اطلاعات سوخته و غلط چطور به تصمیمسازی اشتباه آمریکایی منجر میشود؟ مشاوران خائن ایرانی
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۱۷۴۵۸۷
به گزارش جام جم ، حالا این شش ماه تا همین امروز ۸۰بار تمدید شده است و همه براندازانی که چنین آرزویی داشتند، آن را به گور بردند. نمونه خیلی نزدیک آن هم بنیصدر است که به قول خودش سقوط این نظام برایش قطعی بود، اما حالا او خودش مرده و جمهوری اسلامی به مسیر خود ادامه میدهد، بدون اینکه مانند فرانسه از آرمان اولیه خالی شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رهبری فقط در چند جمله آنها را اینطور به هم ریختند؛ آنجا که در تحلیل علت محاسبات پی در پی غلط دشمنان ایران، به نقش تعدادی از مشاوران ایرانی خائن در شکل دادن به این محاسبات در دولت آمریکا اشاره کردند و گفتند: «این مشاوران خیانتکار نه تنها به کشور خود، بلکه حتی به آمریکاییها هم خیانت میکنند، چراکه با این مشورتهای غلط، موجب شکست خوردن آنها میشوند. مصداق آن هم همین ادعای دین گریزی و زده شدن مردم از انقلاب است. تحلیلی که حتما برآمده از یک فضای گلخانهای و غیرواقعی است و بیشتر تبدیل کردن آرزوها به استراتژی است. همان یک فقره تشییع میلیونی سردار محبوب، نه فقط در تهران بلکه در اهواز، قم، مشهد و کرمان دیگر جای هیچ حرفی باقی نگذاشت. وقتی فیلم حضور عجیب و بیشمار مردم در بدرقه سردار منتشر شد، واکنشهای اجتماعی زیادی داشت، اما در خبری که همان زمان هم نقل شده تعجب و ترس ترامپ از این نحوه و تعداد حضور ایرانیها در تشییع سردار بود که باعث شده بود او از این وضعیت به وحشت بیفتد، چون براساس اطلاعات غلط همین مشاوران خود، تصور او این بود که مردم مخالف سپاه و بهویژه سردار سیلمانی هستند و حالا باور آنچه خودش به چشم میدید، برایش سخت بود. به همین خاطر «رویگردان شدن مردم ایران از دین، روحانیت و نظام اسلامی» نمونهای از مشورتها و محاسبات غلطی بود که آقا به عنوان نمونه روز شنبه در مرقد امام به آن اشاره و تاکید کردند: علاوه بر بیان این حرفها از جانب آمریکاییها که تحت تأثیر مشاوران ناآگاه و خائن است؛ معدود افراد سادهلوحی نیز در داخل کشور این سخنان غلط را در رسانهها بیان میکنند.
اما در ادامه با بررسی نقش برخی از افرادی که به عنوان «مشاوران خائن دولت آمریکا» در شکلدهی به محاسبات غلط آمریکایی نقش دارند، بخشی از اقدامات و پیشنهادهای خیانتکارانه آنها را مرور میکنیم. از مشاوران رسمی شاید بتوان به افرادی مثل علی واعظ یا آرین طباطبایی یا حتی عباس میلانی اشاره کرد که به طور رسمی با دولت آمریکا همکاری میکنند و افرادی هم که به شکل غیررسمی همکاری میکنند افرادی همچون سعید قاسمینژاد، شیرین عبادی، اکبر گنجی، امیرعباس فخرآور و مسیح علینژاد هستند. اما این افراد دقیقا چه کسانی هستند و کجا به ایرانهراسی سرگرماند؟
۱- علی واعظ، عضو گروه بینالمللی بحران در امور ایران، خبرنگار رادیوآزادی (متعلق به سیا)، تحلیلگر بیبیسی و سیانان و فردی است که در میانه برجام به عنوان تحلیلگر محل رجوع بود. او چندین دور مذاکرات در سطوح مختلف را تحتنظر داشت و به شکل فزایندهای در آن دخیل شد.
