Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، دکتر فریبرز درتاج رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران با بیان اینکه سلامت روحی زنان در دوران بحران پاندمی کووید ۱۹ موجب تحریک­ پذیری، اضطراب، افسردگی، مشکلات خواب و خوراک، استرس پس از سانحه و ناتوانی در انجام وظایف روزمره زنان شده است، اظهار کرد: نتایج تحقیق جدید موسسه غیر انتفاعی جهانی فعال در امور انسان‌ دوستانه یعنی موسسه «care international» نشان می‌دهد که ویروس کرونا موجی از بحران سلامت روحی را برای زنان در سراسر جهان ایجاد کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

افت سلامت روان زنان ۱۶ تا ۲۴ ساله 

این هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، با بیان اینکه محققان موسسه یاد شده با نظر سنجی درباره تبعات این بحران سلامت عمومی از ۱۰ هزار نفر در ۴۰ کشور دریافته‌اند که در بحران کووید ۱۹ زنان جوان متوجه آسیب بیشتری شده‌اند، ادامه داد: در حالی  این آسیب در میان زنانی که سن و سال بالاتری دارند کمتر است که سلامت روان زنان ۱۶ تا ۲۴ ساله، ۱۱ درصد بدتر از زمانی است که جامعه دچار این بحران سلامت عمومی نشده بود.

این روانشناس با اشاره به نتایج مطالعه دیگر همین مؤسسه بر روی ۱۰ هزار و ۴۰۰ زن و مرد از کشورهای مختلف شامل ایالات متحده، آمریکای لاتین و خاورمیانه، افزود: نتایج این مطالعه نشان داد بخشی از عوامل ایجاد کننده اختلالات روانشناختی به خصوص اضطراب و افسردگی، به مسائل اقتصادی باز می‌گردد و این عوامل زنان را بیشتر تحت تأثیر قرار داده است.

مسئولیت انجام امور خانه و کاهش سلامت روان زنان

به گفته وی از جمله عوامل افزایش فشار روانی بر زنان "مسئولیت خانه" است، به طوری که زنان حتی اگر شاغل باشند بار اصلی مسئولیت خانه و امور فرزندان را به­ عهده دارند و همین امر بار روانی بیشتری را به آنها تحمیل می­‌کند.

درتاج با یادآوری آموزش آنلاین فرزندان در منزل پس از پاندمی کووید ۱۹ و افتادن بار اصلی مراقبت و نظارت بر فرزندان به دوش مادران، تصریح کرد: در کشورهای در حال توسعه این شرایط برای زنان سخت­‌تر نیز شده است. حدود ۹۵ درصد از کودکان در این مناطق به علت وضعیت اضطراری عمومی به مدرسه نمی‌روند و محققان معتقدند افزایش مسئولیت‌های بدون درآمد زنان به شکلی نامتناسب بر آنها اثر می‌گذارد چرا که براساس هنجارهای فرهنگی، رسیدگی به امور کودکان مسئولیتی برای زنان و نه مردان تلقی می‌شود.

این روانشناس معتقد است که زنان بیش از مردان بار عواقب اجتماعی و اقتصادی ناشی از کووید ۱۹ را به دوش  می­‌کشند.

رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران همچنین با استناد به مطالعه دیگر موسسه Care این را هم گفت که زنان بیشتر از مردان درباره موضوعاتی چون درآمد، تلاش برای یافتن خوراک و دسترسی به بهداشت و درمان ابراز نگرانی کرده‌اند و این موارد را به عنوان عوامل وخیم شدن سلامت روان معرفی کرده‌اند.

