن‌قدر در قره‌نی فوت کرده‌ام که دندان‌هایم یکی‌یکی دنبال فوت‌ها بیرون پریده و ناچار بیش‌تر غذاهای نرم و تر و راحت‌الحلقوم را دوست دارم که البته تولید «باد» هم بکند!

نظرتان درباره‌ی خوانندگان ایرانی چیست؟

از بین خانم‌ها بانو قمرالملوک که پیر دیر است، برای من ارشدیت دارد. بعد خانم ضرابی که از لحاظ سوابق خوانندگی به‌خصوص در خواندن آهنگ‌های ضربی بی‌نظیر است. سوم روح‌انگیز و چهارم روح‌بخش و از مردها بنان و بنان و بنان.

۲۵۹۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900969

دیگر خبرها

  • پیشنهاد اغواکننده به شمسایی برای تبلیغ برنج!
  • باخت برایم بی‌معنا است/هندبال گیتی‌پسند در آسیا حرف خواهد زد
  • ستاره بایرن مونیخ دلتنگ خانه شده است!
  • وزیری‌تبار، قره‌نی‌نواز سال کودتا: قمرالملوک پیر دیر است و برایم ارشدیت دارد/ از مردها بنان و بنان و بنان
  • آب آلبالو چه کمکی به دیابتی‌ها می‌کند؟
  • چگونه یک تخت خواب دنج برای چیدمان رویایی بسازیم
  • آژاکس را که می‌بینم، حالم بد می‌شود
  • حمله به رفح هم کمکی به ما نمی‌کند | جنگ را باختیم
  • ژنرال صهیونیست: حمله به رفح هم کمکی به ما نمی‌کند/ جنگ را باختیم
  • بارسلونا در آستانه جذب گیدو رودریگز از رئال بتیس