Web Analytics Made Easy - Statcounter

در آستانه عملیات فتح‌المبین، دشمن نسبت به تحرکات نیرو‌های خودی در جبهه شوش، یعنی همان منطقه استقرار رزمندگان تیپ ۱۷ (علی بن ابیطالب (ع)) قم، هوشیار شده بود. به همین دلیل، بیشترین تمرکزش بر آن منطقه بود.

سرانجام دشمن در ۲۸ اسفند ۱۳۶۰، در حالی که فقط ۴۸ ساعت به عملیات مانده بود، تهاجم سنگینی علیه مواضع تیپ ۱۷ قم آغاز و با آتش شدید توپخانه و پشتیبانی هوایی در محور‌های زعن و شلیبیه، به خطوط مقدم رزمندگان تیپ نفوذ کرد و در حالی که رزمندگان مهیای عملیات شده بودند، قسمتی از خط تیپ ۱۷ را به تصرف خود درآورد، اما نیرو‌های تیپ ۱۷ قم در نبردی ۱۲ ساعته توانستند دشمن را به عقب برانند و مواضع از دست رفته را پس بگیرند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در پی حمله دشمن، تیپ ۱۷ قم به ناچار ۳۶ ساعت مانده به آغاز عملیات، سازمان رزم خود را بازسازی کرد.

روایت احمد فتوحی؛ فرمانده گردان تبوک تیپ ۱۷/ نجات نیرو‌های ارتشی توسط بسیجیان

دو روز مانده به عید، وقتی عراقی‌ها تک کردند، نیرو‌های گردان ۱۵۳ ارتش که جهت توجیه در منطقه مقاومت مستقر شده بودند؛ با آن‌ها درگیر شدند.

تا این خبر به ما ر سید، سریع گردان تبوک را به کمک ارتش فرستادیم. هوا کم‌کم رو به روشنایی می‌رفت که وارد صحنه درگیری شدیم. یک‌لحظه مشاهده کردیم، عراقی‌ها تعدادی از نیرو‌های ارتش را به اسارت گرفته و در حال انتقال آن‌ها به پشت خط خودشان هستند.

سریع چند تا از بچه‌های شجاع و جسور بسیجی برای نجات آن‌ها از داخل شیار‌ها به جلو رفتند و با دور زدن دشمن، ضمن آزاد کردن برادران ارتشی، تعدادی از عراقی‌ها را هم به اسارت درآوردند. ماهم پس از دفع تک دشمن، در خط ماندیم.

عراقی‌ها برای شروع حمله، معبر‌هایی را در میدان مین خودشان باز کرده بودند. وقتی عقب‌نشینی کردند، ما با تیراندازی نگذاشتیم آن معبر‌ها را دوباره مین‌گذاری کنند تا در شب عملیات، نیرو‌های خودی راحت‌تر از آن مسیر عبور کنند.

محاصره در بین نیرو‌های عراقی

روز ۷ فروردین، وقتی‌که به همراه رزمندگان روی ارتفاعات سایت (رادار) مستقر شدیم، در مقابل خود، در دشت چنانه تا تپه‌های دوسلک و ارتفاعات برقازه، غوغایی بود.

عراقی‌ها تجهیزات و امکانات خود را رها کرده و بی‌هدف به این‌طرف و آن‌طرف می‌رفتند. با تویوتا خود را به نزدیک اسرا رساندم. یک خودروی جیپ دشمن ر ا که سالم و روشن در کنار جاده رها شده بود، سوار شدم و به راننده تویوتا گفتم که به مقر گردان برگردد.

حدود یک کیلومتر دور شده بودم که به یک مقر عراقی رسیدم. نیرو‌های پراکنده دشمن با مشاهده خودروی عراقی که زیر پای من بود و به تصور آن‌که فرمانده خودشان آمده، به‌سرعت دور ماشین حلقه زدند. من هم که فقط یک دوربین و قطب‌نما همراه داشتم، مانده بودم چه‌کار کنم.

ناگهان فانسقه‌ای که در داشبرد جیپ بود، نظرم را جلب کرد. آن را برداشتم، مشاهده کردم یک اسلحه کمری هم روی آن بسته‌شده.

اسلحه ر ا مسلح و یک تیر هوایی شلیک کردم. عراقی‌ها که من را با لباس سبز سپاه دیدند، همگی به‌عنوان تسلیم دست‌های خود را بالا بردند و یک ستون بزرگ اسیر تشکیل شد.

