سوپرانقلابیها چگونه تغییر کردند؟/ احمدینژاد؛ پشیمان از همه سوابق گذشته
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۲۱۰۱۴۲
گروه ویژه فارس: محمود احمدینژاد در دهه هفتاد به عنوان یکی از اصولگرایان انقلابی با مجلات و روزنامههای مختلف مصاحبه میکرد و مقالاتی مینوشت که مطالعه این مقالات میتواند چرخشهای بعدی او را در زمینههای فکری و سیاسی به خوبی نمایان کند.
وقتی کسی برنامه ندارد، میگوید نگذاشتند کار کنیم
احمدینژاد در نقد عملکرد دولت اصلاحات در دهه 70 مینویسد:
«دوران رهبری امام (ره) و رهبر معظم انقلاب قله افتخار مدیریت شیعی است و هر کدام در شرایط خاص، دقیقترین و هوشمندانهترین عملکرد را داشتهاند .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او درباره استراتژی اصلاحطلبان برای کسب قدرت و بحرانسازی در کشور در سال 80 در روزنامه قدس میگوید:
«در مجله عصر ما میآید، درست است که ما قوه مجریه را برنده شدیم اما تنها بیست درصد قدرت در اختیار ماست. مفهوم آن این است که ما باید تلاش کنیم برای در اختیار گرفتن بخشهای دیگر قدرت. باز ایشان میگوید: بزرگترین دشمن ما جناح راست است. این دو مطلب را کنار هم بگذارید. باز «عنصر محوری» همین جناح در جای دیگر میگوید: ما باید با استفاده از تاکتیک «فشار از پایین و چانهزنی از بالا» گام به گام سنگرهای نظام را فتح کنیم. این سه را کنار هم بگذارید و بعد حوادث اتفاق افتاده در پنج سال اخیر (را) بررسی کنید و ببینید آیا حوادث اتفاق افتاده در پنج سال اخیر غیر از این سه جمله است؟ یعنی پروژه فتح سنگر به سنگر، از بین بردن رقیب و کسب قدرت. یک تیم منسجمی میآفریند و موجآفرینی میکنند و بقیه هم تابع میشوند و دنبالهروی میکنند. برای این که میخواهند انسجامشان را حفظ کنند چون میدانند اگر جدا شوند قدرتی ندارند.»[2]
احمدینژاد در همان مصاحبه با روزنامه قدس با اشاره به بیبرنامگی دولت اصلاحات، از فرافکنی این دولت برای فرار از عملکرد ضعیف خود میگوید:
«هنگامی که شما برنامهای نداشته باشید، طبیعی است که اگر یک گروه کوچک و منسجم برنامهای را طراحی کنند به راحتی میتوانند بر دولت اثر بگذارند؛ و این مسأله در رفتار سیاسی چهار سال گذشته به خوبی قابل مشاهده است که گروههایی با مسأله کردن موضوعی خاص در سطح جامعه آن را در دستور کار دولت قرار میدادند، به گونهای که کل دست اندرکاران و گروههای سیاسی به دنبال این مسأله میافتادند، در صورتی که اگر برنامهای وجود داشت، دیگر نمیتوانست برای کشور مسیر تعیین کنند. وقتی کسی برنامه ندارد دنبال عامل بیرونی میگردد و میگوید: نگذاشتند کار کنیم، مانع شدند، اختیارات نداریم و ...شما اصلاً هیچ دولتی را پیدا نمیکنید که در طول فعالیتش با مانعی مواجه نشود. موانع متعددی وجود دارد و هنر مدیریت این است که با توجه به موانع موجود برنامهریزی کرده و فعالیت کند. دولت بی مانع در کجای دنیا سراغ دارید؟ ... طبیعی است کارشکنیهایی هم باشد، چرا که در خود دولت (برخی) کارگزاران دولت در روند امور دستاندازیهای متعددی را ایجاد کردند. من اعتقاد دارم بسیاری از کارهایی که جناح منتقد دولت انجام داد، با زمینهسازی خود هواداران آنها انجام شد... در طول یک سال و نیم گذشته که دولت و مجلس کاملاً هماهنگ بودهاند، چند طرح در جهت حل مشکلات اساسی کشور ارائه شده؟ همه طرحهایی که طرح شده جنجالآفرینی بوده و صرفاً در دنباله مسائل سیاسی طرح گردیده است.»[3]
اما این ادعاها پس از به قدرت رسیدن احمدینژاد رنگ باخت و در بسیاری از مسائل و موضوعات کشور، سران قوای دیگر را مسئول نابسامانی ها معرفی کرد و مدعی شد که دولت اختیار ندارد!
