پهلوی به روایت پهلوی| بودجه هنگفتی که محمدرضا با آن، کشاورزی را به خاک سیاه نشاند
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۲۷۸۹۰
به گزارش فارس، محمدرضا در طول سلطنت خود، بافت جامعه را به هم ریخت و این امر عواقب وخیمی به بار آورد که چاره آن بسیار دشوار است. به هم ریختن بافت اجتماعی ایران توسط «انقلاب سفید» محمدرضا و بهویژه «اصلاحات ارضی» او صورت گرفت که توسط کندی رئیس جمهور آمریکا، دیکته شد. بعدها در مسافرتهای اروپا و آمریکا به خصوص در مصاحبههای مطبوعاتی در خارج، اصلاحات ارضی تکیه کلام محمدرضا بود و اصول آن را صدها بار به مقامات این کشورها و نمایندگان مطبوعات توضیح میداد و آن را بزرگترین پیروزی خود برای نجات ملت ایران توصیف میکرد!
محمدرضا پهلوی در کنار کندی رئیس جمهور آمریکا
چرا محمدرضا سراغ اصلاحات ارضی رفت؟
حسین فردوست در خاطراتش درباره عواقب اجرای این طرح در ایران مینویسد: «توضیحی که آمریکاییها به محمدرضا داده بودند، این بود که وقتی کشاورز صاحب زمین شد، از کمونیست شدن مصون میماند و علاوه بر اینکه انگیزه قوی در کار او پیدا میشود، زیرا برای خود کار میکند و نه برای صاحبان ملک.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اینها همان نظرات کندی بود که محمدرضا در تمام دوران قبل و بعد از اجرای اصلاحات ارضی به طور مداوم و در هر موقعیتی تکرار میکرد. در اینکه طرح اصلاحات ارضی کندی، کشاورزی ایران را نابود کرد، تردیدی نیست، ولی آیا آمریکاییها از قبل نسبت به این مسئله وقوف داشتند؟ در پاسخ باید بگویم که اطلاعات آمریکاییها از بافت کشاورزی ایران نمیتوانست زیاد باشد در حالی که به عکس، انگلیسیها وقوف کامل داشتند و اصولاً آمریکاییها از بافت جوامع شناخت کافی و در مواردی حتی شناخت کم نداشتند و لذا تردیدی نیست که اگر آنها از قبل به نابودی کشاورزی ایران در اثر اجرای طرح اصلاحات ارضی وقوف داشتند، این اطلاعاتی است که انگلیسیها به آنها داده بودند. اشتباهاتی که آمریکا در نقاط مختلف جهان مرتکب میشود، علتش همان عدم شناخت کامل بافت جوامع است.
توزیع اسناد مالکیت اراضی میان دهقانان
توهمات محمدرضا با اجرای طرح اصلاحات ارضی
اهداف اصلاحات ارضی و نتایجی که غرب انتظار داشت از آن به دست آورد، از همان آغاز در سخنان محمدرضا به وضوح فهمیده میشد. او صریحاً میگفت که با مکانیزه شدن کشاورزی، با تعداد کمتر کشاورز، محصول بیش از قبل خواهد شد و کشاورزان اضافی به صنایع در حال توسعه رو خواهند آورد و درصد کشاورز از کل جمعیت که مثلاً در حال حاضر ۶۰ درصد است و درصد کارگر صنعتی که مثلاً ۲۰ درصد است، بالعکس خواهد شد؛ یعنی ۲۰ درصد کل جمعیت در بخش کشاورزی و ۶۰ درصد در بخش صنعت کار خواهند کرد. ولی عملاً چه شد؟ آیا پس از اصلاحات ارضی کشاورزی ایران مکانیزه و تولید بیشتر شد؟
برنامههای عمرانی دوره پهلوی
بودجهای که اگر صرف کشاورزی میشد، خودکفا میشدیم
براساس همین طرح، محمدرضا تمام درآمد هنگفت نفت را صرف پروژههای بزرگ و کوچک کرد که در واقع بخش عمده آن به جیب شرکتهای آمریکایی و انگلیسی و اروپایی میرفت و هدف آنها هم همین بود. در حالی که اگر این درآمد کلان نفتی در کشاورزی ایران خرج میشد، مسلماً ایران کشوری خودکفا میشد. پروژههای کشت و صنعت اگر اجرا میشد چنان بیمحتوا بود که به جز زیان سود دیگری نداشت. زمانی که عضو کمیسیون قیمتهای پایه به ریاست نخست وزیر شدم (در آن موقع رئیس بازرسی بودم. سایر اعضا عبارت بودند از جمشید آموزگار، هوشنگ انصاری، صفی اصفیا و با گردانندگی مجیدی رئیس سازمان برنامه) متوجه شدم که در آن زمان سازمان برنامه ۶۰۰۰ پروژه بالاتر از ۱۰۰ میلیون تومان در سراسر کشور تحت کنترل دارد و علاوه بر آن پروژههای زیادی توسط بخش خصوصی و بخش دولتی در حال اجراست که بخش قابل توجهی از آن، ایجاد بناهای عظیم به خصوص در شهرهای بزرگ است. اگر این پروژهها و اهداف آن بررسی شود، روشن میشود که چه سرمایه عظیمی صرف شده، چه چپاول هنگفتی توسط شرکتهای غربی و ایرانی صورت گرفته و چه نتایج عجیبی در نابودی بافت اقتصادی کشور داشته است.
