صندوقهای کوچک از گرهگشایی تا کارآفرینی
تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۸۶۴۳۵۷
خبرگزاری فارس- معصومه درخشان: ماه مبارک رمضان سال ۹۷ بود که فرمانده و اعضای شورای پایگاه مقاومت بسیج « عن النساء» شهرستان هشترود گردهم آمده بودند و می خواستند طرحی را چکش کاری کرده و بعد از رفع نواقصات آن اعلان عمومی کنند. در این میان موضوعی که خیلی قابل توجه بود پیش بینی نکردن واکنش مردم نسبت به اجرای طرح بود چرا که اجرا کنندگان طرح هیچ تجربه قبلی و اطلاعی در این زمینه نداشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این طرح عبارت بود از «راه اندازی صندوق قرض الحسنه در پایگاه» آن هم با شرایط و ضوابط خاصی که مد نظر بود و این موضوع، کار را کمی سختتر کرده بود.
با خانم آرزو زندی فرمانده پایگاه مقاومت بسیج « عن النساء» شهرستان هشترود هم صحبت شدهایم تا از تجربه راهاندازی صندوق قرض الحسنه تعریف کند که در ابتدا کار سختی به نظر میرسید.
آرزو زندی در ابتدا صحبت هایش را از چگونگی ابلاغ طرح آغاز کرد و گفت: طرح راهاندازی صندوق قرضالحسنه از سوی بسیج سازندگی ناحیه هشترود اعلام شد ولی هیچ اطلاعاتی در مورد چگونگی اجرای آن و نحوه تشکیل آن در دسترس نبود، باید تدابیر لازم را با اعضای شورای پایگاه اتخاذ کرده و به بهترین شکل ممکن آن را اجرا میکردیم.
در ابتدا نگرانیهای زیادی وجود داشت تاکنون تجربه اجرای چنین طرحی را نداشتیم، نمیدانستیم واکنش مردم به اجرای طرح چگونه است، حتی در مورد نحوه اداره کردن آن نیز اطلاعات خاصی نداشتیم. همفکریهای زیادی انجام شد بالاخره تصمیم گرفته شد اول اعتمادسازی کرده و کارهای صندوق را به خود اهل محل بسپاریم.
وی ادامه داد: در شهرستان هشترود پرس و جو کردیم دوستانی که تجربه راهاندازی صندوق قرضالحسنه داشتند را پیدا کرده و از آنها درخواست کردیم در جلسات قرآنی و حلقه صالحین از تجربیات خودشان در این زمینه حرف زده و روند کار صندوق را تبیین کنند تا اعتمادسازی بین اعضاء صورت گیرد.
باید مردم اعتماد می کردند پولشان را کجا سرمایه گذاری میکنند
فرمانده پایگاه مقاومت بسیج « عن النساء» اظهار داشت: به خدا توکل کرده و ابتدا از اعتمادسازی به صندوق قرض الحسنه شروع کردیم، باید مردم اطمینان خاطر پیدا می کردند پولشان را کجا سرمایه گذاری می کردند تا به ایجاد صندوق تمایل پیدا کنند.
اول در مسجد ولیعصر و حسینیه با برگزاری جلسات متعدد اطلاع رسانی کرده و سپس هیات امنای معتمد صندوق قرض الحسنه از بین آنها انتخاب شد همچنین در کنار آنها نیروهای جوان نیز برای انجام کارهای مربوط به حسابداری و دفتری همکاری کردند.
با ۴۰ نفر صندوق ایجاد شد
آن طور که خانم زندی توضیح می دهد صندوق قرض الحسنه با نام « شهید رضازاده» با ۴۰ نفر عضو شروع به کار کرد. در ابتدا از بین خانواده و آشنایان شروع کرده و هر کدام ماهانه ۵۰ هزار تومان واریز می کردیم.
در بانک انصار حسابی برای صندوق قرض الحسنه باز شد، این حساب را تا ۶ ماه مسدود کرده بودیم تا حق برداشت به کسی داده نشود.همچنین اعضای هیات امناء نیز خودشان مبلغ ۵۰ هزار تا ۱۰۰هزار تومان واریز می کردند.
