دست آمریکا بسته است، نمیتواند به ایران امتیاز بدهد/ هجمه به قدرت منطقهای ایران؛ بازی افراطیون اصلاحطلب در زمین اسرائیل
تاریخ انتشار: ۲ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۰۳۷۰۸
طیفی که این روزها از «دستِ بسته بایدن» سخن می گوید، همان جریانی است که پیش از این مدعی بود که اگر بایدن رئیس جمهور امریکا شود، «آبان رویایی» در ایران رقم خواهد خورد.
سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*******
** دست آمریکا بسته است، نمی تواند به ایران امتیاز بدهد
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «مشکل اصلی احیای برجام فعلا در گرو مساله سپاه پاسداران از یکطرف و تضمینها از طرف آمریکاست که این دو مطالبه اصلی برای احیای برجام است. در مورد اولی آمریکاییها رسما به ایران اطلاع دادهاند که دولت آمریکا نمیتواند سپاه پاسداران را از فهرست گروههای تروریستی درآورد و تحریمها را بردارد. این موضوع رسما از طریق کانالهایی با ایران وجود دارد به ما ابلاغ شده است. در رابطه با تضمینها مساله سادهتر است و سازوکار و راهکارهایی برایش پیدا شده بوده هرچند جزئیات آن بیان نشده است.»
در ادامه این مطلب آمده است: «در رابطه با مساله احیای برجام نیازمند یک تصمیم سیاسی هستیم. البته دست بایدن هم از طرف کنگره و هم لابی صهیونیستها بسته است. انتخابات کنگره را پیشرو دارد و حزب دموکرات در یک فضای کاملا لرزان قرار دارد و چنانچه امتیازی به ایران دهد، ممکن است منجر به شکست دموکراتها در انتخابات آتی بشود.»
آمریکا مدعی است که سپاه را از فهرست FTO حذف کرده اما سپاه قدس را در این لیست تحریمی قرار می دهد. این پیشنهاد، گستاخانه، بی شرمانه و فریبکارانه است. چرا که که برداشته شدن تگFTO از سپاه پاسداران به معنای انتفاع ایران از برجام نیست، لیست SDN آنچنان گسترده است که تگ تشریفاتیFTO نمی تواند در میان مدت انتفاع ساز باشد، تنها در شرایطی می توان از طرح برداشتن FTO استقبال کرد که قبل از آن آمریکاییها تگهای SDGT (ذیل کاتسا) را برداشته و حسن نیت خود را اثبات کنند.
آمریکا با شراکت اسرائیل و تروئیکای اروپا در پی آن است که ضمن حفظ محدودیت های برجامی ایران، توافق هسته ای را به حوزه های دیگر از جمله توان دفاعی و قدرت منطقه ای ایران نیز تعمیم دهد. در این میان هیچ خبری از لغو تحریم ها نیست.
با اینحال فعالین و رسانه های اصلاح طلب ضمن دفاع از این طرح ضدایرانی مدعی هستند که دست بایدن بسته است و نمی تواند امتیازی به ایران بدهد.
طیفی که این روزها از «دستِ بسته بایدن» سخن می گوید، همان جریانی است که پیش از این مدعی بود که اگر بایدن رئیس جمهور امریکا شود، آبان رویایی در ایران رقم خورده و فتح الفتوح عظیم اقتصادی را در کشورمان شاهد خواهیم بود.
** هجمه به قدرت منطقه ای ایران؛ بازی افراطیون اصلاح طلب در زمین اسرائیل
روزنامه شرق در مطلبی نوشت: «ایالات متحده آمریکا اگر میخواست افکار عمومی جهان را علیه جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک قدرت متوسط در نظام بینالملل بسیج کند، این مهم برایش میسر نبود. اما جهتگیریهای منطقهای و بینالمللی تهران و آشکارسازی حرکت ایران در قالب یک تئوری معنادار به نام جنگهای نامتعادل، سبب شد قدرتافزایی ایران و به دنبال آن قدرتافکنی تهران به تهدیدی برای نظام بینالملل تعریف شود.»
در ادامه این مطلب آمده است: «شعارهای جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته وضعیتی را به وجود آورده که تلاش برای نفوذ تهران در برخی کشورهای خاورمیانه با وجود بحرانهای متعددی مانند بحران سوریه، عراق، فلسطین، لبنان، یمن و... عملا به حرکتی ضد تهران در منطقه تبدیل شود.»