اثر شکاف درآمد بین زنان و مردان در سلامت روان

درتاج با بیان اینکه محققان دریافته‌اند ۵۵ درصد از زنان و ۳۴ درصد از مردان، از کاهش درآمد به عنوان یکی از بزرگ‌ترین اثرات فوری کووید ۱۹ یاد کرده‌اند، تصریح کرد: حدود ۴۱ درصد از زنان گفته‌اند که بر اثر همه‌گیری کووید۱۹، خوراک کافی نداشته‌اند و ۳۰ درصد از مردان نیز از نداشتن دسترسی به غذا یاد صحبت کرده‌اند. سهم بیشتری از مشاغل ناپایدار مربوط به زنان است و بالطبع زنان از حمایت­‌های شغلی کمتری نیز برخوردارند. به طوری که آسیب‌های روانی در خانواده­‌های طلاق و زن سرپرست که زنان سرپرستی فرزند را به­ عهده دارند، بیشتر است. مجموع این عوامل باعث می­‌شود که زنان بیش از مردان از شوک اقتصادی کووید۱۹ صدمه ببینند و در نتیجه آثار روانشناختی بیشتری را تجربه کنند و شکاف درآمد بین دو جنس عامل دیگری است که سلامت روان زنان را تحت تاثیر قرار داده است.

بیشتر بخوانید: 

هشدار افروز درباره فراوانی اضطراب و افسردگی در بین زنان و مردان ایرانی | مردان با چه اختلالات روانی موجه هستند؟  خطراتی که در دوره کرونا مردان را نشانه می‌گیرد

به گفته  این هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در همه­ گیری کووید۱۹، ترس، نگرانی و اضطراب پاسخ‌­های طبیعی محسوب می‌شوند که هر فرد به تهدیدهای احساس شده و یا در مقابله با ناشناخته­‌ها و بلاتکلیفی­‌ها از خود نشان می­‌دهد و زنان در این مورد آسیب­‌پذیرتر هستند، چراکه محدودیت در حرکت و جابجایی، کار در خانه، انتقال آموزش در مدرسه به خانه با آموزش آنلاین، بیکاری­‌های موقت و از دست دادن تماس فیزیکی با اعضای خانواده، دوستان و همکاران می­‌تواند بر سلامت­‌ روان زنان جامعه تاثیر بگذارد.

این روانشناس با بیان اینکه زنان به صورت سنتی افرادی حمایتگر هستند، اظهار کرد: نگرانی زنان نسبت به مردان در صورت ابتلا یکی از افراد خانواده به کووید ۱۹ بیشتر است. ضمن اینکه نگران از دست دادن شغل به دلیل کم شدن ساعات کاری خود نیز از دیگر نگرانی‌های زنان است.در این میان زنان مسئولیت خانه­‌داری، اقدامات پیشگیرانه و مراقبت از بیماران مبتلا در خانواده، اداره امور فرزندان در شرایط تعطیلی مدارس و مشکلات ناشی از مرگ و بیماری همسران را نیز به عهده دارند و در نتیجه زمان کمتری برای استراحت و آسایش خود خواهند داشت.

درتاج در پایان سخنان خود تاکید کرد: تمام موارد باعث شده است که سلامت روان زنان جامعه ما رو به افول باشد. بنابراین برای کمک به افزایش سلامت­ روان زنان لازم است فعالیت­‌های حمایت­ جویانه با سازمانها و نهادهای حمایتگر دولتی و خصوصی از سر گرفته شود چرا که زنان، مدیران سلامت خانواده در این بحران هستند.

کد خبر 662819 برچسب‌ها فقر جامعه كرونا در ايران روانشناسی زنان

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: فقر جامعه كرونا در ايران روانشناسی زنان سلامت روان زنان کووید ۱۹

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۵۳۹۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بسیاری از اختلالات روانی ریشه جسمانی دارند

تیک‌های جسیکا هیوستون زمانی شروع شد که فقط ۱۲ سال داشت. با گذشت زمان، وضعیت او رو به وخامت گذاشت تا اینکه دچار تشنج شد و سریعا به بیمارستان انتقال یافت. پزشکان بیمارستان محلی در دورهام انگلستان، وضعیت او را نادیده گرفتند و گفتند دچار اضطراب شده است و احتمالا زمان زیادی را صرف تماشای ویدئو‌های تیک تاک می‌کند.

