Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-04-28@09:26:53 GMT

چرا گروهی با فلسفه مخالفند؟

تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۲۰۲۶۵۱

چرا گروهی با فلسفه مخالفند؟

«فلسفه» از آن دست دانش‌هایی است که شیفتگان بسیاری دارد و گاه «تب فلسفه» چنان بالا می‌گیرد که فلسفه خواندن و شرکت در کلاس‌های فلسفه به یک مُد جذاب در جامعه بدل می‌شود.

روزنامه ایران: از طرف دیگر، کسانی هم هستند که «مخالفان سرسخت فلسفه» خوانده می‌شوند و فلسفه و فیلسوفان را به کلی‌گویی و پرداختن به امور غیرمفید متهم می‌کنند و اساساً اعتبار فلسفه را زیر سؤال می‌برند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دکتر محمد فنایی اشکوری، استاد فلسفه دین، معتقد است «تصحیح تلقی ما از فلسفه امری ضروری است.» او با آگاهی از چنین مناقشه‌ای، به تازگی کتابی با عنوان «تفکر فلسفی» به همت انتشارات حکمت اسلامی وابسته به مجمع عالی حکمت اسلامی در قم منتشر کرده است که در فصلی از آن به «مخالفان فلسفه» می‌پردازد و دلیل اینکه چرا گروهی با فلسفه مخالفند؟ را عنوان می‌کند و پاسخ‌هایی  به این طیف می‌دهد. به بهانه انتشار این کتاب، با دکتر محمد فنایی اشکوری به گفت‌وگو نشستیم. او دکترای رشته فلسفه دین از دانشکده مطالعات ادیان دانشگاه مک گیل کانادا دارد و اکنون با رتبه استادی، عضو هیأت‌ علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی است. «بحران معرفت؛ نقد عقلانیت و معنویت تجددگرا»، «تعهد به حقیقت»، «دانش اسلامی و دانشگاه اسلامی»، «درآمدی بر تاریخ فلسفه غرب» و «معرفت‌شناسی دینی» از جمله آثار پرتعداد او است.

جناب فنایی اشکوری، در کتاب جدیدتان با عنوان «تفکر فلسفی» که به چیستی و چرایی فلسفه و نسبت آن با دیگر علوم و معارف پرداخته‌اید، بخش مفصلی را به «مخالفان فلسفه» اختصاص داده‌اید. منظور از مخالفان فلسفه چه افراد یا گروه‌هایی هستند؟


جریان‌ها و طیف‌های مختلفی در غرب و شرق از متشرع تا سکولار با فلسفه مخالفت کرده و می‌کنند، مانند برخی متکلمان، محدثان، فقها، صوفیان و علم‌گرایان (ساینتیست‌های پوزیتیویست). برخی با فلسفه به طور کلی مخالفند و بعضی با فلسفه اسلامی مخالفند، نه با فلسفه به طور کلی. اینها نیز چند دسته‌اند. متجددان و سکولارها که فلسفه اسلامی را فلسفه نمی‌دانند، بلکه آن را کلام یا الهیات می‌شمارند و گروهی از متشرعان نیز چون فلسفه اسلامی را با آموزه‌های اسلامی ناسازگار می‌دانند به جنگ با آن برخاسته‌اند.


پاسخ‌تان به مخالفان فلسفه چیست؟ در این کتاب با چه روشی به بحث با مخالفان فلسفه پرداخته‌اید؟
در این کتاب «تفکر فلسفی» تبیین و از آن دفاع شده است، نه از آرای فلاسفه، یا مکتب فلسفی خاص. در این اثر نشان داده‌ام که مخالفت با برخی آرا فلاسفه یا رد یک مکتب فلسفی خاص، هرگز به معنای رد فلسفه نیست.   به بیان دیگر، غرض من دفاع از عقلانیت یا عقل‌ورزی است؛ چرا که فلسفه عرصه عقل‌ورزی است و مخالفت با تفکر فلسفی در واقع مخالفت با خردورزی است؛ چون فلسفه چیزی جز خردورزی روشمند و نظام‌مند نیست. به این معنا، منطقاً تفکر فلسفی قابل انکار عقلانی و دفاع‌پذیر نیست. نقد عقلانی تفکر فلسفی به معنای رد تفکر فلسفی، در واقع پرداختن به تفکر فلسفی است که امری پارادوکسیکال است.


