Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-30@17:36:51 GMT

شهید باکری، روایتگر حدیث مردانگی

تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۹۴۹۱۷

شهید باکری، روایتگر حدیث مردانگی

به گزارش ایرنا، باکری شهیدی است که زمین شرمنده قدم‌هایش شد آنچنان شرمنده که دیگر نتوانست پیکر مطهرش را در خود نگه دارد و ‌اما اروند، خوش اقبال ترین رودی بود که برگزیده ترین انسان را در آغوش گرفت تا برای همیشه نگهبانش باشد. چ.

اروند گویا غبطه خورده و ‌حسرت دیدار و زیستن کنار آقا مهدی را کشیده بود و ‌به همین دلیل قایق حامل پیکرش با اروند دست دوستی داد تا ‌او را به رود خروشان بسپرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

باکری تبلور تمام ارزش‌های انسانی از ساده زیستی و صادقانه زیستن گرفته تا مردانه در میدان نبرد مبارزه کردن بود برای مهر تایید زدن براین ویژگی‌های او ‌باید تاریخ رشادت‌ها و زندگی سیاسی، نظامی و ‌اجتماعی او از مبارزات انقلابی و بسیجی بودن گرفته تا شهرداری و فرماندهی را مرور کرد و در برابر هر صفحه از زندگیش سر تعظیم فرود آورد.

آقا مهدی نه تنها ساده زیستی را اولویت زندگیش قرار داده و تنها یک جلد قرآن کریم، یک حلقه طلا و کلت کمری مهریه همسرش کرده بود و در زندگی اجتماعی و مدیریتی هم آنجا که ردای شهرداری می پوشد و بر مسند مدیریت می‌نشیند ساده زیستی، مردمداری و صادقانه زیستن را بیشتر از همیشه فصل الخطاب قرار می‌دهد چنانکه بیشتر از آنکه در مناطق مرفه نشین حاضر شود روزگارش را در کوچه پس کوچه های محروم شهر سپری می‌کند.

نامش شهردار بود اما کمتر کسی او را در لباس مدیریت دیده بود و کمتر کارگری می‌دانست بخشی از حقوق ماهیانه اش قسمتی از حقوق شهردار است که به حسابش واریز می‌شود.

کمتر کارگری سر سفره خالی می نشست چون آقا مهدی نصف حقوقش را به آنها بخشیده بود.

روزهای که بارش باران کوچه ها و خیابان‌های مناطق فقیرنشین شهر را تسخیر کرده بود قبل از کارگران، آقا مهدی، شهردار شهر بود که بی نام و ‌نشان و ‌با لباس کارگری داخل خانه‌های مردم شده و ‌وسایلشان را از زیر آب و ‌گل نجات می‌داد طوریکه پیرزن ساکن کوچه فقیر شهر دست به دعا می‌شد و برایش عاقبت به خیری آرزو می‌کرد و می‌گفت کاش شهردار هم مثل تو ‌بود جوان.

میدان جنگ پر رنگ ترین و زیباترین صفحه زندگی اوست او ‌فرمانده لشکر ۳۱ عاشوراست، تازه ازدواج کرده اما راحتی، رفاه و ‌آرامش زندگی را کنار می‌گذارد و ‌میدان جنگ را انتخاب می‌کند، در عملیات های فتح المبین، بیت المقدس، مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی، والفجر یک، دو، سه و چهار حماسه می‌آفریند.  

او ‌در جزایر مجنون و ‌در سرکوب پاتک های دشمن، زیباترین تصویر رشادت را خلق می‌کند.

مهدی باکری در هنگامه عملیات بدر بر اثر اصابت گلوله دشمن زخمی می‌شود و ‌قایق حاملش هم هدف تیر نیروهای بعثی قرار می‌گیرد.

خدایا قبولم کن

این شهید والامقام در بخشی از وصیتنامه خود اینگونه می‌گوید: آه چقدر لذت بخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربش، ولی چه کنم تهیدستم، خدایا قبولم کن.

مقام معظم رهبری می فرمایند: «شهید باکری در آغاز جنگ یک جوان دانشجوست که تازه فارغ التحصیل شده  شما نگاه کنید در عملیات بیت المقدس، خیبر قبل آن عملیات فتح المبین این جوان یک فرمانده نظامی است که می‌تواند یک لشکر را، در بعضی جاها یک قرارگاه را حرکت بدهد و هدایت کند اینها معجزه انقلاب است».

محسن رضایی هم  می‌گوید: وقتی محاصره شد و جنگ به بن بست رسید، گفت تنها راه موفقیت در عملیات بدر حفظ دجله است رفتار او ‌من را یاد تلاش حضرت ابوالفضل العباس (ع)  برای حفظ مشکی که قابل حفظ نبود، می‌اندازد.

