اهداف بایدن از بازگرداندن معافیت تحریمی برنامه هستهای ایران/ آیا آمریکا سیگنال توافق فرستاده است؟
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۰۶۴۳۳
تنها معافیت موردپذیرش از جانب ایران مربوط به مواردی است که وزارت خزانهداری آمریکا اعمال کرده است و نهتنها یک فرمان حقوقی و بیارزش از جانب وزارت خارجه آمریکا، آنهم فقط روی کاغذ!
سرویس سیاست مشرق- درحالیکه هتل کوبورگ وین خودش را برای دور جدیدی از گفتگوهای دیپلماتیک میان اعضای ۱+۴ آماده میکند. یک مقام دولت بایدن اعلام کرد که آمریکا برخی از تحریمهای مربوط به برنامههای صلحآمیز هستهای ایران را برداشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به نظر میرسد آنچه آمریکاییها بهعنوان «معافیت هستهای» از آن یاد کردهاند مربوط به برخی پروژههای هستهای در داخل کشور است. این تحریمها در خرداد ۱۳۹۹ توسط دولت ترامپ اعمالشده و حالا وزارت خارجه آمریکا ادعا میکند که دوباره آن تحریمها را لغو کرده است. انتقال سوخت مصرفشده و پسماند رآکتور هستهای در نیروگاه بوشهر، تأمین اورانیوم غنیشده برای رآکتورهای تحقیقاتی تهران و نیز پروژههای مربوط به آبسنگین اراک بخشی از تحریمهای اعمال شده توسط ترامپ در آن سال است.
شتاب هستهای و فرمولهای رفع تحریم
سرعت غنیسازی، انباشت و پیشرفتهای هستهای در داخل کشور بهگونهای طراحیشده است که همزمان با آغاز دور هفتم گفتگوها در وین، جمهوری اسلامی ایران به سطح «بازدارندگی هستهای» رسید. این دست برتر ایران باعث شد طرفهای اروپایی تحتفشار شدید آمریکا برای تشکیل کمیته هستهای قرارگرفته و مجبور شوند تا به موازات مذاکره در کارگروه تحریم، بخشی از گفتگوها را نیز به کارگروه هستهای اختصاص دهند. آمریکاییها تصور میکردند که با ابزار تحریمی میتوانند تعادل ازدسترفته را بازگردانده و با گرفتن امتیازات بیشتر، تهران را محدود کنند. اما اقدامات پیشدستانه و نیز ابتکار عملهای جدید از سوی هیئت دیپلماتیک ایرانی در حوزه هستهای و رفع تحریم باعث شد تا غرب دچار سردرگمی شدید شده و ناکارآمدی تحریمها به رخ رقیب کشیده شود. از این رو شیوه برخورد با اعمال معافیت هستهای از سوی آمریکا از اهمیت بالایی برخوردار است، هر نوع تفسیر غلط از رفتار واشنگتن فرمولهای رفع تحریم و انتفاع از آن را در آینده با چالش روبرو خواهد کرد.
۱- پذیرش معافیتهای تحریمی جدید باعث میشود که در آینده تنها مسیر «لغو حقوقی تحریمها» در برابر انتفاع از آن را ناخواسته بپذیریم. در حال حاضر در موقعیتی قرار داریم که خود را در برابر شرکای منطقهای و راهبردی دوباره بازتعریف کنیم. فرصتهای طلایی پی رو را نباید با سیگنالهای زرد معاوضه کنیم.
۲- تنها معافیت موردپذیرش از جانب ایران مربوط به مواردی است که وزارت خزانهداری آمریکا اعمال کرده است و نهتنها یک فرمان حقوقی و بیارزش از جانب وزارت خارجه آمریکا، آنهم فقط روی کاغذ!