مردم به دلیل طرح اصلاحات ارضی از روستاها راهی شهرها شدند
طرحی که مردم را از روستاها روانه شهرها کرد
اصلاحات ارضی، برعکس ادعاهای محمدرضا موجب فقیرتر شدن خانوادههای کشاورز شد، به طوری که یک خانواده کشاورز (زن و شوهر و به طور متوسط ۴ بچه) بین ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ ریال عایدات ماهیانه داشت. لذا کشاورزان به سرعت به شهرهای بزرگ رو آوردند و جذب این پروژهها به ویژه در بخش ساختمانی دولتی و خصوصی و پروژههای شهری شدند که به وفور به نیروی کار نیاز داشت. در نتیجه معضل شهرنشینی به یک معضل اساسی جامعه ایران بدل شد. در سال ۱۳۵۵ پس از تحقیقات «دفتر ویژه اطلاعات» مشخص شد که ظرف ۵ سال دو میلیون و ۷۰۰ هزار نفر به جمعیت تهران، صد هزار نفر به جمعیت مشهد، ۵۰۰ هزار نفر به جمعیت اصفهان و ۳۰۰ هزار نفر به جمعیت شیراز افزوده شده است. این افراد در اراضی موات حومه شهرها در کپر یا خانههای گلی که خود میساختند، زندگی میکردند. در تهران ۱۳ شهرک کپرنشین ایجاد شده بود و شهردار تهران در مواردی این کپرها را شبانه با بلدوزر تخریب میکرد که تلفاتی هم وارد میآمد، ولی دوباره این کپرها برپا میشد! بدین ترتیب جمعیت شهرهای بزرگ به ویژه تهران به طور غیرمنتظره افزایش یافت و چون هیچ برنامهای برای گسترش شهرها وجود نداشت، نظم شهرها به هم خورد. مسئله ترافیک و آلودگی هوای تهران به یک معضل اساسی مملکتی بدل شد و نیروی کار مفید و مولد جامعه به نیروی انگلی و مصرفی که در تهران و سایر شهرها انباشته بود، تبدیل شد.
توقف کشتیهای باری بسیار در بندرعباس
کشتیهایی که ۶ ماه در بندر میماند و محمولهشان فاسد میشد
کاهش تولیدات کشاورزی از هر نوع، سبب شد که اقلام مختلف به ویژه گندم و گوشت، جز واردات اصلی شود و هرسال آمریکا دو میلیون تن گندم به ایران صادر کند! واردات گوشت یخ زده از استرالیا و آرژانتین و غیره نیز رقم بزرگی را تشکیل میداد. این وضعیت در مورد سایر اقلام کشاورزی نیز صادق بود و بدین ترتیب بخش مهمی از درآمد نفتی ایران صرف خرید مواد مصرفی میشد و بخش مهم دیگر صرف خرید اسلحه! همیشه تعداد زیادی کشتی در بندرعباس در نوبت تخلیه بودند. یکبار هیأتی را برای تحقیق فرستادم و تا ۸۰۰ کشتی در انتظار نوبت را شمارش کردند که برخی ۶ ماه در انتظار بودند. برای صاحب کشتی تفاوتی نمیکرد، چون هزینه خود را به نام دموراژ روزانه دریافت میکرد و ضرر متوجه ایران بود که اکثر اجناس و محمولههای فاسدشدنی کشتیها فاسد میشدند. پس از پرداخت دموراژ به صاحب کشتی، در موقع تخلیه از او تقاضا میشد که جنس فاسد شده را در دریا تخلیه کند و او برای تخلیه نیز مزد خود را دریافت میکرد. این رویه دائمی توقف کشتیها در بندرعباس بود. نتیجه بلاواسطه تخریب بافت جامعه توسط محمدرضا تبدیل تهران به یک معضل بزرگ اقتصادی و اجتماعی بود.»