۲- آرین طباطبایی، شخص دیگری است که رد پای او هم در این قضیه مشاوران دیده میشود. طباطبایی از استادان دانشگاه جورج تاون در آمریکاست که سال۹۹ به عنوان مشاور ارشد معاونت کنترل تسلیحات و امنیت بینالملل وزارت خارجه آمریکا منصوب شد و اولین زن ایرانی بود که توانست در ایالات متحده آمریکا به رتبه ارشد سیاسی دست پیدا کند.
طباطبایی عضو تیم مذاکرهکننده بایدن هم بود که بعد از مدتی از تیم راب مالی، نماینده ویژه ایالات متحده در امور ایران جدا شد و منابع آمریکایی خروج او از تیم مذاکرهکننده هستهای آمریکا را ناشی از اختلافات سیاسی عنوان کردند. آرین طباطبایی اکنون به کار سابق خود در دفتر معاون وزیر خارجه در امور کنترل تسلیحات و امنیت بینالملل ادامه میدهد.
۳-، اما چهره دیگر، عباس میلانی است که تنها چند ساعت بعد از بیانات رهبر انقلاب و توضیحات ایشان درباره مشاوران خائن، نقاب از چهره خود برداشت و مدعی شد «رهبر، راهحل خروج از بحران را تکرار شعارهای تو خالی نابخرد گذشته میبیند، اما برافتادن بساط رژیم، دور نمیتواند بود.»، اما میلانی چه کسی است که سخنان رهبری اینگونه به او اصابت کرده است. او در توییترش خود را مدیر برنامه در مطالعات ایرانی دانشگاه استنفورد و پژوهشگر در هوور معرفی میکند. درواقع هوور اندیشکدهای با نفوذ در دولت آمریکاست که از افراد مهم این کشور از قبیل دانلد رامسفلد، کاندولیزارایس و مایکل لدین از فعالان پروژه براندازی در ایران تشکیل شده است؛ بنابراین اندیشکده سیاستگذاری عمومی یا همان نهاد هوور که میلانی در آن اشتغال دارد، نقش میلانی را بهخوبی نشان میدهد.
ضمن اینکه انستیتو هوور درباره عباس میلانی نوشته است او محقق و مدیر پروژه دموکراسی ایران در این موسسه است که تخصص او روابط آمریکا و ایران و فرهنگ، سیاست و امنیت ایران است و گفته میشود در آمریکا با اشخاصی مثل اکبر گنجی و بهرام بیضایی هم در ارتباط است.
اگر بخواهیم به شکل مصداقی نشان دهیم که چگونه اطلاعات غلط به تصمیمسازی غلط منجر میشود، نمونهاش یک اظهارنظر میلانی است که در مصاحبه سال ۸۸ مدعی شده بود از آیتا... خامنهای جز یک سایه بیشتر نمانده است، اما حالا ۱۳سال از آن روزها میگذرد، این اظهارنظر دقیقا مصداق محاسبه غلط است.
۴-، اما در لایههای غیررسمیتر، اسم افرادی مثل سعید قاسمینژاد دیده میشود. وقتی به اسامی امضاکننده نامه به ترامپ نگاه میکنیم، به نامهایی برمیخوریم که روزی در ایران، با عنوان فعال دانشجویی مورد حمایت برخی اصلاحطلبان بودند، اما در نهایت به کارگزاران ستاد تحریمهای آمریکا تبدیل شدند. سعید قاسمینژاد، عضو پژوهشی اندیشکده صهیونیستی بنیاد دفاع از دموکراسیها یا FDD است که به عنوان یکی از مراکز لابی حزب لیکود در سیاست ایالات متحده شناخته میشود. درباره سازمانی که قاسمینژاد در آن به خیانت مشغول است، باید گفت نهتنها رسما بازوی رژیمصهیونیستی در آمریکاست، بلکه با دشمنان منطقهای ایران هم مرتبط است. او در یکی از مقالههای خود در سایت بنیاد دفاع از دموکراسیها نوشته بود، استمرار کمپین حقیقی فشار حداکثری، تهران را به انتخاب میان بقای رژیم یا رها کردن برنامههایش برای سلطه بر منطقه وادار خواهد کرد. واشنگتن باید به فشار روی ایران و نیروهای نیابتی آن ادامه دهد و برای مذاکره عجله نکند.
