فائزه هاشمی؛, همنوایی با سلطنت طلبان و همراهی با بهائیت
تاریخ انتشار: ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۹۷۷۹۹۳
گروه سیاسی فارس: اظهارات فائزه هاشمی رفسنجانی طی یک ماه گذشته درباره درست بودن تحریم سپاه پاسداران توسط آمریکا و همچنین اهانت این فرد به حضرت رسول صلوات الله علیه و امام حسین علیه السلام، موجی از درخواست مردمی برای پیگیری این سنخ رفتارهای خلاف اعتقادات شیعه و همچنین خلاف امنیت ملی توسط قوه قضاییه برا برانگیخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به تازگی ذبیح الله خداییان سخنگوی قوه قضاییه، در خصوص اظهارات اخیر فائزه هاشمی در خصوص برخی نهادهای انقلابی کشور و نیز اظهاراتش پیرامون پیامبر اسلام گفت: «ایشان به علت هر دو موضوع توسط دادستان تحت تعقیب قرار گرفته و پروندهای در دادسرای عمومی انقلاب تشکیل شده است.»
اگرچه بسیاری از افراد سیاسی اعم از بستگان نزدیک فائزه و هم حزبیهای او به عدم تعقل لازم وی در بیان اظهاراتش اشاره کردهاند، ولی سوابق این فرد نشان میدهد که از گذشته به دنبال مخالفت با جمهوری اسلامی ایران و هم نوایی با دشمنان قسم خورده بوده است.
مردم در واکنش به توهینهای فائزه هاشمی وارد گود شدند
ماجرای اولین پویش ۵۵ هزار امضایی سال ۱۴۰۱که بیش از ۵ هزار کامنت داشت از آنجا شروع شد که مردم در واکنش به توهینهای فائزه هاشمی وارد گود شدند و درخواست محاکمه وی را مطرح کردند. این پویش در کمتر از یک هفته توانست رکورددار پرطرفدارترین و پربحثترین پویش سال ۱۴۰۱ شود. همزمان پویش دیگری هم با محتوای مشابه به ۵ هزار امضا رسید و چندین پویش هم به دلیل محتوای تکراری، توسط فارس من بسته شد.
واکنشها در سطح فضای مجازی متوقف نماند و به دانشگاه و حوزه هم کشیده شد تا جایی که جمعی از بانوان حوزوی و دانشگاهی در اعتراض به ساختار شکنی اخیر فائزه هاشمی تجمع کردند. در این تجمع نیز طوماری برای محاکمه فائزه هاشمی امضا شد.
ماجرای اولین پویش ۵۵ هزار امضایی سال ۱۴۰۱که بیش از ۵ هزار کامنت داشت از آنجا شروع شد که مردم در واکنش به توهینهای فائزه هاشمی وارد گود شدند و درخواست محاکمه وی را مطرح کردند. این پویش در کمتر از یک هفته توانست رکورددار پرطرفدارترین و پربحثترین پویش سال ۱۴۰۱ شود. همزمان پویش دیگری هم با محتوای مشابه به ۵ هزار امضا رسید و چندین پویش هم به دلیل محتوای تکراری، توسط فارس من بسته شد.
واکنشها در سطح فضای مجازی متوقف نماند و به دانشگاه و حوزه هم کشیده شد تا جایی که جمعی از بانوان حوزوی و دانشگاهی در اعتراض به ساختار شکنی اخیر فائزه هاشمی تجمع کردند. در این تجمع نیز طوماری برای محاکمه فائزه هاشمی امضا شد.
برای آشنایی بیشتر مخاطبان با دیدگاه ها و رفتار فائزه هاشمی بازخوانی بخشی از سوابق وی خالی از لطف نیست.
ارتباط مستقیم با بهاییت و دفاع از این فرقه
فائزه هاشمی با عضو ارشد بهائیت ایران دیدار میکند. مرحوم هاشمیرفسنجانی نیز درباره این اقدام میگوید: او اشتباه بدی کرده و باید آن را تصحیح و جبران کند.
