باید تشکلهای انقلابی نظامات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را بیاموزند
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۶۹۰۶۹
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، مجتبی شاکری دبیرکل جمعیت جانبازان در ششمین کنگره سراسری جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی که به صورت مجازی برگزار شد، اظهار داشت: انتخابات شورای مرکزی رهپویان از مصادیق چرخش نخبگان، آموزش رسم میدان داری و مدیریت کار تشکیلاتی برای اعضای جدید آن محسوب میشود
دبیرکل جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه عنصر نظم یکی از دلایل اثبات لزوم کار تشکیلاتی است، اظهار کرد: انقلاب اسلامی، براساس اعتقاد به نظم و منسجم شدن بر گرد شعارها و آرمان هایش شکل گرفت ولی در حال حاضر بیشتر و دقیق تر و هوشمندانه تر از ابتدای انقلاب به کار تشکیلاتی و نظم در عرصه سیاسی نیاز دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با با بیان اینکه در قبل از انقلاب تشکل های انقلابی، تنها یک میدان مبارزه یعنی مقابله با عنصری مثل پهلوی داشتند افزود: در حال حاضر با توجه به نزدیکتر شدن انقلاب به آرمان هایش، کار تشکیلاتی ضرورت بیشتر پیدا می کند و صورت مسایل پیش روی آن نیز بسیار بیشتر از گذشته شده است.
شاکری افزود: اگر می خواهیم در عرصه بین الملل به تمدن اسلامی برسیم، باید تشکل های انقلابی بسیاری از نظامات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و بین الملی را بیاموزند و بر این موضوعات مسلط و سپس غلبه پیدا کنند.
دبیرکل جمعیت جانبازان تاکید کرد: تشکل های انقلابی باید با ارائه برنامه های در حوزه حکمرانی، جمهوری اسلامی را به نقطه ای برسانند که علاوه بر اداره مناسب جبهه مقاومت و محرومین در جهان، بر نظامات استکباری جهان و ائتلافهای خودساخته غربی نیز غلبه کند و در صورت غلبه بر این نظامات فساد است که جمهوری اسلامی به نقطه ظهور خواهد رسید.
وی در ادامه به فعالین سیاسی توصیه کرد که افق نگاه خودشان را از دهه های گذشته به سمت افق های جدید ببرنند، و بر اساس آن فعالیت سیاسی و انتخاباتی داشته باشد.
شاکری افزود: فعالین سیاسی و تشکل های انقلابی باید متناسب با افق های پیش رو، تربیت نیروی تراز انقلاب اسلامی برای کادرسازی در عرصه داخلی و بین المللی و حتی مطالعه ساختارهای کارآمد و تولید گفتمانهای جدید را مورد توجه ویژه قرار بدهند
دبیر جمعیت جانبازان تصریح کرد: مقام معظم رهبری در طی بیست سال گذشته حدود شصت گفتمان را مطرح کردند، که تشکل های انقلابی علی رغم برخی فعالیت ها و موفقیت ها در تحقق گفتمان های رهبری نتوانسته اند موفقیت مناسبی کسب کرد و اینک جبهه تحول خواهان باید میدان دار و خط مقدم این گفتمان ها باشد و آرایش جدید به خود بگیرد.
شاکری افزود: تشکل های انقلابی نسبت به آنچه باید باشند و با میدان و نظام مسایل و چالش ها و گفتمان های که در داخل و حارج از ایران در مقابل او قرار گرفته؛ فاصله دارد و باید این فاصله را کاهش داد.
وی در پایان نیز تاکید کرد که تشکل های انقلابی با برنامه ها و طرح های جدید و عملیاتی از ظرفیت مناسبی که در دولت، مجلس و قوه قضاییه و اقتدار شکل گرفته استفاده کنند و جمهوری اسلامی را به سمت افق های بالاتر ببرند.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: کار تشکیلاتی جانبازان مجتبی شاکری تشکل های انقلابی جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی کار تشکیلاتی گفتمان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۶۹۰۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معلمِ متفکر
۱۲ اردیبهشت ماه، سالگرد ترور آیتالله مرتضی مطهری، تئوریسین جمهوری اسلامی ایران است. شخصیت متفکر، محقق، عالم، نویسنده، مدرس و دانشمند اسلامشناسی که به گفته رهبر انقلاب «نظام جمهوری اسلامی، بر پایه آن تفکر و برداشتی از اسلام بنا شده که آقای مطهری آن را ارائه کرده است».
