ناصحی: شاید در مشهد فوتبال را دوست ندارند/ وجدانم راحت است که برای شهر خودرو تمام توانم را گذاشتم
تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۱۱۶۷۸۹
رضا ناصحی مربی تیم فوتبال شهر خودروی مشهد تأکید کرد، با وجود سقوط این تیم به لیگ دسته اول، اما وجدانش راحت است. - اخبار ورزشی -
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم، رضا ناصحی مربی تیم فوتبال شهر خودروی مشهد پس از شکست تیمش مقابل پرسپولیس و قطعی شدن سقوط این تیم به لیگ دسته اول اظهار داشت: این اتفاق برای من خیلی سخت است، چون یک سال حرف نزده بودم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در ادامه افزود: من بهعنوان یک مشهدی، کاپیتان ابومسلم، پدیده و شهر خودرو میگویم که واقعاً تنها بودیم. یک عده به من خرده میگرفتند که نباید اینجا کار میکردم. ما در مشهد قبلاً هم این تجربه را در قبال ابومسلم، پیام و سیاهجامگان داشتیم، چوب آن را خوردیم و مدتها تیم نداشتیم. این فصل این تنهایی را حس کردیم، اما خودم وجدانم راحت است که تلاشم را برای تیمی که در آن زحمت کشیدم و تیم شهرم بود، انجام دادم.
مربی تیم فوتبال شهر خودرو خاطر نشان کرد: برخی با ما دشمنی و مشکل دارند، اما مسئلهای نیست. این تیم سقوط کرد و فردا ما مشهدیها که در این شهر زحمت کشیدیم، باز باید حسرت داشتن یک تیم لیگ برتری را بخوریم تا ببینیم چه اتفاقاتی رخ میدهد. در مشهد هیچکسی به ما کمک نکرد و تنها اشخاصی که زحمت کشیدند، بازیکنان با شرفمان بودند که تمام فصل را تلاش کرده و زحمت کشیدند و در نهایت حسرت برای ما ماند.
ناصحی درباره اینکه منظورش چه کسانی است که کمک نکردهاند، گفت: آنها که دستی بر آتش داشتند و میتوانستند کمک کنند. من اسمی نمیآورم و شاید آنها نمیتوانستند کمک کنند. در شهرهای دیگر همه پای کار هستند و به تیم شهرشان کمک میکنند، اما در مشهد همیشه اینطور است. شاید با فوتبال مشکل دارند و تجربه نشان داده است فوتبال ما در مشهد همیشه مشکل داشته و کسی به آن کمک نمیکند. شهری که استادیوم به آن قشنگی بازی دارد، اما امسال حتی طعم آن را نچشیدیم.
وی خاطرنشان کرد: ما تیم مشهد هستیم، اما این درد است که نتوانستیم در ورزشگاه شهر خودمان بازی کنیم، بازی ما با پرسپولیس در ورزشگاه ثامن الائمه (ع) برگزار شد و تیم نساجی در ورزشگاه امام رضا (ع) از ذوبآهن میزبانی کرد. این فقط یک مثال است و ببینید چه مشکلات دیگری داشتیم و حالا باید حسرت بخوریم. شاید خیلیها به من خرده بگیرند، اما من تمام توانم را برای تیم شهرم گذاشتم و شب سرم را راحت روی بالش میگذارم که تلاش کردم تا تیم شهرم سقوط نکند.
عملکرد خوب داور دیدار پرسپولیس - شهر خودرو تا دقیقه 63 و پنالتیای که سوختسیدعباسی: شهر خودرو از ابتدای فصل یک روز خوش ندیده است/ مانند یک بچه سرراهی با ما برخورد کردندانتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: پرسپولیس تیم شهر خودرو پرسپولیس تیم شهر خودرو شهر خودرو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۱۱۶۷۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
با خداحافظی باجو، 19 سال است که یکشنبه نداریم!
به گزارش "ورزش سه"، در آخرین یکشنبه ماه آوریل ۲۰۰۴ روبرتو باجو آخرین بازی خود را در بازی میلان-برشا در پایان فصل انجام داد و سلام سن سیرو به او پاها و قلبها را به لرزه درآورد.
سالهاست که از سخنان چزاره کرمونینی میگذرد و کلمات خوشبختترین بخش این جهان هستند که اینچنین به توصیف باجو استخدام شدهاند: از آنجایی که دیگر یکشنبهها باجو فوتبال بازی نمیکند، دیگر یکشنبه نداریم. او مردی است که به عقیده بسیاری بهترین بازیکن ایتالیایی تمام دوران است.