جسیکا درواقع از بیماری خودایمنی رنج می‌برد که براثر عفونت باکتریایی استرپتوکوک به‌وجود می‌آید. بیماری او نوعی از اختلالات عصب-روان‌شناختی ایمنی خودکار کودکان مرتبط با عفونت‌های استرپتوکوک (PANDAS) بود. وقتی عفونت شناسایی و درمان شد، علائم او درنهایت شروع به بهبود کرد.

خانم هیوستون تنها فردی نیست که دچار اختلال عملکردی در مغز است که با اختلال روانی اشتباه گرفته می‌شود. شواهد فراوان نشان می‌دهند مجموعه‌ای از عفونت‌ها می‌توانند موجب وضعیت‌هایی مانند اختلال وسواس فکری-عملی، تیک، اضطراب و حتی روان‌پریشی شوند. اختلالات التهابی و متابولیکی نیز می‌توانند اثرات قابل‌توجهی بر سلامت روان داشته باشند، اگرچه روانپزشکان به‌ندرت آنها را مورد توجه قرار می‌دهند.

بازاندیشی درباره علت اختلالات روانی می‌تواند پیامد‌های عمیقی برای میلیون‌ها فرد مبتلا به بیماری‌های روانی داشته باشد که درحال‌حاضر به‌خوبی تحت درمان قرار نمی‌گیرند. به‌عنوان مثال، بیش از ۹۰ درصد از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی در طول زندگی به بیماری‌های عودکننده مبتلا می‌شوند. بیش از ۴۶ درصد از کودکان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بهبود نمی‌یابند. حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد از بیماران مبتلا به افسردگی پس از آزمایش دارو‌های مختلف درنهایت بهبود می‌یابند. درک عمیق‌تر مولفه‌های زیستی سلامت روان می‌تواند به تشخیص دقیق‌تر و درمان‌های هدفمندتر منجر شود.

از دیرباز، رشته روانپزشکی به‌جای اینکه بر علل زمینه‌ای متمرکز باشد، حول توصیف و طبقه‌بندی علائم متمرکز بوده است. راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی (DSM) در سال ۱۹۵۲ منتشر شد و حاوی توصیفات، علائم و معیار‌های تشخیصی است. گرچه این راهنما به یک‌دست‌شدن تشخیص‌ها کمک کرده است، بدون درنظر گرفتن مکانیسم‌های پشت‌صحنه‌ی اختلالات روانی بیماران را گروه‌بندی می‌کند.

بین علائم افسردگی و اضطراب همپوشانی زیادی وجود دارد و برخی این سوال را مطرح می‌کنند که آیا این موارد واقعا بیماری‌های مجزایی هستند. درعین‌حال، افسردگی و اضطراب به شکل‌های مختلفی وجود دارند. برای مثال، اختلال هراس با و بدون آگورافوبیا تشخیص‌های متفاوتی هستند، اما ممکن است تفاوت‌های معناداری بین آنها پیدا نکنیم. این امر می‌تواند به تنوع بالای بیماران شرکت‌کننده در کارآزمایی‌های دارویی منجر شود و به علت اشتراکات کم و اختلافات زیاد میان شرکت‌کنندگان، این آزمایش‌ها نتیجه‌ای حاصل نکنند.

تلاش‌های پیشین برای یافتن مکانیسم‌های علّی برای بیماری‌های روانی چالش‌برانگیز بوده است. در سال ۲۰۱۳ موسسه ملی سلامت روان سعی کرد از پژوهش برپایه‌ی طبقه‌بندی‌های مبتنی‌بر علائم DSM فاصله بگیرد. بودجه هنگفتی صرف پژوهش درمورد فرایند‌های بیماری مغز شد با این امید که ژن‌ها را مستقیما به رفتار‌ها پیوند بزند. اما این ایده درنهایت شکست خورد و بیشتر ژن‌های کشف‌شده اثرات کوچکی داشتند.