احمدینژاد در سال 96 در نامهای می نویسد: «طی چند دهه اخیر دائماً با قوانین عادی، اختیارات مجلس و قوه قضاییه و برخی نهادهای وابسته به رهبری بر خلاف قانون اساسی گسترش یافته و اختیارات دولت کاهش یافته است.»[4]
او بعدها در موضوعات مهمی همچون رابطه با آمریکا، رفع تحریمها و مسئله هستهای مدعی شد که «نگذاشتند کار کنیم.»[5]
اسلامیت و جمهوریت هیچ تضادی ندارد
احمدینژاد در یکی دیگر از مطالب خود در دوره دوم خرداد به القای شبهه تضاد اسلامیت و جمهوریت توسط اصلاحطلبان پرداخته و این شبهه را اینگونه پاسخ میدهد:
«تقسیم جامعه و اقشار مخلف آن به دو بخش متفاوت که یکی وظیفه دفاع از اسلامیت و دیگری وظیفه دفاع از جمهوری را بر عهده بگیرد، در اصل هدف ایجاد شکاف بین جمهوریت و اسلامیت را تعقیب میکند، در صورتی که اسلامیت و جمهوریت در نظام مردم سالاری دینی هیچ تضادی با هم ندارند و تمام اقشار برای صیانت از جمهوری اسلامی موظف به دفاع از هر دوی این مؤلفهها هستند. در کشور ما نظام جمهوری را اسلام به پا کرده و امروز و فردا هم اسلام از آن دفاع خواهد کرد. القای تضاد بین اسلامیت و جمهوریت نوعی فریبکاری از جانب کسانی است که به هیچ یک از آن دو اعتقادی ندارند. ما نیز همچون گذشته بر دفاع توأمان از اسلامیت و جمهوریت تأکید میکنیم.»[6]
او در جای دیگری افرادی که شبهه حاکمیت دوگانه را مطرح میکنند ستوان پنجم دشمن دانسته و مینویسد:
«القای شکاف و دوگانگی در حاکمیت و تقابل بین نهادهای انتخابی و انتصابی (تز حاکمیت دوگانه)، تهدید نظام به شیوههای مختلف به ویژه خروج از حاکمیت و ناکارآمد ساختن حاکمیت، مجموع شیوههای ستون پنجم برای تضعیف تا حد ممکن نظام در مقابله با تهدیدات دشمن است. مجموعه نهادهای نظام در یک تقسیم کار و نظم منطقی، کارکردی دارند که برآیند آن، نظام مردم سالار و دینمدار جمهوری اسلامی است. در یک نظام طبیعی است که بعضی نهادها مسئول برخورد و ممانعت و برخی دیگر مسئول تشویق و امتیاز دادن هستند و هر دو در خدمت نظام مردمی و مکمل یکدیگرند. استناد به کارکردهای موضعی برای مشوه جلوه دادن چهره بعضی نهادها و تفکیک مأموریت هر نهاد از سایرین و از کل نظام حرکتی بی معنا و اصولاً خسارت بار است. مثلاً مجلس شورای اسلامی با حضور و تأیید شورای نگهبان رسمیت مییابد و اگر بخواهد واقعاً طرفدار مردمسالاری و آزادی باشد باید قوانینی تصویب کند که مورد تأیید شورای نگهبان قرار گیرد و در غیر این صورت آن مصوبات نه مردمی و نه اسلامی خواهد بود ... اختلاف نظر و سیلقه امری طبیعی است لیکن نماد مردم سالاری و دین مداری تنها و تنها حرکت در مرز قانون است. [7]
در دوره دوم خرداد حملات زیادی به نهادهای اصیل و انقلابی نظام انجام میگرفت. در این میان، احمدینژاد به دفاع از این نهادها میپردازد. او در سال 79 و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در روزنامه رسالت مینویسد:
«ما معتقدیم مقابله سازمان یافته مجریان با دستگاه نظارت بر انتخابات از یک طرف و تخریب گسترده و سازمان یافته رقبای احتمالی از سوی دستگاه تبلیغاتی بی رقیب حزب حاکم، امکان رقابت سالم و برابر را (در انتخابات هشتم ریاست جمهوری) به شدت کاهش داده است. تخریب چهره رقیب به یک امر عادی و روزمره در رفتار مجموعه دست اندرکارانی که شعار مبارزه با تمامیت خواهی سر میدهند اما در مقام عمل به حد اعلای تمامیتخواهی میاندیشند تبدیل شده است.[8]
از دیگر اموری که احمدینژاد در دولت خود به آن پایبند نبود، احترام به مصوبات قانونی مجلس و روند طی شده در قوه مقننه بود که گاهی به دخالت در این قوه نیز منجر میشد. این دخالت به نحوی آشکار و روشن صورت میگرفت که تعجب همگان را برمیانگیخت. به عنوان مثال رئیسجمهور در نامه رسمی خود به نمایندگان مجلس در مورد یکی از مصوبات مجلس نوشت: «...ضمن تشکر فراوان از حسن نیت مجلس محترم در تصویب این قانون و آرزوی توفیق روز افزون برای نمایندگان محترم بدین وسیله مخالفت دولت با این طرح را اعلام نموده و آن را مغایر اصل 75 قانون اساسی میداند»[9] این در حالی بود که مصوبه مذکور به تأیید شورای نگهبان رسیده بود.
