یک روایت شنیدنی از زندگی مشترک داود رشیدی و احترام برومند
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۷۴۵۳۲۵
سال ۱۳۴۷ احترام برومند و داود رشیدی هر دو در تلویزیون مشغول به کار بودند ولی آشنایی آنان در تلویزیون نبود بلکه آنها به طور اتفاقی یکدیگر را در کافه رستوران قناری دیدند. این آشنایی به قصد عشق و عاشقی و ازدواج نبود ولی یکی از موفقترین ازدواجهای هنری را رقم زد.
به گزارش ایسنا، امروز، ۲۰ فروردین ماه سالروز تولد احترام برومند است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
احترام برومند متولد ۲۰ فروردین سال ۱۳۲۶ در تهران است. او در خانوادهای پرورش یافته که پدری مذهبی اما بسیار روشن داشت. مادر خانواده گرچه بیشتر به امور خانه مشغول بود ولی از هنر هم دور نبود و فرزندان او در کنار این مادر، با ادبیات و سینما آشنا شدند. خواهران برومند همراه این مادر، عیدهایی شیرین را تجربه کردند، عیدهایی که با کت و دامنهای رنگی به سینما میرفتند و لذت فیلم دیدن را از همان زمان کودکی چشیدند. عیدی های آنان صرف خرید بلیت سینما میشد.
احترام برومند در دبیرستان اسدی به تحصیل پرداخت. مدسهای که اتفاقا رو به روی اداره هنرهای دراماتیک بود، در چهارراه آبسردار، عینالدوله، جایی که هنرمندان بزرگ تئاتر آمد و شد داشتند و برای دختران نوجوان نیز این رفت و آمدها بسیار جالب و کنجکاوی برانگیز بود. گاهی هم به این اداره مراجعه میکردند و نمایشنامههایی کوتاه میگرفتند تا در دبیرستان اجرا کنند.
احترام برومند در بیست سالگی وارد تلویزیون شد. تلویزیون در آن دوره کارمندان زیادی نداشت. این خانم جوان هم کارمند نبود ولی به عنوان گوینده برنامههای کودک با تلویزیون همکاری میکرد.
داود رشیدی اما در آن مقطع مسئولیت مهمی در تلویزیون داشت. او مدیر بخش نمایش بود که همه سریالها، تئاترهای تلویزیونی و برنامههای سرگرمکننده را در بر میگرفت.
آشنایی این زوج هنری در تلویزیون رقم نخورد بلکه به واسطه مسعود بهنود رخ داد. بهنود دوست مشترک برادر احترام برومند و داود رشیدی بود و در یکی از قرارهایی که با هر دو دوست خود داشت، احترام برومند هم به طور اتفاقی حاضر بود. رشیدی که آن زمان بعد از تحصیل در فرنگ به ایران بازگشته بود و به واسطه اجراهای درخشان نمایشهای صحنهای و تئاترهای تلویزیونی در جامعه هنری و روشنفکری آن دوره چهره شناخته شدهای بود.
رشیدی در این دیدار، برومند را مناسب همسری یافت و این آشنایی تصادفی، به فاصله چند ماه بعد به ازدواج منجر شد.
احترام برومند که زاده ۲۰ فروردین سال ۱۳۲۶ است، در ۲۱ سالگی وارد تلویزیون شد. او گوینده برنامههای کودک بود و در مدتی نه چندان طولانی به محبوبیتی بزرگ دست یافت و خاطرات شیرینی که برای کودکان دهه ۴۰ و ۵۰ ساخته است، همچنان در ذهن آنان زنده و حاضر است. او از سال ۴۶ تا ۵۸ به همکاری خود با تلویزیون ادامه داد اما در سالهای اولیه بعد از انقلاب همکاری این هنرمند با تلویزیون قطع شد و حالا دوران دیگری در زندگی این زوج هنری آغاز شده بود. رشیدی و برومند شغل خود را در تلویزیون از دست داده بودند و بدون هیچ منبع درآمدی باید روزگار می گذراندند.