حالا که صندوق قرض الحسنه شکل گرفته بود و خود جوانان پایگاه کارهای حسابداری و دفتری آن را انجام می دادند کم کم اعتمادها زیاد شد، اعضای اولیه ۴۰ نفری افزایش یافت و به ۱۵۰ نفر رسید. و آن طور که خانم زندی در توضیحات خود اضافه کرد: در حال حاضر ۱۵۰ نفر عضو صندوق هستند که در ۷ گروه ساماندهی شده اند و هر گروه یک نفر سرگروه دارد که افراد جدید را جذب کرده و مراحل فعالیت صندوق را توضیح می دهد. اعضای هر گروه به تعداد ۱۵ تا ۲۵ نفر متغیر هستند.
پرداخت وام ۱۰ برابر سپرده اولیه
۶ ماه از راه اندازی صندق سپری شده است افراد نیازمندی که برای وام درخواست داده بودند در اولویت پرداخت قرار گرفتند و ۱۰برابر سپرده آنها وام تعلق می گرفت. مثلا فردی که ۱۰۰هزار تومان پس انداز داشت مبلغ یک میلیون تومان وام می گرفت.
حتما شما نیز تجربه عبور از هفت خوان رستم را برای گرفتن یک فقره وام ۱۰ میلیونی را از بانک دارید و قطعا برای گرفتن پنج میلیون تومان وام و حتی کمتر از این مبلغ کلی در بانک معطل شده و علاوه بر گرفتن اصل مدارک و کپی آنها و داشتن ضامن معتبر بازهم موفق نشده اید از تسهیلات بانکی استفاده کنید آن هم وام هایی با سود ۱۸ درصد و بالاتر.
حالا چند سالی است که به همت بسیج سازندگی و اجرای طرح « صندوق های قرض الحسنه» در محلات و شهرستان های مختلف گرفتن وام برای بسیاری از افرادی که عضو این صندوق های قرض الحسنه می شوند بسیار آسان شده است و افراد می توانند به راحتی از تسهیلات قرض الحسنه بهره مند شوند. صندوق قرض الحسنه شهید رضازاده در شهرستان هشترود یکی از همان صندوق های قرض الحسنه است که کار دریافت وام را آسان تر کرده است.
عضو هیات امنای صندوق شهید رضازاده افزود: برنامه مصوب شده این بود افرادی که تمکن مالی داشتند ماهانه ۱۰۰هزارتومان و افرادی که نیازمند بودند پنج الی ۱۰هزارتومان به حساب صندوق واریز می کردند. به عنوان مثال یکی از خانم های بسیار نیازمند که حتی نمی توانست حق عضویت پرداخت کند برای اینکه منتی هم به کسی نباشد ماهانه پنج هزار تومان واریز می کرد.
وامی که چرخ خیاطی خرید/ پرورش بلدرچین در بالکن خانه
زندی با اشاره به عناوین وام های درخواستی گفت: وام های زیادی برای اشتغال داده شده است به عنوان مثال یکی از خانم های عضو صندوق با کمک شوهرش وام دو میلیون تومانی برای اشتغال دریافت کرد. در ابتدا مواد اولیه پرورش بلدرچین را خریداری کرد، برای اینکه کارش رونق بگیرد از بالکن منزلش برای این کار شروع کرد ما نیز او را حمایت کردیم، البته دستگاه ها را خودش خریده بود و بعد از آن او به بسیج سازندگی معرفی شد و دو نوبت وام ۱۵ میلیون تومانی دریافت کرد و کارش را ادامه داد.و اکنون به لطف خدا کار آنها رونق گرفته است.
فرمانده پایگاه شهید شهید رضازاده خاطرنشان کرد: افرادی بودند که مهارت خیاطی داشتند ولی پول کافی برای خرید چرخ یا سایر تجهیزات خیاطی را نداشتند امام صندوق با ارائه تسهیلات اقدام به خرید چرخ خیاطی کرد تا انها بتوانند در منزل کار خیاطی خود را رونق دهند به عنوان مثال دو سال پیش یکی از اعضاء با وام یک و نیم میلیونی یک دستگاه چرخ خیاطی خرید و در منزل شروع به کار کرد.