۵- شیرین عبادی هم چهره دیگری است که با فعالیت در حوزه حقوقی، سعی در تصمیمسازی علیه جمهوری اسلامی داشته است. او در یکی از اظهارات خود با انتشار ویدئویی خطاب به فدراسیونهای ورزشی دیگر کشورها و سازمانهای بینالمللی مدعی شد دخالت سیاسی جمهوری اسلامی ایران در امر ورزش منتج به نارضایتیهای عمومی و فرار بسیاری از ورزشکاران از کشور شده و بر اساس همین ادعا، خواستار محرومیت ورزشکارانی ایرانی شد، البته عبادی قبلا هم از لزوم تشدید تحریمها علیه ایران گفته بود و در اردیبهشت۹۸ در سخنرانی خود در پارلمان کانادا خواستار تحریمهای حداکثری علیه مردم ایران شد و تاکید کرد معامله با ایران فقط باید محدود به دارو و غذا باشد.
۶- مسیح علینژاد، چهره شناخته شده بین ایرانیان است که به هیچ فرصتی برای ضربه به ایران نه نگفته است؛ او بهمن سال۹۷ رسما با مایک پومپئو، وزیر خارجه ترامپ دیدار کرد و علنا خواهان تحریم صداوسیما و سپاه شد. البته از چند سال پیش، وبسایتی که مأموریتش را انتشار اطلاعات درباره دولت آمریکا اعلام کرده بود، فاش کرد مسیح علینژاد، فعال رسانهای ضدانقلاب چندین قرارداد با دولت آمریکا منعقد کرده و در فهرست حقوقبگیران دولت آمریکاست؛ یکی از فعالیتهای اصلی او در صدای آمریکاست که قبلا هم بلندگوی دولت ترامپ بود و رویکرد همیشگی آن برنامهسازی برای پیشبرد براندازی در ایران است.
به هرحال، مشاوران ایرانی مسوولان آمریکایی که در سیاستگذاریهای غلط این کشور نسبت به ایران نقش داشتهاند، دو گروه افراد هستند.
یک عده، همین جریان سلطنتطلب و حتی منافقین هستند که برخی از چهرههای آنها را بازخوانی کردیم و عدهای هم عموما افرادی هستند که مدتی در انقلاب بودهاند، اما بعد از ماجرای ۷۸یا ۸۸و حتی۹۸ به مواضع رادیکال رسیدهاند و خط خود را از انقلاب جدا یا از کشور فرار کردهاند و حالا بر اساس بغض و کینهای که از جمهوری اسلامی دارند، اطلاعات اشتباه به دشمن میدهند و به تعبیر رهبری این مشاوران خیانتکار نه تنها به کشور خود، بلکه حتی به آمریکاییها هم خیانت میکنند.
۷- تریتا پارسی، یکی از چهرههای سرشناس در دیپلماسی آمریکا با ایران است و گفته میشود نقشی مهم هم در پیشبرد توافق هستهای در دوره باراک اوباما داشته است. او موسس انجمن نایاک است؛ همان لابی شورای ملی ایرانیان آمریکا که ادعا میکند برای پیشبرد منافع جامعه ایرانیان آمریکا بنیاد شدهاست. البته اگر ردپای گروهها و افراد وابسته به این شورا را پیگیری کنیم، به موارد زیادی میرسیم که نشان میدهد این موسسه یک لابی صددرصد آمریکایی است که هدفش زدن جمهوری اسلامی است. تریتا پارسی فقط در یک نمونه مدعی بود «هدف واقعی ترور فخریزاده، جو بایدن و قصد او برای بازگرداندن دیپلماسی به ایران بود.»