به گزارش خبرگزاری ایمنا، علامه شهید مرتضی مطهری (ره) از دو جهت در روند نهضت اسلامی مردم ایران که به پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ انجامید، نقشی اساسی ایفا کرد؛ یکی از این جهت که وی در جایگاه نظریهپردازی و تولید فکر دینی قرار گرفت و توانست هم بسیاری از کنشگران سیاسی این نهضت را از فروغلتیدن در اندیشههای مارکسیستی و الحادی و التقاطی بازدارد و هم به اشکالات و شبهات نظری ساخته و پرداخته شده از سوی فعالان گفتمان مارکسیستی و التقاطی پاسخ متقن گوید؛ دیگر اینکه شهید مطهری از جهت تصمیمسازی سیاسی کلان و راهبردی، در مرتبه پس از امام خمینی (ره) قرار داشت؛ چراکه امام، اعتمادی وصفناپذیر به وی داشت. به سبب همین منزلت تئوریک و جایگاه سیاسی، میباید آرا و نظریات شهید مطهری را با حساسیت و دقتی وافر مطالعه کرد و اعتنا و اتکایی درخور، نسبت به آنها روا داشت.
مطهری در عین داشتن نگاههای نوآورانهای که از چهارچوب زمانه نیز فراتر بود، خطوط قرمز و اصول ثابتی داشت؛ بهگونهای که میتوان گفت ایدئولوژی مطهری به هیچ قیمتی خریدنی نبود؛ در خاطرات نزدیکان شهید آمده است: «نفر دوم انقلاب و تنها کسی که استدلالهای او را امام (ره) بدون بحث میپذیرفت، مرتضی مطهری بود».
مطهری نه صرفاً یک مبارز انقلابی و کنشگر مدنی بلکه یک نظریهپرداز جامعالکمالات و عقل و مغزِ متفکر انقلاب اسلامی بود؛ او فهمیده بود که مبارزات میدانی و عینی و عملگرایانه را بسیاری میتوانند انجام دهند، اما مواجه با افکار مارکسیستی و سکولاریستی کار هرکسی نیست؛ نظریهپرداز افق تاریخی خلق میکند و مطهری در زمانه پرتلاطم خود، تفکر دینی را از زوال و انحراف نجات داد و با سرآمدان جریانات الحادی دست به گریبان شد.
مبانی فکری و سیاسی جمهوری اسلامی مبتنی بر دیدگاههای اندیشمندانی همچون مطهری است؛ وی در باب مسئله اسلامیت و جمهوریت اینطور میگوید: «کلمه جمهوری (شکل) و اسلامی (محتوای) آن را مشخص می کند. جمهوری یعنی حکومتی که مردم حق انتخاب دارند، رئیس حکومت موقتی است و هرچند سال عوض می شود. اسلامی هم یعنی اداره حکومت با اصول و مقررات اسلامی و حرکت در مدار اصول اسلامی»؛ او حکومت اسلامی را ادامه حرکت انبیاء و اولیاء (ع) میداند.
استاد مطهری این اصل دموکراسی را هم که مردم باید بر حاکمان نظارت داشته باشند، می پذیرد و می گوید: «هر مقام غیر معصومی که در وضع غیر قابل انتقاد، قرار گیرد، هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام».
مطهری طرح همبستگی دین و سیاست و آگاهی سیاسی را ضرورت شرعی اعلام می کند و جدایی دین و سیاست را طرح عاملان استعمار قلمداد میکند. به نظر وی، اسلام هنگامی قادر است در مقابل نظام های الحادی مقاومت کند که به صورت فلسفه زندگی حکومت کند و به گوشه مساجد و معابد محدود نباشد.