پرداخت وام برای راه اندازی کار گاه خیاطی، قالی بافی، وام معیشتی یکی دیگر از انواع وام های پرداخت شده در این صندوق است که خانم زندی در این رابطه گفت: در پرداخت وام معیشتی اولویت بندی صورت می گیرد. مثلا فردی برای خرید جنس برای مغازه اش دچار مشکل شده و به علت گرانی اجناس نمی توانست جنس جدید بخرد بنابراین به او وام معیشتی دو میلیون تومانی پرداخت گردید تا اجناس جدید برای مغازه خریده و کرش را توسعه دهد.
بازپرداخت وام با ۲ درصد سود
بنابه گفته وی وام های این صندوق با دو درصد سود از طرف وام گیرندگان بازپرداخت می شود. مثلا فردی که یک میلیون تومان وام گرفته ماهانه ۱۰۰ هزارتومان به عنوان قسط وام واریز می کند ولی اگر توانایی مالی ضعیفی داشت ۵۰هزار تومان پرداخت می کند.
استقبال خانم ها از وام های یک میلیونی و دو میلیونی زیاد است و تاکنون به ۳۵ نفر وام تعلق گرفته و سقف وام های پرداختی از یک میلیون تا پنج میلیون تومان است و اولویت پرداخت وام برای اعضای صندوق قرض الحسنه است.
برای سایر صندوق ها قوت قلب شده ایم
حالا آوازه این صندوق قرض الحسنه در کل شهرستان پیچیده و هیات امنای سایر مساجد نیز برای اجرای این طرح در مسجد خودشان قوت قلب پیدا کرده اند به طوری که خانم زندی در این زمینه می گوید: حالا که عملکرد موفقیت آمیز صندوق قرض الحسنه دهان به دهان چرخیده و به گوش سایرین هم رسیده و بعد از یک سال همه شاهد موفقیت آمیزبودن این طرح شده اند از کل شهر می خواهند در صندوق ما عضو شوند.
حالا با کمک بسیج سازندگی و داشتن تجربه کافی در اداره کردن این صندوق باید گفت هفت صندوق جدید راه اندازی شده است و ازبنده برای سخنرانی و تشریح فعالیت صندوق و تجربه موفق آن در مساجد و پایگاه های مختلف دعوت می کنند، تجربه موفق ما باعث شده است آقایان نیز این کار را شروع کنند.
سهم خیرین
در حال حاضر هفت گروه فعال است و افراد از ۱۰ هزار تا ۱۰۰هزارتومان در این صندوق سپرده گذاری می کنند. در حقیقت به وسع و توان مالی افراد بستگی دارد. خیرینی هم وجود دارند که سه سال است در این صندوق سپرده گذاری کرده اند ولی درخواست وام نکرده اند. یا فرد خیر دیگری وجود دارد که یک میلیون تومان به صندوق کمک کرده و اعلام می کند این مبلغ را به فرد نیازمند وام دهید و بعد از یک سال پول مرا برگردانید.
فرمانده پایگاه عن النساء ادامه داد: بعد از سه سال برای عضویت جدید گروه جدید تشکیل می شود تعداد اعضای گروه ها نباید کمتر از ۱۰ نفر باشد باید تعداد اعضاء ۱۰ تا ۲۰ نفری باشد.گروه جدید نیز از روز افتتاح حساب و واریز تا ۶ ماه نمی توانند برداشت کنند بعد از آن درخواست وام نوشته شده و کار ادامه پیدا می کند.
وام قرض الحسنه خیاطی، قالی بافی، معیشتی، تعمیر خودرو، خرید جنس برای مغازه و ...از جمله وام های پرداختی این صندوق است.
چک هایی که پاس می شوند
فرمانده پایگاه مقاومت " عن النساء" بخش دیگری از وام ها را وام های ضروری برای پاس کردن چک های برگشتی اعضای صندوق ذکر کرد و افزود:متاسفانه با شیوع ویروس کرونا معیشت مردم دچار سختی های زیادی شده است و مردم به راحتی نمی توانند چک های خود را پاس کنند، در طی این مدت دو فقره وام سه میلیون تومانی به دو نفر که چک برگشتی داشتند پرداخت شد.یکی از این افراد حتی قادر نبود ۲۰۰هزارتومان قسط ماهانه وام را پرداخت کند که ما مبلغ قسط ماهانه این فرد را به ۵۰ هزارتومان کاهش دادیم.
