«نبرد تیلهها» به چاپ دوم رسید/جنگ در زیر پوست پاکستان
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۸۱۳۹۲۳
چاپ دوم «نبرد تیلهها»؛ روایتی داستانی و جذاب از شکلگیری تروریسم تا ترور افراد در قالب زندگی یک نوجوان پاکستانی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
خبرگزاری میزان - نبردِ تیلهها خاطراتِ کودکی علیاکبر حسینی است که در قالبِ داستان نوشته شده است. نویسنده که خود اهلِ پاکستان و شهرِ کویته است، رشد تروریسم را در محلهی خودش شاهد بوده و تأثیر منفی تروریسم بر افرادِ محل را از نزدیک دیده و آن را در قالب داستان نوشته است، سعی دارد آثارِ سوء تروریسم بر زندگی افراد یک محل امن را به تصویر بکشد؛ محلی که زمانی شیعه و سنی در آن در کنارِ هم زندگی میکردند و با رشد تروریسم در پاکستان و مخصوصا کویته، فاصلهای عجیبی میانِ آنها بهوجود میآید و باعث بدبینی نسبت به همدیگر میشود، و این بدبینی به جایی میرسد که بسیاری از افراد محل، جانشان را از دست میدهند و آنهایی هم که زنده میمانند یا به کشورهای خارج مهاجرت میکنند و یا همانجا میمانند و هر لحظه را با ترس و وحشت سپری کرده و هر آن منتظر مرگِ ناگهانی خود هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این کتاب رمانی ارزشمند و خواندنی است. ارزشمند از آن جهت که درباره موضوعی است که اساساً برای مخاطب ایرانی دغدغهمند، همیشه در دسته مجهولات دائمیاش قرار داشته؛ یعنی پاکستان و اوضاع سیاسی، دلایل ناامنی، انفجار و حملات تروریستیاش که گویا قرار نیست هیچوقت تمامی داشته باشند.
در این رمان، فضاسازی محیط اجتماعی، فرهنگی و مذهبی پاکستان بسیار ملموس و تحسینبرانگیز است. بیان انواع آداب و رسوم بومی، مذهبی و ملی همراه با رفتار متفاوت یا مشابه افراد و خانوادهها، تصویری زنده و جاندار از پاکستان و مشخصاً شهر کویته و باز به صورت اختصاصیتر از خیابان علمدار این شهر در مقابل چشم مخاطب ترسیم میشود.
آنقدر فضاسازی و شخصیتپردازی رمان، دقیق و زیبا انجام شده که مخاطب پس از خواندن رمان، احساس میکند او هم روزگاری دراز در خیابان علمدار کویته زیسته و آن مردم دوستداشتنی و خونگرم را از نزدیک دیده است. او هم با چشم خود شاهد تنشها بوده و همراه با شخصیت رمان، بزرگ شده است.
بیشتر بخوانید: برای مطالعه معرفى آخرین كتب منتشر شده اینجا کلیک کنیدمخاطب با شروع رمان، همراه با اکبر، کودکی میکند؛ همراه با او از اینکه نصیرالدین را از دست داده شوکه میشود و ناخودآگاه اشکش فرو میریزد که آن دوستی بیآلایش را گویا باید برای همیشه از دست رفته دانست. همانطور که فصل به فصل جلو میرود، از اینکه متوجه دستهای پشت پرده و تحرکات مشکوک میشود همراه با اکبر قلبش فرو ریخته و دچار ترس و دلهره میشود. با شنیدن و خواندن خبر شهادتها و عملیاتهای انتحاری مثل او خونش به جوش آمده و گاه سردرگم میشود. با شنیدن خبر شهادت ناجوانمردانه پدر شریف و مهربان شرأفت، خبر شهادت جگرسوز و شجاعانه خود شرأفت، حتی خبر شهادت قاری صاحب در عملیاتی تروریستی در خاک افغانستان و در نهایت خبر شهادت جانسوز علیِ نوجوان و معصوم که هنوز چیز زیادی دربارهاش نمیدانیم، ولی همان اندک اطلاعی که نویسنده از او به ما میدهد به قدر خروارها داده اطلاعاتی برایمان فهم و معرفت و شناخت به ارمغان میآورد؛ با شنیدن هر کدام از اینها مخاطب انگار که تکهای از قلبش را از دست بدهد، اشکش بیاختیار جاری میشود و افسوس میخورد که چرا؟ چرا باید در همسایگی ما این اتفاقات ناگوار رقم بخورد و ما سالهای سال حتی از حقیقت ماجرا مطلع نباشیم، چه رسد به اینکه بخواهیم قدمی برای حل مشکل برادران و خواهرانمان برداریم.