منبع: تسنیم

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: محاصره بعثی ایام نوروز عراقی ها تیپ ۱۷

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۶۳۹۲۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا حسن باقری نمی‌خواست فرمانده عراقی کشته شود؟

احمد دهقان در گفتگو با رادیو مضمون روایتی قابل توجه از دیدار سردار فتح‌الله جعفری فرمانده زرهی ایران در دفاع مقدس و فرمانده لشکر یکم عراق در عملیات فتح المبین گفته که در ادامه می‌خوانید:

فرمانده عراقی کاملاً با دیسیپلین نشست و شروع به حرف زدن کرد و گفت: «من در عملیات فتح‌المبین می‌دانستم ایران می‌خواهد حمله کند» و داشت برگ‌برنده‌هایش را برای فرمانده ایرانی رو می‌کرد.

فرمانده عراقی ادامه داد: «آن شبی که می‌خواستید حمله کنید، سکوت بود و من به معاون عملیات خودم گفتم سکوت ایرانی‌ها خیلی خطرناک است و این‌ها امشب حمله می‌کنند. بعد به نیرو‌هایی که در شوش داشتیم، آماده باش دادیم و گفتم آماده باشید که ایرانی‌ها می‌خواهند حمله کنند و کشتار راه بیندازید و خلاصه آن کشته‌هایی که شما دادید بخاطر پیش‌بینی من بود».

آقای جعفری هیچ چیزی نمی‌گفت و این حالت داشت مرا دیوانه می‌کرد! جنگی سر میز شام بود و این جنگ کاملا به سمت عراقی‌ها تمایل پیدا کرده بود.

آقای جعفری شامش را قشنگ خورد و بعد گفت: «تو حسن باقری را می‌شناسی»؟ فرمانده عراقی گفت: «بله؛ در عملیات فکه شهید شد و اگر او بود، احتمالاً جنگ شما متحول می‌شد».

آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری دهم اسفند مرا صدا زد و هنگامی که من به قرارگاه رفتم، عکس‌های تو را به من نشان داد» فرمانده عراقی جا خورده بود!

آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری به من گفت روی تپه سبز برو (تپه سبز مقابل شوش است) و تمامی آتش منطقه را در دست بگیر؛ طوری که هیچ کس بدون اجازهٔ تو حق تیراندازی نداشته باشد.

حسن باقری گفت که فرمانده گردان مقابل شوش، دیروز با شلیک خمپاره کشته شده و امروز فرمانده لشکر یکم عراق خواهد آمد تا فرمانده گردان جدید را در خط معرفی کند. این فرمانده لشکر آدم ترسویی است و این باید زنده بماند تا ما عملیات خودمان را انجام بدهیم. این باید سالم برود و سالم برگردد؛ چون که معاون او یک بعثی است و اگر فرمانده فعلی کشته شود، او را فرمانده لشکر می‌کنند؛ پس این فرمانده لشگر باید زنده بماند.»

آقای جعفری گفت: «من آمدم روی تپه؛ تو با دو تا ماشین به خط آمدی؛ فرمانده‌ها را جمع کردی. بعد فرمانده جدید را معرفی کردی و دم غروب با همان ماشینی که آمده بودی، برگشتی من غروب آمدم به حسن باقری گفتم تو سالم آمدی و برگشتی»!

دیگر خبرها

  • چرا حسن باقری نمی‌خواست فرمانده عراقی کشته شود؟
  • همدلی نیروهای مسلح مثال‌زدنی است
  • علل موفقیت در فتح خرمشهر از زبان سرهنگ عراقی + ویدیو
  • کارگران رزمندگان حقیقی نظام جمهوری‌ اسلامی هستند
  • حماسه‌سازی رزمندگان باعث ناکامی دشمن در جنگ تحمیلی شد
  • عملیات بیت المقدس نقطه عطف دفاع مقدس است
  • تحلیلگر آمریکایی: دانشجویان معترض آمریکایی نیرو‌های نیابتی ایران هستند!
  • جزئیات طرح آمریکایی - اسرائیلی برای مدیریت محاصره نوار غزه
  • ویدئو| نوحه‌خوانی مداح عراقی برای عملیات «وعده صادق»
  • رئیسی دستور داده تا ۳ میلیارد یورو در اختیار نیرو‌های مسلح قرار داده شود