دخالت احمدینژاد در کار شورای نگهبان به آنچه گفته شد محدود نشد. او در راستای برداشت شخصی خود از قانون اساسی کار را به آنجا رساند که در اقدامی کاملاً خلاف روند قانونی، در نامهای به شورای نگهبان، مصوبات مجلس را خلاف قانون اساسی دانسته و به شورای نگهبان که وظیفه آن تشخیص این امر است تذکر داد. این در حالی است که مرجع تشخیص مطابقت یا عدم مطابقت مصوبات مجلس با قانون اساسی شورای نگهبان است. او در این تذکر بهصراحت نوشته بود که «با توجه به سوگندی که در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند متعال یاد نمودهام تا پاسدار قانون اساسی کشور باشم و به حکم وظیفه شرعی و قانونی به عنوان خدمتگزار مردم موارد زیر را جهت استحضار جنابعالی و اعضای محترم شورای نگهبان اعلام میدارم...»[10] این در حالی است که او خود در پایان این نامه نوشته بود: «اینجانب به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، پاسداری از این میثاق دینی و ملی از جمله در خصوص جایگاه بی بدیل شورای نگهبان در صیانت از شرع مقدس اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را بر همگان فرض میدانم که مرجع انحصاری تشخیص انطباق مصوبات مجلس با موازین اسلام و عدم مغایرت مصوبات یاد شده با احکام اسلام اکثریت فقهای معظم شورا و در مورد انطباق و عدم تعارض با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اکثریت همه اعضای شورای نگهبان میباشد.»[11] تعارض این صدر و ذیل مشخص است. در صدر این نامه احمدینژاد خود در جایگاه تعیین موارد تعارض با قانون اساسی قرار گرفته و به شورای نگهبان تذکر داده است و در ذیل آن اعتراف کرده است که مرجع تشخیص این امر شورای نگهبان است.
آیت الله مصباح یزدی از مفاخر روحانیت است
احمدینژاد در دوره اصلاحات به صورت تمام قد از عملکرد گروهها و افراد انقلابی دفاع کرده و از بزرگانی مانند آیت الله مصباح که در مقابل انحراف اصلاحات ایستادگی کردند، اینگونه حمایت میکند: «دامنه این تخریب و توهینها در بخش فرهنگی هم ادامه دارد. در مقابل سیل تحریفات و تبلیغات علیه مبانی دین و انقلاب، بزرگانی با سلاح منطق و استدلال وارد میدان شده و ایستادگی کردند. به طور مثال شخصیت ارزشمند و عالمی وارسته و دانشمند مانند آیت الله مصباح یزدی که از مفاخر برجسته روحانیت و حوزه علمیه در عصر ما هستند. اما ملاحظه شد که این شبکه عظیم تبلیغاتی به جای بیان استدلال و ارائه بحثهای منطقی، شیوه توهین و تخریب را در پیش گرفته و تهمت و افتراها و داستانپردازیهای ناجوانمردانهای را به سوی ایشان روانه کرده و ثابت کردند چون در مقابل اندیشههای استاد مصباح یزدی حرف منطقی ندارند، به ناچار راه توهین و تخریب را در پیش گرفتهاند.[12]
او در یکی از تحلیلهایش در سال 82 درباره نقش روحانیت و جریانات اسلامی در تاریخ مینویسد: «تجربه تاریخی هم نشان میدهد جریاناتی که بدون اسلام و روحانیت شکل گرفتهاند، فقط و فقط در مسیر تخریب حرکت کردهاند و همواره برنامهریزیشان ضربه به کشور بوده است. اگر انقلابی شده به شکست کشاندهاند و پای دشمن را باز کردهاند، اگر استقلالی ایجاد شده به وابستگی تبدیل کردهاند، اگر آزادی بوده به استبداد تبدیل کردهاند. در سلطنت مشروطه و نهضت ملی شدن نفت نمونههایش را دیدهایم.»[13]
این نکات در حالی از سوی احمدینژاد بیان میشود که در سالهای بعد او تأکید میکند که «ما اصلاً حکومت دینی نداریم و این واژهها غلط و مندرآوردی است.»[14] او تلاش میکند تا به مخاطبان خود چنین القاء کند که او اصلاً به حکومت دینی اعتقادی نداشته و ندارد و حکومت دینی امری ساختگی و به تعبیر خودش «من درآوردی» است.