وی ادامه می‌دهد: در آن لحظه گلوله ای به پیشانی او می‌خورد و ‌بر زمین  می‌افتد و ‌پس از آن قایقی می‌آید که او را به عقب ببرد اما آن قایق را دشمن می‌زند و پیکر مهدی به رود دجله و ‌از آنحا به اروند رود می‌رود و ‌به خلیح فارس می‌پیوندد من فکر می‌کنم او در آن لحظه یک دعا کرد «خدایا آبروی مرا حفظ کن».

شهید باکری آفتابی درخشان است

نماینده مردم آذربایجان غربی در مجلس خبرگان رهبری شهید مهدی باکری را آفتابی درخشان معرفی کرد که جامعه امروز و آیندگان همچنان به نور این خورشید نیازمندند و با یاری گرفتن از آن می‌توانند به سعادت برسند.

آیت الله عسگر دیرباز افزود: اگر چشمانمان را به خوبی باز کنیم نور این شهید والامقام را همه جا خواهیم دید.

رییس دانشگاه جامع قم، پشتکار فراوان، تلاش شبانه روزی، ‌مردمداری و ساده زیستی را از ویژگی‌های شهید مهدی باکری برشمرد و گفت: شهید باکری شب و روز نداشت او در تمامی عرصه‌ها غیرت خود را به نمایش گذاشت و با دلسوزی برای وطن، مردم و انقلاب فداکاری کرد.

وی اضافه کرد: همسر بزرگوار این شهید والامقام تعبیری از تلاش‌های شبانه روزی شهید داشت و می‌گفت آقا مهدی «خسته راهها» بود.

آیت الله دیرباز ادامه داد: شهید باکری خودش را نه به عنوان فرمانده بلکه به عنوان یک رزمنده می‌دانست و خالصانه خدمت می‌کرد.

نماینده مردم آذربایجان غربی در مجلس خبرگان رهبری افزود: منش شهید باکری و ‌تلاش توام با صداقت او ‌باید سرلوحه مدیران و ‌مسوولان قرار گیرد تا همچون این شهید وارسته تلاش صادقانه کنند.

وی اضافه کرد: شهید باکری، راه مردانه زیستن و صادقانه خدمت کردن را به ما نشان داد.

به گزارش ایرنا، شهید مهدی باکری در ۳۰ فروردین ۱۳۳۳ در شهرستان میاندواب آذربایجان غربی دیده به جهان گشود او فرمانده لشگر ۳۱ عاشورا بود و ‌در ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ شمسی در متطقه عملیاتی بدر در شرق دجله به شهادت رسید.

پیکر مهدی باکری در اثر اصابت گلوله نیروهای بعثی به قایق حاملش به آب‌ها پیوست و امروز مزاری از این شهید والامقام وجود ندارد تنها نشانی آقا مهدی یادمانی، در باغ رضوان ارومیه است.

برچسب‌ها دفاع مقدس عملیات بدر آذربایجان غربی ارومیه شهید مهدی باکری

منبع: ایرنا

کلیدواژه: دفاع مقدس عملیات بدر آذربایجان غربی دفاع مقدس عملیات بدر آذربایجان غربی ارومیه شهید مهدی باکری شهید والامقام شهید مهدی باکری آذربایجان غربی ساده زیستی شهید باکری آقا مهدی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۹۴۹۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شهید شفیع زاده، مبتکر توپخانه نیروی زمینی سپاه

به گزارش خبرگزاری صداوسیما؛ مرکز آذربایجان شرقی ۳۷ سال پیش در چنین روزی سرلشکر پاسدار حسن شفیع زاده در منطقه ماووت آسمانی شد.
حسن در مرداد ماه سال ۱۳۳۶ شمسی در خانواده مذهبی در شهرستان تبریز متولد شد و تحت تربیت پدر و مادری مؤمن و مقلد امام پرورش یافت.
از همان کودکی در مجالس دینی از جمله برنامه‌های سوگواری امام حسین(علیه السلام) حضور داشت و عشق خدمتگزاری به آستان اباعبدالله(ع) در عمق وجودش ریشه دوانید.

او با شور وصف ناپذیری در روز‌های سرنوشت ساز ۲۱ و ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ تلاش می‌کرد و هنگامی که در اوج پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی درب پادگان‌ها بر روی مردم باز شد به همراه تعدادی از جوانان و دانشجویان حزب اللهی تبریز برای جلوگیری از افتادن سلاح‌های بیت المال به دست ضد انقلاب، بخشی از سلاح‌ها را جمع آوری و گروه مسلحی را برای دستگیری ضد انقلاب و ساواکی‌ها تشکیل داد.