وام های گره گشا
وی با بیان اینکه در ایام کرونا این وام های قرض الحسنه گره گشای بسیاری از خانواده ها شده است خاطرنشان کرد: صندوق قرض الحسنه کمک بسیار بزرگی برای محله بود، نیازمندان محله شناسایی شد و به اعضای صندوق نیز کمک زیادی صورت گرفت.
همچنین به پنج نفر از خانواده ها نیز برای تامین جهیزیه وام پرداخت شد دختران جوانی که ازدواج کرده بودند ولی پدر و مادر برای تامین مایحتاج ضروری جهیزیه معطل بودند وام به آنها تعلق گرفت. همچنین آنها را به مراکز خیریه بزرگتری معرفی کردیم تا کمک بیشتری دریافت کنند. در اوائل سال ۹۸ به پنج خانواده وام پنج میلیون تومانی برای کمک هزینه خرید جهیزیه پرداخت شد.
حالا خانم زندی از اعتماد مردم به صندوق قرض الحسنه حرف میزند. مردمی که با باز شدن گره های زندگی خود گل لبخند بر لبهایشان جاری می شود.
انتهای پیام/۶۰۰۲۰
منبع: فارس
کلیدواژه: معصومه درخشان آرزو زندی فارس تبریز هشترود صندوق قرض الحسنه اشتغال زایی چک برگشتی صندوق های کوچک بسیج سازندگی کارآفرینی قالی بافی تعمیر خودرو وام معیشتی راه اندازی صندوق قرض الحسنه شهرستان هشترود فرمانده پایگاه قرض الحسنه میلیون تومانی پایگاه مقاومت بسیج سازندگی شهید رضازاده میلیون تومان هزار تومان پرداخت وام پرداخت شد یک میلیون صندوق ها وام ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۸۶۴۳۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شهری با ۱۷ گود مقدس/ پرحاشیهتر از فوتبال!
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: «ای سرو خوشبالای من، ای دلبر رعنای من؛ لعل لبت حلوای من، از من چرا رنجیدهای؟» وقتی غزل سعدی را میخواند چشمهایش را بسته و و از زیر دسته عینکش قطرههای عرق سرازیر شده است. یک جور عمیق میخواند و کلمه به کلمه شعر سنگ تمام میگذارد که انگار شاعر شیرازی جایی در میان مهمانان انگشت شمار زورخانه «مالک اشتر» نشسته و تماشایش میکند.
آنجا که نشسته، بالای سرش چند زنگ دارد که هر از گاهی لابلای آواز، با دست راست تکانشان میدهد. انگشتهایش مثل یک جسم واحد از تمام بدنش عمل میکند و بدون مکث روی ضرب زورخانه رسماً میرقصد. ترکیب آنچه با انگشتانش مینوازد، صدایی که با آن میخواند و شعری که انتخاب کرده، به قدری به هم نشسته و با هم جور شده است که حواسی برای تماشای گود باقی نمیگذارد.
با احترام وارد شوید
«مالک اشتر» قدیمیترین زورخانه میبد است. میگویند سال ۱۳۰۷ تأسیس شده است و چیزی نمانده که صد ساله شود. در محله مهرجد واقع شده است؛ کنار امامزاده خدیجه خاتون. اولین زورخانه میبد همین است. غیر از این یک زورخانه دیگر هم در این محله است که اهالی وقتی میخواهند آدرس بدهند میگویند: «پای قلعه مهرجد.»
اینترنت میگوید قدیمیترین زورخانه ایران، زورخانه «پهلوانپور» در محله «حسنآباد» تهران است که سال ۱۳۰۴ افتتاح شده است. با این حساب، مالک اشتر اگر اولین نیست حتماً یکی از اولینها و قدیمیترینها است.
کوچکترین زورخانه شهر اینجاست. بازسازی شده اما سازه کهنهای دارد. در ورودیاش چوبی است و روی آن یک بیت از «همای رحمت»، شعر معروف شهریار حک شده است: «برو ای گدای مسکین، در خانه علی زن. که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را».
برای عبور از در، مثل بسیاری از سازههای اصیل و قدیمی معماری ایرانی باید سر را خم کرد. اینطور هر کس بخواهد داخل زورخانه بیاید ناخودآگاه با سر پایین افتاده و با حالت احترام وارد میشود. بعد از یک فضای کوچک در چوبی دیگری است که به سالن بسیار کوچک و نقلی زورخانه ختم میشود. عکسهای قدیمی روی دیوار هم موسفید شدن زورخانه را تأیید میکند.