اما حمایتهای آنچنانی از آیت الله مصباح در سالهای بعد فراموش شد بهگونهای که بعد از درگذشت آیت الله مصباح در دی ماه 99 احمدینژاد هیچ پیام تسلیتی صادر نکرد و تجلیلی از این شخصیت انقلابی به عمل نیاورد. این در حالی است که احمدینژاد برای شخصیتهای سخیفی مثل مایکل جکسون پیام تولد و تبریک فرستاده بود.
چند روز پس از فوت آیت الله مصباح، بهمن شریفزاده، از نزدیکان احمدینژاد در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چرا احمدینژاد در پی درگذشت آیتالله مصباح پیام تسلیتی صادر نکرد، گفت: «تفکر آقای احمدینژاد خیلی دور از آقای مصباح بود. آقای مصباح درباره شیوه حکومتداری طور دیگری فکر میکرد. از سوی دیگر آقای مصباح و طرفدارانش از مقطعی به بعد نسبت به آقای احمدینژاد حرفهایی زدند؛ به نحوی که هرگز فراموش نمیکنیم به آقای احمدینژاد گفتند اهل سِحر و جادوست یا به آقای مشایی گفتند او ساحره است یا حتی یک زمانی گفتند احمدینژادیها فراماسون هستند یا در نهایت گفتند احمدینژاد و اطرافیانش جریان انحرافیاند. وقتی آقای احمدینژاد چنین رفتارهایی را مشاهده کرد، طبیعی است که برای درگذشت آقای مصباح پیام تسلیتی ندهد.»[15]
مذاکره در شرایط تهدید آمریکا، معنایی جز تسلیم ندارد
یکی از مسائل مهم و چالشبرانگیز طی سالهای پس از انقلاب بحث مذاکره با آمریکا بوده است. در دوره اصلاحات این بحث بارها و بارها مطرح شد، اما با مخالفت نخبگان و مسئولین روبرو شد. احمدینژاد القای ترس و هراس از قدرت دشمن را از نتایج اقدامات ستون پنجم دشمن در کشور دانسته و میگوید: «در شرایطی که آمریکا ایران را تهدید و از هیچ کوششی برای اهانت و تحقیر ملت ایران فروگذار نمیکند، مذاکره با امریکا اقدامی کاملاً غیرمنطقی است ... ایجاد فضای یأس آمیز که در آن ترس و هراس از قدرت دشمن، انگیزه دفاع را از مردم سلب کند و به القای آشفتگی و بحران (بیانجامد از) وظایف تبلیغاتی و مطبوعاتی ستون پنجم است ... مذاکره در شرایط تهدید دشمن، معنا و نتیجهای جز تسلیم ندارد و به تسلیم کشاندن نظام، خود مبنا و اساس مأموریتهای ستون پنجم است.»[16]
مسئله رابطه با آمریکا نیز در دولت احمدینژاد به صورت جدی دنبال شد و احمدینژاد تمامی نظرات قبلی خود را فراموش کرد. او در سال 1386 در پاسخ به سؤال خبرنگار فاکس نیوز مبنی بر اینکه چه اتفاقی بیفتد تا پلی میان ایران و آمریکا باشد، گفت: «ما بارها اعلام کردیم در سیاست خارجی اصل بر رابطه دوستانه و گسترده است ما علاقهمندیم با همه دولتها جز رژیم اشغالگر قدس که آن را نامشروع میدانیم رابطه دوستانه داشته باشیم.»