Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «بیتوته»
2024-05-07@02:42:56 GMT

6روز زندگی در کنار سوسک‌ها

تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۶۹۹۷۰

6روز زندگی در کنار سوسک‌ها



پسر 6ساله‌ای که توسط مردی ربوده شده و به چاهی 40متری در حوالی کرمان انداخته شده بود، پس از چند روز بستری بودن در بیماستان، مرخص شد. او که داوود نام دارد 6شبانه‌روز با بدن زخمی و بدون آب و غذا در عمق چاه، زنده ماند و حالا در گفت‌وگویی اختصاصی با همشهری ناگفته‌هایی از چگونگی ربوده شدنش و اینکه چطور توانسته در چاه زنده بماند را بازگو کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از روزی که مرد آدم‌ربا تو را دزدید بگو.

من هر روز با برادرم که 12سال دارد، به سر کار می‌رفتم. او در یک پارچه‌فروشی کار می‌کرد و من هم با یک باسکول جلوی مغازه می‌نشستم و افرادی که خودشان را وزن می‌کردند به من پول می‌دادند. آن روز هم آنجا نشسته بودم که مردی پیش من آمد و گفت می‌خواهد به من دوچرخه بدهد. او مهربان بود و من هم حرف‌هایش را باور کردم و با او رفتم. او در راه می‌گفت می‌خواهد چیزهای دیگری هم برایم بخرد. می‌گفت برایم بستنی، جوراب و... می‌خرد.

این مرد تو را با خودش کجا برد؟

ما کمی پیاده راه رفتیم تا اینکه او من را به جایی که خلوت بود، برد. هیچ‌کس آنجا نبود. من منتظر دیدن دوچرخه بودم. او اول گفت بیا بازی کنیم و من را به نزدیکی یک چاه برد، اما یک مرتبه من را هل داد و داخل چاه انداخت.

تا قبل از اینکه تو را به چاه بیندازد فکر نکردی که ممکن است او آدم بدی باشد؟

نه. او در راه می‌گفت به تو خوردنی می‌دهم. خیلی با من مهربان بود. اصلا اذیتم نکرد. اما نمی‌دانم چرا من را به چاه انداخت. آن موقع بود که فهمیدم او دزد است و دروغ گفته است.

وقتی داخل چاه افتادی دست و پایت نشکست؟

خودم هم نفهمیدم چه اتفاقی افتاد اما همینطور که داد می‌کشیدم. داخل چاه افتادم و دیگر فقط سیاهی می‌دیدم و یک نور خیلی کم از بالا وارد می‌شد. وقتی داخل چاه افتادم دست و پایم زخمی شد و درد گرفت، اما نشکست. خیلی ترسیده بودم.

در چاه برای نجات خودت چه کار می‌کردی؟

اول خیلی داد و فریاد کردم. گریه‌ام گرفته بود. ترسیده بودم. بعد خسته شدم و همانجا نشستم.

در این مدت، آن مرد برایت آب و غذا هم آورد؟

نه. وقتی او من را در چاه انداخت دیگر نیامد و در این مدت بدون آب و غذا بودم. خیلی تشنه و گرسنه بودم، اما چیزی برای خوردن نداشتم. دعا می‌کردم که زنده بمانم. دلم برای پدر و مادر و خانواده‌ام تنگ شده بود.

وقتی در چاه بودی متوجه روز و شب شدن می‌شدی؟ فهمیدی که چند روز است در چاهی؟

وقتی روز می‌شد دهانه چاه روشن بود و شب‌ها هم همه جا تاریک می‌شد و اینطوری می‌فهمیدم که روز است یا شب، اما بعد از چند روز نمی‌دانستم که چند روز است در چاه هستم. کف چاه پر از سوسک بود که اذیتم می‌کردند. من از سوسک می‌ترسم.

چطور شد که بعد از 6شبانه‌روز از چاه نجات پیدا کردی؟

چند روز که گذشته بود از بالای چاه صدایی شنیدم. یک نفر می‌گفت نترس من پلیس هستم. چند لحظه بعد یک نفر داخل چاه آمد. خیلی مهربان بود. من را بغل کرد و با خودش بیرون برد. مأموران پلیس من را نجات دادند. بعد هم من را به بیمارستان بردند و چند روز هم در آنجا بودم. در آنجا زخم‌هایم را بستند و بعد از چند روز حالم بهتر شد اما حالا همه تنم دچار خارش شده است.

فهمیدی که چرا این مرد تو را دزدید و به چاه انداخت؟

زمانی که با من بود هیچ حرفی نزد. بعد هم که مأموران پلیس من را نجات دادند هم چیزی نگفته است. نمی‌دانم او چرا این کار را کرد. من قبلا او را دیده بودم. برایم آبمیوه و کیک می‌خرید. نمی‌دانم چرا این بلا را بر سرم آورد.

حالا که چند روز است به خانه برگشتی، حالت بهتر شده؟

بله. خیلی خوشحالم که پیش مادرم هستم. وقتی در چاه بودم فکرش را هم نمی‌کردم که دیگر بتوانم به خانه برگردم. خدا را شکر پیش خانواده‌ام هستم.

براساس این گزارش هم‌اکنون مرد آدم‌ربا در بازداشت به‌سر می‌برد و بازجویی‌ها از او برای روشن شدن انگیزه‌اش از ربودن پسربچه ادامه دارد.

منبع: بیتوته

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.beytoote.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بیتوته» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۶۹۹۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شهاب زاهدی: گلزنی برای پرسپولیس سخت بود، در ژاپن راحت گل می‌زنم

لژیونر ایرانی این روزها نقش اول لیگ ژاپن را به خود اختصاص داده و با گل‌های پیاپی و جذابش نمایش خیره‌کننده‌ای را به جا گذاشته است.