منبع: الف
کلیدواژه: هزار نفر به جمعیت کشاورزی ایران آمریکایی ها پروژه ها کشتی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۲۷۸۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فلسفه نامگذاری ماههای شمسی چیست؟
شروع زمانسنج هجری خورشیدی روز جمعه «۱ فروردین سال ۱ هجری خورشیدی» (۲۹ شعبان ۱ سال قبل از هجرت) مطابق با ۱۹ مارس ۶۲۲ میلادی قدیم (ژولینی) و ۲۲ مارس ۶۲۲ میلادی جدید (گرگوری) است. البته روز اول سال یک هجری خورشیدی (از ۱ فروردین تا ۲۴ شهریور) ۵ ماه و ۲۴ روز قبل از هجرت پیامبر (کمتر از یک سال) است.
فلسفه نامگذاری ماههای شمسی
سال، فصلها، ماهها و روزهابه گزارش بیتوته، این زمان سنج از ۳۶۵ روز در قالب ۱۲ ماه تشکیل شدهاست و طبق زمان سنج جلالی ابتدای آن اعتدال بهاری در نیمکرهٔ شمالی است. با این فرق که مبدأ آن هجری است. طراحان زمان سنج جلالی، گروهی ریاضیدان و اخترشناس بودند که نامدارترین آنها حکیم خیام ریاضیدان و شاعر ایرانی بود.
اینها به سفارش ملکشاه سلجوقی و با اصلاح زمان سنج یزدگردی به این زمان سنج جدید دست پیدا کردند. زمان سنج جلالی با حفظ شروع و طول سال با تغییر مبدأ، اسامی و طول ماهها در قالب زمان سنج هجری شمسی برجی درآمده و باز با تغییراتی در طول ماهها ضمن تنوع اسامی آنها، عنوان تقویم هجری شمسی پیدا کرد.
این تقویم بر پایه سال اعتدالی خورشیدی برابر با ۳۶۵٫۲۴۲۱۹۸۷۸ روز است؛ که سال تقویمی آن ۳۶۵ و ۳۶۶روز (کبیسه) میباشد.
هر سال دارای ۴ فصل با نامهای بهار، تابستان، پاییز و زمستان است و هر فصل ۳ ماه دارد و هر ماه تقریباً ۴ هفته و هر هفته ۷ روز با نامهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه (آدینه) دارد. هر سال با ۱ فروردین و فصل بهار شروع میشود.
بلندترین روز سال در ۱ تیر و بلندترین شب سال در شب یلدا (از غروب ۳۰ آذر تا طلوع آفتاب در ۱ دی) اتفاق میافتد. طول ماههای این زمان سنج در طول تاریخ و در کشورهای گوناگون فرق داشته است، اما از حدود سال ۱۳۴۸ در ایران و افغانستان طول ماهها یکسان است.
طول ماهها در نیمه اول سال ۳۱ روزه و در نیمه دوم سال ۳۰ روزه است با این تفاوت که ماه پایانی (اسفند) ۲۹ روزه است و فقط در سالهای کبیسه ۳۰ روز خواهد داشت.
نام ماههای دوازدهگانه پارسینام ماههای دوازدهگانه پارسی تماما برگرفته از متون کهن زردشتی است که ریشه در اعتقادات و باورهای این آیین دارد.
- فروردین نام اولین ماه فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان فرورتینام، در پهلوی فرورتین (فرورتن) و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است. فروردین شکل تغییر یافته واژه فروهر است به معنای نیروی پیشرو. فروردین جمع مؤنث واژهی فرورتی در حالت اضافی است و به معنی فروردهای پاکان و فروهرهای پارسایان است. پس «ین» علامت نسبت نیست.
- اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا به آن، اَشَه وَهیشتَه و در پهلوی اُرت وَهیشت گویند. مرکب از دو جزء است: اول اَرتَه به معنی درستی و راستی و پاکی و تقدس. دوم وهیشته صفت عالی از وِه به معنی به و خوبست و واژهی مرکب به معنی بهترین راستی است.
در کل به معنی بهترین راستی است و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
- خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان هئوروتات، در پهلوی خردات و در فارسی خورداد یا خرداد گفته شده که کلمهای است مرکب از دو بخش: بخش اول هئوروه که صفت است به معنای رسا، همه، درست و کامل. دوم تات که پسوند است برای اسم مونث، پس هئوروتات به معنای کمال و رسایی است. به معنی تندرستی نیز آمده و نیز نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
- تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا تیشریه، در پهلوی تیشتر و در فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی تیر گفته شده که یکی از ایزدان است و به ستاره شعرای یمانی گفته میشود. فرشته مزبور نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک، از باران بهره مند میشود و کشتزارها سیراب میشود. تیشتر را در زبانهای اروپایی سیریوس خوانده اند. هر زمان تیشتر از آسمان سر بزند و بدرخشد مژده ریزش باران میدهد. تیر نام ستارهای در آسمان هم هست.
- امرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات، در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمهای است مرکب از سه بخش: اول ا، ادات نفی به معنی نه، دوم مرتا به معنی مردنی و نابود شدنی و سوم تات که پسوند و دال بر مونث است. بنابر این امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. مرداد نام آخرین امشاسپند هم میباشد. نام این ماه اشتباه مرداد تلفظ میشود که باید امرداد خوانده شود.
- شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا خشتروئیریه، در پهلوی شتریور و در فارسی شهریور میدانند. کلمهای است مرکب از دو بخش: خشتر که در اوستا و پارسی باستان و سانسکریت به معنی کشور و پادشاهی است و بخش دوم صفت است از ور به معنی برتری دادن و ئیریه یعنی منتخب و آرزو شده و در کل یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده.
این ترکیب بارها در اوستا به معنی بهشت یا کشور آسمانی اهورامزدا آمده است. شهریور به معنی بهترین شهریاری یا مدینه فاضله، فرشتهای موکل بر آتش و موکل بر همه فلزات و تدبیر امور و مصالح و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم آمده است.
- مهر (پیوستن با مهربانی). نگهبانی ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه را به عهده ایزد مهر است. در اسطورههای ایرانی گرما و نور خورشید را ایزد مهر میدانستند. در سانسکریت میترا، در اوستا و پارسی میثر، و در پهلوی میتر، و در فارسی مهر گفته میشود، که از ریشه سانسکریت آمده به معنی پیوستن. مهر به معنای محبت ومهربانی هم آمده است.
- آبان نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه است. آبان (آبها (در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته میشود. در اوستا بارها آپ به معنی فرشته نگهبان آب استفاده شده و همه جا به صورت جمع آمده است. کلا جلوههای طبیعی سودمند نزد ایرانیان خیلی ارجمند است پس بعضی روزهای ماه به نام مظاهر طبیعی نهاده شده است. در این ماه از سال به طور معمول باران میبارد. آبان، در زمان سنج باستانی شروع زمستان بزرگ بوده است.
- آذر نام ماه نهم از سال خورشیدی و نام روز نهم از هر ماه است. آذر (آتش (در اوستا آتر و آثر، در پارسی باستان و پهلوی آتر و در فارسی آذر میگویند. آذر فرشته نگهبان آتش و یکی از بزرگترین ایزدان است. آریائیان (هندوان و ایزدان) بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت میدادند. آفتاب در این ماه در برج قوس یا کماندار قرار میگیرد. سرما در این ماه به اندازهای است که باید آتش روشن کرد.
- دی نام دهم از سال خورشیدی است. در بین سی روز ماه، روزهای هشتم، پانزده و بیست و سوم هم به دی (آفریدگار، دثوش) موسوم است. برای این که این سه روز با هم اشتباه نشوند نام هر یک را به نام روز بعد میپیوندند، یعنی هشتمین روز ماه را دی به آذر، نام روز پانزدهم، دی به مهر و نام بیست و سومین روز هر ماه دی به دین بود. دی (دادار، دانای آفریننده) در اوستا داثوش یا دادها به معنی آفریننده، دادار و آفریدگار است و بیشتر صفت اهورامزدا است و آن از مصدر دا به معنی دادن و آفریدن است. در خود اوستا صفت دثوش (=دی) برای تعیین دهمین ماه استفاده شده است. دی نام ملکی است که تدبیر امور و مصالح روز و ماه دی به او تعلق دارد.
- بهمن نام یازدهم از سال خورشیدی و نام روز دوم از هر ماه است. بهمن (منش نیک (در اوستا وهومنه، در پهلوی وهومن، در فارسی وهمن یا بهمن گفته شده که کلمهای است مرکب از دو بخش: وهو به معنی خوب و نیک ومند از ریشه من به معنی منش است؛ بنابراین یعنی بهمنش، نیک اندیش و نیک نهاد. بهمن نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم هست.
- اسفند نام دوازدهم از سال خورشیدی و نام روز پنجم از هر ماه است. اسفند (آرامش افزاینده، پارسایی مقدس (دراوستا اسپنتا آرمیتی، در پهلوی اسپندر، در فارسی سپندار مذ، سفندارمذ، اسفندارمذ و گاه به اختصار سپندار و اسفند گفته شده است. اسفند یا سپنتا آرمیتی، آرامشی است که از عشق و ایمان سرچشمه میگیرد. در ادبیات اوستایی این جلوه اهورایی به صورت مادینه (مونث) به کار برده شده است.
پس در اسطورههای ایرانی این امشاسپند نگهبان زن و زمین محسوب میشده است. در بندهشن آمده که زن نیک مانند زمین نیک سختیها را میگوارد و بر شیرین میدهد. از این روی جشن اسپندگان (۲۹ بهمن ماه امروزی) مخصوص زنان بوده است. در این روز مردها با دادن هدیه به زنان از ایشان قدردانی میکردهاند. اسفند به معنای فروتنی هم هست و نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.