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «توافق هستهای در سال ۲۰۱۵ و آنچه در قالب دکترین اوباما برای مدیریت تهران انجام شد، موجب شد آمریکاییها بهسرعت دکترین محدودسازی همکاریهای بینالمللی با ایران و محاصره منطقهای تهران را کلید بزنند؛ چون ایران صرفا محدود به توان هستهای نبود و برجام دیگری برای توان موشکی و نفوذ منطقهای را هم نمیپذیرفت؛ بنابراین در سایه این دکترین ما شاهد ایجاد فضایی بودیم که ائتلاف عربی - اسرائیلی به صورت دقیقتر و جدیتر از قبل دنبال شد تا به موازات آمریکا توان منطقهای و موشکی ایران را مدیریت کند.»
آمریکا و اسرائیل شکست های مفتضحانه ای را در منطقه غرب آسیا متحمل شده اند. در سوی مقابل، ایران و محور مقاومت پیروزی های قابل توجهی کسب کرده اند. با اینحال طیف اصلاح طلب مدعی است که آمریکا و اسرائیل دست برتر را در منطقه داشته و ایران یک بازنده است!
در روزهای گذشته روزنامه الوطن در گزارشی نوشت: دو نفتکش ایرانی بدون هیچ تأخیر و مزاحمتی در سواحل سوریه پهلو گرفتند و این امر اولین نشانههای فعال شدن خط اعتبار جدید بین ایران و سوریه است. همچنین رویترز در گزارشی نوشت: یک فروند نفتکش ایران حامل یک میلیون بشکه نفت خام وارد آبهای ونزوئلا شد...ایران در ماه جاری میلادی ۳ میلیون بشکه نفت و میعانات گازی به ونزوئلا صادر کرده است.
در حال حاضر شاهد ترافیک دیدارهای دیپلماتیک و امضای سندهای همکاری اقتصادی دوجانبه با ایران هستیم؛ از قطر و ونزوئلا تا ترکمنستان و تاجیکستان. چندی پیش وزیر نفت گفته بود: در دولت سیزدهم بیش از ۵۵ قرارداد و تفاهمنامه امضا کردیم و در این مدت ۱۶، ۵ میلیارد دلار قرارداد نفتی و گازی با شرکتهای داخلی و خارجی امضا شده است... در مجموع چند برابر وعده بیعمل توتال، حاضر به سرمایهگذاری شدهاند و قرارداد هم امضا کردهاند.
در دولت سیزدهم با بهکارگیری دیپلماسی عزتمندانه و عبور از حصار برجام، شاهد تحولات قابل توجهی در دریافت درآمدهای کشور بودیم. برای نمونه درآمدهای نفت ایران در ماههای اخیر نهتنها افزایش قابل ملاحظهای داشته است، بلکه همه منابع حاصل از فروش نفت ایران وصول شده و درآمد نفتی معوق در دولت سیزدهم وجود ندارد.
در حال حاضر «دیپلماسی» و «میدان» همانند دو لبه قیچی، نقشه های آمریکا و اسرائیل در منطقه را نقش بر آب کرده و طرح خاورمیانه بزرگ را به آرزویی محال و دست نیافتنی بدل کرده است.
با اینحال برخی رسانه ها و فعالین اصلاح طلب با بازی در پازل آمریکا و اسرائیل، هجمه به قدرت منطقه ای ایران را دنبال می کنند.
** مگر شما نمی گفتید ارز ۴۲۰۰ تومانی، «استخوانی در گلو» است!؟
روزنامه اعتماد در مطلبی نوشت: «در شرایطی که این روزها و بعد از آغاز پروژه آزادسازی قیمتها و حذف ارز ترجیحی، مردم تحت فشارهای معیشتی زایدالوصفی قرار دارند و از هر سو، تیرهای گرانی، فقر و تورم به سمت آنها پرتاب میشود، وزیر اقتصاد دولت سیزدهم که دیروز در شمایل سخنگوی اقتصادی کابینه رو در روی خبرنگاران ایستاده بود نه تنها وضعیت اقتصادی کشور را با ثبات، در مسیر پیشرفت و همراه با رشد اقتصادی مستمر ارزیابی میکند، بلکه معتقد است قدرت خرید اقشار متوسط و دهکهای محروم جامعه بهبود و شکاف طبقاتی کاهش یافته است.»
در ادامه این مطلب آمده است: «اظهاراتی که به نظر میرسد، تناسبی با وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم کف جامعه ندارد و برآمده از تلاش دولت برای عادی جلوه دادن شرایط کشور است.»