[17] با روی کار آمدن باراک اوباما تلاشهای پنهانی برای مذاکره با آمریکا انجام میشود و احمدینژاد پالسهایی نیز در اوایل سال 88 در راستای بهبود شرایط برای آمریکا میفرستد. در همین جهت رئیس جمهور سوئیس در حاشیه اجلاس "دوربان 2" با احمدینژاد دیدار میکند و با انتشار یادداشتی درباره جزئیات این دیدار خبر از تمایل رئیس جمهور ایران برای تلطیف روابط با آمریکا میدهد. در گزارش روزنامه "نویه تسورشر" که یادداشت هانس رودولف مرتس را منتشر کرده است، آمده که انگیزهٔ اصلی مرتس از دیدار با احمدینژاد کمک به برقراری رابطه میان ایران و آمریکا بوده است.[18]
احمدینژاد که در سال ۹۱ بیشترین عطش برای مذاکره را از خود نشان میداد، در سفر به نیویورک رسماً درخواست مذاکره داده بود و در سخنرانیهای خود این جملات را تکرار میکرد: «معتقدم این فضا نمیتواند برای همیشه ادامه پیدا کند و این شرایط باید در جایی پایان یابد»، «ما گفتوگو را رد نمیکنیم و اگر بنا به مذاکره در آمریکا باشد، مسائل زیادی برای گفتوگو وجود دارد»، «ایران جایگاه ایالات متحده آمریکا را میداند و بر این باور است که ما میتوانیم با همدیگر رابطه داشته باشیم». احمدینژاد همچنین در مصاحبه با آسوشیتدپرس گفت: «هر کسی با ایران دوست شد فرصتهای فراوانی به دست آورد» و از اوباما درخواست کرد «به ایران به عنوان یک دوست بالقوه نگاه کند و نه یک تهدید»[19]
او پس از دوره ریاست جمهوری نیز این موضوع را تکرار کرد و رابطه نداشتن ایران و آمریکا را باعث ضرر به ایران، آمریکا و کشورهای منطقه دانست.[20]
سخن آخر این که بازخوانی گفتار و نوشتار احمدینژاد نشان می دهد که چگونه وی که خود را مدعی سپرشدن برای جلوگیری از اصابت تیرها به سمت ولی فقیه و نظام معرفی کرده بود اکنون با رفتار و گفتار شبهه برانگیز از هیچ اقدامی علیه نظام و انقلاب فروگذار نمی کند و بعضا همنوا با دشمنان داخلی و خارجی انقلاب، نهادهای انقلابی و عملکرد نظام اسلامی را زیر سؤال می برد.
[1]- گفتمان عدالت و معنویت، نوشته سپهر حکمت، ص 73
[2]- گفتمان عدالت و معنویت، نوشته سپهر حکمت، ص 82
[3]- گفتمان عدالت و معنویت، نوشته سپهر حکمت، ص 81
[4]- https://dolatebahar.ir/news/4252/
[5]- https://fararu.com/fa/news/476182/
[6]- گفتمان عدالت و معنویت، نوشته سپهر حکمت، ص 94
[7]- گفتمان عدالت و معنویت، نوشته سپهر حکمت، ص 95. احمدینژاد بعدها و در زمان دولت اول خود از ابلاغ بسیاری از مصوبات مجلس خودداری میکرد، در صورتی که تمامی مصوبات مجلس همین روندی که خود او اشاره کرده، طی کرده بود و رئیس جمهور موظف به اجرای آن بود.