این شرایط سخت با آغاز جنگ تحمیلی، دشوارتر هم شد. رشیدی که هرگز نومیدی را به خود راه نمیداد، برای گذارن زندگی با پروژههای سینمایی و سریالهای مختلفی همکاری کرد و اغلب در خارج از تهران مشغول کار بود.
و حالا احترام برومند فصل دیگری در زندگی خود را آغاز کرده بود. همه مسئولیتهای زندگی بر دوش بانوی خانه بود، او بود و مادر همسرش و لیلی، دخترک کم سن و سالش. با این همه نه تنها شکوه و شکایتی نداشت بلکه معتقد بود کار کردن بهتر از بیکاری است. رشیدی هم هر زمان که فرصتی دست میداد، با خانواده خود دیدار تازه میکرد. دهه شصت برای رشیدی دهه پرکاری بود و او در آثار تلویزیونی و سینمایی درخشانی حضور پیدا کرد.
اما احترام برومند که سالها از فعالیتهای هنری دور بود، با بازی در فیلم «دیشب باباتو دیدم آیدا» به کارگردانی رسول صدرعاملی بازیگری در سینما را تجربه کرد.
او گرچه در سینما هم گزیده کار است، در سالهای بعد در فیلمهای دیگری همچون «قشنگ و فرنگ» به کارگردانی وحید موساییان، «فروشنده» کار اصغر فرهادی، «طلا» ساخته پرویز شهبازی، «خوابزده» به کارگردانی سیروس مقدم و ... به ایفای نقش پرداخت.
بازی در نمایش «روزهای رادیو» به کارگردانی محمد رحمانیان دیگر فعالیت هنری او به شمار میرود.
اما محبوییت احترام برومند به صرف حضور او به عنوان یک بازیگر یا گوینده نیست بلکه او همواره نسبت به مسائل اجتماعی حساسیت داشته است. در این سالها کم ندیدهایم که در صفحه شخصی یا در گفتگوهای رسانهای خود نسبت به مسائل اجتماعی مردم واکنش نشان داده، آن هم نه واکنشهای تند و تیز احساسی بلکه او همواره میکوشد جانب انصاف را نگه دارد و انتقادات خود را محترمانه بیان کند.
او در سالروز تولدش همواره آرزویی جمعی داشته و برای مردم کشورمان روزهای روشنتری را آرزو کرده است.
مرضیه برمند به درستی میگوید نام احترام برازنده این بانوست که هم همسری وفادار و هم مادری مهربان بوده و هم هنرمندی تیزبین و مردمدار.
منبع: گفتگوی محمد رسول صادقی با احترام برومند، مجله پاراگراف، ویژه نامه داود رشیدی، شماره چهارم، خرداد و تیر ۹۵.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: احترام برومند داود رشیدی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۷۴۵۳۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروسیهایی بدون تالار و تشریفات
در روزگار کرونا کم کم برخی جوانان تابوی برگزاری یک مراسم مفصل با تعداد زیادی مهمان را شکستند و هنوز هم خیلی از آنان ترجیح میدهند پولشان را بهجای مراسمی شلوغ و پرزرق و برق پسانداز کنند در این پرونده سراغ مزایای چنین تصمیمی رفتیم. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، «ما عروسی بچههای اونا رفتیم، نمی شه که عروسی بچه ما نباشن»! دیالوگی تکراری از برخی پدر و مادرها که باعث میشد پای یک فامیل دور که سالها ندیده بودیمش، به مراسم عروسی فرزند خانواده باز شود. در گام بعدی پدر میگفت حالا که فلانی هست، همکار من هم باشد و مادر میگفت همسایهمان در فلان محله به این بچه خیلی علاقه داشت و یکهو همه بهخودشان میآمدند و میدیدند برای شیرینی 500 مهمان و برای شام حدود 300 مهمان را باید در