مسأله نقد و روش نقد بسیار مهم است که شما در این کتاب، این روش را در پاسخگویی به مخالفان فلسفه به کار گرفته‌اید، اما به تازگی مقاله‌ای هم در نقد دیدگاه استاد محمدرضا شفیعی کدکنی درباره ماهیت عرفان در کتاب «زبان شعر در نثر صوفیه» نوشته‌اید که در فصلنامه نگاه آفتاب منتشر شده است.

منش نقد‌تان را چگونه توصیف می‌کنید، چون در کشور ما توهین و تخریب با نقد و کار علمی خَلط شده است؟
نقد علمی و منطقی، بررسی یک نظر یا دیدگاه بر اساس یک نظر و دیدگاه دیگر است، نه منازعه بین دو شخص. در نقد علمی جایی برای ابراز احساسات نیست، چه رسد به اعمال خشم و ستیز و انتقام‌جویی. اصولاً در نقد علمی نقدکننده و نقدشونده به عنوان دو فرد حضور ندارند، بلکه «دو دیدگاه» و «دو نظر» با هم سنجیده می‌شوند و نقاط ضعف و قوت آنها بحث می‌شود.


عرصه نقد، عرصه مواجهه و برخورد اندیشه‌ها است، نه افراد. با معیارهای علمی و منطقی نظری سنجیده می‌شود و نقاط قوت و کاستی‌های آن بیان می‌شود. استفاده از زبان گزنده و ابراز خشم و توهین ربطی به نقد ندارد؛ اینها دو مقوله متفاوت هستند. تندخویی کردن به نام نقد، جنگ و دعوا و ستیز زبانی و کلامی است. جنگ و دعوا اقسامی دارد؛ گاهی گلاویز شدن فیزیکی است و گاهی هم زبانی و کلامی است. ماهیت آنها تفاوتی باهم ندارند، تفاوت در نحوه اجرا است. در این گونه مخاصمه و ستیزه هر کسی می‌کوشد خود را برکشد و دیگری را تحقیر و از میدان به در کند. محور حقیقت نیست، انانیت است.


از این رو، این گونه زبان سازنده نیست و فایده و خیری بر آن مترتب نیست. نقد علمی و منطقی اصلاح است و بدزبانی و تندخویی افساد. عجیب است که برخی با ادعای هدایت و ارشاد و اصلاح دیگران از این روش‌های غیراخلاقی استفاده می‌کنند، غافل از اینکه این روش‌ها نه تنها کسی را به حق نزدیک نمی‌کند بلکه دورتر می‌کند و در حقانیت دعاوی مدعیان و در صداقت‌شان تردید جدی ایجاد می‌کند. رعایت ادب و انصاف و همدلی شرط نقد سازنده است.


شما در نقدهای‌تان چقدر موفق شده‌اید که متر و میزان نقد را چنان که خود تعریف و تبیین کرده‌اید، رعایت کنید؟
البته تلاشم بر این بوده است که تا آنجا که می‌توانم رعایت کنم، اما اینکه تا چه اندازه موفق بوده‌ام ، خوانندگان می‌توانند داوری کنند.


ادعای اصلی شما یا به عبارت دیگر پروژه فکری‌تان در کتاب «تفکر فلسفی» چیست؟
مهم‌ترین نکته در این کتاب «تصحیح تلقی ما از فلسفه» است. در این تلقی «فلسفه» عقل‌ورزی روشمند و نظام‌مند درباره پرسش‌های بنیادین بشر در هر موضوع است. بنا بر این، فلسفه اساس تفکر و اندیشه در هر باب است، از جمله در تفکر دینی و در علوم طبیعی و انسانی. فلسفه، خردورزی در باب نیک زیستن و نیکو زیستن است و به این اعتبار، فلسفه «مبنای عقلانی تمدن انسانی» است. اگر مهم‌ترین وجه ممیز انسان خردورزی نباشد دست‌کم یکی از مهم‌ترین وجوه ممیز انسان «خردورزی» است؛ حال اگر توجه کنیم که تفکر فلسفی چیزی جز خردورزی منضبط نیست، مخالفت با فلسفه قابل توجیه نیست. نسبت فلسفه و دین و ابتنای دین‌ورزی عقلانی بر تفکر فلسفی موضوع محوری دیگر در این کتاب است. مناسبات فلسفه و علم و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر نیز از مباحث مطرح شده دیگری است که در این کتاب به آن می‌پردازم.