سال گذشته «حسین مرعشی» دبیرکل حزب کارگزاران در مصاحبه با روزنامه سازندگی تاکید کرده بود که دلار ۴۲۰۰ تومانی، «استخوانی در گلو» است. پیش از آن نیز «عباس عبدی» فعال اصلاح طلب در توئیتی نوشته بود: «دو پوست موز زیر پای دولت(رئیسی) است. اول ادامه دلار ۴۲۰۰ تومانی. دوم حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی. انتخاب کنید که کدام گام را برخواهید داشت؟». این در حالی است که روزنامه های اصلاح طلب از جمله روزنامه سازندگی در سال ۹۷ و در مقطعی که کارشناسان اقتصادی و صاحبنظران با دلایل فنی و منطقی با دلار ۴۲۰۰ تومانی مخالف بودند، تصویر جهانگیری را در لباس «سوپرمن» منتشر کرده و مدعی بودند که دلار ۴۲۰۰ تومانی(دلار جهانگیری) فتح الفتوحی اقتصادی را رقم خواهد زد.
روزنامه اعتماد نیز در دولت روحانی از حامیان پروپاقرص سیاستگذاری غلط و غیرکارشناسی دلار ۴۲۰۰ تومانی-دلار جهانگیری- بود. برای نمونه، «عبدالله ناصری» مشاور خاتمی در مطلبی در روزنامه اعتماد با عنوان «میدان داری ارزی جهانگیری» نوشته بود: «تصمیم قاطع دولت در مورد تکنرخی شدن ارز به همت آقای جهانگیری گرفته شد. نوسانات بازار ارز بسیار حساس و بحرانی بود و دولت باید زودتر از اینها دراینباره تصمیم میگرفت. بالاخره هم آقای جهانگیری به عنوان میداندار این ماجرا تصمیم خوبی گرفت.»
تصویر سازی سوپرمنی از دولت روحانی درباره دلار ۴۲۰۰ تومانی در حالی بود که دولت قبل با این سیاستگذاری غلط حدود ۶۰ میلیارد دلار از ذخائر ارزی را بر باد داد. در دولت قبل ۶۰ میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی، ظرف سه سال به شکل ظاهرا بیهدف، در اختیار معدودی تسهیلات بگیر قرار گرفته بود؛ اگر دوست داشتند کالای اساسی وارد کردند اما به قیمت آزاد فروختند. اگر هم دوست نداشتند، همان ارز را در بازار آزاد فروختند و مابهالتفاوت چند ده هزار تومانی را به جیب زدند. یا با ارز واردات کالاهای اساسی، کالای دیگری وارد کردند و کمر تولید را شکستند.
چندی پیش روزنامه شرق در اعترافی دیرهنگام نوشته بود: «همین ارز چهارهزارو ۲۰۰تومانی که به ۲۵ کالای اساسی اختصاص و در ادامه به هفت قلم کالای اساسی تقلیل یافت، بستری برای رانت ۹۰۰ هزارمیلیاردتومانی از سال ۹۷ تا پایان ۱۴۰۰ ایجاد کرد.»
دلار ۴۲۰۰ تومانی در تبعیضی آشکار موجب شده بود که پول متعلق به همه مردم ایران تنها به جیب حدود ۴۰۰۰ نفر برود ولی اکنون با مردمی سازی یارانه و به عبارتی با عادلانه کردن پرداخت یارانه، منافع ارز ترجیحی به جیب حداقل۷۲ میلیون ایرانی می رود. بر همین اساس ذینفعان این ثروت ملی با تصمیم دولت حدود ۱۷۵۰۰ برابر شده است.
نکته قابل توجه اینجاست که سیاستگذاری دولت سیزدهم تحت عنوان «مردمی سازی یارانه ها» دارای ویژگی هایی است که در طرح های قبلی به درستی به آن پرداخته نشده بود. یکی از ویژگی های بسیار مهم این طرح، مبارزه با قاچاق کالاهای اساسی است.
حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی باید در دولت روحانی و با هزینه ای کمتر انجام می شد، اما به دلیل اینکه دولت قبل نه انگیزه لازم و نه همت کافی داشت، حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی در حد حرف باقی ماند تا نهایتا در دولت سیزدهم این اقدام بسیار مهم انجام شد.