گود کوچک؛ پهلوانان بزرگ
روبروی ورودی، «سَر دَم» است. جایگاهی چوبی و چند پله بلندمرتبهتر از سطح زمین. روی چوبش حک کردهاند: «عمر عالم خواهد آمد بر سر اما تا به حشر، مادر گیتی نخواهد زاد همتای تو را». دو مُرشد تکیه زده به ضربهایشان آن بالا به نوبت آواز میخوانند و این پایین توی گود، ورزشکاران باستانی چرخ میزنند و میلهای چوبی و کبادههای آهنین را روی سرشان میچرخانند. گودِ هشت پَر، آن قدر کوچک است که به سختی جمع ده نفره را در خود جای داده است. اما همین گود کوچک، خاک شروع قهرمانان زیادی بوده است.
«پهلوانان قدیمی و خوب میبد همه اهل این زورخانه بودند چون قدیمیترین است.» این را «محمد زارع مهرجردی» میگوید. همان جوان ۲۳ سالهای که برای خواندن شعر سعدی از ریشه تک تک موهایش قطرههای عرق سرازیر شده و با تمام وجود غزل میخواند و ضرب مینوازد.
همان اول حرف با خنده میگوید سرباز فراری است و میپرسد: «با لهجه خودمان حرف بزنم؟» بعد با لهجه میبدی که شباهت زیادی به لهجه یزدی دارد اما از آن کمی سختتر است، نام کسانی را میبرد که از اینجا شروع کردهاند. از خاک این گود تقریباً صد ساله: «سید مصطفی حسینی و حاج حسن کلانتر که در سطح کشور مطرح است از این زورخانه ورزش را شروع کرده است. محمدرضا آقایی هم همین مرشدی بود که کنارم دیدید. آقای آقایی بیش از مرشدی در زمینه آواز است، صدای درجه یکی دارد که آن را برای علی (ع) و راه علی (ع) گذاشته و در تو زورخانه در مدح امیرالمومنین میخواند.»
آقایی، با چشمهایی افتاده و سبیل پر پشت پشت بلندگوی زورخانه چهچهه میزد و محمد، جوانی که مرشدی را از او یاد گرفته کنارش حظ میبرد. وقتی از سردم پایین آمد، سلام و علیک محترمانهای کرد و خوشآمد گفت اما قبل از اینکه فرصتی برای گفتگو داشته باشیم، غیبش میزند. مرشد جوان میگوید: «او را گیر نمیآورید. روحیات خاصی دارد؛ متواضع و افتاده است و دنبال شناخته شدن اسمش نیست. اگر بود با صدایی که داشت خیلی زودتر از اینها معروف میشد.»
پهلوانی که برنگشت
میبد، زورخانه مثل مالک اشتر کم ندارد. اهالی اینجا با سری که بالا نگهش میدارند میگویند شهرشان هفده زورخانه دارد که همگی فعال هستند و این آمار در کشور تقریباً مشابه و رقیبی ندارد. برای همین هم میبد معروف است به شهر زورخانهها. سجاد میگوید: «مردم هم زورخانه را دوست دارند و زورخانهها را فعال نگه داشتهاند. نمیگذارند از تک و تا بیفتد؛ چه آنها که مویشان سفید شده چه آنها که هنوز پشت لبشان سبز نشده است؛ در هر سن و سالی دل به گود میبندند و گوش به ضرب میسپارند.»
«سجاد ذوالفقاری» جوان مودبی است که بعد از بیرون آمدن از گود، برای گفتوگو کردن هم از پیشکسوت خود رخصت میگیرد. «تهران به آن بزرگی فکر میکنم حدود ۹ زورخانه دارد که اکثرشان فعال نیستند اما میبد شهری کوچک با جمعیتی محدود هفده زورخانه دارد و همهشان فعال هستند.»
«ذوالفقار» صدایش میکنند. متولد ۷۸ است. حدوداً ۲۳ ساله. از سال ۹۰ لُنگش را بسته است؛ این اصطلاح را خودش استفاده میکند و بعد توضیح میدهد: «یعنی از سال ۹۰ ورزش زورخانهای را شروع کردم؛ وقتی ۱۲ ساله بودم.»