به هرحال مشاوران ایرانی مسؤولان آمریکایی که در سیاستگذاریهای غلط این کشور نسبت به ایران نقش داشتهاند، دو گروه افراد هستند؛ یک عده همین جریان سلطنتطلب و حتی منافقین هستند که برخی چهرههای آنها را بازخوانی کردیم. عدهای هم عموما افرادی هستند که مدتی در انقلاب بودهاند، اما بعد از ماجرای ۷۸ یا ۸۸ و حتی ۹۸ به مواضع رادیکال رسیدهاند و خط خود را از انقلاب جدا یا از کشور فرار کردهاند و حالا بر اساس بغض و کینهای که از جمهوری اسلامی دارند، اطلاعات اشتباه به دشمن میدهند. به تعبیر رهبری، این مشاوران خیانتکار، نه تنها به کشور خود بلکه حتی به آمریکاییها هم خیانت میکنند.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۱۷۴۵۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ظریف: تصور نکنیم اگر FATF را نپذیرفتیم تنبیه نمیشویم
محمدجواد ظریف میگوید در جهان امروز دیگر قطب نخواهیم داشت، اما یکی از دلایل موافقت آمریکا با برجام، کاستن از حضور خود در منطقه بود. اعراب منطقه و اسراییل به همین دلیل با برجام مخالف بودند که نمیخواستند شاهد کاهش حضور آمریکا در منطقه باشند.
به گزارش جماران، محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین ایران در سلسله نشستهای چهلمین سال تاسیس انتشارات اطلاعات و در نشست اول آن با عنوان «ژئوپلیتیک خلیجفارس» به سخنرانی پرداخت که مهمترین اظهارات او به شرح زیر است:
دنیا گرفتار چالش شناختی است.
خطاهایی که بعضا صورت میگیرد به دلیل شناخت و ادراک نادرست است.
دوستان ما در جنوب خلیج فارس ادراک خود را اصلاح میکنند و ما در اصلاح این ادراک تا حدودی عقب هستیم.
هنوز این تفکر غلط خرید امنیت در این کشورهای عربی وجود دارد البته انها به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند با وابستگی به یک قطب برای خود امنیت تامین کنند.
کویت قبل از اینکه به کشتیهای خود پرچم امریکا بزنند پرچم شوروی را نصب کرده بودند.
این کشورها این مشکل ادراکی را کماکان دارند که باید امنیت را خرید و نخستین آنها صدام بود. آنها تلاش کردند امنیت را با کمک صدام بخرند.
یکی از رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس شخصا به آقای روحانی گفتند که ما ۷۵ میلیارد دلار به صدام پرداخت کردیم.
زمانی که ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت و طارق عزیز گفت تا مذاکره صورت نگیرد، آتش بس صورت نمیگیرد، دبیرکل وقت سازمان ملل به وزیرخارجه وقت دولت ریگان زنگ زد و او به دبیرکل جواب داد که ما در مهرماه که به نیویورک بیاییم با شما در این باره گفتگو خواهیم کرد. میدانید که تاریخ را نمیتوان فراموش کرد. وقتی این شرایط پیش امد دبیرکل به پادشاه وقت سعودی زنگ زد و ملک فهد در تماس با صدام، او را به پذیرش آتش بس متقاعد کرد. پادشاه وقت به صدام میگوید: «غرور ایرانی را زیر پا نگذار.» عربستان در ان زمان این فهم را داشت که نمیتواند کاملا به صدام اعتماد و تکیه کند، اما در عمل متفاوت هم عمل میکرد.
وقتی سیاست خرید امنیت از عراق شکست خورد، این کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای خرید امنیت به سراغ شوروی و امریکا رفتند.