دولت قبل که مقامات ارشد آن از اعضای ارشد ستادهای میرحسین و کروبی بودند و به دولت سوم و چهارم خاتمی مشهور شد، با اعلام ارز ۴۲۰۰ تومانی به عنوان ارز تک نرخی آنهم برای همه کالاها قیمت ارز را ۸ برابر، قیمت طلا را ۱۰ برابر، قیمت مسکن را ۷ برابر، قیمت خودرو را ۶ برابر و قیمت بقیه کالاها را تا ۳۰۰ درصد افزایش داد. حالا بانیان و حامیان این خسارت بزرگ، ژست مدعی به خود گرفته و تازه به یاد مشکلات معیشتی مردم افتاده اند.
جریان اصلاح طلب تعمدا و با غرض ورزی «میراث شوم دولت تدبیر و امید» را سانسور می کند. بر اساس گزارشهای منتشر شده از سوی بانک مرکزی، نرخ تورم در تابستان ۱۴۰۰ و در پایان دولت دوازدهم به حدود ۶۰ درصد رسید. این در حالی است که در حداقل ۴۰ سال گذشته میزان تورم هیچگاه بالای ۵۰ درصد نبوده و فقط در سال ۱۳۷۴ شاهد تورم ۴۹، ۵ درصدی بودهایم. و اما در حال حاضر و در شرایطی که حدود ۸ ماه از آغاز به کار دولت سیزدهم سپری شده است، شاهد کاهش شتاب تورم بودهایم.
منبع: مشرق
کلیدواژه: بازار خودرو تحولات اوکراین قیمت ویژه های مشرق خاورمیانه کروبی تاجیکستان اوباما امریکا دولت دوازدهم حزب کارگزاران ونزوئلا سوریه سید محمد خاتمی جهانگیری روزنامه اصلاح طلب عبدالله ناصری دولت روحانی فلسطین جمهوری اسلامی سپاه پاسداران عراق ترکمنستان برجام لبنان آمریکا توافق هسته ای ویژه های مشرق انتخابات کنگره منطقه غرب آسیا ویژه های مشرق روزنامه شرق دولت سیزدهم بانک مرکزی تروئیکای اروپا سید ابراهیم رئیسی عباس عبدی حسین مرعشی جمهوری اسلامی ایران توافق هسته ای اسرائیل قطر اسراییل ایالات متحده آمریکا نرخ تورم سپاه قدس خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت قدرت منطقه ای ایران آمریکا و اسرائیل دلار ۴۲۰۰ تومانی دولت سیزدهم اصلاح طلب رسانه ها دولت قبل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۰۳۷۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟
استیون کوک، ستون نویس و نویسنده کتاب "پایان جاه طلبی: گذشته، حال و آینده آمریکا در خاورمیانه" در فارن پالیسی نوشت: آیا رهبران کشورهای عربی هوای اسرائیل را دارند؟ اگر کسی نگاهی به تحلیلهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی در خصوص تلاشهای ترکیبی دولتهای اسرائیل، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن و احتمالا سایر دولتهای عربی برای ناکام گذاشتن حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل بیاندازد، چنین برداشتی خواهد کرد. گروهی از تحلیلگران، اسرائیلیها و فعالان طرفدار اسرائیل دوست دارند چنین تحلیلی را باور کنند.
به گزارش انتخاب، اما افسوس که این ادعا تا حد زیادی اغراق آمیز است. آخر هفته گذشته در بردارنده تحولات بسیاری بود، اما تقویت همکاریهای عربی اسرائیلی جز تحولات سپیده دم"خاورمیانه جدید" نبود.
تهاجم نظامی ویرانبار اسرائیل به نواز غزه در طی ۶ ماه گذشته فشار زیادی بر روابط این کشور با دولتهای عربی به ویژه اردن و مصر وارد آورده است. از بین دولتهای عربیای که دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل هستند، سفرای مراکش، مصر و امارات همچنان در تل آویو حضور دارند، اما پس از کشته شدن ۷ عضو سازمان غیرانتفاعی آشپزخانه مرکزی جهان، ابوظبی هماهنگی خود در زمینه کمکهای بشردوستانه را با اسرائیل به حالت تعلیق درآورده است. با این حال همچنان پس از همه این خشونتها و تنشهای دیپلماتیک، خبرنگاران و تحلیلگران این سوال را مطرح میکنند که آیا توافقات ابراهیم، که با وساطت دولت ترامپ به عادی سازی روابط بین اسرائیل و چند کشور عرب حاشیه خلیج فارس منجر شد اکنون مرده است یا نه.