[8]- گفتمان عدالت و معنویت، نوشته سپهر حکمت، ص 93
[9]- http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8611010297
[10]- http://www.asriran.com/fa/news/119222
[11]- http://www.asriran.com/fa/news/119222
[12]- گفتمان عدالت و معنویت، نوشته سپهر حکمت، ص 90
[13]- گفتمان عدالت و معنویت، نوشته سپهر حکمت، ص 101
[14]- https://www.eghtesadnews.com/fa/tiny/news-273558
[15]- https://www.tabnak.ir/fa/amp/news/1028991
[16]- گفتمان عدالت و معنویت، نوشته سپهر حکمت، ص 100
[17]- http://alef.ir/vdce.78fbjh8we9bij.html?7204
[18]- http://fararu.com/fa/news/24288/
[19]- http://rajanews.com/node/287190
[20]- https://www.khabaronline.ir/news/1566008/
/انتهای پیام
منبع: فارس
کلیدواژه: احمدی نژاد جریان انحراف جریان بهار گفتمان عدالت و معنویت اسلامیت و جمهوریت آقای احمدی نژاد آیت الله مصباح جمهوری اسلامی احمدی نژاد شورای نگهبان قانون اساسی مصوبات مجلس آقای مصباح رئیس جمهور ستون پنجم نامه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۱۰۱۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«گشت ارشاد مدیران»؛ یک وعده شبه احمدی نژادی دیگر در دولت رئیسی /فسادها و تخلفات در سکوت فراموش میشوند؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ابراهیم رئیسی، در جریان دومین مناظرات انتخاباتی ریاست جمهوری ۱۴۰۰ از قاب صدا و سیما به صراحت وعده داد؛ «ما گشت ارشاد خواهیم داشت اما نه برای مردم بلکه برای مدیران»، زمان گشت و رئیسی به عنوان رئیس دولت پا به پاستور گذاشت، او باز هم این وعده را تکرار کرد و در نشستی از عملی شدن وعده «گشت ارشاد مدیران» خبر داد و گفت؛ «گشت ارشاد مدیران زیر نظر بازرسی ریاست جمهوری تشکیل شد و به دستگاههای مختلف سرکشی می شود.»
رئیسی در ۹ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲، بار دیگر از لزوم برخورد با فساد و برکناری مدیران فاسد و ناکارآمد روایت کرد و گفت؛ «از ابتدای دولت تاکید کردم که دولت مردمی به هیچ مدیری چک سفید امضا نداده است و همه مسئولان از سطح وزیر تا دیگر مدیران به شکل دائم تحت نظارت و ارزیابی هستند.»
او همچنین در تاریخ ۱۸ اسفندماه سال ۱۴۰۲، در جریان سفر به سیستان و بلوچستان گفت: «اگر مردم مطالبه ای دارند حتما باید در دستور کار قرار گیرد و به آنچه را مردم بخواهند دولت اجرایی خواهد کرد و به مدیران دولتی هم میگویم ادارات باید نماد کارآمدی باشند و گره گشای کار مردم باشند و وقتی کسی در ادارات حضور پیدا کرد احساس گره گشایی داشته باشند؛ مبادا بشنوم ادارات رشوه میگیرند یا فساد نفوذ کرده است.»
این وعدهها درحالی یکی بعد از دیگری از زبان رئیسی مطرح شده است که طی دو سال و اندی که از عمر این دولت می گذرد، نه تنها وعده گشت ارشاد مدیران عملیاتی نشده و خروجی دیده نشده بلکه همان گشت ارشاد حجاب نیز با تصمیم رئیسی و با محوریت وزارت کشور، بار دیگر با ونهایش به خیابان بازگشته است.
حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده ادوار مجلس، در گفتگویی با هممیهن، دو گشت ارشاد را مقایسه کرده و هر دو گشت ارشاد را طرحهایی شکست خورده دانسته و گفته است؛« مقایسه دو گشت ارشاد حاکی از آن است که دو بار این طرح شکست خورده است و هر دو شکست جزو موضوعات منفی کارنامه دولت است. گشت ارشاد عفاف و حجاب بدون قانون، کار خود را انجام میدهد. وقتی قانون وجود ندارد مردم در بلاتکلیفی دچار ظلم میشوند. متاسفانه اصرار جدی نیز در این رابطه صورت گرفته درحالیکه هنوز لایحه حجاب و عفاف تعیینتکلیف نشده عدهای بدون پشتوانه قانونی در حال وارد آوردن فشار بر مردم هستند. گشت دوم مربوط به فساد و سوءاستفادههای اقتصادی است که در سکوت دچار شکست شده است.»
فرزند رفت، مادر نرفت /عصبانیت مردم از فساد چای دبشاز سوی دیگر مواجهه دولت در برخی اشتباهات و رفتارهای پرحاشیه مدیران میانی و رده بالای دولت حکایت از آن داشته است که دولت نه تنها چندان گشت ارشاد مدیران را جدی نگرفته است بلکه حتی برخی مدیران تبدیل به خط قرمزهایی در دولت شده اند.