ژن‌ها گرچه ممکن است در ابتلا به اختلالات روانی نقش داشته باشند، به‌تنهایی پاسخ این موضوع نیستند. لودگر تبارتز ون الست، استاد روانپزشکی و روان‌درمانی در بیمارستان دانشگاه فرایبورگ آلمان می‌گوید بسیاری از اختلالات مانند اسکیزوفرنی، اختلال نقص توجه-بیش‌فعالی، اضطراب و اوتیسم می‌توانند براثر اختلال ژنتیکی ۲۲q۱۱.۲ ایجاد شوند که در آن بخشی از کروموزوم ۲۲ حذف شده است.

در سال ۲۰۰۷ مطالعات انجام‌شده در دانشگاه پنسیلوانیا نشان داد ۱۰۰ بیمار با علائم روان‌پزشکی یا نقایص شناختی درواقع دچار نوعی بیماری خودایمنی بودند. بدن آنها درحال ایجاد آنتی‌بادی علیه گیرنده‌های کلیدی در سلول‌های عصبی به نام گیرنده NMDA بود. این امر به تورم مغز منجر می‌شود و می‌تواند طیف وسیعی از علائم ازجمله پارانویا، توهم و پرخاشگری را ایجاد کند. بیماری توصیف‌شده آنسفالیت گیرنده ضد NMDA نام گرفت و در بسیاری از موارد با حذف آنتی‌بادی‌ها یا استفاده از دارو‌های ایمنی‌درمانی یا استروئید‌ها قابل درمان بود. مطالعات انجام‌شده روی بیمارانی که اولین دوره روان‌پریشی را داشتند، نشان داده است بین ۵ تا ۱۰ درصد آنها آنتی‌بادی‌های حمله‌کننده به مغز را نیز داشتند.

به‌نظر می‌رسد در موارد نادر اختلال وسواس فکری-عملی می‌تواند توسط سیستم ایمنی نیز ایجاد شود. این وضعیت در PANDAS دوران کودکی مشاهده می‌شود که خانم هیوستون در سال ۲۰۲۱ مبتلا به آن تشخیص داده شد. این اختلال گاهی در بزرگسالان هم دیده می‌شود. مرد ۶۴ ساله‌ای زمان زیادی را صرف کوتاه کردن چمن‌های حیاط خانه خود کرد، اما روز بعد دچار احساس پشیمانی و گناه شد. پژوهشگران دریافتند این علائم ناشی از حمله آنتی‌بادی‌ها به نورون‌های مغز او است.

اخیراً، بلیندا لنوکس، مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه آکسفورد، آزمایش‌هایی را روی هزاران بیمار مبتلا به روان‌پریشی انجام داده است. او میزان آنتی‌بادی‌ها را در نمونه‌های خون حدود ۶ درصد از بیماران پیدا کرده است که عمدتا گیرنده‌های NMDA را هدف قرار می‌دهند. او می‌گوید مشخص نیست چگونه مجموعه‌ای از آنتی‌بادی‌ها می‌توانند علائم بالینی مختلف از تشنج گرفته تا روان‌پریشی و آنسفالیت را ایجاد کنند. همچنین مشخص نیست چرا این آنتی‌بادی‌ها ایجاد می‌شوند یا می‌توانند از سد خونی‌مغزی (غشایی که دسترسی به مغز را کنترل می‌کند) عبور کنند. او فرض می‌کند آنتی‌بادی‌ها از سد خونی‌مغزی عبور می‌کنند و ازطریق اتصال به هیپوکامپ بر حافظه تاثیر می‌گذارند و به هذیان و توهم منجر می‌شوند.

دکتر لنوکس می‌گوید برای درک آسیب‌هایی که سیستم ایمنی می‌تواند به مغز وارد کند، به بازاندیشی پزشکی نیاز است. او درحال انجام کارآزمایی‌هایی در این زمینه است.

مطالعه‌ی بیماران مبتلا به روان‌پریشی ناشی از سیستم ایمنی نشان می‌دهد طیف وسیع‌تری از استراتژی‌ها ازجمله حذف آنتی‌بادی‌ها و مصرف دارو‌های ایمنی‌درمانی یا استروئید‌ها می‌توانند درمان‌های موثری باشند.