به گزارش ورزش سه، شهاب زاهدی با جدایی از پرسپولیس در نیم‌فصل به تیم آویسپا فوکوئوکا پیوست و با نمایش درخشانی که از بدو ورود به این تیم ژاپنی تا همین هفته از خود در جی لیگ نشان داده حسابی هواداران پرسپولیس را حسرت به دل کرده است چرا که زمانیکه این مهاجم در پرسپولیس حضور داشت هواداران از عملکرد این بازیکن در خط حمله خیلی راضی نبودند اما حالا درخشش زاهدی در ژاپن تامل‌برانگیز شده است.

زاهدی که به واسطه گل‌های پیاپی خود در جی لیگ در صدر اخبار ورزشی ایران و ژاپن قرار دارد در بازی آخر از داخل نیمه خودی گلی ۷۰ متری به ثمر رساند و تا یکی از شانس‌های پوشکاش باشد.

گزیده صحبت‌های شهاب زاهدی را با ورزش سه درخصوص گل استثنایی و شرایط این بازیکن در جی لیگ را در زیر بخوانید:

{تعداد گل کم در پرسپولیس} اگر تعداد کمی گل در پرسپولیس زدم به عوامل زیادی بستگی داشت. کدام مهاجم دوست نداشته برای تیمی که در آن از بچگی رشد کرده گلزنی کند اما به یک‌سری فاکتورها بستگی دارد. مسائل سخت‌ابزاری خیلی تاثیرگذار است. شما باید در شرایط خوبی تمرین کنید و در ایران شرایط متفاوت است. {دلیل انتخاب آویسپا فوکوئوکا} دلیل انتخابم چیزی جز پیشرفت نبوده و خدا را شکر که در چند هفته‌ اخیر نشانه‌هایی داشته و نیت من مشخص شده. متوجه شدم، از زمان حضورم در اوکراین که شاید چهار سال باشد، این تیم مرا رصد می‌کرد اما هیچ وقت شرایط فراهم نشد. دلیل آن هم این بوده که هیچ وقت گزینه اول آنها نبودم و روی من به‌عنوان گزینه دوم نظر داشتند. اما اکنون شرایط فراهم شده و وقتی آمدم آنها هم گفتند چند سالی است که عملکردت را دنبال می‌کنیم و امسال این شرایط رقم خورد. {هماهنگی سریع با تیم ژاپنی} از نظر نوع بازی اولین تیمی که در اوکراین بازی کردم با شکل کنونی این تیم شباهت زیادی داشت و متکی به کار تیمی بودند و اینطور نبود که به ستاره اتکا کنند. من از قبل آشنایی نسبت به این سیستم داشتم و آن تجربه به من کمک کرد. {انتقاد هواداران پرسپولیس} انتقادات هم تا حدی غیر منطقی است و قطعا عملکرد خوبی داشتم که پیشنهاد به دست آوردم. من همیشه برای هواداران پرسپولیس احترام قائل هستم چون خودم را جزئی از این تیم و هواداران می‌دانم و در تمام دقایق که افتخار حضور در این تیم را داشتم سعی کردم بهترین اتفاق را شکل دهم تا موجب خوشحالی آنها شوم. {شانس قهرمانی پرسپولیس} قطعا امیدوارم اتفاقات خوبی بیفتد و شاهد این باشیم که جشن قهرمانی به رنگ قرمز شکل بگیرد. {آرزو برای عیسی} امیدوارم در بازی با نساجی هم همه بچه‌ها و خصوصا عیسی موفق باشد. عیسی شرایط خوبی دارد و با توجه به پستی که دارد مسلما انتظارات از او بالاست و قلبا برای او آرزوی موفقیت می‌کنم و امیدوارم بتواند به تیم کمک کند و باعث بردهای پیاپی تا قهرمانی شود. {سهیم بودن در قهرمانی احتمالی پرسپولیس} الان عضو تیم آویسپا فوکوئوکا هستم اما اینکه هواداران پرسپولیس خوشحال شوند برایم با ارزش‌ترین چیز است و قطعا هیچ لذتی بالاتر از این نیست که پرچم پرسپولیس بالاتر از همه پرچم‌ها قرار بگیرد. {گل پوشکاشی} قبل از اینکه در آن موقعیت قرار بگیرم باور کنید به آن فکر کرده بودم. چون تیم حریف مالکیت بیشتری داشت و بارها به دروازه‌بان آنها نگاه کرده بودم که به واسطه جلو آمدن تیمش، از دروازه فاصله زیادی گرفته بود. پنج دقیق قبل از گلی که زده بودم تمام این اتفاقات را در ذهنم مرور کرده بودم و خوشحالم که توانستم آنها را به نتیجه برسانم. کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • کیفیت شگفت انگیز و هنر عکاس در ثبت تصاویر از یک سرخرطومی
  • برای نجات خودم شوهرم را کشتم
  • مبارزه با سوسک خرما در ۷۰ هکتار از نخلستان‌ها
  • فرار زن جوان از دست مرد شیطان‌صفت | مرا به بیابان‌های اطراف شهر کشاند و...
  • متهم به قتل: برای نجات خودم شوهـرم را کشتم
  • مصائب کودکان سرراهی
  • این زن شوهرش را با چاقو کشت
  • شهاب زاهدی: گلزنی برای پرسپولیس سخت بود، در ژاپن راحت گل می‌زنم
  • اعتراف مهناز افشار درباره روزهای تلخ بعد از مهاجرتش | داغ بودم و نمی‌فهمیدم
  • می‌ترسم جنگ تمام شود و این زندگی ادامه داشته باشد!