یک تالار گران با چند رقم میوه، شیرینی، شیرکاکائو یا کافهگلاسه و... پذیرایی کنند. برای شام هم که جوجه حداقل ماجراست و چون به اصطلاح خشک است یا شاید کسی دوست نداشته باشد باید یک خورش کنارش باشد. خب وقتی این همه خرج مراسم و تالار شده حیف است عروس و داماد قبل از مراسم برای عکاسی به باغ نروند و یک گروه فیلم برداری هم از لحظه جوجه لُنباندن مهمانان و عسل دهان هم گذاشتن عروس و داماد فیلم نگیرند. تازه بهتر است حالا که فامیل هدیه میدهند به هرکدام یک گیفت داده شود. (هدیهای که از طرف عروس و داماد داده میشود) و مدام به این جزئیات غیرضروری اضافه میشود. بماند که اگر یک زوج خیلی اهل نمایش باشند ممکن است فرمالیته، افتر و خیلی چیزهای جدید و عجیب دیگر هم به مراسم اضافه شود که هر کدام یک قصه متفاوت دارند و کلی هزینه. اینطوری میشود که چنان داستان گره میخورد که جوانان یا سراغ ازدواج نمیروند؛ یا بعد از عقد اول، مراسم عروسیشان مدام به تعویق میافتد.
اما هنوز هستند جوانانی که چندان به اینکه بقیه جوانان فامیل چه کردند یا دیگران چه میگویند کاری ندارند؛ خط شکن نسلشان هستند برای ازدواجهایی ساده و در عینحال شیک که در آن خبری از خرجهای زیاد نیست، خانواده دوطرف به زحمت نمیافتند؛ مراسم طولانی نیست و عروس و داماد هم حینش درگیر یک ماراتن چند روزه عجیب نمیشوند. یک مدل از این عروسیهای ساده این است که دو خانواده به یک رستوران بزرگ یا تالاری ساده که کارکرد رستوران برای این مراسم دارد، برای ناهار یا شام دعوت میشوند. ساعتی بدون سروصدا و خودنمایی که چه کسی چهمقدار هدیه داده دورهم هستند و ناهار یا شامی میخورند و تمام. عروس و داماد هم ممکن است با کمک یک رفیق هنرمند که عکاسی و کمی ادیت بلد است در همان موقعیت خاطراتی ثبتکنند و هزینههای زیاد میوه، شیرینی، چند مدل غذا، آتلیه، فیلم بردار و لباسهایی را که حتی کرایهشان میلیونی است، پسانداز میکنند یا اگر پساندازی ندارند توی خرج و قرض نمیافتند. هرچند میشود به چنین مراسمی بخشهای کوچکی اضافه کرد یا آیتم دیگری از آن کم کرد. اما حرف این است که خانوادهها و فامیل باید اولویت را روی اینکه فرزندانشان زودتر ازدواج کنند و بهخانهشان بروند، بگذارند و از ظواهر کم کنند و مشوق چنین تصمیمهایی باشند. در این پرونده سراغ این موضوع رفتیم؛ با یک زوج که ازدواجی ساده داشتند صحبت کردیم و پای صحبت یک مشاور نشستیم.
ازدواج آسان؛ انتخابی نوین با آیندهای روشن؟
این باور رایج که شادی و خوشبختی زندگیمشترک وابسته به تجملات و تشریفات مراسم عروسی است، مغایر با واقعیت است
دکتر نجمه عابدی شرق|روان شناسبالینی - ازدواج آسان، پدیدهای نوظهور در جامعه امروز ماست که با استقبال فزایندهای از سوی بعضی جوانان روبهرو شده است. در این شیوه، زوجین با کنار گذاشتن تجملات و تشریفات رایج عروسی، مراسمی ساده و صمیمی برگزار کرده و زندگیمشترک خود را آغاز میکنند. اما این انتخاب چه تبعاتی برای آینده این زوجها خواهد داشت؟ آیا سادگی در برگزاری عروسی، بر کیفیت زندگی مشترک آنها تاثیر منفی میگذارد؟ آیا ممکن است در گذر زمان از این تصمیم خود پشیمان شوند؟ در ادامه به این سوالات پاسخ خواهیم داد.