در واقع فائزه با فریبا کمالآبادی یکی از توهین کنندگان به امام زمان (عج) و از سرکردگان فرقه بهائیت در آستانه نیمه شعبان دیدار میکند و برای توجیه این ارتباط اعلام میکند که در زندان با این افراد هم نشین شدم و رفاقت شکل گرفت.
فائزه حتی در پاسخ به واکنش پدر خود مبنی بر اشتباه دخترش اعلام میکند که کار اشتباهی نکرده است.
وی همچنین در اظهارنظر دیگری، بهاییت را به عنوان یک دین معرفی میکند و میگوید:
نگاه من به موضوع بهاییها موضوع حقوق بشر است و این که حالا من مسلمانم و آنها بهایی هستند و یا اینکه اصلاً کدام دین خوب است و کدام دین بد است، این بحثها نیست. موضوع حقوق بشر است و این که به هرحال یکسری اقشار در جامعه ما متاسفانه از حقوق اولیهشان برخوردار نیستند، از جمله بهاییها و این خوب نیست.[1]
البته یکی از نکات جالب در آزادی فریبا کمال آبادی، حضور چهرههای اصلاحطلبی همچون ساجده عربسرخی است که در حال حاضر به عنوان عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملی ایفای نقش میکنند.
گفتنی است که اقدامات فائزه هاشمی با ذوق زدگی رسانه های فارسی زبان ضد انقلاب همراه شده و در همین رابطه، بیبیفارسی صراحتاً زبان به ستایش او گشوده است و این اقدام را باعث تقویت فرقه بهایئت میداند...
حضور فعال در آشوبهای فتنه 88 و بازداشت در تاریخ 30 خرداد
از دیگر موضوعاتی که فائزه هاشمی در آن دخیل بوده است، حضور وی در آشوبهای سال 88 است، به طوریکه روز ۳۰ خرداد و پس از خطبههای نمازجمعه مقام معظم رهبری و اتمام حجت با اغتشاشگران برای پایبندی به قانون، بار دیگر با شرکت در تجمعی در خیابان آزادی، به تحریک معترضان به تداوم اغتشاشات پرداخت و به همین دلیل توسط مأموران نیروی انتظامی دستگیر شد.
هرچند بعد از آزادی مدعی شد به دلیل گرسنگی در آن حوالی به دنبال ساندویچ میگشته است! اما فرزند او در مصاحبه با تلویزیون دولتی انگلیس (BBC) فاش کرد که مادر و بستگانش به دلیل شرکت در تجمع اعتراضی در روز شنبه دستگیر شدهاند.[2]
ماجرای چاپ نامه فرح در روزنامه مجله زن
هجدهم فرودین سال 1387، خبری مبنی بر توقیف روزنامه زن متعلق به نماینده مجلس ششم منتشر می شود. در این خبر آمده است: روزنامـــه " زن " چاپ تهران به مدیر مسئولی " فائزه هاشمی " نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی به دستور مقامات قضایی تا اطلاع ثانوی از ادامه انتشار منع شد.
حجت الاسلام " رهبر پور " رییس وقت دادگاه انقلاب اسلامی تهران در این باره به خبرنگار ایرنا می گوید: دستور توقف انتشار روزنامه " زن " را بـــه دلیل چاپ نامهای از " فرح دیبا" همسر شاه سابق ایران در شماره روز شنبه 14 فروردین و همچنین کاریکاتوری درشماره روز سه شنبه 17 فروردین آن داده است که درآن موضوع "دیه " به "تمسخر " گرفته شده بود.
