زیرخاکی ؛ فقط پژمان جمشیدی ولاغیر!
تاریخ انتشار: ۸ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۶۶۳۴۷۹
عصر ایران ؛ نهال موسوی - این روزها مجموعه زیرخاکی 3 از تلویزیون در حال پخش است، سریالی که در دو فصل قبلی هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفته بود. مهمترین خصوصیت سریال این است که سعی ندارد فراتر از حد انتظار ظاهر شود و یا به بیان ساده لقمه بزرگتر از دهانش نگرفته است.
زیرخاکی روایتگر بلندپروازیهای مردی جاهطلب و سر بههوا به نام فری خاکی یا فریبرز باغ بیشه (پژمان جمشیدی) است که میخواهد با پیدا کردن گنج، یک شبه ره صدساله را برود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این خصوصیت و سادگی فریبرز به عنوان نقش اصلی سریال و بعد از او در کل مجموعه، باعث می شود که سریال بدون فخر فروشی و تفرعن مخاطب را با خود همراه کند، حال این که اتفاقا بستر قصه ای که در حال روایت است کاملا زمینه آن را دارد که به ورطه شعار و بیانیه بیافتد ولی نویسندگان به خوبی از این وسوسه و دام دوری کرده اند.
نکته اصلی در این سریال ایجاد موقعیتی ناخوسته برای شخصیت اصلی است که به دنبال آن اتفاقات دیگری رخ خواهد داد، مثلا از همان ابتدا فریبرز به دنبال زیرخاکی است اما طی اتفاقاتی در موقعیتی قرار می گیرد که او به عنوان یک مبارز انقلابی به زندان ساواک میافتد یا اینکه می خواهد از راه قاچاق به عراق برود اما با حمله عراقی ها و شروع جنگ همزمان شده و بعد در فصل سوم می بینیم که او به اسارت عراقی ها در آمده است اما عراقی ها فکر می کنند که او یک فرمانده مهم است که عملیات های زیادی را بر علیه آنها انجام داده و باعث نابودی 200 تانک آنها شده است ...
فریبرز همواره به دنبال کار دیگری است اما در موقعیتی دور از انتظار قرار میگیرد و حال با توجه به سادگی و خصوصیتهای شخصیاش این موقعیت بسیار پیچیده تر از آن میشود که انتظار می رفت و البته به شکلی ناخواسته در میان همه اتفاقات ریز و درشتی که رخ می دهد عاقبت به نفع او تمام میشود.
شخصیت "فریبرز باغ بیشه" بر اساس شخصیت "ساده لوح ولی خود زرنگ پندار" نوشته شده است، کسی که خود فکر می کند بسیار زرنگ است اما در واقع ساده تر از این حرفهاست و همین سادگی هم باعث می شود که او از میان بلاها و یا آدم بدهایی که سر راه او قرار می گیرند به سلامت عبور کند.
نکته بسیار حائز اهمیت و چشمگیر سریال بازی پژمان جمشیدی است، نقشی که او با ظرافت از عهده آن بر آمده است، اساس این شخصیت سادگیِ در حد بلاهت است که اتفاقا بسیار ادعای تیز بودن دارد، برای رسیدن به چنین شخصیتی علاوه بر آنچه در فیلمنامه نوشته شده است، باید چند مولفه بازیگری را هم کنار هم قرار داد تا به قول معروف شخصیت پردازی درست انجام شود. از جمله بیان درست، میمیک صورت، بازی بدن و ... که انصافا پژمان جمشیدی بسیار خوب از عهده آن برآمده است.
نکته مهمتر حفظ این شخصیت و پردازش جزئیات آن در طول زمان است، سریالهای چند فصلی، که در طول چند سال در حال فیلمبرداری است یکی از بزرگترین آفتهای آن میتواند این باشد که در طول زمان از بستر اصلی خود دور شود و بازیگران یا عوامل سازنده به دلیل درگیر شدن در مرور زمان اصل شخصیت و اساس آن به حاشیه بروند و یا ناخواسته به فضای دیگری منتقل شوند اما واقعیت این است که مجموعه زیرخاکی از این نقصان مصون مانده است .
شاید حدود 11 سال قبل که پژمان جمشیدی در سریال "ساختمان پزشکان" در نقش واقعی خودش ظاهر شد و بعدتر در سریال "پژمان" همین راه را ادامه داد، کسی پیش بینی نمی کرد که او به چنین موقعیتی در سینما و تلویزیون دست یابد، علی الخصوص که امسال در جشنواره فیلم فجر هم در فیلم علف زار نقش یک بازپرس را به خوبی از آب درآورده بود.
هر آنچه هست این است که پژمان جمشیدی بی توجه به تمام حاشیه ها و حرف ها در این دوره 10 ساله فقط کار کرد و سعی کرد خودش را از هرگونه حاشیه و مسائل جنجالی دور نگه دارد و اتفاقا این استراتژی او نتیجه داد. در حال حاضر پژمان جمشیدی یکی از بازیگران مهم سینما و تلویزیون است که مورد توجه مخاطبان هم هست. فراموش نکنیم در دینامیت (پرفروشترین فیلم سال گذشته) هم یکی از نقش های اصلی را جمشیدی بر عهده دارد.
نکته دیگر زیرخاکی انتخاب نسبتا خوب ترکیب بازیگران سریال است، از ژاله صامتی به عنوان همسر فریبرز گرفته تا مثلا نقشی که گیتی قاسمی (کشور) به عنوان همسر حاج آقا مروت پور (اصغر نقی زاده) ایفا کرده اند، یا حتی پسربچه نقش کاوه و ... همگی در نقشی که دارند قابل قبول ظاهر شده اند.