این انتخاب باید آگاهانه باشد
ازدواج آسان، به عنوان یک انتخاب آگاهانه، میتواند نویدبخش زندگی مشترکی پایدار و پربار باشد. زوجهایی که با تفکری منطقی و با در نظر گرفتن شرایط خود، اقدام به ساده برگزار کردن عروسی میکنند، از همان ابتدا زندگی مشترک خود را بر پایه صداقت، درک متقابل و مدیریت صحیح هزینهها بنا مینهند. این امر میتواند زمینهساز ثبات و آرامش در زندگی آنها باشد. از سوی دیگر، سادگی در برگزاری عروسی به معنای نادیده گرفتن شور و اشتیاق جوانی یا احترام نگذاشتن به سنتها و آداب و رسوم نیست بلکه میتوان با خلاقیت و ابتکار، مراسمی زیبا و در عین حال ساده و کمهزینه برگزار کرد که خاطرهای خوش برای زوجین و مهمانان به ارمغان بیاورد.
تاثیر عروسی ساده بر کیفیت زندگیمشترک
برخلاف تصور برخی، سادگی در برگزاری عروسی هیچ ارتباطی به کیفیت زندگیمشترک در آینده ندارد. این امر که شادی و خوشبختی زندگی مشترک وابسته به تجملات و تشریفات عروسی است، باوری نادرست و مغایر با واقعیت است. موفقیت و شادکامی در زندگیمشترک، ریشه در عواملی عمیقتر مانند عشق، تعهد، درک متقابل، احترام و صبر دارد. زوجینی که با درک این موضوع، زندگیمشترک خود را بر پایه این ارزشها بنا میکنند، فارغ از تشریفات و هزینههای گزاف عروسی، طعم خوشبختی واقعی را خواهند چشید.
احتمال پشیمانی از برگزاری عروسی ساده؟
احتمال پشیمانی از هر تصمیمی در زندگی، تا حدی وجود دارد اما درخصوص ازدواج آسان، این احتمال به مراتب کمتر است چراکه زوجینی که این مسیر را انتخاب میکنند، با آگاهی کامل و با در نظر گرفتن شرایط خود، تصمیمی سنجیده و منطقی گرفتهاند. علاوه بر این، سادگی در برگزاری عروسی به معنای صرفنظر کردن از تمام خواستهها و علایق نیست. زوجین میتوانند با برنامهریزی و مدیریت صحیح، در چارچوب توان مالی خود، مراسمی مطابق با سلیقه و علایق خود برگزار کنند و از آن لذت ببرند.
خانوادهها را چطور متقاعد کنیم؟
متقاعد کردن خانواده و اطرافیان برای انتخاب ازدواج آسان، معمولا میتواند چالشبرانگیز باشد چرا که بسیاری از افراد، تجملات و تشریفات عروسی را جزئی جداییناپذیر از این امر میدانند. در این زمینه، صبر، صداقت و گفتوگوی منطقی، کلید موفقیت است. زوجین میتوانند با شرح دلایل و انگیزههای خود از انتخاب ازدواج آسان و همچنین بیان مزایای این شیوه، نظر اطرافیان را به این موضوع جلب کنند. مهمترین نکته این است که زوجین در تصمیم خود قاطع باشند و به باورها و ارزشهای خود ایمان داشته باشند. اطرافیان هم دیر یا زود، احترام و درک لازم را نسبت به این انتخاب خواهند داشت.