وی می گوید:" انتشار نامه فرح دیبا یک حرکت ضد انقلابی محض است و تبلیغ به سود رژیم منحوس (سلطنتی) تلقی میشود چه رسد به اینکه این کاردر یک روزنامه صورت گرفته باشد".[3]
البته فائزه هاشمی دلیل توقیف روزنامه را فعالیت در حوزه زنان میداند و نه چاپ پیام فرح دیبا در روزنامه، ولی از موضوعات دیگری که فائزه هاشمی به آن اشاره میکند، حضور تعداد قابل توجهی از اعضای هیئت تحریره روزنامه زن در رسانههای ضد انقلاب از جمله بی بی سی فارسی و اینترنشنال عربستان سعودی است.
فائزه درباره مشاورانش برای جمع کردن تیم تحریریه روزنامه زن و عاقبتشان میگوید: "وقتی کارمان را خواستیم شروع کنیم آقای ابراهیم نبوی را به عنوان سردبیر انتخاب کردم..." و در مورد گزینش افراد هم "ابراهیم نبوی مصاحبه میکرد و اگر آن شخص قابلیت لازم را داشت به تحریریه راه مییافت."
دیگر فرد مؤثر در این مورد هم "مسعود بهنود" بوده است: "آقای مسعود بهنود هم مشاور من در روزنامه زن بود. ایشان مدتها قبل از انتشار زن، کلاسهای آموزشی برای تحریریه گذاشت..."
فائزه هاشمی نتیجه آن تحریریه چینی و گزینش و آموزش را هم البته میگوید: "فرناز قاضی زاده و فرج بال افکن برای بیبیسی کار میکنند و آقای بهنود و ابراهیم نبوی هم خارج از ایران کار میکنند. علی اصغر رمضانپور سردبیر ایران اینترنشنال و کاملیا انتخابیفرد سردبیر ایندیپندنت فارسی است."[4]
فائزه همچنین به حمایت پدرش از روزنامه زن و همچنین از اقداماتش در روزنامه زن اشاره میکند و در خاطرهای درباره رفتارهای تندش و حمایت پدرش از وی میگوید:
"ایشان به خاطر تندرویها از جمله انتشار پیام فرح دیبا به من تذکر داد؛ اما وقتی مجله خانم بیات و یالثارات الحسین را نشان ایشان دادم که همان پیام را منتشر کردهاند، پدر گفت دارند با شما سیاسی برخورد میکنند. همین باعث شد ایشان آرامش پیدا کنند و از من حمایت کنند."
و در انتهای گفتوگویش هم باز از حمایت بابا پرده برمیدارد: "یادم هست همان موقع که زن را توقیف کردند آقای یزدی رئیس وقت قوه قضائیه در نماز جمعه به من حمله کرد و مرا سلطنت طلب خواند. بابا اصرار داشت که من باید جواب ایشان را بدهم. من متن تند و تیزی تهیه کردم و به بابا دادم تا آن را بخواند. بابا مواردی را به این جوابیه اضافه کرد که وقتی آن را خواندم دیدم متن نه تنها تعدیل نشده، بلکه به مراتب تندتر شده است."
حضور بر سر قبر شاه
البته به نظر میرسد فائزه هاشمی نگران است که بگوید حامی سلطنت طلبان و یا به طور کلی حامی سلطنت پهلوی است، ولی رفتارهایش نشان میدهد که علاقه جدی به این طیف دارد.
عضو مرکزیت کارگزاران درباره سؤال خبرنگار مبنی بر "بازدید از مزار شاه خائن" - که پس از توقیف روزنامه زن به خاطر چاپ پیام فرح پهلوی صورت گرفت- میگوید: من یک سفر ورزشی به مصر داشتم. یک سمینار درباره زنان بود و من هم یکی از سخنرانان آن بودم. به هر جای دنیا که سفر کنید، بالاخره به آثار تاریخی هم سری میزنید؛ مثلاً مزار مائو در میدان تیانآن من چین یا مزار لنین در میدان سرخ مسکو. همه را رفتهام یا معابد در نپال و هند و... آن وقت شاه و تاریخ خودمان را نبینیم؟ این به معنی ارزشگذاری نیست. همانگونه که تائید مائو یا لنین هم نیست و بودایی هم نیستیم که به دیدن معابد میرویم؛ اما این موضوع برای آن زمان خیلی حرکت تندی بوده است. تاریخ زمان ندارد. جریان این بود که بازدید ما از مسجد رفاعی چند روز قبل از یکی از مراسمهایی که مربوط به شاه میشد؛ حالا یا تولد یا فوت او بود. یکی از افراد سلطنتطلب هم آمده بود تا آنجا را برای مراسم آماده کند.