یک دلیل وجود دارد که چرا هماهنگیهای امنیتی منطقهای در آخر هفته گذشته با رهبری فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) حائز اهمیت بسیاری بوده است. جنبه دیگر اهمیت موضوع مربوط به خود آمریکاست. پس از بیش از یک دهه تلاش برای تمرکز زدایی و چرخش توجه سیاست خارجی ایالات متحده از خاورمیانه به سایر مناطق، دولت بایدن اثبات کرد که واشنگتن میتواند صرف نظر از رویکرد سردرگم خود در قبال جنگ غزه، یک منبع تامین کننده امنیت در منطقه باشد.
اما نباید در نتیجه گیریها از این اتفاق بیش از حد اغراق کرد. همزمان با اشتراک مساعی دوستان اسرائیل و در حالی که تل آویو به صورت علنی از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، اردن و قدرتهای منطقه بابت کمک هایشان قدردانی میکرد، مقامهای کشورهای عربی و تحلیلگران به سختی در تلاش بودند تعبیرها درباره تولد خاورمیانه جدید را تعدیل کنند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن تصریح کرد که ساقط کردن پهپادهای ایرانی دفاع از حریم هوایی کشورش بوده و اگر پهپادهایی از سمت مقابل نیز شلیک میشد اردن همان کار را انجام میداد.
یک مقام سابق عربی در این باره به من گفت: «باید دید دولتها چه برداشتی از مشروعیت اقدام نظامی اخیر (در دفع حمله ایران) دارند. در دریای سرخ ظاهرا کسی نمیخواست بخشی از ائتلاف دریاییای باشد که به منزله دفاع از اسرائیل تلقی میشد. هفته گذشته، کشورها پرتابههای شلیک شده را به این دلیل ساقط کردند که میشد آن را در قالب دفاع از حاکمیت بر آسمانشان تعبیر کرد و نه تمایل به یک جنگ منطقه ای.»
استدلالهای مهمی این وسط وجود دارد. با توجه به جنایتهای رخ داده در غزه و خشم بسیاری از شهروندان خاورمیانه از به خاک و خون کشیدن غیر نظامیان توسط ارتش اسرائیل، هیچ رهبر عربیای تمایل ندارد که به صورت علنی در کنار اسرائیل قرار بگیرد، چه رسد به تلاش برای حفظ امنیت آن. با این حال، دفاع از حریم هوایی و جلوگیری از تشدید نزاع منطقهای کنونی نتیجه یکسانی به دنبال دارد: کمک به اسرائیل.
صرف نظر از هیاهوهای روزهای اخیر، عملیات نظامی هماهنگی که از اسرائیل در برابر تلفات انسانی و مادی احتمالی محافظت کرد، نشان دهنده پایداری توافقات صلح اردن - اسرائیل و مصر - اسرائیل و همچنین توافقات عادی سازی سال ۲۰۲۰ است. تردیدی نیست که روابط میان دولتهای اسرائیل و اردن در سالهای اخیر و با توجه به تمرکز نتانیاهو بر توسعه روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس و اقدامات تحریک آمیز در بیت المقدس و کرانه باختری تحت فشار بوده است. این وضعیت مشکلاتی سیاسی برای ملک عبدالله ایجاد کرده بود و توازن ظریف برقرار شده میان خواستههای جمعیت فلسطینی ساکن اردن، جنبش اسلامی فعال این کشور و رهبران قبایل کرانه شرقی از یک سو و ضرورت راهبردی حفظ روابط عمیقا نامحبوب با اسرائیل از سوی دیگر را تهدید میکرد.
عزم ملک عبدالله برای حفظ روابط با اسرائیل، با توجه به اهمیت روابط اردن و آمریکا در بردارنده یک دیالوگ امنیتی بود که با وجود تضعیف روابط با اسرائیل در سایر جنبه ها، همچنان برای رهبران اردن از اهمیت برخوردار بود. این همکاری امنیتی زمانی که اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۱ در حوزه تحت مسئولیت سنتکام قرار گرفت تقویت شد. مصریها به نوبه خود ظاهرا نقش قابل تشخیصی در تحولات آخر هفته گذشته ایفا نکردند، اما آنها هم اطمینان یافته اند که به رغم بحرانهای متعددی که روابط دو کشور را از سال ۱۹۷۹ تاکنون تحت تاثیر قرار داده، دیالوگهای امنیتی شان با اسرائیل همچنان به قوت خود باقی و برای طرفین سودمند بماند.