28 آوریل ۲۰۰۴ پایان دورانی برای فوتبال ایتالیا بود. قهرمانی جاودانه که مرد اول رویاهای مردم سرزمین خدایان بود. از شبهای جادویی ایتالیایی ۹۰ تا صبح تلخ ایالات متحده آمریکا در سال ۹۴، احساساتی که در سر یک ملت نقش بسته بود و همه یک جمله را فریاد میزدند، خدایا همه ما را بیامرز به جز یک نفر، باجو!
تمام آرزوهای مردم در یک شب تغییر کرد. سن سیرو به احترام باجو ایستاد. ادای احترام به کسی که در ۴۸۸ بازی، ۲۱۸ گل به ثمر رساند.
در هشتاد و چهارمین دقیقه از بازی بهترین شماره ده تاریخ لاجوردی پوشان، در آغوش مالدینی ایستاد و پائولو نماینده تمام فوتبالدوستان جهان بود.
از ویچنزا تا برشا، فیورنتینا، یوونتوس، میلان، بولونیا و اینتر تمامی تیمهایی بودند که باجو پیراهنشان را به تن کرده بود تا یک کشور متحد شود. زیرا این نماینده الهی متعلق به همه کسانی بود که حداقل یکبار برای پیراهن آبی فریاد زده بودند.
باجو پس از پایان بازی گفت: وقتی زمین را ترک کردم، با خودم گفتم، روبرتو تمام شد، اکنون واقعا تمام شده است. چیزی که مرا برای آخرینبار شگفتزده کرد این بود که آخرین بازی زندگیام مالدینی به سمتم آمد و من را آغوش گرفت. با تماشاگران خداحافظی کردم، تمام سن سیرو ایستاده بود و دیدم همه به مانند من گریه میکنند.
پسر طلایی کالچو باید در خانهٔ میلان، همان تیمی که فصل ۹۶ با آن اسکودتو را فتح کرده بود، فوتبال را کنار میگذاشت. ستارهٔ برشا در جشن قهرمانی میلان بیگانه و تنها نبود. روبرتو باجو در تمام ورزشگاههای کشور ایتالیا دوست داشتنی است. پدیدهٔ دههٔ نود فوتبال ایتالیا پس از پایان بیست سال دوران حرفهایش در سن سیرو گفت: «لحظهای بینظیر و سرشار از احساس بود. از میلانیها به سبب تشویقهایشان قدردانی میکنم، این آخرین دیدار من بود.»
برشا در این بازی با نتیجهٔ چهار بر دو قربانی جشن قهرمانی میلان شد و باجو در این باره گفت: «میدانم کسانی هستند که علاقهای به من ندارند اما عشق این همه هوادار کمک کرد تا با این شرایط کنار بیایم. فکر میکنم هیچ راهی بهتر از این برای خداحافظی از جهان فوتبال وجود نداشت. »
در سن ۱۸ سالگی عمل جراحی سختی بر روی پای روبرتو باجو انجام شد. این عمل حرفه ستاره برشا را تحت تاثیر قرار داد اما باجو در برابر این آسیبدیدگی هیچوقت به زانو درنیامد و ادامه داد. او در آخرین لحظه خطاب به زانوهایش گفت: من با این زانوها همواره رابطهٔ دوگانهای میان عشق و نفرت داشتم. این پاها لذت فراوانی به من چشاندند، اما با سپری شدن زمان دردهایشان بیشتر شد و شیوهٔ دویدنم را خراب کردند. چند تاسف بزرگ در دوران حرفهایام همیشه آزار دهنده بودند. ضربهٔ پنالتی در دیدار جام جهانی ۱۹۹۴ یکی از آنها است. اما هنگامی که به گذشته بازمیگردم میبینم که پس از بیست سال، این بازنشستگی را با لذت فراوانی جشن میگیرم، این پیروزی بزرگ برای روبرتو باجو است.
توپ طلای ۹۳، گل اول ایتالیا، اسلالوم ایتالیا ۹۰، جادوی آمریکا و اشکهای پاسادنا، خاطراتی بود که بهمانند تیزر یک فیلم ایتالیایی در ذهن هواداران مرور میشد و باجو آرام آرام به سمت تونل سن سیرو قدم برمیداشت.
همه ایستادند تا با صدای بلند، برای آخرینبار نام یکی از دههای برتر تمام دوران این ورزش را فریاد بزنند. اکنون واقعنگر باشید. 19 سال است که دیگر یکشنبه نیست!