فائزه هاشمی با بیان اینکه ترجیح میدهد درباره انتخاب نشدنش در انتخابات مجلس ششم صحبت کند و "به نحوی به خاطر رأی ندادن به من رنجیدم و تصمیم گرفتم فعالیت سیاسی را کنار بگذارم"، به نامزدی موسوی و حمایت از وی اشاره میکند و میگوید: احساس وظیفه و تکلیف بود. فکر کردم که دیگر جای قهر کردن و دلشکستگی نیست."[5]
به هرجهت رفتارهای فائزه هاشمی، در این نکات خلاصه نمیشود ولی بغض این فرد نسبت به انقلاب و حکومت اسلامی، در اظهارات و مواضعی که از خود نشان میدهد، قابل پیگیری است و معلوم نیست چرا حزب کارگزاران که ادعای حمایت از انقلاب اسلامی را دارد، چنین فردی را به عنوان عضو شورای مرکزی حزب، برگزیده است.
[1] - https://b2n.ir/h80877
[2] - https://www.mizan.news/320045
[3] - https://www.irna.ir/news/5666744
[4] - https://www.javanonline.ir/fa/news/1073662
[5] - https://kayhan.ir/fa/news/53274
منبع: فارس
کلیدواژه: فائزه هاشمی دیدار با بهاییان هاشمی رفسنجانی روزنامه زن فائزه هاشمی ۵ هزار امضا روزنامه زن فرح دیبا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۹۷۷۹۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دعای خیر عباسمیرزا در حق ناصرالدینشاه یکساله: پنجاه سال خوشیها ببیند
یکصد و بیست و هشت سال پیش در چنین روزی، ناصرالدین شاه قاجار در آستانهی مراسم پنجاهمین سال تاجگذاری در سال ۱۲۷۵ خورشیدی (برابر با ۱۷ ذیقعدهی ۱۳۱۳ هجری قمری) به دست میرزا رضا کرمانی در حرم شاه عبدالعظیم در شهرری مضروب و مقتول شد. یادداشت زیر اشارهای به دوران طفولیت او و دعای خیر پدربزرگش، عباسمیرزا برای سلطنت پنجاهساله او است.
آقا محمدخان، پادشاه بلاعقب قاجار، پیش از مرگ نابهنگام خود، برادرزادهاش باباخان یا همان فتحعلیشاه را به ولیعهدی انتخاب کرد. او در زمان حیاتش، علاوه بر تعیین ولیعهدِ خود، جانشین برادرزادهاش را هم برگزید؛ آقا محمدخان، دختر فتحعلیخان قاجار دولّو را که قبلا برای برادرزادهاش باباخان خواستگاری کرده بود، به عقد ازدواج وی درآورد. هدف آقا محمدخان از این وصلت ایجاد التیام میان دو تیرهی قاجارها، یعنی قوانلوها و دولوها بود. با اینکه فتحعلیشاه فرزندان زیادی داشت، لیکن پسر چهارم او، عباسمیرزا را که حاصل همین وصلت بود بر فرزند ارشد او، محمدعلی میرزا دولتشاه، ترجیح داد و به ولیعهدی منصوب کرد. بدینترتیب مطابق سنتی که آقامحمدخان بنیان نهاده بود، عباسمیرزای جوان، به عنوان ولیعهد بر حکومت آذربایجان منصوب شد و همراه میرزا عیسی قائممقام فراهانی (مشهور به قائممقام اول) راهی دارالسلطنهی تبریز شد. زندگی کوتاه اما پر فراز و نشیب عباسمیرزا عمدتا در جنگهای طولانی با روسیهی تزاری و تثبیت مرزها در