گروهک فرقان که به سرکردگی اکبر گودرزی مسئولیت به شهادت رساندن استاد مطهری را به عهده گرفت، در حالی یکی از علل واهی این ترور را چنین میخواند: «چون در منطقۀ قلهکِ تهران، خانه خریده است (مرتضی مطهری) و با اتومبیل شخصی رفتوآمد میکند، پس با اشرافیگری و سرمایهسالاری موافق است»، که خطابههای این علامه شهید در بهشت زهرا (س) و دقیقاً یک ماه قبل از شهادتش، شخصیت دیگری را به ما مینمایاند؛ وی گفته بود: «اگر واقعاً اذعان کردیم به اینکه انقلاب ما یک انقلاب ماهیتاً اسلامی بوده، یعنی عدالتخواهانه بوده ولی عدالت اسلامی! آینده این انقلاب آن وقت محفوظ خواهد بود و این انقلاب آن وقت تداوم پیدا خواهد کرد که اولاً مسیر عدالتخواهی را برای همیشه ادامه بدهد؛ یعنی دولتهای آینده واقعاً و عملاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکافهای طبقاتی اقدام کنند، تبعیضها را واقعاً از میان ببرند؛ جامعه توحیدی به مفهوم اسلامی، جامعه بیطبقه به مفهوم اسلامی نه جامعه بیطبقه به مفهومی که دیگران می گویند (اشاره به تفکرات مارکسیستی گروهک فرقان) _که میان اینها از زمین تا آسمان تفاوت است_ ایجاد کنند، دولتِ حال و آینده برای برقراری جامعه بی طبقه اسلامی کوشش کنند و الّا اگر عدالت فراموش شود انقلاب شکست می خورد چون اصلاً ماهیت این انقلاب ماهیت عدالتخواهانه بوده است.
یکی دیگر از سیبلهای حملات فکری استاد مطهری، تفکرات مارکسیستی بود؛ بهگونهای که مارکسیسم با هر حرکت سیاسی، مذهبی به شدت مخالفت میکرد و اساساً دین را افیون جامعه میپنداشت. آنان نه تنها معتقد به جدایی دین از سیاست بودند بلکه با همه توان مشتاق بودند تا دین را از اجتماع ریشهکن کنند.
مرتضی مطهری در یکی از سخنرانیهای کوبنده خود در اوایل انقلاب اینطور میگوید: «اینکه مادیون و ضدمذهبها میگویند دین تریاک جامعه است، تخدیر است، عامل رکود و توقف است، توجیهگر مظالم و تبعیضات است، نگهبان جهل است، افیون تودههاست، راست است اما درباره مذهب حاکم و مذهب شرک و مذهب تبعیض که سوار بر تاریخ بوده و دروغ است درباره مذهب راستین، مذهب توحید، مذهب محکومان و مستضعفان که همواره از صحنه زندگی و تاریخ بیرون رانده شده است».
استاد مطهری در رد تفکرات سکولاریستی نیز اینطور بیان میکند: «همبستگی دین و سیاست که امثال سید جمالالدین (اسدآبادی) مطرح میکردند به معنای این نبود که (حاکمان) با استبداد سیاسی به خود قداست دینی بدهند، بلکه برعکس به معنی این است که توده مسلمان دخالت در سرنوشت سیاسی خود را یک وظیفه و مسئولیت مهم دینی بشمارد. همبستگی دین و سیاست به معنی وابستگی دین به سیاست نیست بلکه به معنی وابستگی سیاست به دین است».
شهید مطهری از سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با احساس خطر نسبت به آثار مخرّب و مسموم تفاسیر التقاطی و مارکسیستی گودرزی به روشنگری در این زمینه پرداخت. حجتالاسلام ناطق نوری در مورد جدّیّت شهید مطهری در برخورد با انحرافات فکری اکبر گودرزی میگوید: اولین کتابی که از گروه فرقان به دستم رسید، جزوه تفسیر سوره فرقان بود. من این کتاب را نزد مرحوم مطهری بردم و ایشان هم به من فرمودند: «هرچه از اینها گیرتان آمد برای من بیاور.» روزی به ایشان گفتم: «حاجآقا شأن شما بالاتر از این حرفهاست که وقتتان را صرف لاطائلات (حرفهای باطل) این پسرک کنید». ایشان جواب بسیار جالبی داد و فرمود: «فلانی! جوانهایی که این کتابها را میخوانند، نمیدانند یک بچهای به نام اکبر گودرزی این را نوشته، آنها تحت تأثیر این ادبیات و تفسیرهای کذایی و پرجاذبه قرار میگیرند. بنابراین من باید پاسخ اینها را بدهم تا جوانها از انحراف مصون بمانند. شأن روحانیّت و ما در این است که جوانها را حفظ کنیم و جلوی هر چیزی را که موجب انحراف آنها میشود، بگیریم.»