میگوید گود را به ارث برده است. از پدرش و پدربزرگش؛ و البته از عموی شهیدش که او هم از باستانیکار بوده. شهید «محمود ذوالفقاری» که از همین زورخانه ورزش را شروع کرده و بعد که جنگ میشود خاک گود را میبوسد و رخصت میگیرد، راهی جبهه میشود و دیگر هرگز به گود مالک اشتر برنمیگردد.
مقدس، مثل مسجد!
«در میبد زورخانه برای مردم مقدس است. یک جورهایی مثل مسجد! برای همین مردم نسبت به حضور در زورخانه یا کمک به زورخانه ارزش و جایگاه خاصی قائل هستند.» سجاد تک به تک اسم محلههای میبد را میبرد و پشت سر هم یادآوری میکند که این شهر، زروخانه را زنده نگه داشته است و مردمش به این ورزش و ورزشکارانش احترام میگذارند.
«این ذات ورزش باستانی است. آقا خودشان گفتند که وقتی یک باستانی کار وارد گود میشود خاک گود را میبوسد، میخواهد از گود بیرون بیاید باز هم خاک گود را میبوسد؛ ایشان تاکید کردند گود تقدس دارد. مردم هم این تقدس را حفظ کردهاند.»
سالروز گرامیداشت این ورزش باستانی، خودش یک برگ مقدس از تاریخ اسلام است. روز مبارزه دلاورانه و جوانمردانه امام علی و شکست دشمن و سربلندی اسلام، روز «فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانهای» نامیده شده است. این تاریخ قمری امسال مصادف با ۷ اردیبهشت ماه بود.
این ورزش باستانی در خیلی نقاط کشور به خاطرهها سپرده شده و حیاتش چندان رونق ندارد؛ اما اینجا در میبد شنیدن صدای ضرب زورخانه در کوچه پسکوچههای شهر عادی است. با این حال اینجا هم زور باشگاههای بدنسازی به زورخانهها میچربد و نسبتاً بازار داغتری دارند.
تو دیگر آدم قبل نیستی
سجاد میگوید: «زورخانه یک جورهایی دلی است. باید دل به گود بسته باشی تا برایش وقت بگذاری. حس و حال معنوی خاصی دارد که در باقی ورزشها کمتر میتوان پیدایش کرد. آداب خاصی هم دارد. وقتی یک نفر ورزش در زورخانه را شروع میکند یک پهلوان سراغش میرود و میگوید تو دیگر آدم قبل نیستی، مسؤولیت داری! بیرون از اینجا نباید کاری کنی که اسم زورخانه خراب شود!»
ادامه میدهد: «رسم دیگر این است که هنگام ورود به گود، فرد باید با پای راست وارد شود. اول خاک گود را بوسه بزند و بعد در جای خود بایستد. اینجا آداب پهلوانی حرف اول را میزند. آداب پهلوانی یعنی در اوج قدرت و زور بازو از خود گذشتگی داشته باشید و دیگران را درک کنید؛ مخصوصاً کوچکترها را؛ زیر پر و بالشان را بگیری و راه بزرگ شدن یادشان بدهی.»
خودش در طلوع جوانی است اما نگران کمرنگ شدن و گمنام شدن زورخانه در میان جوانان است: «جوانها زیاد نمیشناسند اما قدیمیترها اگر بدانند اهل زورخانه هستید ناخودآگاه احترام خاصی میگذارند. مردم نگاه مقدسی به گود دارند. میگویند خاک گود جای هر کسی نیست.»
پر حاشیهتر از فوتبال
گود زورخانه جایی است که به پیشکسوت اهمیت زیادی داده میشود و احترام به باتجربهها، یکجورهایی حرف اول را میزند. این را در کمتر از ده دقیقه تماشای گود میتوان فهمید. اگر قرار باشد وسط گود چرخ بزنند از فرد کوچکتر شروع میشود و به ترتیب سن این کار انجام میشود. اگر قرار باشد کباده بزنند، اول پیشکسوت کباده میزند و بعد به ترتیب سن افراد کم سن و سالتر. اگر قرار باشد وسیلهای را از کنار گود بردارند، یا وقتی بخواهند آن را سر جایش به ترتیب کسوت و تجربه این کار را انجام میدهند.