منتقدان بدون تردید استدلال خواهند کرد که این روابط امنیتی شده جای تحسین و مباهات چندانی ندارد. روابط میان دولتهای عربی که مشروعیتشان از جمله به دلیل روابط با اسرائیل زیر سوال است، و یک دولت اسرائیلی که فلسطینیان را قتل عام و سرکوب میکند، جز برای رهبران اقتدارگرا و با هدف جلب حمایتی که آنها از واشنگتن دریافت میکنند برقرار نیست. اما این موضوع نافی این واقعیت نیست که دیالوگهای امنیتیای که سالها بین این کشورها برقرار بوده، در روز ۱۳ آوریل به ثمر نشسته است.
استدلال مبنایی در مورد ضرورت وجود توافقات ابراهیم که بر اساس آن همکاریهای امنیتی پس از سالها هماهنگی غیررسمی و پنهانی به سرعت توسعه یافت، همچنان پابرجاست. هیچ رهبر عربی در حاشیه خلیج فارس نیست که به نتانیاهو اطمینان داشته باشد و مخالف اقداماتی که ارتش اسرائیل در غزه انجام میدهد نباشد، اما اماراتی ها، بحرینیها و سعودیها (که شرکای ساکت توافقات ابراهیم هستند) مطمئنا بیشتر از اسرائیل از ایران ترس دارند. این تاکیدی بر استدلال حامیان توافقات ابراهیم است و اینکه چرا حامیان مردم فلسطین از این توافقات عصبانی هستند: رهبران عربی که روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کرده اند، بیش از آنکه به موضوع تشکیل دولت فلسطینی اهمیت بدهند، بر دفع چالش ایران متمرکز هستند. به رغم عدم حضور برخی از سفرای کشورهای عربی در تل آویو در طول ۶ ماه گذشته، هیچ یک از دولتهای عربی که دارای روابط با اسرائیل هستند، اقدام به قطع روابط خود نکرده اند. برای مثال دولت عربستان علنا تصریح میکند که همچنام متعهد به عادی سازی روابط است، اما مسئولین سعودی خاطر نشان میکنند این عادی سازی را منوط به تشکیل دولت فلسطینی خواهند کرد. با این حال پس از همه این خشونت و قتل غیرنظامیان بی گناه در غزه، صرف این واقعیت که عربستان همچنان مایل به پیشبرد روابط خود با اسرائیل است ناگفتههای زیادی درباره جایگاه موضوع فلسطین در میان اولویتهای رهبران کشورهای عربی دارد.
در نهایت پس از آنکه بیش از دو دهه سرمایه گذاری آمریکا برای ایجاد تغییر در خاورمیانه نتیجه چندانی به دنبال نداشت، تلاش هماهنگ هفته گذشته برای جلوگیری از یک جنگ گسترده منطقهای نتیجه رهبری واشنگتن بود. این اقدام نشان داد که زمانی که سیاستگذاران آمریکایی بر جلوگیری از تهدیداتی که ثبات و امنیت منطقه را به خطر میاندازد تمرکز کنند، واشنگتن میتواند موفق عمل نماید. مطمئنا منتقدان استدلال خواهند کرد که ایالات متحده در توانمندسازی ارتش اسرائیل برای نابود کردن غزه نقش کاملا مخربی را ایفا نموده است. این انتقادی کاملا بجاست. آیا این ناظران یک جنگ تمام عیار منطقهای را ترجیح میدهند؟ برخی ممکن است با توجه به نگاهشان نسبت به اسرائیل موافق چنین جنگی باشند، اما سیاست آمریکا بر خلاف چنین سناریویی است.
آخر هفته گذشته بسیاری از تحلیلگران در شبکههای اجتماعی و سایر رسانهها با هیجان از این مسئله سخن گفتند که چگونه خاورمیانه جدیدی متولد شده که در آن کشورهای منطقه تلاشی هماهنگ را برای دفع حملات ایران علیه اسرائیل شکل داده اند، اما آنچه هیجان انگیزتر است اینکه جنگ حاضر تغییر چندانی در مناسبات منطقهای صورت نداده است. دولتهای منطقه همچنان مرعوب ایران هستند، هیچ تعهد ویژهای به برقراری عدالت در حق فلسطینیان ندارند، خواهان روابط خود با اسرائیل و مایل به ایفای نقش رهبری از جانب واشنگتن هستند.