سال ۱۴۰۱ مهدی عرفاتی، دبیر وقت شورای اطلاعرسانی دولت، در توئیتی به نقل از ابراهیم رئیسی و با هشتگ گشت ارشاد نوشته بود که؛ «رئیسجمهور در واکنش به مهاجرت فرزند یکی از معاونان وزرا گفته «پسر اگر رفت، پدر هم برود». پس از انتشار این توئیت خبر مهاجرت پسر انسیه خزعلی به کانادا جنجال به پا کرد و معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهور در توئیتی از موقتی بودن سفر پسر خود گفت. اما برخلاف انتظارات و توقعات برای کنار گذاشته شدن انسیه خزغلی از دولت، علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت تنها از تذکر به معاون رئیسی و بازگشت پسرش به ایران خبر داد.
پرونده فساد چای دبش، فساد در پرونده نهادههای دامی و اختلاس ۲ میلیون دلاری در بندر امام خمینی از دیگر مواردی بود که پس از روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی در طی دو سال گذشته حاشیه ساز شدند. هر چند که در جریان پرونده نهاده های دامی، دولت ابراهیم رئیسی سید جواد ساداتینژاد، وزیر جهاد کشاورزی را برکنار کرد اما همان برکناری نیز مبهم و سوال برانگیز بوده است. در پرونده فساد چای دبش و اختلاس ۲ میلیون دلاری در بندر امام خمینی نیز دولت به جز چند موضع گیری خنثی و محدود، سکوت پیشه کرده و انتقادات زیادی را متوجه خود کرده است. سوال منتقدان این است که چرا «قرارگاه گشت ارشاد مدیران» به این مسائل ورود نکرده است.
رحیم ابوالحسنی، استاد علوم سیاسی در گفتوگو با هممیهن، با اشاره به این موضوع گفته؛ «در موضوع چای دبش یا فساد برنج و مفاسدی که در وزارت جهاد کشاورزی مطرح شد، در نهایت آماری از این اتفاقات بیرون نیامد و شفافسازی صورت نگرفت. اشکال در اینجاست که در کشور ما یک پدیده بسیار مهمی که مغفول مانده، موضوع شفافیت است و تا زمانی که مسئله شفافیت در کشور روشن و نهادینه نشود و مجموعه فعالیتها، هزینهکردها و اقدامات مشخص نباشد، نمیتوان گفت ایشان یا هر فرد دیگری به قول خود عمل کرده است.»
فلاحتپیشه هم تاکید بر پنهانکاری در مساله فساد و خطای مدیران دارد و می گوید؛ «متاسفانه دولت نهتنها به وظیفه ارشادی خود عمل نمیکند بلکه دستگاههای مختلف به سمت لاپوشانی حرکت کرده و این پروندهها را مشمول قاعده زمان میکنند. مشمول قاعده زمان شدن این پروندهها دو وجه دارد؛ بخشی از آن شامل مسائل حقوقی شده و اگر پرونده بعد از زمان مشخص بررسی نشود، عملاً امکان پیگرد قضایی برای بررسی آن وجود ندارد. ولی مد نظر من؛ مشمول قاعده زمانی از نظر فراموش کردن نزد اذهان عمومی است. عدهای بر این عقیدهاند که اگر موضوعی مطرح نشده و از دستور اخبار خارج شود، از محل توجه مردم نیز دور میشود درحالیکه انباشته شدن پروندههای فساد در حال بررسی یا غیرشفاف، به افکار عمومی در جامعه ضربه میزند.»