سجاد هم نکاتی را درباره آداب گود اضافه میکند: «داخل گود جایی که هر نفر میایستد به سن و سالش و کسوت او برمیگردد. پیشکسوت سمت بالای گود و کوچکترها پایین گود میایستند. من که بیست سالهام باید از کسی که پنجاه ساله یا چهل ساله است پایینتر بایستم و بچههای ده دوازده ساله از من پایینتر…»
اما محمد، مرشد جوان زورخانه درباره مرام و مسلک این روزهای ورزشکاران باستانی حرفهای تند و تیزی میزند: «مسلک؟ اگر بگویم خیلی آن فضای مرام و مسلکی باقی نمانده اشکالی دارد؟ ببینید. به غیر از آداب و رسومی که دیگران از بیرون میبینند، مسائل دیگری هم در این ورزش دارد. خیلی حاشیه دارد. خیلی زیاد! شاید به مراتب بیشتر از فوتبال! هم از نظر فضای رقابتی هم از نظر رفتارهایی که بین جوانترها و پیشکسوتها اتفاق میافتد. شاید هر کسی این حرفها را درباره زورخانه نگوید یا ترجیح دهد این مسائل گفته نشود ولی این دعواها اینجا در این ورزش باستانی هم وجود دارد.»
حرفهای رک و پوستکندهاش را ادامه میدهد: «حتی دعوا بین پیشکسوتها هم زیاد است. یکی میگوید من از نظر بدنی قویترم. آن یکی میگوید من سن بیشتری دارم؛ آن یکی میگوید من تجربهام بیشتر است. دیگری میگوید من فلان مقام کشوری را دارم.»
از نگاه این مرشد جوان زیادی از الگوگیریهای اخلاقی و پهلوانی باقی نمانده است: «متاسفانه زورخانه که روزگاری تقدسی داشت و دو بعد جسمی و معنوی را در بر میگرفت، کم کم به بقیه ورزشها شبیه شده است. حتی گاهی حاشیههایی برای آن اتفاق میافتد که اگر آن را به اسم امام علی گره چندان درست نیست. خیلی از رسومات کمرنگ شده و خیلی از آداب به گود زورخانه محدود شده است. یعنی ممکن است یک فرد بیرون از زورخانه رفتار پهلوانی را نداشته باشد.»
محمد با نفسی پر از تأسف میگوید: «اگر آن فرهنگ و مسلک پهلوانی زنده بود، شاهد خیلی از حاشیهها نبودیم. من کسانی را میشناسم که اهل زورخانه هستند اما برای دعواهای محلی هم میروند و اعتقادی به آن مرام پهلوانی ندارند.»
گلریزان، یادگار ورزش باستانی
با همه اینها زورخانه هنوز در نگاه جامعه تقدسی والا دارد؛ هرچند پشت گرده آن ناگفتههایی باشد. همین زروخانه کوچ در میبد، در روزهای کرونا بستههای معیشتی تأمین میکرد تا به خانوادههایی که در شرایط قرنطینه نمیتوانستند درآمد داشته باشند کمک کرده باشد.
سنت گلریزان که حتماً نامش را شنیدهاید، اصالتش به زورخانه برمیگردد و بعد از گود زورخانه به جاهای دیگر مثل خیریهها هم کشیده شده است. سجاد میگوید: «سنت این بوده که یک لنگ را کف گود پهن میکردند تا هم باستانیکارها و هم مهمانانی که برای تماشا میآمدند و بعضاً متمول بودند به اهل محل برای موضوعات مختلف کمک کنند.
زورخانه و روزش باستانی بارها و بارها توسط شخص رهبر انقلاب و اما خیمی (ره) به واسطه سنتهای نیکو و ارزشهای اخلاقی و اسلامی ارج نهاده شده است و حالا اگر آنچه محمد میگوید یک حقیقت ناپیدا از گود باشد، آنها که در دنیای ورزش باستانی شناخته شدهاند و حرفشان شنیده میشود باید به فکر این باشند که این فرهنگ تاریخی و تاریخ فرهنگی را به موقع نجات دهند؛ پیش از آنکه دیر شده باشد.
کد خبر 6089761 زينب رجائی