افراد مبتلا به آنسفالومیلیت میالژیک/سندرم خستگی مزمن (بیماری عفونی که با مجموعه‌ای از مشکلات شناختی مانند مشکل تمرکز و توجه همراه است) زمانی نادیده گرفته یا دچار تمارض تشخیص داده می‌شدند. پژوهش‌های جدید نشان می‌دهد آنسفالومیلیت میالژیک هم با اختلالات ایمنی و هم با اختلالات متابولیک مرتبط است.

اختلالات متابولیک نیز می‌توانند بر سلامت روان تاثیر بگذارند. مغز عضوی به شدت انرژی‌خواه است و تغییرات متابولیکی مرتبط با مسیر‌های انرژی در اختلالات مختلفی ازجمله اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، روان‌پریشی، اختلالات خوردن و اختلال افسردگی عمده نقش دارد.

در دانشگاه استنفورد، کلینیک روانپزشکی متابولیک وجود دارد که در آن بیماران به کمک تغییر رژیم غذایی و سبک زندگی همراه با دارو درمان می‌شوند. یکی از حوزه‌های فعال تحقیقاتی در این کلینیک، مزایای بالقوه رژیم کتوژنیک است که در آن مصرف کربوهیدرات‌ها محدود است.

رژیم غذایی کتوژنیک بدن را مجبور می‌کند برای تامین انرژی چربی بسوزاند و مواد شیمیایی معروف به کتون‌ها را ایجاد کند که می‌تواند در زمان محدود بودن مقدار گلوکز به‌عنوان منبع سوخت در مغز استفاده شود.

کرک نایلن، رئیس گروه علوم اعصاب خیریه آمریکایی بازوسکی گروپ که بودجه پژوهش‌های مغز را تامین می‌کند، می‌گوید ۱۳ کارآزمایی در سراسر جهان درحال انجام است تا اثرات درمان‌های متابولیک را بر بیماری‌های روانی جدی بررسی کند.

نتایج اولیه نشان داده است گروه بزرگی از بیماران به‌طرز معناداری به این درمان‌ها پاسخ می‌دهند. داروها، گفتگو درمانی، تحریک مغناطیسی مغز و شاید درمان با الکتروشوک برای این گروه از بیماران موثر نبوده است.

فقط درک سیستم ایمنی و سوخت‌و‌ساز نیست که درحال بهبود است. اکنون حجم عظیمی از داده‌ها با سرعت بی‌سابقه‌ای تجزیه‌وتحلیل می‌شود تا ارتباطی را آشکار کنند که قبلا از دید پنهان بوده است. این امر درنهایت می‌تواند به درمان‌های شخصی‌تر و بهتر منجر شود.

اوایل اکتبر سال ۲۰۲۳ زیست‌بانک بریتانیا داده‌هایی را منتشر کرد که نشان می‌داد افراد مبتلا به دوره‌های افسردگی دارای سطوح بالاتری از پروتئین‌های التهابی مانند سیتوکین‌ها در خون خود بودند. طبق مطالعه‌ای دیگر، حدود یک‌چهارم از بیماران افسرده شواهدی از التهاب خفیف را نشان می‌دادند. آگاهی از این موضوع می‌تواند مفید باشد، زیرا پژوهش‌های دیگر نشان می‌دهند بیماران مبتلا به التهاب به دارو‌های ضدافسردگی پاسخ ضعیفی نشان می‌دهند.

پیشرفت‌های تازه‌ای در رابطه با درک علل زمینه‌ای اختلالات روانی پیش‌رو است. گروهی از پژوهشگران درحال بررسی راه‌های مختلفی برای بهبود تشخیص ADHD هستند؛ مثل طبقه‌بندی بیماران به زیرگروه‌های مختلف که برخی از آنها قبلا ناشناخته بودند. گروه‌های مختلف پژوهشگران در سه بیانیه مختلف در فوریه ۲۰۲۴ خبر کشف نشانگر‌های زیستی را اعلام کردند که می‌تواند خطر زوال عقل، اوتیسم و روان‌پریشی را پیش‌بینی کنند.