«تفکر فلسفی» چگونه تفکری است؟ ویژگی‌های این جنس از تفکر چیست؟ و چگونه از دیگر انواع تفکر متمایز می‌شود؟
«تفکر فلسفی» در حقیقت از مقوله «فلسفه‌شناسی» یا «فلسفه فلسفه» یا «فرافلسفه» (meta philosophy) است. در شاخه‌های مختلف فلسفه از هستی، معرفت، اخلاق، ذهن، ماده، علم و مانند آن بحث عقلی می‌شود، اما در اینجا، از خود فلسفه و تفکر فلسفی و چیستی و چگونگی آن بحث می‌کنیم.
همان گونه که از عنوان کتاب پیداست، موضوع آن چیستی تفکر فلسفی (philosophical thought)، ویژگی‌ها و روش‌های آن و تمایزش با شیوه‌های دیگر تفکر مانند تفکر تجربی، تاریخی، دینی و عرفانی است. و در این راستا از ارتباط و تعامل فلسفه با دیگر حوزه‌های معرفتی هم گفته و نوشته‌ام.


آیا می‌توان گفت این بحث، نوعی تحقیق درجه دوم (second order) است که موضوع آن فلسفه است؟
اگر از این زاویه نگاه کنیم در این کتاب دو سنخ بحث طرح می‌شود؛ هم از «تفکر فلسفی» به عنوان یک فعالیت عقلانی بحث می‌کنیم که بحثی است درجه اول و ناظر به نوع خاصی از معرفت که از این جهت با معرفت‌شناسی و روش‌شناسی پیوند می‌خورد، هم از «دانش فلسفه» به عنوان یک دانش تحقق‌یافته در تاریخ بشر در فرهنگ‌های مختلف بحث می‌کنیم که به این اعتبار بحث اش درجه دوم است، چون ناظر به دانش خاصی به معنای desciplin است. 


آیا در نگارش این کتاب، تنها مخاطبان تخصصی فلسفه را مد نظر داشته‌اید؟
مخاطب این کتاب همه کسانی هستند که به نحوی با فلسفه درگیرند، از محققان فلسفه تا علاقه‌مندان به فلسفه و حتی مخالفان فلسفه.


کتاب شما بخوبی جغرافیا و تاریخ فلسفه را به مخاطبانش ارائه می‌کند، چرا چنین امری را در نگارش این کتاب هدف قرار داده‌اید؟
گاهی لازم است پژوهشگر فلسفه و فیلسوف از فضای فلسفی خودش بیرون بیاید، به فلسفه‌های دیگر نیز سری بزند و از منظری بیرونی به فلسفه بنگرد. کسی که فقط با یک نظام یا مکتب و سنت فکری فلسفی آشنا است و فلسفه را محدود به فلسفه‌ای که خود با آن آشناست می‌داند، تصور درستی از فلسفه ندارد. نگاه به فلسفه از بیرون و دیدن مکتب‌ها و نظام‌های متعدد و متنوع فلسفی و تأمل در آن، تصویر متفاوتی از فلسفه به ما می‌دهد. کسی که در نقطه‌ای در درون جنگل است و نگاهش را به چند درخت دوخته ، تصویر درستی از جنگل ندارد.
این تصویر وقتی به دست می‌آید که ارتفاع بگیرد و از بالا و از چشم پرنده (bird’s-eye view) منظره را تماشا کند.
معمولاً طلاب و دانشجویانی که وارد رشته فلسفه می‌شوند در آغاز تصور روشنی از فلسفه ندارند و فلسفه برای آنان امری اسرارآمیز، مبهم و رازآلود است و گویی دل به دریا می‌زنند و همانند تیری در تاریکی وارد فضایی مبهم می‌شوند که امید می‌برند تدریجاً قدری روشن شود، برخی نیز به دلیل همین ابهام و تاریکی، هراسناک از آن می‌گریزند. بنابراین در این کتاب سعی کرده‌ام این فضا را تا حدی روشن کنم و همان طور که شما اشاره کردید تاریخ و جغرافیای فلسفه را به خواننده نشان دهم تا بتواند آگاهانه در این باره تصمیم بگیرد. 


به نظرم یکی از ویژگی‌های این کتاب، قلم روان و همه‌فهم آن است؛ چرا که اغلب کتاب‌های فلسفی نگارشی تخصصی و پیچیده دارند، اما به نظر می‌رسد که شما در این کتاب با قصد و هدف از «غامض‌گویی فلسفی» پرهیز کرده‌اید و... .
درست است، چون بسیاری از مباحث کتاب به صورت گفت‌وگو مطرح شده است، مطالعه آن آسان است و متفاوت با آن نوع کتاب‌های فلسفی است که شما توصیف کردید که دشوار و خسته کننده‌اند. از این نظر، فکر می‌کنم این کتاب برای عموم اهل مطالعه قابل استفاده باشد. 