خراسان بزرگ سپری شد. او که از نوجوانی گرفتار بیماری بود، همواره نگران این موضوع بود که مرگ زودهنگامش (پیش از درگذشت فتحعلیشاه) موجب خروج سلطنت از خاندان او وراثت سایر فرزندان شاه شود از این رو در مکاتبات متعدد به خصوص در نامههایی که در سال پایانی عمرش برای شاه یا فرزندش محمدمیرزا نوشته، از این موضوع سخن گفته و فتحعلیشاه هم در پاسخ به او اطمینان داده که ولیعهدی از خاندان او خارج نخواهد شد. اما در این میان، چند نامهی غیر رسمی از او بهجامانده که خطاب به عروس ارشدش (مهدعلیای آینده و مادر ناصرالدینشاه) نوشته است. او در این نامهها ضمن احوالپرسیهای رایج، در حق «نور چشم» و نوهاش ناصرالدین میرزا دعا کرده که پنجاه سال سلطنت کند!
او در دستخطی به ملکه جهان مادر ناصرالدینشاه (مهدعلیا) چنین مینویسد: «نور چشم عزیزم ملکه جهان گلین خانم کاغذ شما رسید. از سلامت شما خوشوقت شدم. از نور چشمی ناصرالدینمیرزا نوشته بودید ملاحظه شد خداوند نگاهدار او باد امیدوارم با عزت و شوکت زندگی کند. سادات را محترم بشمارد، رعیت را احترام کند حقوق و خدمات همه نوکران را منظور داشته باشد. به محمدمیرزا هم آنچه نوشته بودم نکند در دنیا گرفتار، آخرت هم نخواهد داشت... زیاده فرمایشی نیست. والسلام.» (ثبت به شماره ۲۹۶ - ۱/۷۲۴/۱ - کتابخانه ملی ایران)
عباسمیرزا در دستخط دیگری که از مشهد برای مهدعلیا فرستاده، ضمن احوالپرسی، دعا میکند که ناصرالدینمیرزای یکساله (در زمان نگارش نامه) پنجاه سال سلطنت کند: «در خراسان تحت قبه حضرت امام ثامن ضامن علیهالصلوت والسّلام که دعا مستجاب است دعا میکنم خیرها و خوشیها و کامرانیها کند و از پدرش پنجاه سال خوشوقتیها ببیند با نصرت و عزت؛ به شرط آنکه تمام وصایای مرا رفتار کند...». (لاچینی، ابوالقاسم (۱۳۲۶): احوالات و دستخطهای عباس میرزا قاجار نایبالسلطنه، تهران، بنگاه مطبوعاتی افشاری صص ۵۵-۵۶)
او در دستخط دیگری به محمدمیرزا که در همین ایام نوشته، مجددا همین عبارتها را تکرار میکند: «در آستان حضرت رضا صلوتالله علیه استدعا کردم که دومرتبه آنجا شرفیاب شوم و مسئلت عزت و بقای شما و اولاد شما را کردهام... ایندفعه دعا میکنم که سالها شما راحت و با عزت و ناصرالدینمیرزا در سایه شما سلامت بوده، پنجاه سال بعد از شما خوشیها بیند...». (لاچینی، ص ۵۷)
درواقع منظور عباس میرزا از عبارت «پنجاه سال بعد از شما خوشیها بیند» جانشینی ناصرالدین میرزا به جای پدرش در مقام سلطنت است و همانطور که او خواسته بود، شاه آینده، نیم قرن بر تخت سلطنت نشست و نهایتا مصادف با جشن پنجاهسالگی سلطنتش به ضرب گلولهی میرزارضا کرمانی جان باخت.
۲۵۹57
*پژوهشگر تاریخ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901708