در قسمتی از کتاب میخوانیم: روزها میگذشت. مردم ترور میشدند و خانوادهها عزادار. بهشتزینب آبادتر از کل منطقه به نظر میرسید. در طول روز تعداد افرادی که سر مزار عزیزانشان میآمدند بیشتر از افراد موجود در محل بود. دیگر اوضاع طوری شده بود که خبر انفجار و انتحار از جمله خبرهای معمول بود و مردم با شنیدن چنین خبرهایی تنها سعیشان این بود که بفهمند کسی ازفامیلشان شهید شده یا نه. یک بیحسی عجیبی در بین مردم به وجود آمده بود. عدهای که با پول کشورهای خارجی ثروتمند شده بودند به فکر زندگی مرفه بودند و اصلاً به این وضع نابسامان فکر نمیکردند.
چا دوم «نبرد تیلهها»؛ روایتی داستانی و جذاب از شکلگیری تروریسم تا ترور افراد در قالب زندگی یک نوجوان پاکستانی در قطع رقعی و ۱۹۶ صفحه به قلم سیدعلیاکبر حسینی به رشته تحریر و توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.
علاقهمندان جهت تهیه کتاب میتوانند از طریق سایت رسمی انتشارات شهیدکاظمی (https://nashreshahidkazemi.ir/) و همچنین از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را با ارسال رایگان تهیه نمایند.
انتهای پیام/
برچسب ها: اخبار ادبیات انتشارات شهید کاظمیمنبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: اینجا اخبار ادبیات انتشارات شهید کاظمی انتشارات شهید خبر شهادت تیله ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۸۱۳۹۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کاش تلویزیون، این مدلی نبود
امروز روز مهمی برای فوتبال ایران در عرصه باشگاهی است؛ با توجه به اهمیت دیدارهایی که قرار است برگزار شود، ممکن است سرنوشت قهرمان این دوره از بازیهای لیگ برتر مشخص شود. دست بر قضا دو بازی بسیار مهم هم قرار است برگزار شود که هر دو تأثیرگذار و تعیینکننده خواهند بود. یکی در تبریز که استقلال صدرنشین با تراکتور مچاندازی میکند و دیگری در تهران که سپاهان به مصاف پرسپولیس میرود.
برگزاری هر دو دیدار در یک روز، چهارشنبه بزرگی را رقم زده و با توجه به حساسیت موجود در جدول ردهبندی، اهمیت این دیدارها را اگر از دربی بیشتر نکند، دستکمی از آن هم ندارد. این دو بازی با توجه به حضور تماشاگرانی که برای گرمشدن میدان پا به ورزشگاه میگذارند، ویترین مناسبی برای تبلیغ این رشته ورزشی در ایران است. البته که با توجه به رشد فضای مجازی، چنین ویترینی بیش از گذشته در عرصه بینالمللی معرفی شده، ولی فرصت بینظیری بود که بتوان از کنار آن بیشترین بهره را برای معرفی چهره دیگری از ایران برد.
قبل از ادامه مبحث همین ابتدا باید تکلیف را مشخص کرد که چنین روایتی با علم و آگاهی از این موضوع پیاده میشود که فوتبال مثل قبلا دغدغه کوچه و بازار نیست. درست در روزهایی که سفرهها کوچکتر شدهاند، خیلی نیاز به دلِ خوشی است تا برای بازیهای لیگ برتر، مثل سابق سرودستی شکسته شود. با علم به این موضوع، ولی بازهم میشد از این فرصت، استفاده درخوری کرد به شرط آنکه تلویزیون، این مدلی نبود.