۳- تلاش برای رسیدن به یک توافق سریع در وین (آنچه غرب از ایران میخواهد) باعث میشود که بار دیگر در تله بیافتیم. آمریکا با دادن برخی معافیتهای کوتاهمدت به ایران در حال پر کردن مجدد خشاب اسلحه تحریمی برای جهتدهی به رفتار ایران در آینده است، در چنین وضعیتی بهجای تن دادن به ادامه راه با وین باید فرصتهای بازسازی «سازمان دور زدن تحریمها» را جدی گرفت. در حال حاضر فرصت داریم تا مبادی ورودی کالاهای اساسی را تنوع داده و رابطه با همسایگان را عمق بدهیم (این توجه زیرساختی به معنای مخالفت با ادامه مذاکرات در وین نیست)
۴- تحریمهای متأخر امریکا علیه ایران در زمستان سال ۹۸ تحت عنوان پروژه فشار حداکثری و بهروزرسانی تگ بانکی و مالی آن در سال ۹۹ اساساً بیشتر از آنکه علیه ایران وضعشده باشد؛ علیه روابط راهبردی تهران و همکاران آن وضعشده بود. معافیتهای برداشتهشده جدید نیز بار دیگر همین هدفها را پیگیری میکند. غرب برای نشان دادن حسن نیت بهجای مایه گذاشتن از منطقه در قانون مسدود ساز اتحادیه اروپا تجدیدنظر کند!
۵- اعمال معافیتهای هستهای و محدود از سوی آمریکا شکننده است. تنها هدف آن افزایش اعتبار دیپلماتیک واشنگتن برای ایجاد اجماع مجدد بینالمللی علیه ایران است. تا به امروز بهگونهای در وین پیش رفتهایم که آمریکاییها را خارج از تفاهم نگهداشته و طرف اروپایی را برای لغو همه تحریمهای غیرقانونی مجاب کردهایم.
نیکلاس مالدر تحلیلگر مسائل امنیتی در نشریه فارین پالیسی نوشته است که آمریکاییها شیفته تحریم هستند، اما افراط بیشازحد در استفاده از آن باعث بیاثری تحریم به روی برخی کشورها ازجمله ایران شده است، در ادامه این یادداشت آمده است که بحرانهای مالی جهانی اثر تحریم را بر تحریم کنندگان بیشتر از کشورهای هدف کرده است. همزمان با اعتراف آمریکاییها بر نتایج تحریمها رابین رایت کارشناس ارشد موسسه ویلسون گفته است که ایران پرچم یک ناتو قدرتمند و بومی در سراسر منطقه خاورمیانه افراشته و آماده تبدیلشدن به یک بازیگر فرا منطقهای است. در ادامه این گزارش آمده است که تهران هم برد موشکهای خود را افزایش دادهاند و همسطح غنیسازی را تا نقطه گریز هستهای پیش بردهاند. ایرانیها شطرنج را اختراع کردهاند نمیتوان بهسادگی آنها را کیشومات کرد!
واقعیت آن است که سیگنالهای ارائهشده از سوی آمریکاییها در وین نمایشی از «حسن نیت» آنها محسوب نمیشود. انتظار میرفت واشنگتن کلیه تحریمهای (هستهای و غیرهستهای) اعمالشده توسط ترامپ را لغو کرده و آن را در معرض راست آزمایی قرار دهند و پسازآن طرف ایرانی گامهای تدریجی را برای بازگشت به تفاهم ۲۰۱۵ بردارد. اما غربیها بهجای اجرای وظایف خود تنها با کارتهای سوخته ترامپ در وین بازی میکنند.
پیشازاین کاخ سفید با لغو معافیتهای هستهای در سال ۱۳۹۸ بهسوی خود شلیک کرده و مسیرهای جبرانی را مسدود کردهاند. در حالی واشنگتن درباره ترتیبات بازگشت به عقب در برجام قدم برداشته است که بنا بر اعتراف بسیاری از مقامات دولت آمریکا پروژه فشار حداکثری ترامپ شکست سنگین خورده و آمریکا برای بازگشت به میز برجام چارهای جز برداشتن تحریمها ندارد.
منبع: مشرق
کلیدواژه: بازار خودرو جشنواره فجر بورس قیمت مذاکرات وین توافق با آمریکا معافیت های هسته ای علی باقری کنی برجام آب سنگین اراک خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت خارجه آمریکا آمریکایی ها هسته ای هسته ای هسته ای تحریم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۰۶۴۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پول انتخابات و جنگ؛ اهداف واقعیتر سفر بلینکن به منطقه
تعداد سفرهای «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا به غرب آسیا طی ۷ ماه جنگ طوفان الاقصی تقریبا به اندازه انگشتان دو دست رسیده است. او اگر فاصله سفرهای خود به منطقه را باز هم کمتر کند از وزیر خارجه به سفیر غیر مقیم آمریکا در منطقه تبدیل خواهد شد. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، آنچه او را بارها با مسافرتی 11 هزار کیلومتری به پایتختهای منطقه کشانده، همگی به تبدیل رژیمصهیونیستی به «کتک خور همگانی» در منطقه مربوط میشوند. شاید پیش از این تصور میشد اگر رژیمصهیونیستی توسط دشمنانش محاصره شود در بدترین سناریوها همانند عثمانیها که «مرد بیمار خاورمیانه» نام گرفته بود، نامیده خواهد شد. طبق این تصور رژیم در بدترین وضعیت نهایتا مانند عثمانی به دولت بیماری با ویژگیهای مشابه دچار میشد؛ اما این مشکل مخصوص کشورهای پهناور و دولتهای قدرتمند است نه موجودیتهای کوچک با تنفس مصنوعی. وضعیت رژیم نازلتر از وضعیت بیماری است و با ادبیات دولتها قابل توصیف نیست.