اخیرا هم، غلامعلی جعفرزاده، نماینده ادوار مجلس در گفتگویی با خبرگزاری خبرآنلاین، بیان کرده بود؛«کاش آقای رئیسی شجاعانه میگفت که آقای ساداتینژاد را برای ایجاد چه مشکلاتی در وزارت کشاورزی برکنار و حذف کرد. چرا حکم دادگاه آقای ساداتینژاد بخشیده میشود؟ چرا نتیجه دادگاهش را مکتوم میگذارید؟ آقای رئیسی بد متوجه شده است و میخواهد بگوید در دولت من اصلاً فساد اتفاق نمیافتد؛ مگر میشود؟ مگر اینجا مدینه فاضله است؟ برای مردم این مهم است که بگویند آقای صدیقی خلاف کرد، محاکمهاش کردیم و نتیجهاش هم این شد. هیچکس انتظار ندارد که هیچ اختلاسی و دزدی اتفاق نیفتد. انتظار مردم همان عبارتی است که حضرت آقا در شب مبارک ماه رمضان فرمودند: «عدالت»
۹۰ نفر برکنار شدند اما...از سوی دیگر اگر چه بازرس ویژه رئیس جمهور، در اسفند ماه سال گذشته، خبر از برکناری ۹۰ مدیر متخلف و ترک فعل کرده داد اما این شائبه وجود دارد که مدیران برکنار شده در دولت سیزدهم، یا همان مدیران دولت دوازدهم بودند که نتوانستند از زیر تیغ خالصسازان عبور کنند یا به دلیل انتقاد از دولت سیزدهم برکنار شدند و مشمول گشت ارشاد مدیران و تعریفی از راه اندازی این گشت شده بود، نخواهد بود. خاصه آنکه لیست مشخصی از این افراد بیرون نیامده است و برخی نیز معتقدند این ادعاها چیزی شبیه به آن چیزی است که محمود احمدی نژاد رئیس دولت های نهم و دهم درباره لیست مفسدان اقتصادی تکرار می کرد، لیستی که می گفت در جیبم است ولی هیچ وقت از جیب او بیرون نیامد.
از جمله افرادی که به نظر می رسد در لیست گشت ارشاد مدیران دولت تعریف شده اند، معاون اقتصادی پیشین بانک مرکزی بود، در ۱۵ فروردین ماه سال ۱۴۰۲، محمدرضا فرزین، با حکمی پیمان قربانی، معاون اقتصادی بانک مرکزی که از دی ماه سال ۱۳۹۲ روی این صندلی نشسته بود را تغییر داد و محمد شیریجیان، یار قدیمی خود که در بانکهای کارآفرین و ملی با هم کار میکردند را به عنوان معاون اقتصادی بانک مرکزی معرفی کرد.
مجید مشعلچی، قائم مقام وقت بیمه مرکزی، هم چند روز پیش از آنکه سیدرضا فاطمی امین، وزیر وقت صمت توسط نمایندگان مجلس استیضاح شود، از وزیر صمت و بدهکاری خودروسازها به صنعت بیمه انتقاد کرد و از سمت خود برکنار شد.
رئیسی جا پای احمدی نژاد گذاشت؟از سوی دیگر نوع چینشهای کابینه ابراهیم رئیسی و جابهجا شدن افراد در آن حکایت از آن دارد که دولتمردان سیزدهم به یک خط قرمز برای رئیس خود تبدیل شده اند که خواهان تغییر یا خارج کردن آنان از دولت نیست. همانند سیدرضا فاطمی امین که پس از عملکرد ضعیف خود در وزارت صمت و فاش شدن واگذاری خودروهای شاسیبلند به نمایندگان مجلس، در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ استیضاح و برکنار شد اما بلافاصله ۱۰ روز پس از آن، یعنی در روز ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، با حکم ابراهیم رئیسی به عنوان مشاور رئیسجمهور در نظارت بر روند اجرای طرحهای تولیدی منصوب شد.
حجتالله عبدالملکی، دبیر شورای عالی مناطق آزاد، از دیگر چهرههای پرحاشیه دولت سیزدهم بود. او یکی از وزرایی بود که بیشترین تذکر و انتقاد بهارستانی ها را از آن خود کرده بود و اولین طرح استیضاح نیز به نام او ثبت شده بود. استیضاحی که به دلیل استعفای عبدالملکی در ۲۴ خرداد ماه به سرانجام نرسید و در ۱۴ آبان سال ۱۴۰۱ به سمت دبیر شورای عالی مناطق آزادی تجاری صنعتی و ویژه اقتصادی منصوب شد.
یوسف نوری، وزیر سابق آموزش و پرورش نیز در ۱۴ فروردین ماه سال ۱۴۰۲، به علت پرداخت دیر هنگام حقوق معلمان در اسفندماه سال ۱۴۰۱ و عدم اجرای قانون رتبه بندی، از سمت خود استعفا داد، هر چند که برخیها معتقدند که او توسط رئیس دولت سیزدهم عزل شده و این استعفا صرفا برای تلطیف ساختن تغییرات کابینه بوده است؛ با این حال وی طی روزهای اخیر کلید استانداری مازندران را از رئیسی گرفت.
۲۷۲۱۵
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1897868