این مدلی بودن تلویزیون در چند مورد خلاصه میشود؛ اول و مهمترین آنها انحصارطلبی است. صداوسیما سالهای زیادی است که اجازه تأسیس و رشد شبکههای خصوصی را نمیدهد و همه چیز باید تحت سیطرهاش قرار بگیرد. حتی اگر قرار به فعالیت بر بستر اینترنت هم باشد، باز باید این نهاد نیمچه چراغ سبزی نشان دهد. ناگفته پیداست که چنین نگاهی، روایت را یکسویه و رفتهرفته مخاطب را دلسرد میکند. نگاه تکراری به وقایع با چهرههای برمدار مانده، اجازه ذوقزدگی از مخاطب را میگیرد.
پیامد اصلی آن، ریزش مخاطب است. اتفاقی که چندسالی است رخ داده و به گواه آمار همین نهاد و البته اظهارات مسئولان ردهبالایش، برنامهها دیگر مخاطب چندانی ندارند. تمام مواردی که در بالا گفته شد، شامل برنامههای ورزشی میشوند. انحصار در این مورد تأثیرش را گذاشته و مخاطب مثل سابق استقبالی از آن ندارد. تازه برای فوتبال، خاصه از نوع پخش زندهاش، شرایط برای تلویزیون بهتر است و همچنان در زمره برنامههای پربینندهاش محسوب میشود.
ناگفته پیداست که این پربینندهبودن در مقایسه با سایر برنامههای کنونی است وگرنه کیست که نداند آمار در مقایسه با گذشته در همین بخش هم چنگی به دل نمیزند.
پس دومین مدل تلویزیون که در چنین روز مهمی برای فوتبال میتوانست بهتر باشد، ولی نیست، ریزش مخاطبش بهواسطه راندهشدن اکثر متخصصان و سپردن امور به دست آنهایی است که آمار نشان داد، صلاحیت چندانی برای تولید محتوای جذاب و البته مخاطبپسند ندارند.
غلبه نگاه پولی بر کیفیت هم دیگر مدل تلویزیون است که مخاطب فوتبالی را در چنین روزی آزار میدهد؛ پخش آگهیهای بازرگانی تا یک ثانیه مانده به شروع بازی و زیرنویسهای ناتمام در طول ۹۰ و چند دقیقه هم نشان میدهد که تلویزیون از پخش فوتبال، به دنبال بهره مالی است. افزایش درخور نرخهای آگهی در زمان پخش دیدارهای مهم هم مهر تأییدی بر این ماجرا است. این موارد بخشی از تلاش برای انحصارطلبی تلویزیون در چنین رویدادهایی را توجیه میکند؛ هرچند تمامی اتفاقات را شامل نمیشود. حالا دیگر، سخنگفتن از این بحث کهای کاش این نهاد کمی با همین فوتبال که از ثانیه به ثانیهاش درآمدزایی میکند با روی خوش تا میکرد و دستی در جیب میکرد تا باشگاههای تا بن گرفتار بدهی را نجات دهد، امری آرمانگرایانه به نظر میرسد.
اصولا، اما در دنیایی بهتر، در چنین چهارشنبههایی که مردم هم دل و دماغی برای پیگیری بازیهای فوتبال داشته باشند، فضا برای رقابت آزاد باز است تا هر شبکه تلویزیونی که خدمت و کیفیت بهتری در پخش و تولید محتوا دارد، بتواند میهمان خانههای مخاطب شود. هرچند شاید مخاطب هم مجبور شود اندکی پول برای تماشای این زیبایی بپردازد، ولی آنوقت دیگر خیالش راحت است که نقد و نگاه یکطرفهای به او خورانده نمیشود و قرار نیست با دیدن لحظه به لحظه برمدارماندگان، با آگهیهای ریزودرشت، زیرنویسها و تبلیغات عجیب و غریب که به میانه میدان هم کشیده شده و تولید محتوایی که فاقد جذابیت و کیفیت است، لذت تماشای یک بازی فوتبال از او سلب شود.