زبان مادری؛ حاشیهای پررنگ
تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۴۱۴۷۷۶
ایسنا/بوشهر در درازای تاریخ، بشر دستاورد و اختراع کم نداشته است. ازآتش و چرخ و خط گرفته تا ماشین بخار و برق و تلفن. هریک از اینها و هزاران اختراع دیگر خشتی از تمدنی است که انسان ِخردمند ِتکامل یافته تا امروز برپا کرده است.
یکی از شگفت انگیزترین اختراعات بشری که هرگز شکلی از دستاوردهای معمول را به ذهن متبادر نمیکند «زبان» است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ابزار خارق العادهای که انسانها را هم به یکدیگر نزدیک میکند و هم در عین حال متمایز.
در روند شکل گیری تمدنها زبان تبدیل به یکی از شاخصههای مرزبندی بین ملل گوناگون شد. درست همانند ادیان، مرزهای حکومتی و حتی رنگ و نژاد. اما این مرزبندیها گاهی چندان هم تابع مرزهای سیاسی نبوده اند. همانند آنچه امروز به نام حوزه ایران ِ فرهنگی میشناسیم، زبانها بار فرهنگی و تاریخی ملتها را فارغ از مرزبندیهای سیاسی به دوش کشیده اند.
در مقیاسی کوچکتر، اقوام و ساکنین یک قلمرو سیاسی و فرهنگی گاه بیش از یک زبان یا گویشی منتج از زبان مشترک داشته اند که تا عصر حاضر نیز با تمام تحولات تاریخی و فرهنگی حفظ شده است.
آنچه امروز به نام «زبان مادری» میشناسیم یا در رسانهها به گویشها و زبانهای اقوام مختلف اطلاق میشود حاصل تحولات تاریخی پیچیده و دور و درازی است که ریشههای متفاوتی دارد. گاه این گویشها و زبانها شاخههای یک زبان باستانی اند که درگذر صدهها قوام یافته اند و گاه نتیجه تسلط قومی دیگر و محصول جنگهای هزارههای پیشین هستند.
آنچه در این میان به ویژه برای ما ایرانیها اهمیت دارد زنده نگه داشتن این زبانها نه از سر لجاجت یا دشمنی با زبان مشترکمان، بلکه ارزشمندی این زبانها به عنوان میراث مشترک اقوام و تارپود فرش هزار رنگ فرهنگ ایرانی است.
کیست که نداند زبان فارسی به عنوان نماد هویتی ما در ارتباط با این گویشها و زبانهای محلی، هم وام گیرنده و هم تغذیه کننده بوده است.
در روزگار کنونی، اما این گنجینههای کهن فرهنگ ایرانی مورد بی مهریهای بسیاری واقع شده اند.
از سویی سواستفاده ابزاری از این زبانها با نیات و اغراض سیاسی در جهت دشمنی با ملت و تمامیت ارضی ایران و از سوی دیگر بی توجهی و گاه بی سلیقگی متولیان و تصمیم گیران حوزههای فرهنگی، ضربههای مهلکی به حیات این میراث کهن اقوام ایرانی زده است.
درگذر از اهداف تفرقه افکنانه گروههای خاص که به طور حتم هیچ نیت خیرخواهانهای پشت هواخواهی از زبانهای محلی ندارند، چیزی که بیش و پیش از هرچیزی اهمیت دارد نگاه ما به این گویشها و زبانها است.
اینکه در حمایت و صیانت از زبان مادری در نقطهی درست ماجرا بایستیم اهمیت بسیاری دارد.
مسئلهای که بایست یک بار برای همیشه حل شود موضوع «آموزش زبان مادری» است و تببین تفاوت آن با بهانه جوییهای گروههایی خاص تحت عنوان آموزش «به» زبان مادری است.
تفاوت میان این دو از زمین تا آسمان است. روشن است که اگر زبانها و گویشهای بومی با شیوههایی که اهل فن و فرهنگ بهتر میدانند تدریس شود یا دستکم تدوین و در دسترس عموم قرار گیرد نه تنها آسیبی به وحدت ملی زده نمیشود که دست بسیاری از بدخواهان هم از بهانه جوییهای بی مورد کوتاه میشود.
مورد دیگری که مهم به نظر میرسد تلقی نسل کنونی از گویشهای بومی است که نوعی «شرم» و یا تمسخر را به همراه دارد.
اینجا وظایف نهادهای متولی امر ِ فرهنگ پررنگ میشود و جای خالی کارهایی که میشد برای نمودار کردن ریشه و جایگاه این میراث اقوام انجام داد بیشتر به چشم میآید.
برای نمونه شبکههای استانی صدا وسیما به جز یکی دومورد، آنچه که کم و بیش بدان اهمیت داده اند گویش مراکز استان است. در حالی که در برخی استانها همچون استان بوشهر با وجود جمعیت بالاتر گویشوران لهجهها و گویشهای شمال استان، تقریبا هیچ اثری از فرهنگ و گویش آنها در شبکهی استانی بوشهر نمیبینیم. گویشهایی که با مردمان چندین استان مشترک است و ریشههای محکمی در زبانهای باستانی ایران دارد.