وی بعد‌ها مسئول حفاظت از بیت شهید محراب آیت الله سید اسدالله مدنی شد و در مبارزه با گروهک‌های التقاطی در تبریز جان فشانی کرد.
هنگامی که به همراه شهید باکری در سپاه ارومیه خدمت می‌کرد به عنوان مسئول عملیات برای ایجاد امنیت آن منطقه و سرکوبی گروه‌های فاسد ماموریت‌های مهمی را انجام داد و توانست در تشکیلات حزب منحله دموکرات نفوذ کند و باعث متلاشی شدن آن شود.

شفیع زاده به دنبال تشکیل سپاه، نخستین هسته‌های مسلح این نهاد انقلابی را پی ریزی کرد و در سمت مسئول عملیات سپاه تبریز فعالیت کرد. با شروع جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، با یک دسته خمپاره انداز که تحت مسئولیت شهید باکری اداره می‌شد به جبهه‌های جنوب شتافت.

وی در عملیات پیروزمندانه فتح المبین معاون تیپ المهدی (عج) بود و خاطره رشادت‌ها و جانفشانی‌های او در اذهان همرزمانش هرگز از یاد نمی‌رود.
بعد از عملیات فتح المبین در فروردین ۱۳۶۱ غنایم زیادی به دست سپاه و ارتش افتاد. با هماهنگی سپاه و فرماندهی نیروی زمینی ارتش قرار شد که توپخانه لشکر ۷۷ آموزش تعدادی از پاسداران را به عهده بگیرد. شفیع زاده تعدادی از نیرو‌ها را به آموزش آورد و کلاس‌های آموزش در تپه شوش تشکیل شد. پس از تشکیل یگان توپخانه سپاه، شفیع زاده دستور داد تا پوکه گلوله‌های توپ را دور نریزند.

این رزمنده آذربایجانی همزمان با مسئولیت سازماندهی و ادغام نیرو‌های جنگ‌های نامنظم، سازماندهی توپخانه سپاه را پیشنهاد کرد.
او در پاسخ به سئوال یکی از دوستانش که چه شد به فکر تشکیل توپخانه افتادی، گفته بود: «ما وقتی به جنوب اعزام شدیم روز‌های اول جنگ بود. در آبادان ساختمانی دو طبقه بود و به عنوان دیده بان به داخل ساختمان رفتم وقتی وسعت و شدت آتش دشمن را دیدم با خود فکر کردم که بین چهار خمپاره و امکانات عظیم دشمن توازن وجود ندارد. آن موقع احساس کردم به سلاح دیگری نیاز داریم.»

در سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر در جزیره مجنون با تدبیر حسن شفیع زاده چند قبضه توپ با هاورکرافت به جزیره انتقال داده شد.
وی با همفکری تنی چند از فرماندهان، ضمن پی ریزی و سازماندهی اولین آتشبار‌های توپخانه، مسئولیت هماهنگی پشتیبانی آتش در قرارگاه فتح در عملیات بیت المقدس را به عهده گرفت و به خوبی از عهده این وظیفه بزرگ برآمد.

اقدامات مبتکرانه وی در طراحی و به کارگیری توپخانه در طول سال‌های دفاع مقدس ضربات جبران ناپذیری را به پیکر رژیم صدام وارد کرد.
این فرمانده مجاهد سرانجام در هشتم اردیبهشت سال ۶۶ در منطقه عملیاتی کربلای ۱۰ در شمال غرب (منطقه عمومی ماووت) در حالی که عازم خط مقدم جبهه بود، مورد اصابت ترکش گلوله توپ دشمن قرا گرفت و به آرزوی دیرینه خود شهادت نایل شد.

 

اما هنوز منطق باروت گفتنی است

خون شهید و محشر ماووت گفتنی است

 

 

دیگر خبرها

  • حتی با تولد فرزندش هم جبهه را ترک نکرد
  • ببینید | وقتی ایران کشتی و بالگرد آمریکایی‌ها را زد؛ جنگ شهید نادر مهدی با قایق با ناوهای آمریکایی!
  • آغاز رویداد دختران ایران زمین
  • عملیات ساخت ۱۰۳ مدرسه جدید در استان کرمان آغاز شد
  • «حشاشین» روایتگر حسن صباح تروریست یا کلیددار بهشت؟
  • حدیث میرامینی ، بازیگر : مردم می‌گویند با این تلویزیون دروغگو همکاری نکن!
  • اندیشه‌های استاد شهید مطهری ماندگار و جاودانه است
  • حدیث روز | با اخباری که می‌شنویم چگونه برخورد کنیم؟
  • شهادت ۳۷ فلسطینی در حملات رژیم صهیونیستی به غزه
  • شهید شفیع زاده، مبتکر توپخانه نیروی زمینی سپاه