حداقل طی 7 ماه جنگ، هر گروه و دولتی بوده که اراده کرده سیلیای بهصورت تلآویو زده است؛ از جمله دو دولت ایران و یمن که به شکل مستقیم دست به تنبیه رژیم زدهاند. این پدیده به بروز پدیده رژیمی سیلی خور و کتک خور در جهان منجر شده است. سفر اخیر آنتونی بلینکن به منطقه نیز برای پوشش و توجیه یکی از سختترین سیلیهایی است که رژیم طی هفتههای اخیر خورده است. پس از آنکه رژیمصهیونیستی به سفارت ایران در سوریه در 13 فروردین حمله کرد، تهران در شامگاه 25 بامداد و 26 فروردین در عملیات «وعده صادق» مراکز هدایت این عملیات را در دو پایگاه رژیم درهم کوبید.
این عملیات پیامدهای دردناکی برای کسانی داشت که دلخوش به رویاها بودند. دولتهایی که بدعهدی آمریکا در دفاع از خود را دیده بودند، خوشباورانه فکر میکردند واشنگتن حداقل برای حفظ رژیم هم که شده زمانی دست به اقدام خواهد زد.
وقتی آمریکا آنقدر تلاش خود برای دفاع پدافندی از رژیم را بزرگ کرد تا عدم دفاع تهاجمیاش از تلآویو به چشم نیاید، چشمان متحدان واشنگتن بازتر شد.
حرکت روی بندی که آمریکا برای دیگران کشیده احتمال سقوط بالایی دارد. فروپاشی دولت و ارتش وابسته اشرف غنی آخرین رئیسجمهور افغانستان که با تقلب بر سرکار آمده بود و وضعیت آشفته تلآویو به دیگران سرنوشت رژیمهای وابسته و دولتهایی که مسیر وابستگی به آمریکا را در پیش گرفتهاند، نشان میدهد. «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا روز (دوشنبه) در جریان تور منطقهای خود در ریاض ادعا کرد پیشرفت قابل توجهی در روند عادیسازی روابط عربستانسعودی و رژیم صورت گرفته و در مراحل پایانی قرار دارد. «فیصل بن فرحان» وزیر خارجه عربستان نیز به موازات این اظهارات در همان روز اعلام کرد کشورش به مراحل نهایی درباره توافق دو جانبه با آمریکا نزدیک شده است. این توافق به تعهدات امنیتی آمریکا به عربستان مربوط است که طبق آن واشنگتن باید در درگیریها به کمک ریاض شتافته و تسلیح سعودی با تسلیحات پیشرفته را آغاز کند. این توافق دوجانبه پیش از طوفان الاقصی بهعنوان یکی از پیششرطهای عادیسازی توسط عربستان مطرح شده بود.
اهداف منطقهای آمریکا در ماه هفتم
آمریکا درصدد به سرانجام رساندن توافق عادیسازی میان رژیم و عربستان است که اهداف جدیدی به آن نسبت به اهداف قبلی سنجاق شدهاند. این توافق اما همه آنچه آمریکا و بلینکن بهدنبال آن بودهاند، نیست. در ادامه به اهداف کنونی آمریکا پرداخته شده است.
1. پایان آبرومندانه جنگ
رژیم تاکنون 7 ماه را در جنگ بوده است. این جنگ با تفاوتهایی در چند جبهه جریان داشتهاند. ویژگی این جنگ پوشش چند جبههای است به این صورت که با کاهش تنشها در یک جبهه، افزایش تنش در جبههای دیگر آن را جبران میکند. نمونه آن خارج شدن نیروهای رژیم از مناطقی در غزه است که به کاهش تلفات صهیونیستها منجر شده و در ازای آن مقاومت لبنان بر شدت ضربات خود افزوده است. آشکار است که چیزی به نام پیروزی در انتظار تلآویو نیست و دیگر امکان ادامه جنگ نیز وجود ندارد. از این رو باید برای آن برنامهریزی کرد.