جستجو برای ابزار‌های تشخیصی بهتر نیز احتمالاً با استفاده از هوش مصنوعی تسریع می‌شود. شرکتی به نام Cognoa درحال استفاده از هوش مصنوعی برای تشخیص اوتیسم در کودکان با تجزیه‌وتحلیل فیلم‌هایی از رفتار‌های حرکتی آنها در اتاق انتظار پزشکان است.

موسسه علوم زیستی کمی (QBI) در کالیفرنیا از هوش مصنوعی برای ایجاد نقشه کاملا جدیدی از تعاملات بین پروتئین‌ها و شبکه‌های مولکولی که در اوتیسم نقش دارند، استفاده کرده است. این کار یافتن ابزار‌های تشخیصی و درمانی را تا حد زیادی تسهیل خواهد کرد.

تحولاتی که به آنها اشاره شد، امیدوارکننده است. اما بسیاری از مشکلات را می‌توان با کاهش فاصله‌ای که امروزه بین عصب‌شناسی و روانپزشکی وجود دارد، حل کرد. عصب‌شناسی اختلالات فیزیکی، ساختاری و عملکردی مغز را مطالعه و درمان می‌کند درحالی‌که روانپزشکی که با اختلالات روانی، عاطفی و رفتاری سروکار دارد. دکتر لنوکس آینده‌ای را تجسم می‌کند که در آن وقتی فردی که دچار اختلال روانی ناگهانی پس از عفونت ویروسی شده است با درمان‌های استاندارد بهبود پیدا نمی‌کند، آزمایش آنتی‌بادی انجام شود.

به‌گفته‌ی دکتر تبارتز ون الست، شکاف بین عصب‌شناسی و روانپزشکی در کشور‌های آنگلوساکسون (شامل آمریکا، بریتانیا، کانادا و نیوزیلند) بیشتر است. در کشور آلمان، روانپزشکی و عصب‌شناسی به هم نزدیک‌تر هستند، به‌طوری‌که عصب‌شناسان درزمینه‌ی روانپزشکی آموزش می‌بینند و روانپزشکان نیز یک سال تحت آموزش درزمینه‌ی عصب‌شناسی قرار می‌گیرند. این امر کار‌های پژوهشی را آسان‌تر می‌کند.

دکتر تبارتز ون الست برای بیشتر بیمارانی که برای اولین به مبتلا به روان‌پریشی یا سندرم‌های روانپزشکی شدید دیگر تشخیص داده می‌شوند، ام‌آرآی مغز، الکتروانسفالوگرام، تست‌های آزمایشگاهی برای التهاب و پونکسیون کمری تجویز می‌کند تا با پیدا کردن سرنخ‌هایی از علت بیماری، درمان‌های بهتری برای آنها ارائه شود.

منبع: زومیت

باشگاه خبرنگاران جوان علمی پزشکی کلينيک

دیگر خبرها

  • 56 راز سلامت مردان که حتما باید بدانید
  • زن و مرد در رسیدن به مقامات معنوی برابر هستند/ دین اسلام؛ مدافع‌ اصلی حقوق زنان است
  • بحران گرانی در اسرائیل؛ بنزین 2 دلار شد، مواد غذایی 20 درصد گران شد
  • همتی: آقایان گمان می‌کنند با زدن دکمه کنترل نقدینگی، تورم خود به خود کاهش می‌یابد
  • کالری مصرفی 50 درصد ایرانیان زیر استاندارد
  • ۴ ماده غذایی ضروری برای مردان
  • بسیاری از اختلالات روانی ریشه جسمانی دارند
  • روانشناسان نقش بسیار کلیدی در سلامت فردی و اجتماعی دارند
  • ۵ ویتامین ضروری و مکمل مفید برای سلامت مردان
  • تصویب لایحه کاهش هزینه پروانه و عوارض ساختمانی در شیراز