انتهای پیام/

 

 

 

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: مخالفان فلسفه تفکر فلسفی نقد علمی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۰۲۶۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شهامت و جسارت در دل جوانان ایرانی جوانه زد

به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای خراسان شمالی، امام جمعه آشخانه در آیین عبادی-سیاسی نماز جمعه این هفته در جمع نماز گزاران با اشاره به سیلی ایران به اسرائیل گفت:با عملیات وعده صادق و رمز یا رسول الله یک سیلی به اسرائیل به تلافی حمله اسرائیل به کنسولی جمهوری اسلامی در سوریه زده شد.
حجت‌الاسلام جواد شریعتی نژاد افزود: مسئله اصلاً تعداد موشک‌های به زمین نشسته نیست، مسئله شکست هیمنه اسرائیل جنایتکار است، زیرا امروز جنگ؛ جنگ روایت‌ها و تفکر‌ها و اندیشه‌هاست بدین جهت نقش معلم در منطق صحیح فکر و اندیشه بسیار مهم است.
وی در ادامه بیان کرد: از نیروی انتظامی به خاطر اجرای طرح نور برای دفاع از حجاب و عفت زنان جامعه انقلابی و مبارزه با پدیده شوم بدحجابی و بی‌عفتی که ترفند توطئه دشمنان علیه نظام جمهوری اسلامی وانقلابی به راه انداخته‌اند تقدیر و تشکر وحمایت می‌کنیم.
شورا‌های جمهوری اسلامی از تک فکری بپرهیزند
امام جمعه شهر آشخانه در ادامه با اشاره به روز شورا گفت: هدف از تاسیس شورا در جمهوری اسلامی این بوده که مدیریت شهر و روستا برای خدمت رسانی به مردم از تک فکری بپرهیزند و به تفکر اجتماعی برسند چرا که خدمت رسانی مطلوب را به همراه دارد.
معلم باید امانت‌دار خوب تفکر و اندیشه شاگردانش باشد
خطیب جمعه آشخانه همچنین با اشاره به روز معلم گفت: کار تعلیم و تعلم بسیار کار سخت و دشواری است، زیرا تربیت انسان کار سختی است، اما اگر فردی را با اخلاق و شناخت معارف دین و عقاید اسلام آشنا کنیم بسیار لذت بخش و ثواب فراوانی دارد.
حجت‌الاسلام شریعتی نژاد اظهار کرد: معلم باید امانت‌دار خوب تفکر و اندیشه شاگردانش باشد، زیرا با تبیین خوب مباحث اخلاقی و اجتماعی و روانشناختی می‌شود انسان را خوب تربیت کرد.
وی همچنین به مناسبت روز ملی خلیج فارس به همه همسایگان خلیج فارس و به دنیای شرق و غرب عالم متذکر شد و افزود: که همیشه خلیج فارس در جمهوری اسلامی ایران فارس هست و فارس می‌ماند هیچکس حق تغییر نامش را ندارد و هیچکس حق ندارد جسارت کند.
حجت‌الاسلام شریعتی نژاد همچنین ادامه داد: نقش کارگران در تحقق شعار سال (رشد تولید و مشارکت مردم) بسیار نقش موثری است البته به شرط اینکه کارفرمایان حق کارگر را با مزایای حقوق کار به آنان پرداخت کنند و طبق ضوابط نگذارند که حقوقشان ضایع شود.

دیگر خبرها

  • ترجمه «قلمروزدایی علم و دین» روانه بازار نشر شد
  • توسعه فعالیت‌‌های فرهنگی حوزه عفاف و حجاب در مرکزی
  • مشاغل بدون آسیب شناختی کدامند؟
  • جغرافیای اصفهان از منظر علم فلسفه جایگاه بی‌نظیری دارد
  • عرضه «صفات الهی» در کتابفروشی‌ها
  • شهامت و جسارت در دل جوانان ایرانی جوانه زد
  • نور فلسفه و حکمت، روشنی‌بخش مسیر نصف جهان شدن اصفهان
  • زندگی سخت است آیا فلسفه می‌تواند کمک کند؟
  • باید در هر دو نیمه با صلابت بازی کنیم/ تفکر ما باید جهانی باشد
  • نشستی دربارۀ ابن‌سینا و مکتب فلسفی اصفهان