اگر رژیم طی توافق آتشبس با مقاومت غزه به جنگ پایان دهد، شکست را پذیرفته است. بر همین اساس غرب بهدنبال راه دیگری است. یک راه برای کاهش از تبعات آن، اعلام پایان جنگ در ازای عادیسازی روابط با سعودیهاست. به این شکل دلیل پایان جنگ شکست رژیم از نیروهای مقاومت غزه تلقی نخواهد شد، بلکه برخی آن را به دلیل دیپلماسی سعودی خواهند دانست که پذیرفت در ازای پایان جنگ روابط خود با تلآویو را عادیسازی کند. آمریکاییها اما به نظر میرسد اهداف بیشتری در رابطه با جنگ و عادیسازی داشته باشند. موضوع دوم تبدیل تهدید به فرصت است. اگر پیش از جنگ عادیسازی تبعاتی داشت و پس از آن نیز اینگونه تلقی میشد که ریاض کار سختتری برای ارتباط با تلآویو دارد، واشنگتن تلاش میکند برخلاف برداشتها بتواند تهدید جنگ را با اعلام عادیسازی در ازای پایان کشتار و محاصره غزه، به فرصت تبدیل کند. هدف سوم آمریکا استفاده از مواهب تجاری عادیسازی برای بازسازی و کنترل گروههای سیاسی رژیم است. ایجاد روابط پرحجم با عربستان و رشد جدی روابط تجاری میتواند ضمن کمک به بازسازی اقتصاد رژیم برای گروههای سیاسی صهیونیست نیز جذاب باشد. برخی گروههای سیاسی صهیونیست که به این مواهب تجاری چشم دارند تلاش خواهند کرد در جامعه و دولت رژیم برای پایان جنگ در ازای عادیسازی فعالیت کنند.
فروش تسلیحات ساخت رژیم به عربستان یکی از شاخههای درآمدی روابط است. اخذ پروژههای بزرگ کارخانههای آب شیرین کنی، ساختمانسازی و شهرکسازی و همچنین ایجاد باغها و مزارع کشاورزی در محیطهای سخت کویری از جمله حوزههای همکاری دو دولت است. هدف چهارم آمریکا بیحاصلسازی عملیات 7 اکتبر است. واشنگتن از ابتدای جنگ تبلیغ کرده بود عملیات 7 اکتبر برای جلوگیری از توافق عادیسازی صورت گرفت و امروز قصد دارد با پایان جنگ از طریق این توافق به دیگران بگوید طراحان به هدف خود دست نیافتند.
2. درگیری کشورهای مسلمان با یکدیگر
شاید توسعه جنگ از مبدا و با حضور رژیمصهیونیستی هدف آمریکا نباشد و این کشور نخواهد جنگی منطقهای شکل بگیرد اما واشنگتن قطعا قصد دارد درگیریهای سیاسی و زد و خوردهایی میان کشورهای منطقه با یکدیگر صورت گیرد تا رژیم از مرکز توجهات و تمرکز فشارها خارج شود. غرب درحالیکه ایران در عملیات وعده صادق به شکل مستقیم رژیمصهیونیستی را هدف قرار داد، بدون آنکه تلآویو را خطاب قرار دهد درحال تحریک کشورهای عربی علیه تهران است.
3. تثبیت حقوقی و ساختاری مواضع
غرب و متحدانش در منطقه برای پیشبرد اهداف خود از ضعف نظامی رنج میبرند. این ضعف نظامی با توجه به حجم عظیم تسلیحات فروخته شده به کشورهای منطقه مربوط به حوزه ابزارها نیست اما در کلیت متحدان آمریکا در منطقه توانمندی نظامی کمی دارند. برای آنکه این ضعف برای آنها دردسرساز نشود، آمریکا قصد دارد با فریز کردن مرزها و با ترساندن دیگران، آنها را به لحاظ حقوقی و ساختاری تثبیت کنند. این اقدام با ارائه تضمینهای امنیتی شبیه آنچه در ناتو وجود دارد، صورت خواهد گرفت. نمونه روشنی از این اتفاق در شرق اروپا وجود دارد. روسیه بهعنوان دومین ارتش بزرگ دنیا که در کنار آمریکا قدرتمندترین قدرت هستهای جهان است به اوکراین حمله کرده تا مانع عضویتش در ناتو شود اما علیه کشورهای بالتیکی کوچکترین اقدام نظامی را انجام نداده است.