واکنش اصولی به مخالفتها
در مواجهه با مخالفتها و انتقادات، حفظ آرامش و احترام به نظرات دیگران، امری ضروری است. زوجین میتوانند با سعه صدر به صحبتهای مخالفان گوش داده و به سوالات و ابهامات آنها پاسخ دهند. تبادل نظر و گفت و گوی سازنده میتواند به درک متقابل و احترام بیشتر بین طرفین کمک کند. در نهایت، به یاد داشته باشید که ازدواج، آغاز مسیری مشترک در زندگی است. زوجین باید با اتکا به یکدیگر و با در نظر گرفتن خواستهها و نیازهای هم، بهترین تصمیمات را برای زندگی مشترک خود اتخاذ کنند و اجازه ندهند نظرات و انتقادات دیگران، مسیر آنها را تغییر دهد.
ماجرای مراسمی شیک و ساده، بدون نگرانی از بدهیهای بعدی
گفتوگو با عروس 21 سالهای که بدون یک مراسم متداول زندگیاش را شروع کرده و در کنار شوهرش و بدون انتظار از خانوادهها از پس کارها و حتی خرید وسایل برآمدهاند
هرقدر هم از مزایای چنین مراسم سادهای بگوییم بازهم تا پای صحبت کسانیکه خودشان چنین اتفاقی را تجربه کردند، ننشینیم فایدهای ندارد. ضحیسادات و سید مجتبی بهتازگی بزرگ ترهای فامیل را برای ناهار به یک رستوران خوب دعوت کردند، دخترخاله عروس با دوربینش عهدهدار ثبت خاطرات شده و در فضایی ساده و صمیمی یک مهمانی خودمانی را برگزار کردند. سراغ این عروس 21 ساله رفتیم که رشته مشاوره خوانده و به تازگی با مجتبی 22 ساله که مدیریت کسبوکار خوانده ازدواج کرده است تا از کم و کیف چنین مراسمی بگوید.
دلمان مراسمی دور از چشموهمچشمی میخواست
از ضحی میپرسم که ایده برگزاری چنین مراسمی چطور به ذهنتان رسید؟ میگوید: «همیشه دلمان میخواست که یک مراسم ساده، صمیمی و بهدور از چشموهمچشمی داشته باشیم؛ پس تصمیم گرفتیم فقط یک ناهار بدهیم و مراسممان هیچ تجملی نداشته باشد. تعداد مهمانان هم کم باشد تا جمع خودمانیتر شود». او در پاسخ بهاینکه دلیل چنین انتخابی چه بود؟ مثلاً میخواستید زودتر بهخانه خودتان بروید؟ میگوید: «خب هنوز خانهمان آماده نبود پس اولویتمان این نبود زودتر برویم سر خانه و زندگیمان ولی دلمان میخواست یک مراسم خوب بگیریم؛ جوریکه خیلی هزینه نداشته باشد؛ در عینحال شیک باشد و بتوانیم بقیه پولمان را پس انداز کنیم. بهویژه اینکه امکان نداشت پول دیگری مثل وام ازدواج و... دستمان بیاید و بتوانیم پسانداز کنیم. پس تصمیم گرفتیم همهاش را در یک شب خرج نکنیم. خلاصه طوری برنامهریزی کردیم که هم خوش بگذرد؛ هم باب میلمان باشد».
خیلیها نگران بودند بعداً پشیمان شویم
ضحیسادات که بهخاطر رشته تحصیلیاش دستی بر آتش موضوعات مرتبط با خانواده دارد، درباره واکنش اطرافیان میگوید: «قبل از مراسم همه به شدت مخالف بودند و میگفتند نمیشود بدون عروسی بروید سر زندگیتان. بهخاطر اینکه مهمانی ما در رستوران بود من هم قرار نبود لباس متداول عروسی بپوشم و به یک لباس شیک و سفید بسنده کردم؛ برای همین بعضی از بزرگ ترها میگفتند ما آرزو داریم تو را در لباس عروسی ببینیم. البته یک سری وقتی ماجرا را فهمیدند در ظاهر تشویق میکردند و دلگرمی میدادند اما پشت سر به دیگران میگفتند که نگران هستند اگر ما عروسی به شکل مرسوم نگیریم مدتی بعد پشیمان شویم و برای همین مدام از طرف همه تماس داشتیم تا نظرمان تغییر کند. در آن شرایط بهجای تمرکز روی کارهای مهمتر، مجبور بودیم به خیلیها توضیح بدهیم که تصمیممان را گرفتیم و دلیلی نمیبینیم اول زندگی یک خرج بزرگ داشته باشیم. هرچند هزینه همان ناهار هم کم نبود.»