ضاربان شهید مطهری در تماس با روزنامههای کثیرالانتشار خود را اعضای گروه فرقان معرفی کرده و از ترور چندین تن از شخصیتهای سیاسی و مذهبی در آینده خبر دادند. در اطلاعیهای دلایل فرقان برای ترور شهید مطهری اینگونه بیان شده بود: «۱- همکاری با رژیم طاغوتی قبلی ۲- همکاری با رژیم ضد توحیدی فعلی و طراحی سیاستهای دیکتاتوری آخوندیسم ۳- مفسد فیالارض ۴- بدعتگذاری در دین و جعل اصطلاح دروغین «ماتریالیسم منافق» ۵- کوشش برای بازسازی ارتش ضد ملی ۶- سکوت در برابر کشتار وحشیانه خلق مسلمان کرد، ترکمنصحرا و… توسط ارتش».
گروهک الحادی فرقان متفکری را به همکاری با رژیم ضد توحیدی و طراحی سیاستهای دیکتاتوری آخوندیسم متهم میکردند که آن شخصیت توأمان به آزادی اندیشهها و رشد اجتماعی مردم اعتقاد راسخ داشت؛ مرتضی مطهری در همین باب میگوید: «بسیاری از مسائل اجتماعی است که اگر سرپرستهای اجتماع افراد بشر را هدایت و سرپرستی نکنند، گمراه میشوند. اگر هم بخواهند ولو با حسن نیت به بهانه اینکه مردم قابل و لایق نیستند و خودشان نمیفهمند آزادی را از آنها بگیرند به حساب اینکه مردم خودشان لیاقت ندارند، این مردم تا ابد بیلیاقت باقی میمانند.
مثلاً انتخابی میخواهد صورت بگیرد، حالا یا انتخاب وکیل مجلس و یا انتخاب دیگری؛ ممکن است شما که در فوق این جمعیت قرار گرفتهاید واقعاً حسننیت هم داشته باشید و واقعاً تشخیص شما این باشد که خوب است این ملت فلان فرد را انتخاب بکند، و فرض میکنیم واقعاً هم آن فرد شایستهتر است، اما اگر شما بخواهید این را به مردم تحمیل بکنید و بگویید شما نمیفهمید و باید حتماً فلان شخص را انتخاب بکنید، اینها تا دامنه قیامت مردمی نخواهند شد که این رشد اجتماعی را پیدا کنند. اصلاً باید آزادشان گذاشت تا فکر کنند، تلاش کنند، آنکه میخواهد وکیل بشود تبلیغات کند، آن کسی هم که میخواهد انتخاب بکند مدتی مردد باشد که او را انتخاب بکنم یا دیگری را، او فلان خوبی را دارد، دیگری فلان بدی را دارد. یک دفعه انتخاب کند، بعد به اشتباه خودش را پی ببرد، باز دفعه دوم و سوم تا تجربیاتش کامل بشود و بعد به صورت ملتی در بیاید که رشد اجتماعی دارد. و الّا اگر به بهانه اینکه این ملت رشد ندارد باید به او تحمیل کرد، آزادی را برای همیشه از او بگیرند، این ملت تا ابد غیر رشید باقی میماند. رشدش به این است که آزادش بگذاریم ولو در آن آزادی ابتداً اشتباه هم بکند.»
در نهایت، بهانههای فرقان برای ترور شهید مطهری بدون داشتن هیچ مبنای شرعی، عقلی و قانونی و با کجفهمی و برداشتهای سلیقهای و خودسرانه گودرزی و همفکرانش، منجر به ریخته شدن خون پارهتن امام و امت اسلام شد.
کد خبر 749610