آمریکا با این تجربه درصدد گسترش تضمینهای امنیتی خود به غرب آسیاست. با این وجود مشکلی در این منطقه گریبانگیر واشنگتن است که نشان میدهد مقایسه دو منطقه غرب آسیا و شرق اروپا اشتباه است. واشنگتن نه براساس پیمان و تعهد نظامی بلکه خود راسا و به شکل مستقیم وارد منطقه شده، عملیات کرده و در هر نقطهای با مقابله مواجه شده است. نتیجه این درگیریها نیز شکست آمریکا و کشته شدن هزاران نفر از سربازان ارتش این کشور بوده است. شکست سعودیها در جنگ با یمن نیز از نوعی نبود که با تعهد امنیتی آمریکا یا پیمانی شبیه ناتو قابل رفع باشد.
4. ساخت یا نمایش پیروزی پس از شکست
آمریکا قصد دارد در وهله اول در صورت امکان با هراس افکنی از پاسخ ایران علیه رژیم در عملیات وعده صادق بتواند اتحادی علیه ایران تشکیل دهد و در صورت عدم تحقق آن، در وهله دوم با مانورهای رسانهای و لفظی اینگونه نمایش دهد که اجرای عملیات به زیان ایران بوده و خوراکی برای افکار عمومی و رسانههای مرتبط با خود ایجاد کند. در این خصوص باید دید عملیات ایران علیه خاک فلسطین اشغالی با مختصاتی که برای آن در نظر گرفته شده بود آیا واقعا باعث اتحاد کشورهای منطقه علیه تهران شده است؟ به نظر نمیرسد در واقعیت این عملیات چنین نتایجی داشته باشد، بلکه آمریکاییها درصدد ایجاد این نگاه با تلاش فراوان یا نمایش تحقق آن با هدف ایجاد هراس در تهران هستند.
5. متفاوت شدن روسیه و چین
روسیه و چین در ماههای اخیر رویکرد متفاوتی را درخصوص رژیم اتخاذ کردهاند که به زعم بسیاری بهخاطر سیاستهای پیشین این دو تعجببرانگیز است. چین و روسیه با محکوم کردن حمله رژیم به سفارت ایران در سوریه و دفاع از پاسخ ایران در عملیات وعده صادق به زعم بسیاری متفاوت از سیاست پیشین خود عمل کردهاند. با اینحال چنین دیدگاههایی با سنجش کاملی همراه نبودهاند. پکن و مسکو در گذشته سیاستی را اتخاذ کرده بودند که دیگر با فضای فعلی منطبق نیست؛ بهویژه اینکه رژیم با اقداماتش جهان را در لبه پرتگاه قرار داده است.
از سوی دیگر چین و روسیه به همراه ایران مواضع همگرایی درخصوص اوکراین، غرب آسیا و شرق آسیا را نشان میدهند که بیم هماهنگی میان آنها را در پی داشته است. احتمال دارد آمریکا با نگرانی درخصوص ابعاد و ماهیت همکاریها میان قدرتهای شرقی درصدد بازآرایی متحدان و منابع خود برای رویارویی با موقعیت جدید باشد.
6. توجیه عدم حمایت کامل از تلآویو
در عملیات وعده صادق، غرب از رژیم که مهمترین دارایی این مجموعه در غرب آسیا شناخته میشود تنها به شکل دفاعی حمایت کرد. این درحالی است که پیش از آن افکار عمومی و نخبگان دولتی فکر میکردند هر کشوری که با تلآویو درگیر شود به صورت مستقیم با واشنگتن مواجه خواهد شد. کشورهای منطقه از خود میپرسند در صورت وقوع اقدامات مشابه آمریکا چه اقدامی انجام خواهد داد. سعودیها تجربه قبلی نیز دارند که به سال 2019 و هدف قرار گرفتن تاسیسات آرامکو مربوط است. در آن برهه نیز آمریکاییها دست به اقدامی نزدند اما هیچکس فکر نمیکرد این بیعملی درخصوص رژیم نیز تکرار بشود.
بر همین اساس است که دونالد ترامپ رئیسجمهور پیشین آمریکا برای جلب نظر لابیهای صهیونیستی و عربی گفته است «اگر درگیری بین ایران و اسرائیل رخ دهد، از اسرائیل حمایت میکنم.» این سخنان اشارهای به برداشتها درخصوص عدم حمایت آمریکا از رژیم است.