در این مجموعه سعی در پرهیز از سیاه و سفید کردن شخصیتها و موقعیتهاست، برای مثال عوامل نفوذی و یا منفعت طلب در میان ادارات، نهادها و سازمانهای انقلابی هم وجود دارند که در پوشش نیروهای انقلابی دنبال کسب ثروت هستند. اما ایرادی که میشود به زیرخاکی گرفت طولانی بودن روند اتفاقات است که شاید برخی موقعیت ها را می توانستند ساده تر و یا مختصرتر برگزار کنند و این از آن دسته انتقادهایی است که همیشه به تلویزیون و مجموعههای تلویزیونی وارد است و در زیرخاکی هم محسوس است.
مثلا فضای داخل اسارتگاه و تحقیق و بازجویی از فریبرز و این که او آن فرمانده ارتش است یا خیر کشدار و طولانی شده است. ایراد دیگر باز از فضای اسارتگاه است که آنجا دیگر همان فرمول اسرای ایرانی زرنگ و عراقی های بعثی خنگ تکرار شده است. بهرجهت سریالی چون زیرخاکی یکی از خروجی های تلویزیون است که مخاطب می تواند آن را ببیند و برای آن وقت بگذارد ، شاید قهقهه خنده نزند اما لبخندی بر لبانش می نشیند و در پایان هم احساس نمیکند که مغبون شده است. با در نظر گرفتن جمیع جهات زیرخاکی خوب است اما از نقطه ایدهآل هنوز فاصله زیادی دارد.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: پژمان جمشیدی عراقی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۶۶۳۴۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای تماشای بازیگران ترکیهای یا قصۀ شمس و مولانا؟
عصر ایران؛ رضا صائمی- نمیتوان دلبستۀ هنر و ادبیات ایرانزمین بود و به تماشای فیلم «مست عشق» وسوسه نشد. قصۀ رابطۀ شمس و مولانا آنقدر حیرتانگیز و پر رمز و راز و پرکشش است که تماشای «مست عشق» به قصد رمزگشایی آن میتواند هر علاقهمند به عرفان را به سالنهای سینما بکشاند.
با این حال وقتی به تماشای فیلم به سینمای آزادی رفته بودم، از پچپچ و واکنشهای برخی از تماشاگران اطرافم دریافتم گویی برخی بیشتر برای تماشای بازیگران ترکیهای به تماشای فیلم آمده بودند و با دیدن آنان بر پرده سینما یا کنار بازیگران ایرانی فیلم به وجد آمده و درباره حضور آنها در فلان سریال ترکی حرف میزدند.
البته یکی از عناصر و عوامل مهم جذب مخاطب و رونق گیشه و فروش هر فیلم، حضور ستارگان سینمایی و بازیگران محبوب در آن اثر است. چنانکه برای بسیاری از مخاطبان حضور شهاب حسینی و پارسا پیروزفر در این فیلم و همبازی شدن آنها یکی از انگیزههای مهم تماشای فیلم است و این فیالذات چیز بدی نیست و البته حضور یک ستاره سینمایی خارجی هم میتواند به همین اندازه جاذبه داشته باشد اما اینکه برخی از تماشاگران ایرانی تنها به حضور بازیگران ترکیهای در فیلم بیش از قصه آن توجه کنند عجیب است. آن هم قصۀ دو تن از مفاخر و مشاهیر ایرانی که حیرتانگیزترین شخصیتها در تاریخ و ادبیات کهن فارسیاند.
به گمانم آنچه در فیلم «مست عشق» بیش از بازیگران آن چه ترکیهای و چه ایرانی مهم است خود شخصیتهای اصلی قصهاند یعنی شمش و مولانا. شخصیتهایی که دراماتیک و سینمایی نیستند بلکه واقعیاند. شخصیتهایی که باید قدر ببینند و بر صدر نشینند.
اساسا فیلمی از جنس «مست عشق» ساخته شد تا دو تن از مهمترین شخصیتهای تاریخ ادبیات ما به مردم معرفی شود. شخصیتی که آوازهشان جهانی شده و در وطن خودمان کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. اینکه حضور بازیگران ترکیهای و حتی ایرانی تنها انگیزه تماشای «مست عشق» باشد ضد فیلم است.
فیلمی که از زبان شمس و مولانا بر خودشناسی تاکید میورزد تا بتوان از ظواهر دنیوی عبور کرد و به درک باطن جهان و جان خویش رسید. البته فیلم این ظرفیت ذائقهپذیری را در خود دارد و تماشای بابصیرت آن میتواند به تماشاگر کمک کند تا از ظاهر پرستی عبور کند.
با این همه چنان که اشاره شد این واقعیت غیر قابل انکار است که کثیری از تماشاگران ایرانی به شوق تماشای بازیگران ترکیهای به دیدن «مست عشق» میروند و این در حالی است که «بنسو سورال» یکی از بازیگران ترکیهای این فیلم گفته است حضور در این فیلم و حسن فتحی او را متحول کرده و بعد از این در هر نقشی بازی نمیکند.
ضمن اینکه از حیث بازیگری، بازیگران ما در سطح بالاتری قرار دارند و تماشاییترند. گرچه مهمترین مولفه و عنصر جذابیت و تماشایی بودن «مست عشق» نه بازیگران آن که دو شخصیت اصلی و واقعی آن یعنی شمس و مولاناست.
هیچ مایه و سرمایه ای برای تبلیغ«مست عشق» به اندازه خود این شخصیت نیست و کاش هر فیلمی را به تناسب جایگاه سوژهاش به تماشا بنشینیم نه چیدمان و ترکیب بازیگرانش. نمایش تصویری قصه شمس و مولانا کافی است تا از تماشای «مست عشق» سرمست شویم.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: «مست عشق» نیامده رکورد فروش روز اول سینمای ایران را شکست