همین کشورها امروز برای خرید امنیت به سراغ اسراییل رفتند و متوجه نیستند که اسراییل در تاریخ خود از هیچکس حمایت نکرده و حتی به امریکاییها در مذاکرات آزادی گروگانها لگد زده اند. اسراییل در تاریخ تقلبی خود به هیچکس رحم نکرد. این اشتباه شناختی کنار نرفته است.
زمانی که آرامکو را تیر غیب زد، سعودیها انتظار حمایت از آمریکا داشتند و حالا هم به دنبال خرید امنیت از اسراییل هستند.
اشتباه ادراکی دوم ما و اعراب این است که فکر میکنیم امریکا به دنبال گسترش حضور خود در منطقه است، اما امریکا به انتقال حضور و نفوذ به خارج از این منطقه است.
امریکا دیگر قدر قدرت نیست. ما قدرت بزرگ داریم، اما هژمون نداریم. در جهان امروز دیگر قطب نخواهیم داشت، اما یکی از دلایل موافقت آمریکا با برجام، کاستن از حضور خود در منطقه بود. اعراب منطقه و اسراییل به همین دلیل با برجام مخالف بودند که نمیخواستند شاهد کاهش حضور آمریکا در منطقه باشند.
امریکا در حال برون سپاری تامین امنیت به اسراییل است و کشورهای عربی منطقه که به دنبال عادی سازی رابطه با اسراییل هستند باید بدانند که دیر یا زود قربانی تامین منافع اسراییل خواهند شد.
اشتباه ادراکی سوم که به ما هم بازمی گردد این است که اگر با چیزی مخالفت کردیم و، چون خود را مرکز مشروعیت عالم میدانیم اگر به چیزی مشروعیت ندهیم جنبه اجرایی و عملیاتی پیدا نمیکند. در کاسپین این اشتباه را مرتکب شدیم و در مذاکرات شرکت نکردیم و بستر دریا را در غیاب ما تقسیم کردند.
عدم حضور به معنای عدم شکل گیری از ترتیبات امنیتی خلیج فارس نیست بلکه به معنای عدم تامین منافع شما است. مگر جلوی طالبان را توانستیم بگیریم؟ خیر؛ از روند مذاکره حذف شدیم. همین قاعده درباره مسیرهای مواصلاتی هم هست که از این مسیرها دور ماندیم و بعضا حذف هم شدیم.
در دنیای کنونی هم امریکا نمیتواند با وتو در شورای امنیت، مانع از قدرت مقاومت مردم غزه شود. جنگ اسراییل با مردم غزه هفت ماه است که ادامه پیدا کرده، اما جنگ اسراییل با کشورهای عربی شش روزه تغییر کرده است. آمریکا نمیتواند تصمیم گیریها را وتو کند و این را دنیا و مردم و افکار عمومی این را ثابت کرده اند.
دو مبنای بازدارندگی، نصر خدا و قدرت مردم هستند.
مهمترین کاری که میتوانستیم پس از جنگ غزه بکنیم این بود که پیشنهاد توافق منع تجاوز به کشورهای منطقه داده و کنش ایران هراسی را نابود کنیم.
تصویر ترسناک ساختن از ایران، هدف اسراییل است و ما هم نباید در این تله بیفتیم.
این اشتباه ادراکی ما که خیال میکنیم اگر در روندی شرکت نکنیم شکل نمیگیرد اشتباه است. تصور نکنیم اگر fatf را نپذیرفتیم تنبیه نمیشویم و با تبعات ان روبه رو نمیشویم.
دنیای امروز هرروز در حال تغییر است و ما هم هرروز باید فکر خود را نو کرده و تفکر جهان دو قطبی را کنار بگذاریم و واقعیتها را ببینیم.
بسیاری از انگارههای ما درباره نظم جهانی و حتی مردم خودمان غلط است.
همسایهها برای ما فرصت هستند.
مردم برای ما فرصت هستند نه تهدید. به فرصت، امکان بالندگی بدهیم.