سهم و سبد فرهنگی مردمی که بخش عمدهای از جمعیت این سرزمین هستند کجای سیاستهای فرهنگی متولیان رسانههای عمومی است؟! ملاک و معیار برای تسلط گویشهای خاص و به حاشیه کشاندن گویشهای دیگر چیست؟! پاسخ این پرسشها میتواند بخش عمدهای از ابهامات را برطرف کند.
سیاستهای فرهنگی درصورت تلقی ناصحیح ما از مردم شناسی و خرده فرهنگها ممکن است حساسیت زا شوند.
در این بین نقش شبکههای اجتماعی هم پررنگ است. نوع فرهنگ و هنجارهای حاکم بر این فضا همچون شمشیری دولبه هم می تواند مخرب فرهنگ و گویش بومی باشد هم مبلغ و احیاگر آن.
آنچه که در این میان اهمیت دارد حفظ رابطهی زبان مادری و زبان فارسی توسط خانوادهها است. تلاشهای نظاممند در نهادهای فرهنگی بدون خواست خانوادهها برای پاسداشت میراث اقوام بی ثمر خواهد بود.
آنچه گفته شد به معنای نادیده گرفتن جایگاه بلند زبان فارسی نیست. غلامحسین ساعدی نویسنده شهیر که خود زبان مادریش آذری بود زبان فارسی را «ستون فقرات یک ملت» میدانست. استعارهای دقیق از رشتهی مستحکمی که بین اقوام مختلف ایرانی کشیده شده است.
کوتاه سخن آنکه اهمیت زبانهای محلی در آن است که علاوه بر زنده نگهداشتن هویت ملی و تقویت زبان فارسی، به مثابه دژ مستحکم فرهنگی در برابر طوفانهای ضد فرهنگی عصر نوین عمل میکند. آنهم در زمانهای که «ضد فرهنگ»ها خود تبدیل به فرهنگ و هنجار اجتماعی شده اند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: زبان مادری روز جهانی زبان مادری گویش ها و زبان ها زبان مادری زبان فارسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۱۴۷۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مستندی درباره مادری که دو بازیگر نقش دو دختر گمشده اش را بازی می کنند
همشهری آنلاین: اگر مستندبین حرفهای هستید یا حتی اگر تنها با مستندهای حیات وحش که از تلویزیون پخش میشود آشنایی دارید، پیشنهادهایی که در اینجا برای شما داریم میتواند حسابی سر ذوق تان بیاورد.
تاریخچه وحشت عامیانهکارگردان: کییرلا جانیس
سال ساخت: ۲۰۲۱
اگر از خورههای ژانر وحشت هستید و شبها تا یک فیلم ترسناک نبینید خوابتان نمیبرد، این مستند را از دست ندهید. دوستداران ژانر وحشت به زیروزبر این ژانر توجهی وسواسگونه دارند و سبکها، زیرگونهها و تکنیکهای فیلمهای این ژانر را به دقت بررسی میکنند. وحشت عامیانه یا وحشت فولکلور یکی از زیرگونههای ژانر وحشت در سینما و ادبیات است که از عناصر عامیانه برای وحشتآفرینی استفاده میکند. این مستند کاوشی در تاریخچه وحشت عامیانه از پیدایش آن به واسطه گسترشاش در تلویزیون بریتانیا در دهه ۱۹۷۰ تا احیای آن در دهه گذشته است.
فریداکارگردان: کارلا گوتیرز
سال ساخت: ۲۰۲۴
فریدا کالو، نقاش مکزیکی، بین سالهای ۱۹۰۷ تا ۱۹۵۴ زندگی کرد و با اینکه زندگی نسبتا کوتاهی داشت، اما به دلیل هنجارشکنیهایش یکی از چهرههای مهم هنر معاصر به شمار میرود. چهره فریدا برای کسانی هم که با تاریخ هنر و نقاشی آشنایی ندارند آشناست چراکه فریدا خودنگارههای زیادی از خود کشیده بود. فریدا پس از تصادفی سخت در سال ۱۹۲۵ برای اولین بار شروع به نقاشی کرد و دردهای خودش، همجنسانش و ملتش را روی بوم آورد. زندگی پرماجرای فریدا تا به حال موضوع چند مستند و فیلم داستانی بوده. این مستندانیمشین هم نگاهی به زندگی این نقاش برجسته مکزیکی دارد.
چهار دخترکارگردان: کوثر بن هنیه
سال ساخت: ۲۰۲۳
روزی دو دختر بزرگتر الفه، زنی تونسی که مادر ۴ دختر است، ناپدید میشوند. کوثر بن هنیه، کارگردان تونسی، از بازیگران حرفهای دعوت میکند تا نقش دو دختر غایب را بازی کنند. برای الفه که غم غیاب دخترانش را بر دوش میکشد، حضور بازیگرانی در نقش آنها به معنی سر باز کردن زخمهای دل و جانش است. بن هنیه موقعیتی بدیع را شکل داده و تجربهای منحصربهفرد را در برابر دوربین ایجاد کرده که سویههای عاطفی و روانی مختلفی دارد. این مستند که برداشتهایی را از امید، طغیان، خشونت، خواهری و… عرضه میکند، سوالهایی اساسی را درباره شالوده جوامع ما به بحث میگذارد.
کد خبر 848052 منبع: همشهری آنلاین برچسبها سینمای مستند تلویزیون - مستند مادر