واکنشها بعد مراسم متفاوت بود
اما انگار ورق ماجرا برای این زوج خوشبخت بعد از برگزاری مراسم که حدود دو هفته قبل بوده بهکلی برگشته؛ عروسخانم دراینباره میگوید: «عروسی ما تفاوتهای زیادی با بقیه داشت؛ بهطور مثال قرار نبود لباس عروسی بپوشم چون تصمیم داشتیم که آقایان و خانمها همه در یک سالن باشند اما یکهویی تصمیممان عوض شد و رفتیم سراغ یک لباس عروس پوشیده با روسری بلند. خب این تفاوتها قبلش غافلگیرانه بود اما همه بعد مراسم از جزئیات مراسم مثل سادگی و حتی نوع پوشش عروس و داماد خوششان آمد و حتی یکی از نزدیکان که ابتدا چندان موافق نبود بعد از برگزاری شیک مراسم ما ترغیب شده بود ازدواج تنها پسرش را به همین سبک برگزار کند.»
از کاری که میکنیم مطمئن بودیم
از عروس میپرسم نگران نبود بعداً پشیمان شود که خیلی کارها را نکرده؟ بهطور مثال آتلیه نرفته و... ضحی در واکنش به این سوال میگوید: «من و مجتبی همیشه دلمان یک چنین مراسمی میخواست و خیلی راجع به آن صحبت کرده بودیم تا به این نتیجه رسیدیم. وقتی مطمئن بودیم پس دقیقاً همان تفکراتی را که همیشه داشتیم اجرا کردیم. بهنظر من مراسمی خوب و خاطره انگیز میشود که به همه خوش بگذرد نه اینکه یک عده بهخاطر هزینهای که انجام شده نگران بدهیها باشند. اصلاً مراسمی خوب است که باب دل عروس و داماد باشد چون آن روز، روز آنهاست».
تفاوت ازدواج ما فقط در مراسمش نبود
بد نیست بدانید ضحی و مجتبی فقط یک مراسم متفاوت برگزار نکردند و حتی در بقیه مراحل این ازدواج هم مصمم بودند همه کارها با خودشان باشند. حرفهای این عروس 21 ساله را در این باره بخوانید: «ما از اول که تصمیم به ازدواج گرفتیم دلمان میخواست خودمان پای انتخابی که کردیم باشیم، یعنی همه کارها را خودمان انجام بدهیم. هم خرید جهیزیه و هم مراسم عروسی و ... یعنی معتقد بودیم ما تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم پس نباید بقیه را در خرج و زحمت بیندازیم، پس نه توقع طلا و سرویس از خانواده داماد داشتیم؛ نه توقع خرید جهیزیه از خانواده عروس و به هر دو طرف گفتیم ما خودمان هر چیزی را لازم باشد، تهیه میکنیم؛ بقیه هم در قالب هدیه اگر خواستند چیزی بدهند نه اینکه زیر فشار بروند. الان هم با حقوق کارمندی و معمولی همسرم کم کم شروع به خرید قسطی وسایل کردیم و با پشتوانه وام ازدواجمان به لطف خدا همه چی به خوبی انجام شد و تا حالا مشکلی نداشتیم؛ در یک کلام اینکه خدا واقعاً برایمان برکت و روزی رساند.»
منبع: خراسان
انتهای پیام/