7. توجیه چتر سوراخ رژیم
آمریکا از یک دهه قبل تلاش داشت با کاهش اقدامات عملیاتی در منطقه، ضمن حفظ حضور سنگین خود در آن، از هزینهها و ضایعات استقرار نظامی خود بکاهد. این اتفاق براساس برونسپاری ماموریتها به متحدان منطقهای صورت میگرفت.هدف از آن نیز اختصاص منابع بیشتر به شرق آسیا معرفی میشد.
واشنگتن تاکید میکرد پس از این تغییر آرایش، صهیونیستها متولی و سرپرست متحدان آمریکا در منطقه خواهند بود. حالا که این متولی خود به یک «کتکخور همگانی» در منطقه تبدیل شده و از گروههای شبهنظامی (مقاومت غزه، لبنان و عراق) تا دولت ایران آن را میکوبند، این فرضیه غلط از آب درآمده است.
برای مدتها اینگونه برداشت میشد که جنگ با شبهنظامیها سخت است و به همین دلیل آسیبهایی که تلآویو از نبرد با آنها میبیند چندان مهم نیستند. بر این اساس رژیم میتوانست با تجهیزات نظامی خود دولتها را که احساس مسئولیت بیشتری نسبت به جمعیت خود داشته و باید برای حیات اعتباری داخلی-بینالمللی داشته باشند، با تهدید روبهرو کرده و آنها را از مواجهه با خود منصرف کند. در عملیات وعده صادق ثابت شد رژیم قادر به چنین اقدامی علیه ایران نیست. اعراب به همین دلیل خواهان تعهد و تضمین امنیتی آمریکا هستند که در منطقه بماند و در صورت بروز درگیری به شکل مستقیم و حداکثری از آنها حمایت کند.
8. تامین مالی برای ترمیم ضعفهای پدافند هوایی غرب
پدافند هوایی غرب با وجود آمادگی دوهفتهای و هشدارهای ایران سه روز پیش از عملیات، و با وجود فاصله یکهزار کیلومتری ایران تا سرزمینهای اشغالی ناکام ماند. غرب در برابر این حمله از امکانات کشورهای زیادی استفاده کرد و عملا سیستم یکپارچه و گستردهای را در اختیار داشت. به نظر میرسد طرح چتر پدافند منطقهای در برهه کنونی یک نقشه برای فریب کشورهای منطقه جهت تامین هزینههای مالی توسعه فناوری، ارتقا و ساخت سامانههای جدید پدافند هوایی است تا سامانههای شکستخورده جایگزین شوند.
9. پر ساختن خلأ تسلیحاتی ایجادشده
کشورهای منطقه پس از ناکامی رژیم و متحدان غربیاش در دفع عملیات ایران احتمالا به بازطراحی سیستم نظامی و تسلیحاتی خود میاندیشد. آمریکا درصدد کنترل این روند شکلگرفته و در صورت امکان جلوگیری از آن است.
احتمال دارد برخی از این کشورها به بهبود روابط خود با محور مقاومت گام برداشته و تعدادی نیز با اهدافی چندگانه به سمت روابط با تامینکنندگان تسلیحاتی دیگری بروند. بهعنوان مثال تامین پدافند هوایی و تسلیحات هجومی مانند موشکهای بالستیک میانبرد از چین میتواند ضمن ارتقای توان تسلیحاتی کشورهای منطقه به تامین تسلیحاتی منجر شود که آمریکا آنها را در اختیار کشورهای منطقه قرار نمیدهد. همچنین خرید از چین تقویتکننده این احتمال است که پکن در روابط تهران با این کشورها دست به میانجیگری بزند. از سوی دیگر روابط با تولیدکنندگان غیرآمریکایی سلاح میتواند واشنگتن را به فروش تسلیحات پیشرفتهتر به کشورهای منطقه ملزم سازد.
10. تامین هزینههای انتخاباتی
دولت جو بایدن امیدوار است در ازای ارائه تضمین و تعهد امنیتی به عربستان بتواند پول سعودی را به کمپین انتخاباتی خود جذب کند. اگر سعودیها راضی به حمایت مالی از بایدن در انتخابات پیش رو نباشند باید خود را برای تعویق ارائه تعهد امنیتی و یا تضعیف مفاد آن آماده کنند.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/